خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در هفتاد و پنجمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ یکی از برنامههایی رفتیم که در اواسط دهه هفتاد، گرچه یکی از ملال اورترین و یخ ترین برنامههای تلویزیون بود و هرگاه صدای موسیقی تیتراژ آن را میشنیدیم باید منتظر تماشای قیافه سرد و سنگین و عصبانی مجری اتوکشیده ای باشیم که بدون هیچ اُکت نمایشی یا چارچوبهای یک مجری مژده تماشای برنامه تماماً سیاسی را به ما میداد، اما هرچه بود برگی از دفتر قطور خاطرات دهه شصتی هایی بود که در دهه هفتاد روزهای جمعه بعد از یک دست فوتبال گل کوچک یا هر تفریح مختص روز جمعه خودآگاه یا ناخودآگاه به سمت جعبه جادویی تلویزیونی مینشستند که دربعداز ظهر روز جمعه رخوت و بی حوصلگی این عصرهای پایان ناپذیر را دو چندان میکرد.
شرایطی عجیب ناجوانمردانه اما اجتناب ناپذیر که بیننده گویی سحر جعبه جادویی تلویزیونی میشد که در آن دوران وقتی از ساعت پخش برنامه کودک و نوجوان شبکه یک سیما در روزهای جمعه عبور میکردیم، میبایست حتی زوری هم که شده و بدون هیچ دستوری به تماشای حداقل بخشی از برنامهای بنشینیم که جز کلیدواژههای خشک سیاسی و تصاویری از کشتار آدمهای مختلف جهان توسط کشورهای متجاوز چیز دیگری موسیقی تیتراژ برنامه گزارش هفتگی قطعاً از محبوب ترین موسیقی تیتراژهای آن دوران نیست، اما به طور حتم یکی خاطره سازترین و خاطره انگیزترین موسیقیهایی است که حداقل کارکردش بازگشت ذهنی به دورانی است که اگرچه تلخیهایش کم نبود اما هرچه بود از این اوضاعی که در آن قرار داریم بهتر بود نداشت و شاید معروف ترین چهره سیاسی خارجی آن دوران ما تصویر شخصی به نام ادوارشواردنادزه گرجستانی بود که نمیدانیم چه حکمتی در این مرد وجود داشت که تصویر او بیشتر از هر شخصیت سیاسی خارجی دیگری که محور برنامه بود، بیشتر به چشممان میآمد.
این شرایط هم زمانی آغاز میشد که موسیقی تیتراژ برنامه گزارش هفتگی با پخش قسمتی از قطعه معروف آهنگساز محبوب آن دوران رسانه ملی یعنی آقای ونجلیز به نام « Spiral» نوید تماشای برنامهای را میداد که حین پخش موسیقی تیتراژش ابتدا تصاویری از فردی مرکوری خواننده معروف آن سالهای دنیا با آن پوشش غیر متعارف، ملاقات خیلی دوستانه اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی و ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا، پرچم کشور شوروی سابق و کره شمالی، تصاویری از اعتراضات مردمی دنیا، مجسمه آزادی و در نهایت پرواز آن شاتل معروف فضایی به چشم میآمد و بعد جناب عباس جلیلیان مجری عبوس برنامه با آن چهره سراسر خشم و مصیبت زده خود (البته دور از جانشان) کاملاً اتوکشیده و عصبانی که خوراک عصرهای روزهای جمعه است به خوانش متنی از کاغدی میخواند که به آن پلاتو میگویند.
بله، موسیقی تیتراژ برنامه گزارش هفتگی قطعاً از محبوب ترین موسیقی تیتراژهای آن دوران نیست، اما به طور حتم یکی خاطره سازترین و خاطره انگیزترین موسیقیهایی است که حداقل کارکردش بازگشت ذهنی به دورانی است که اگرچه تلخیهایش کم نبود اما هرچه بود از این اوضاعی که در آن قرار داریم بهتر بود. آن زمان اگرچه تلویزیونها اغلب سیاه و سفید بود، اگرچه موسیقی تیتراژها مانند موسیقیهای این روزگار آنقدر پیچیدگی و تنوع نداشت اما هرچه بود، بنای ساختن خاطراتی بود که حتی چهره عبوس و عصبانی آقای مجرای در برنامه گزارش هفتگی و حتی موسیقی غیر متعارفش که ربطی به فضای حسی برنامه نداشت، دنیا دنیا خاطره سازی میکرد.
البته ناگفته نماند این قطعه موسیقایی از آقای ونجلیس که به آن اشاره داشتیم، مانند بسیاری از آثار این آهنگساز از آهنگهای بسیار پرطرفداری بود که در تمام دنیا معروف شده است. اثری که قسمت اول آن در همان دهه هفتاد در یکی از برنامههای آموزشی کنکور هم استفاده میشد و خلاصه از جمله آهنگهای آرشیوی محبوب تهیه کنندگان و دست اندرکاران برنامههای سیمایی بود که موسیقی اش با آنچه در این روزها میشنویم خوب یا بد، زمین تا آسمان فرق داشت.
این را هم بدنیست بدانید که به گمان بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران عرصه موسیقی، وقتی آلبوم Spiral در سال ۱۹۷۷ به بازار ارائه شد، از آن به بعد دنیا بدون کوچکترین شک و شبهای مرحوم ونجلیس را به عنوان موسیقیدانی با سبک jazz فضایی همراه با روح اساطیری شناخت. این آهنگساز ه واسطهٔ صاحب سبک بودناش در موسیقی، خیلی سریع توانستهبود توجه موزیسینهای دیگر و تهیهکنندگان هالیوود را به سمت خود جلب کند. او یک شبه به شهرت نرسید و این فرآیند برای او سالها زمان برد اما وی در تمام این سالها، در کشور مادریاش یعنی یونان مشغول تولید و اجرای موسیقی بود.
جالب است بدانید ونجلیس اگرچه فاقد تحصیلات رسمی در زمینه موسیقی بود اما برای خلق موسیقی، تا حد زیادی از غریزه و احساسات ذاتی و درونیاش بهره میگرفت. بهره مندی هایی که او را تا رفیعترین جایگاههای هنری یک هنرمند فعال در حوزه موسیقی ارتقا داد و موجب شد تا به دلیل همین موفقیتها گروهها و موزیسینهای زیادی به او پیشنهاد همکاری دهند. در عین حال وی در بسیاری از پروژههای معتبر سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز انتخاب میشد. انتخابهایی که به واسطه حضور یک آهنگساز به نام ونجلیس و البته کارگردانان معتبر دنیای سینما منجر به تولید موسیقیهای بسیار ارزشمند و فراگیری شد که تمام مردم دنیا با شنیدن آنها همچنان لذت میبرند.
در بسیاری از نوشتههای تخصصی درباره آثار ونجلیس آمده که سبک ترکیببندی و خلاقیت این هنرمند تمام نشدنی بهخودیخود فوقالعاده جالب و جذاب بود. او اغلب یک تصویر را تماشا میکرد و هر احساسی که در همان لحظه از تصویر میگرفت را فورن به نتهای موسیقی تبدیل میکرد. نکتهٔ حیرتانگیز در مورد موسیقی وی، استفادهٔ درست و بهجا از سازها و اصوات متنوع و ترکیب آنها با پرکاشن بود. همیشه در استودیوی ونجلیس یک پیانوی گرند وجود داشت و او از صدای غنی و گرم آن در تمام قطعاتی که خلق میکرد، بهره میگرفت. البته با وجود پیروزی مسلم او به عنوان یک آهنگساز بزرگ، ونجلیس در انزوا بود و از خلوت خودخواستهاش، نهایت لذت را میبرد. البته او با تولید و پخش آهنگهای ماندگار و منحصربهفرد توانسته بود در کنار دوست قدیمیاش جان اندرسون، به موفقیتهای بزرگی دست یافته و موسیقیاش در جدول پرفروشترین قطعات سال قرار گیرد.
به هرحال همه اهالی موسیقی میدانند که ونجلیس نهتنها یک موزیسین افسانهای و مؤثر در دنیای موسیقی است، بلکه الهام بخش بسیاری از سبکهای اجرایی در در دنیای موسیقی است که به واسطه آن از موسیقیهای او دربسیاری از رویدادها و برنامههای مختلف فرهنگی هنری دنیا استفاده میشد. آهنگساز و نوازنده بی مثالی که نگاه کاملاً متفاوتش به موسیقی الکترونیک منبع تمام نشدنی برای ساخت آثار دیگر توسط هنرمندان دیگری شد که از او به عنوان یکی از بهترینهای دنیا یاد میکنند. شرایطی که در همین موسیقی قدیمی تیتراژ برنامه قدیمی گزارش هفتگی که در این سالها جور دیگری هم به بینندگان ارائه شد، برنامهای مستقل و دارای شناسنامهای را معرفی کرد که قطعاً موسیقی آقای ونجلیس در آن نقش غیر قابل انکاری دارد.