خبرگزاری مهر- گروه هنر- محمد صابری، زهرا منصوری: بعد از برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران، پای گفتگویی صریح با مهدی آذرپندار نشستیم و تلاش کردیم از منظر ثبت تجربه، آنچه او در مقام دبیر آن رویداد دیده و تجربه کرده بود را روایت کنیم. واقعیت این است که برگزاری جشنوارههای سینمایی در سالی که پشت سر میگذاریم، متفاوت از دورههای قبل است به خصوص که سایه بخشی از التهابات و ناآرامیهای جاری در سطح جامعه، بر سر این رویدادها هم سنگینی میکند.
در ادامه تلاش برای ثبت تجربه برگزاری رویدادهای سینمایی در سال ۱۴۰۱ از محمد حمیدی مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» دعوت کردیم تا در قالب گفتگویی صریح و بدون محافظه کاری، بخشی از دیده و تجربیات خود را با ما در میان بگذارد و پاسخگوی ابهامات و حواشی این رویداد باشد. به خصوص که حالا بیش از دو هفته از برگزاری اختتامیه این رویداد گذشته است و با فروکش کردن غبار سوءتفاهمهای احتمالی، راحت تر میتوان از ناگفتهها و ناشنیدهها درباره پشت پرده تحولات این دوره از جشنواره سخن گفت.
محمد حمیدی مقدم با شم رسانهای ویژه ای که دارد، از دعوت ما استقبال کرد و آنچه در ادامه میخوانید روایت او از جزئیاتی است که حتماً بخشهایی از آنها برای اهالی سینمای مستند، جذاب و خواندنی است.
حمیدی مقدم که همزمان مدیرعاملی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را هم برعهده دارد، در فرازهایی از این مصاحبه مشروح و مفصل، به حال و روز امروز سینمای ایران هم گریزهایی میزند و در مقام یکی از مدیران سینمایی، نکات و پیشنهادات قابل تأملی را مطرح میکند.
در ادامه بخش نخست از گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با محمد حمیدی مقدم، دبیر شانزدهمین جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» را میخوانید؛
* برای آنکه فرصت گفتگو را صرف مرور کلیات نکنیم، مستقیم سراغ مهمترین حاشیه شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برویم که دوست داریم روایت شما در مقام دبیر این رویداد را از این حاشیه بشنویم؛ ماجرای «تحریم جشنواره» از کجا کلید خورد و مواجهه شما با آن چگونه بود؟
قاعدتاً با توجه به تجربهای که به لحاظ زیست در فضای مستندسازی کشور داشتم، نه فقط بهعنوان یک مدیر، احساس میکردم که امسال حوادث و اتفاقاتی برای جشنواره «سینماحقیقت» رخ خواهد داد. اجازه دهید یک بازخوانی از مسیر طبیعیای که طی کردیم داشته باشیم. تیرماه بود که فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر کردیم. درباره «سینماحقیقت» در نظر گرفتن دو پیشزمینه بسیار مهم است. یکی تأثیرگذاریاش بر جامعه مخاطبان است، آنهم مخاطبان گروه اول یعنی موثرین در صنف مستندسازی و فیلمسازان که ما آنها را مخاطبان اول جشنواره میدانیم که مصرف کننده اصلی مستند هم هستند. در وهله دوم مخاطبان عمومیتر را هم میتوان مدنظر قرار داد.
واقعیت باید در یک اتاق شیشهای رقم میخورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفتهایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاستگذاری جشنواره بیاورم در حوزه مدیریت خودم از سال ۹۸ تا همین سال ۱۴۰۱ رویکردی داشتم که براساس آن باید تأکید کنم آنچه اتفاق افتاد، نتیجه یک گفتگوی عقبهدار بود. من اولین دبیر جشنواره «سینماحقیقت» بودم که بهصورت خاص و تأکیدی، قائل به نقش «صنوف مستندسازی» در شورای سیاستگذاری جشنواره بودم. البته اینجا باید شوراهای مرکز گسترش را تفکیک کنیم چراکه آنجا هم شوراهای مشورتی و تولیدی داریم. اما اگر جشنواره را بهعنوان یک درگاه عرضه در نظر بگیریم، همواره احساس میکردم که صنوف باید در آن نقش کلیدی داشته باشند.
واقعیت باید در یک اتاق شیشهای رقم میخورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفتهایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاستگذاری جشنواره بیاورم. در سال ۹۸ هم انجمن صنفی تهیهکنندگان مستند و هم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند همراه شدند و دو عضو خود را به شورای سیاستگذاری جشنواره معرفی کردند.
ما همان زمان از طرف انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند با یک ریپ مواجه شدیم که میتوان آن را اولین پالس منفی احساسی نسبت به حرکتی که به عنوان یک مدیر آغاز کرده بودیم، به حساب آورد. پس نقطه شروع این پالس برای من سال ۱۴۰۱ نیست بلکه همان سال ۹۸ است.
* دقیقاً در چه مقطعی و با چه اتفاقی؟
بعد از اتفاقات آبانماه سال ۹۸، التهابی در جامعه بهوجود آمده بود اما در مجموع فضا آرام بود. هنوز حادثه پرواز اکراین رخ نداده بود. همان زمان عضوی که از انجمن کارگردانان سینمای مستند در شورای سیاستگذاری جشنواره انتخاب شده بود، رفتاری از خود نشان داد که من بهعنوان دبیری که از حوزه آکادمیک وارد عرصه شده بودم و دستم را به سمت صنف دراز کرده بودم تا گفتگو شکل بگیرد، آن را به حساب اولین بازخورد منفی گذاشتم، رفتاری که همزمان با آئین اختتامیه آن سال اتفاق افتاد.
عضو فعال شورای سیاستگذاری که عضو صنف کارگردانان سینمای مستند هم بود، برخلاف تمام آئیننامهها و پروتکلها، دیگر شورای سیاستگذاری جشنواره را به رسمیت نشناخت، صرفاً به این دلیل که اعضای گروه متصل به آنها روی سن جشنواره حرفهایی زده بودند و جایزهای که گرفته بودند، به مذاقشان خوش نیامده بود! همین افراد صحنه جشنواره «سینماحقیقت» را آن شب تبدیل به یک فضای سیاسی کردند. این حرکت، ناشی از یک رفتار دوگانه است. در شرایطی که هیچ اتفاقی در دوره برگزاری جشنواره رخ نداده و ناگهان شما در شب اختتامیه تبدیل به یک فعال سیاسی میشوید، ناشی از یک رفتار دوگانه است.
* این اکت سیاسی را فینفسه رفتار بدی میدانید؟
نه. اتفاقاً میگویم این درست است و مشکلی هم نیست. اما حرفم این است که چرا عضو مرتبط با شورای سیاستگذاری جشنواره باید بزند زیر میز بازی و درست در شب اختتامیه اعلام کند که دیگر در این شورا حضور پیدا نمیکنم؟ ما به این رفتار میگوئیم آماتوری و بلد نبودن قاعده بازی. این ناشی از نداشتن یک استراتژی و روش برای گفتگو است. همان زمان انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند و اساتید مستندسازی در شورای سیاستگذاری حضور داشتند و تنها قرار بود در یک جلسه به جمعبندی برسیم که آن فرد اعلام کنارهگیری کرد. به این پیشینه اشاره کردم تا بگویم ما پیشتر هم این رفتار را تجربه کرده بودیم. البته من در مقام دبیر و از نگاه مدیریتی از این رفتار گذشتم و آن را به حساب یک خطای فردی گذاشتم. ما همچنان دستمان به سمت صنف دراز بود.
* چرا از این رفتار بهعنوان خطای فردی یاد میکنید. در مواجهه با همین جریان تحریم، برخی مدیران به فیلمسازان میگویند بیایید و اتفاقاً موضع اعتراضی خود را در فضای جشنواره ابراز کنید و فرصت گفتگو را از دست ندهید. چرا باید اعلام موضع در آئین اختتامیه را بهعنوان «خطای فردی» ذکر کنید؟
صحبت من درباره اتفاقی که در آئین اختتامیه افتاد نیست، درباره عضو شورای سیاستگذاری صحبت میکنم. طرف صحبت من مستندسازی که روی سن جشنواره اعلام موضع کرد نیست. اتفاقاً هر کسی میتوان موضع خودش را داشته باشد و به صراحت هم مطرح کند اما عضو شورای سیاستگذاری ما که اتفاقاً عضو رسمی شورای صنفی کارگردانان بود، دچار خطای فردی شد. او به تبع اتفاقی که روی صحنه افتاده بود، از شورای سیاستگذاری استعفا داد.
* و شما آن را ناشی از یک جوزدگی میدانید.
دقیقاً. ما که همه چیز را پذیرفتهایم، این دوستان بهعنوان طراح، نظریهپرداز و حافظ منافع صنفی، باید تا آخرین لحظه پای میز گفتگو حضور داشته باشند. ما باید با هم گفتگو کنیم. البته شرایط سال ۹۸ قابل قیاس با امروز نیست. فقط خواستم برای بحثی که میخواهم داشته باشم، یک عقبه و به تعبیری بکگراند ایجاد کنم. انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، نه فقط در این سال و سال ۹۸ که حتی در سال ۸۸ هم جشنواره را تحریم کردند و اتفاقاً همین هسته مرکزی را هم داشتند. همان افرادی که یک ماه بعد رفتند و در جشنواره فیلم پلیس بهعنوان داور حضور پیدا کردند و این همان رفتار متناقض است.
میدانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچگاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشتهاند و مگر میتوان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأتهای انتخاب و داوری این رویداد بودهاند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست * یعنی نقد شما بر رفتارهای دوگانه است.
بله. من معتقدم هر اکت و هر رفتاری باید منتهی به گفتگو و نتیجه شود. بالاخره از هر رفتاری باید نتیجهای برای خودمان یا صنفی که پشتسرمان هستند حاصل شود. ما بهعنوان مدیریت، با تمام این اتفاقاتی که پشت سر گذاشته بودیم، همچنان به گفتگو با صنوف قائل بودیم و هستیم. میخواهید موضع حمیدیمقدم را بدانید؟ حتی اتفاق آن سال را هم خطای فردی میدانم و آن را به حساب انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند ننوشتم.
در سال ۹۹ که بحران کرونا پیش آمد، همچنان ارتباط ما با صنف قوی بود. ما اتفاقاً در این دوره ارتباط قویتری با صنوف داشتیم و این بار از خانمهای عضو صنوف برای حضور در شورای سیاستگذاری دعوت کردیم. با تمام این فرازوفرودها همواره صنف مستند، جشنواره «سینماحقیقت» را بهعنوان یک نقطه اتصال برای تمام اجزا و ارکان سینمای مستند، قبول داشت. آنها همچنان هم میدانند که تنها محل عرضه و دیده شدن آثار سینمای مستند، همین ویترین جشنواره «سینماحقیقت» است. صنوف در این مسیر همراه ما بودند. شوراهای تولید ما هم در این مسیر از مهمترین اعضای همین صنوف بودند که برخی از آنها از هستههای اصلی جریان تحریم جشنواره هم بودند.
در سال ۱۴۰۱ و براساس همین سابقه قبلی، من احساس میکردم که در یک فضای دوگانه قرار داریم. البته میدانستم طیفی از مستندسازان، جشنواره «سینماحقیقت» را از فضای پیرامونی جدا میدانند چرا که میدانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچگاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشتهاند و مگر میتوان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأتهای انتخاب و داوری این رویداد بودهاند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست، مگر عدهای که هر یک به دلایلی، سالهاست که با هیچیک از بخشهای دولتی در کشور همکاری نکردهاند. باقی افراد، همهشان یا حمایتهایی دریافت کردهاند یا در این رویداد حضور فعال داشتهاند.
* اتفاقاً در میان اسامی تحریمکنندگان خیلی از افراد بودند که سابقه همکاری با مرکز گسترش را هم داشتند.
تقریباً همهشان همین گونه بودند. وقتی وارد التهابات شهریورماه به بعد شدیم، من احساس میکردم که شاهد واکنشهایی خواهیم بود اما همزمان اعتقاد راسخ داشتم که اکثریت مستندسازان، «سینماحقیقت» را به دلیل ویژگیهای وجودی و ذاتیاش دوست دارند. عدهای میخواستند حرکتی سیاسی انجام دهند و برای این منظور تلاش کردند یک دوگانگی با نمادی که میتوانستند آن را به حاکمیت مرتبط کنند، ایجاد کنند. طیفی از همین افراد هم حتی «سینماحقیقت» را همچنان دوست دارند، چرا؟ چون فقط یک ماه قبلتر شاهد واکنشهای آنها نسبت به ماجرای کاهش جوایز جشنواره بودیم!
اینها را بهعنوان سند میگویم که بماند. شهریورماه و بعد از ماجرای متروپل، ما ایده کاهش جوایز جشنواره «سینماحقیقت»، آن هم مطابق با استانداردهای جهانی را مطرح کردیم. وقتی این ایده روی سایت ما قرار گرفت، به معنای واقعی کلمه با یک انقلاب مواجه شدیم. آن هم در حالی که این ایده را شخصاً با رؤسای دو صنف اصلی مستندسازی مطرح کرده و تأیید آنها را هم گرفته بودم. با این حال طرح این ایده با اعتراضات بسیاری مواجه شد؛ چه کسانی اعتراض کردند؟ آن کسی که اولین تلفن اعتراضی را آن روز به من زد، بعدها تبدیل به هسته مرکزی جریان تحریم جشنواره شد! همان فردی که معتقد بود جایزه «حقیقت» آرزوی بچههای مستندساز است، تبدیل به تحریمکننده جشنواره شد!
باز هم ما باب تعامل را نبستیم. برخی میگفتند حمیدیمقدم تا دقیقه ۱۲۰ هم با این دوستان تعامل کرد! از معترضان خواستیم پای میز گفتگو بیایند، آنها هم آمدند و استدلال ما را هم شنیدند، اما در پایان گفتند برای امسال جوایز را کم نکنید و فعلاً اجازه دهید دربارهاش گفتگو شکل بگیرد. این مثل یک بیعت مجدد در شهریورماه امسال با چهرههای مؤثر در جریان مستندسازی بود که بعدها همه آنها جشنواره را تحریم کردند! ریشه این تناقض و پارادوکس در کجاست؟ ما که میدانیم در کجاست.
* حرفتان این است که تا یک ماه قبل از جشنواره، «سینماحقیقت» هنوز برای تحریمکنندگان موضوعیت داشت؟
شدیداً موضوعیت داشت و نفس برگزاری جشنواره برایشان حائز اهمیت بود. ما میدانستیم که در مرکز ثقل جریان مستندسازی قرار داریم اما آن اتفاقات درباره کاهش جوایز، مانند یک محک بود که این میزان اهمیت را یک بار دیگر ثابت کرد. موضع من هم درباره جوایز کامل مشخص بود. صراحتاً گفتم در سه دوره دبیریام در جشنواره (که آن زمان هنوز چهار دوره نشده بود) نمیتوانم با اطمینان بگویم که جوایز بخش فنی را به درستی اعطا کردهایم.
* یعنی در صحت این جوایز تردید دارید؟
بله. تردید داریم. عواملی مانند سیستم نمایش، کیفیت اکران و تخصص افرادی که عهدهدار داوری میشوند در این فرآیند تأثیر دارند. من معتقدم جوایز در این بخشها باید به صنوف تخصصی واگذار شود و در قالب آکادمی، برگزیدگان بخشهای فنی معرفی شوند و این اتفاقی است که در جشن مستند خانه سینما میتواند رخ دهد. اما در مقابل موضع من، هیچیک از این افراد قائل به جشن خانه سینما نبودند. در بسیاری از گفتگوها تأکید داشتند که این جایزه و تندیس «حقیقت» است که برای مستندسازان اهمیت دارد.
ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار میکردیم. تا پایان مهلت ثبتنام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان بهصورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آنها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد با همین سابقه گفتگوها، جلوتر که رفتیم، جشنواره فیلم کوتاه تهران هم برگزار شد و آنجا هم صحبتهایی از تحریم مطرح شد. با تمام اینها ما در مهرماه تصمیم به معرفی اعضای شورای سیاستگذاری گرفتیم. ما کارمان را میکردیم. این عبارت یعنی «ما کار خودمان را میکردیم» کلیدواژه اصلی روایت من درباره این جریانات است. ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار میکردیم. تا پایان مهلت ثبتنام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان بهصورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آنها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد.
* چرا تعمداً درباره «فشارها» صحبت نمیکنید؟
درباره آنها هم صحبت میکنم که اتفاقاً بحث مهمی هم هست. میخواهم بگویم ما فرآیند ثبتنام را هم انجام دادیم. با هماهنگی آقای خزاعی، شورای سیاستگذاری را هم معرفی کردیم. از انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، آقای پیروز کلانتری بعد از صحبتی که با هم داشتیم، آقای امین قدمی را به نمایندگی معرفی کردند و ما هم بدون هیچ دخالت و پیشنهادی، آن را پذیرفتیم. از طرف انجمن تهیهکنندگان مستند هم آقای رضا خوشدل راد معرفی شد و اینگونه شورای سیاستگذاری جشنواره تشکیل شد.
در آن شرایط جشنواره فیلم کوتاه تهران، با درایت برگزارکنندگان به بهترین شکل برگزار شد. البته من میدانستم که از جامعه مستندسازان، توقع میرود که نسبت به رویدادهای اجتماعی واکنشی داشته باشند و این بار سنگین روی خانواده مستند را بهعنوان دبیر جشنواره بهخوبی حس میکردم و میفهمیدم. ما باید نگاه عادلانه به این فضا میداشتیم. بعد از یکی دو جلسه که برگزار کردیم، دوستان انجمن کارگردانان گفتند که ما احساس تحریمشدن میکنیم. ما هم گفتیم شما بهعنوان یک انجمن صنفی، میتوانید این جریان را مهار کنید. گفتیم شما میتوایند فضایی را ایجاد کنید که شاید ایدهآل نباشد اما میتواند فضایی مطلوب برای گفتگو باشد. در آن فضا بازهم یک پارادوکس بهوجود آمد.
نماینده انجمن صنفی کارگردانان بهخوبی توانست در دو جلسه نخست شورای سیاستگذاری جشنواره نقش خود را ایفا کند و میتوان گفت افزایش جوایز جشنواره امسال مدیون تلاشهای آقایان قدمی و خوشدل راد بود. همین نکته نشان میداد که نمایندگان صنوف چقدر میتوانستند نقشآفرین باشند. همه چیز بهخوبی داشت پیش میرفت و در قالب گفتگوها، توقع دوستان این بود که فضای پذیرش آثار باید بازتر باشد و حرفهای جدیدی باید در جشنواره مطرح شود. من بهعنوان دبیر همانجا قول همراهی دادم و حتی گفتم بهعنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد میکنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرفهای سختتر و صریحتر خود را در جلسات خصوصیتر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند اما گفتم برای اجرایی شدن این اتفاق نیاز به یک نقشهراه داریم.
دوستان حتی میخواستنند این گفتگوها زودتر از جشنواره «سینماحقیقت» شکل بگیرد تا مستندسازان تکلیف خود را بدانند، اما حرف ما این بود که جشنواره نمیتواند سرفصلی برای این گفتگوها تعیین کند و پیشنهاد این فهرست مسائل باید از طرف شما باشد. ما بهعنوان مرکز گسترش میخواستیم فضا را آرام کرده و به سمت گفتگو پیش برویم.
بهعنوان دبیر همانجا قول همراهی دادم و حتی گفتم بهعنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد میکنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرفهای سختتر و صریحتر خود را در جلسات خصوصیتر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند * همه این اتفاقات و مذاکرات تا پیش از انتشار آن نامه تحریم و اعلام رسمی موضع این دوستان بود؟
بله. آنها پیشنهاد من را هم پذیرفتند و من از آنها خواستیم پروپوزال یا فهرست مسائلی را ارائه کنید تا براساس آن برای برگزاری نشستهای گفتگو، برنامهریزی کنیم. گفتگوهایی که میخواستیم در صحن «سینماحقیقت» شکل بگیرد. حتی آقای قدمی بهعنوان نماینده صنف کارگردانان و آقای شکیبانیا بهعنوان نماینده تهیهکنندگان قرار شد مجری این گفتگوها باشند. گفتگوهای خیلی داغ و شفافی را برای پنلهای تخصصی جشنواره پیشبینی کرده بودیم البته با اندازههای معین.
من توانستم موافقت این اتفاق را بگیرم چرا که دبیر باید به این دوستان وعده میداد تا مسیر گفتگوها مشخص شود، اما تا زمانی که انجمن صنفی کارگردانان موضع خود برای کنارهگیری از شورای سیاستگذاری را جشنواره را اعلام کرد، هیچ فهرست و پروپوزالی از این دوستان دریافت نکردیم! هیچ نامه و سندی ارائه نکردند که بگویند ما میخواهیم درباره این مباحث گفتگو کنیم. همزمان احساس کردیم نشانههایی از «انکار حقیقت» در فضای رسانهای برخی از مستندسازان بروز پیدا کرده است.
در این فضا و به رغم آنکه میدانستیم دیگر با فضای قبلی مواجه نیستیم، ما بار دیگر تصمیم گرفتیم کار خودمان را بکنیم. به دوستان هم اعلام کردیم ما مسیر خودمان را طی میکنیم و شما هم مسیر خودتان را بروید اما فراموش نکنید که ما همچنان قائل به گفتگو در هر شرایطی هستیم. ما خودمان را برای یک شرایط سخت آماده کرده بودیم. خیلیها فیلمسازان را تحت فشار گذاشتند و تماسها شروع شده بود. گروههایی بودند که دوست نداشتند «سینماحقیقت» شکل بگیرد.
* بعد از آنکه موضع «تحریم جشنواره» بهصورت رسمی اعلام شد، هیچ گفتگویی با این بچههای مستندساز نداشتید؟
بله، بله. واقعیت این است که این صنف، هیچ پلن و برنامهای برای بعد از تحریم جشنواره نداشت.
* هر دو صنف به یک اندازه در جریان تحریم نقش داشتند؟
نخیر! انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند بههیچوجه در این زمینه نقش نداشت. انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند اعلام کرد نه با جشنواره همراهی و نه آن را تحریم میکند. فقط انجمن صنفی کارگردانان بودند که بحث تحریم را پیش کشیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که ما در همه صنوف، شاهد حضور یک قشر ساکت هم هستیم. مانند گروهها فضای مجازی که افراد بسیاری در آنها حضور دارند که شاید با خیلی از پیامهای منتشرشده در گروه مخالف هستند اما هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند. در این شرایط باید مبنای همراهی کردن یا همراهی نکردن صنف با یک رویداد، رأیگیری باشد. ما صنف را حافظ منافع شغلی یک گروه میدانیم نه نماینده آنها برای رفتارها و برخوردهای سیاسی. امروز هم نمیخواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمیتوان از واقعیتها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است!
نمیخواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمیتوان از واقعیتها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است! من به دوستان صنفی با کمال شجاعت اعلام کردم، اگر هیچکس هم نیاید، بهعنوان کسی که تا آخرین لحظه دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» هستم، ثبت سندی برگزاری این دوره از جشنواره برایم حائز اهمیت است، چه شما و من باشیم، چه نباشیم، این دوره از جشنواره «سینماحقیقت» باید در موعد مقرر برگزار شود. این سند امروز ثبت شده است و از شما بهعنوان ژورنالیست میپرسم، از اعضای فعال این صنوف، چند نفر در جشنواره غایب بودند و به تعبیری «انصراف تحریمی» دادند؟ من صراحتاً اعلام کردم که برایم بههیچوجه اکت و فعالیت در فضای مجازی سندیت و رسمیت ندارد و برای انصراف باید بهصورت مکتوب موضع خود را اعلام کنید.
* این عدم سندیت فضای مجازی، برای بعد از جشنواره هم لحاظ میشود؟
مواضع فضای مجازی مهم است.
* ولی منجر به تصمیمگیری نمیشود!
فراموش نکنید که ما همیشه باید تبعات و بهای تصمیمات و اظهاراتمان را بپذیریم. وقتی شما حرفی را مطرح میکنید، شرایط با قبل از بیان آن حرف متفاوت خواهد بود. هر موضعگیری در هر همکاری دو طرفه، در تصمیمات و همکاریهای بعدی تأثیرگذار خواهد بود و نباید اینگونه فکر کنیم که ما یک چیزهایی گفتهایم، یک جشنواره مهم ملی را تخریب کردهایم و انتظار داشته باشیم شرایط هم هیچ تغییر نداشته باشد. من قائل به اهمیت موضعگیریها در فضای مجازی هستم اما در فرآیند برگزاری جشنواره، این مواضع را ملاک قرار ندادیم. تمام مسئله من این است که ما خیلی وقتها جرزنی میکنیم!
اینکه قواعد بازی را بلد نیستیم، نشانهای از عقبافتادگی است. این اتفاقاً همان بازی کردن خارج از قواعد تمدن امروز است. سختترین مواضع، حتی جنگیدن هم قاعده دارد و شما باید در آن درست بازی کنید. نباید زیر میز بزنید. شما وقتی در گفتگو به انسداد میرسید هم نمیتوانید بازی را بهم بزنید. اینها چیزهایی است که باید یاد بگیریم و بلد نبودن همینها در سینما و فرهنگ و صنعت و همه جوانب زندگی ما رسوخ کرده است.
* برگردیم به روایتتان از مواجهه با تحریمکنندگان.
ما صراحتاً اعلام کردیم هر کس نمیخواهد فیلمش در جشنواره حضور داشته باشد، باید بهصورت کتبی به ما اعلام کند. بالاخره شما تصمیمی گرفتهاید که نتیجهاش برایتان مهم است، اما اگر محافظهکار و منفعتطلب باشید، اولین کسی هستید که جا میزنید.
* اینجا بازهم جایی است که باید به تأثیر «فشارها» اشاره داشته باشید.
به آن هم میرسم. بحث من درباره قواعد بازی است. شما حتی اگر امروز به جشنواره لوکارنو هم فیلمی را ارائه بدهیم، تا زمانی که بهصورت رسمی و مکتوب انصراف ندهید، از نظر حقوقی جشنواره اجازه ندارد فیلم شما را کنار بگذارد و اگر این کار را انجام دهد، شما میتوانید طرح شکایت کنید. احتمال دارد موضعی که در فضای مجازی از طرف شما اعلام شده است، فیک و تقلبی باشد. پس ما اعلام کردیم تنها انصراف مکتوب را میپذیریم. از همان زمان هم فشارها وجود داشت. تا همین امروز که صحبت میکنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً اینها آدمهای صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانههایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند که از این موضوع میگذرم.
تا همین امروز که صحبت میکنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً اینها آدمهای صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانههایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند وقتی به موعد برگزاری جشنواره رسیدیم هم خیلی صادقانه اعلام کردیم این جشن بدون عشق، علاقه و شور اهالی سینمای مستند، فایده ندارد. از مسئله تحریم هم عبور کردیم و به مستندسازان گفتیم آیا شما علاقهمند هستید حضور داشته باشید یا خیر؟ حتی به صنف اعلام کردیم که شما به بحث تحریم دامن نزنید. شاید برخی از اعضای شما دوست داشته باشند بیایند و برخی دوست نداشته باشد، اجازه دهید همه این افراد آزاد باشند و تحت فشار قرار نگیرند. با همین تمهیدات الحمدلله بیش از ۶۰۰ فیلم به دبیرخانه رسید که از میان آنها ترکیب نهایی فیلمهای بخش مسابقه معین شد. در آخر هم ترکیب افراد حاضر روی استیج اختتامیه را دیدید. چهار نفر از اعضای همان انجمن صنفی، روی صحنه آمدند و از دبیر جشنواره جایزه گرفتند.
* همان صنفی که به ظاهر جشنواره را تحریم کرده بود.
بله. نمیخواهم خیلی به جزئیات اشاره کنم اما مهم این است که همه این افراد برای حضور در جشنواره آزاد بودند و تصمیم گرفتند که در «حقیقت» حضور داشته باشند. نفس این حضور برایشان مهم بود. آنهایی که تصمیم به کنشگری نسبت به حوادث اخیر گرفتند و در جشنواره حاضر نشدند هم مشکلی نداشتند. مشکل من با کسانی است که میخواستند کنشگری خود را به دیگر تحمیل کنند. آیا این نوعی از دیکتاتوری نیست؟ تصمیم به عدم حضور، یک تصمیم است که میتواند محترم هم باشد، کمااینکه اشاره هم کردم، خیلیها سالهاست چنین تصمیمی گرفتهاند و کاملاً هم با احترام هر دوره از برگزاری را دنبال میکنند.
شما میتوانید اکت سیاسی هم داشته باشید، اما در مقابل یک پدیده فرهنگی که زیست شما در آن شکل گرفته که نمیتوانیم ریتم اتفاقات را برهم بزنید. «سینماحقیقت» امسال، کات میخورد به سال قبل و سالهای قبلتر؛ شما چگونه میخواهید تناقض موضع امروز و دیروز خود را برطرف کنید؟ ما تمام ۶۰۰ اثر رسیده را در معرض قضاوت میگذاریم چون معتقدیم هیچ راهی جز صراحت، شجاعت و شفافیت نداریم. بلوف هم نمیزنیم.
ادامه دارد…