محمدحسین امانی همدانی کارگردان فیلم «من، آقبانو و لیست آرزوها» از آثار راهیافته به بخش «فیلم داستانی» سیزدهمین جشنواره مردمی «عمار»، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این فیلم توضیح داد: این فیلم درباره نوجوانی است که از یک شهرستان دور برنده سفر به مشهد میشود و قصد دارد همراه با مادربزرگش عازم این سفر شود. از آنجایی که شخصاً علاقهمند به «قصههای مجید» هستم، سعی کردم در قالب همراهی این نوجوان و مادربزرگش همان حال و هوا را در فیلمم داشته باشم.
وی افزود: این نوجوان در مسیر حرکت به سمت حرم امام رضا (ع) با این چالش مواجه است که چرا وقتی اولین بار نگاهم به گنبد امام افتاد، باید حاجت دیگران را بخواهم در حالی که خودم حاجتهای زیادی دارم. او لیستی از آرزوهای خود را در یک دفترچه جمعآوری میکند اما زمانی که به مشهد میرسد این دفترچه را گم میکند. تنها حاجتی که در ذهنش میماند، حاجت یکی از اهالی روستاست که تنها همان را هم از امام رضا (ع) میخواهد و وقتی به خانه برمیگردد متوجه میشود این حاجت برآورده شده است. این قصه را براساس یک اتفاق واقعی به تصویر درآوردهام.
این کارگردان درباره مواجهه با ایده واقعی این فیلم هم گفت: مجموعهای طی ماه رمضان از شبکه سه سیما روی آنتن میرفت که موضوع آن پرداختن به کرامات امام رضا (ع) بود. در هر قسمت از آن برنامه داستانی واقعی در این باره روایت میشد که داستان فیلم ما یکی از همان داستانهاست که در قسمت نزدیک عید فطر آن برنامه روایت شد و حال و هوای شیرینتری هم داشت. ایده اصلی حاصل کار پژوهش عوامل آن فیلم بود که بعدها ما تبدیل به فیلمنامه کردیم.
امانی درباره اینکه آیا این فیلم را صرفاً برای نوجوانان ساخته است هم تأکید کرد: نه، اتفاقاً میخواستم مثل «قصههای مجید» هم مخاطب نوجوان داشته باشد و هم بزرگسال. خاطرم هست زمانی نوجوانیام، «قصههای مجید» را هم من تماشا و دنبال میکردم و هم پدر و مادرم. آن مجموعه به گونهای بود که همه با آن ارتباط برقرار میکردند. من هم تلاش کردم کارم چنین حال و هوایی داشته باشد. حتی مخاطبان فرضی خود را محدود به مخاطبان مذهبی هم نکردم. بالاخره فیلم درباره امام رضا (ع) است و دوست داشتم هر آنکسی که امام رضا (ع) را دوست دارد، بتواند با این فیلم ارتباط برقرار کند.
این کارگردان درباره ملاحظات و سختیهای رفتن سراغ سوژههای مذهبی گفت: من خیلی قائل به تقسیمبندی آثار به مذهبی و غیرمذهبی نیستم و بلکه معتقدم اگر در هر کاری زندگی جریان داشته باشد، مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند. اکثر آثاری که به عنوان فیلمهای مذهبی در ذهن داریم، کاراکترها و شخصیتهایی دارند که برای من باورپذیر نیستند و بیشتر صورت کلیشهای دارند. کمااینکه کارهایی که برای شهدا ساخته میشود هم همین مشکل را دارند. اخیراً هم تجربه کارگردانی مجموعهای به نام «بچه زرنگ» را هم داشتیم که سعی کردیم چنین نگاهی بر آن هم حاکم باشد. اینگونه نبوده است که بچههای جنگ همواره اهل نماز شب باشند، متأسفانه هالهای دور آنها کشیدهایم که از صورت واقعی آنها را دور کرده است.
وی افزود: اگر هر داستانی را بهصورت واقعی و باورپذیر روایت کنیم، حتماً مخاطب هم با آن ارتباط برقرار میکند و نباید به گونهای سراغ سوژهها و قهرمانهایی از این دست رفت که برای مخاطب صورتی دستنیافتنی پیدا کند.
امانی درباره اهمیت حضور فیلم خود در جشنواره فیلم «عمار» هم گفت: اولین انگیزه من برای فیلمسازی حضور در جشنواره عمار بود و در اولین دورخیزم آنقدر حاصل کار بد بود که موفق به ورود به جشنواره نشدم! تا یکی دو سال شرایط همینگونه بود اما آنقدر تلاش کردم تا موفق به ورود به این رویداد شدم. از این منظر با عمار بود که ما اعتماد به نفس فیلمسازی پیدا کردیم. شروع جشنواره عمار بسیار پرقدرت بود و همینگونه توانست برای ما تبدیل به انگیزه برای حرکت شود. بعد از ۱۳ دوره خوب است که شاهد تحول در این جشنواره باشیم چرا که فکر میکنم هنوز دارد روی همان روال اولیه خود حرکت میکند، در حالی که شرایط تغییر کرده است.
وی تأکید کرد: فیلمسازی نسبت به گذشته راحتتر شده و تعداد آثار هم بالا رفته است و به همین دلیل جشنواره عمار باید در قالب حرفهایتری برگزار شود. جشنواره عمار هنوز قالب حمایتی دارد و به دنبال استعدادهای تازه است، این رویکرد در جشنواره عمار باید حفظ شود اما تمام ماجرا نباید محدود به همین رویکرد باقی بماند. جشنواره عمار باید بخش حرفهای و بخش حمایتی خود را از یکدیگر تفکیک کند.