یک منتقد ادبی گفت: گلشیری خواسته یا ناخواسته از ادبیات فرانسه تأثیر گرفته بود و این تأثیر در آثار او به روشنی مشهود است.

به گزارش خبرگزاری مهر، سه‌شنبه‌های خواندنی این ماه بانوی فرهنگ، با حضور احسان رضایی و اعضای فعال این کانون ادبی با بررسی آثار هوشنگ گلشیری و تحلیل جریان سیال ذهن در ادبیات ایران و جهان برگزار شد.

احسان رضایی در این نشست آثار گلشیری را لایه‌ای و تکنیکال خواند و این نویسنده را پرچم‌دار جریان سیال ذهن در ادبیات ایران معرفی کرد و افزود: این جریان ادبی مخاطبان خاص خود را دارد و شاید به این دلیل عامه‌پسند نباشد که برای درک و برقراری ارتباط با این نوع داستان‌ها، خواننده باید با علوم روانشناسی آشنا باشد.

وی گفت: گلشیری خواسته یا ناخواسته از ادبیات فرانسه تأثیر گرفته بود و این تأثیر در آثار او به روشنی مشهود است و شاید شازده احتجاب زاده همین اتفاق باشد؛ چون در جهان غرب و ادبیات اروپا این سبک بیشتر مورد اقبال واقع شده و با جهان داستان ایرانی نامتناجس است.

این منتقد ادبی افزود: بخشی از سیال ذهن‌نویسی، گفتن افکار منفی شخصیت‌های داستان است (اعمال و رفتاری که شخص در ذهن خود به انجام آنها فکر می‌کند) و به‌دلیل نوع فرهنگ غرب در کشورهای اروپایی و آمریکایی، نوشتن در این ژانر بسیار راحت‌تر است؛ چون اکثر نویسندگان ایرانی دوست ندارند که شخصیت داستانشان به‌واسطه ی افکار پلید و غیراخلاقی‌اش در چشم مخاطب تخریب شود. نویسنده با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن سعی می‌کند وقایع و صحنه‌های روایت را همان‌طور که در ذهن شخصیت‌های داستان جریان می‌یابند، بازگو کند. در این تکنیک زمان، مقوله‌ای کاملاً ذهنی، نسبی و غیرخطی است که به دو صورت مونولوگ درونی یا سبک آزاد غیر مستقیم به رشته‌ی تحریر در می‌آید.

نویسنده کتاب آداب کتاب‌خواری افزود: در ادبیات جهان جریان سیال ذهن تکنیک و روشی ادبی است که به‌دلیل استفاده گسترده از آن در مکتب‌های مدرنیسم، سورئالیسم و به خصوص رئالیسم جادویی، به تعریف «ژانر ادبی» نزدیک است؛ اما برخی، آن را به اشتباه «سبک ادبی» دانسته‌اند. این اصطلاح را برای اولین‌بار “ویلیام جیمز” (روانشناس) در سال ۱۸۹۰ برای توصیف جریان مداوم دریافت‌ها، اندیشه‌ها و احساسات ذهن بیدار به کار برد.

رضایی در پایان گفت: رمان «اولیس» اثر جیمز جویس، یکی از پرچم‌داران سبک جریان سیال ذهن و مکتب مدرنیسم غرب است که به آن لقب «نماد و چکیده مکتب ادبی مدرنیسم» را داده اند. رمان «خانم دالاوی» از "ویرجینیا وولف" که در سال ۱۹۲۵ برای اولین‌بار منتشر شد و رمان «خشم و هیاهو» معروف ترین اثر "ویلیام فاکنر" که برای اولین‌بار، در سال ۱۹۲۹ به چاپ رسیده است، از دیگر آثار ادبی مشهور غرب در این ژانر ادبی هستند.