خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- محمدرضا مرادی: اخیراً رسانهها عادی سازی روابط ترکیه و سوریه را به عنوان گزینهای بسیار محتمل مطرح کردهاند. حتی خبرهایی مربوط به دیدار رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و بشار اسد رئیس جمهور سوریه نیز منتشر شده است. بسیاری معتقدند که این مسئله صرفاً بازی اردوغان برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است. در این مطلب به وضعیت مذاکرات دو کشور، موضع ایران و آمریکا و در نهایت پیامدهای عادی سازی روابط آنکارا و دمشق برای منطقه خواهیم پرداخت.
پیامدهای عادی سازی روابط ترکیه و سوریه
ترکیه را شاید بتوان از اصلی ترین بازیگران تحولات سوریه دانست. چرا که مرزهای جنوبی ترکیه در یک دهه اخیر به مسیر امنی برای ورود تروریستها به شمال سوریه تبدیل شده بود. ترکیه در یک دهه گذشته بارها در قالب عملیاتهای مختلف، شمال سوریه را هدف حملات نظامی قرار داده است. دولتمردان ترک از همان آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ همواره بر طرح ایجاد منطقه امن به عمق ۳۰ کیلومتر و طول ۸۲۲ کیلومتر (کل نوار مرزی ترکیه با کشور سوریه) تاکید داشتهاند که با مخالفت صریح دیگر بازیگران مواجه شدهاند. اما روند حوادث در سوریه به گونهای پیش رفت که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به نوعی از خواستههای حداکثری خود در مورد سوریه عقب نشینی کرده یا به صورت موقت دست به این اقدام زده است. در شرایط کنونی اردوغان به دلیل در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری به دنبال از سرگیری روابط با دمشق است. این مسئله میتواند آثار مثبت زیادی داشته باشد. حتی اگر این اقدام اردوغان نمایشی و با اهداف انتخاباتی باشد اعترافی به شکست پروژههای او در مورد سوریه خواهد بود. باقیمانده گروههای تروریستی که در مناطق مختلف سوریه با ترکیه در ارتباط هستند در صورت از سرگیری روابط ترکیه و سوریه چارهای جز حرکت در مسیر مصالحه با دمشق نخواهند داشت. شاید بتوان گفت که اردوغان پس از یک دهه به این نتیجه رسیده است که سوریه امن و باثبات بیش از هر گزینهای ثبات و امنیت ترکیه را محقق خواهد کرد. پیش از این اردوغان به این گزاره باور نداشت و وارد کردن سوریه در جنگ و درگیری و همچنین ورود نظامی به شمال سوریه را ضامن امنیت ترکیه میدانست. اما تسری ناامنی به داخل ترکیه و ورود مهاجران سوری به شهرهای مختلف ترکیه موجی از بی ثبای سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی به دنبال داشته است. بنابراین تبعات از سرگیری روابط بین دو کشور هم میتواند به برقراری ثبات در حوزههای مختلف ترکیه منجر شود و هم اینکه دمشق را قادر میسازد بتواند با قدرت بیشتری نسبت به اعمال حاکمیت بر مناطق باقیمانده خاک سوریه اقدام کند.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که امنیت مقولهای تفکیک ناپذیر است و ناامنی همانند ویروس در مناطق مختلف پخش میشود. در مورد امنیت نیز همین مسئله به خوبی صدق میکند. احیای روابط ترکیه و سوریه باعث امن شدن منطقه خواهد شد و گروههای تروریستی را در موضع ضعف قرار خواهد داد. نباید فراموش کرد که ناامنی کنونی در منطقه به میزان بسیار زیادی متأثر از ناامنی سوریه بوده است و برای حل ناامنی منطقهای باید سراغ کانونهای بحران ساز رفت. سوریه از اصلی ترین کانونهای ناامن کننده منطقه به دلیل حضور گروههای تروریستی است. آرامش در این کانون به معنای بهبود آرامش و ثبات منطقهای است.
موضع ایران نسبت به روند عادی سازی روابط آنکارا و دمشق
ایران از زمان شروع بحران سوریه همواره به دنبال معکوس کردن سیر حوادث در این کشور بوده است. قطع روابط ترکیه و کشورهای عربی با سوریه یک ضربه بزرگ به قدرت منطقهای دمشق به شمار میرفت. ایران تلاشهای زیادی با هدف معکوس کردن این مسئله یعنی از سرگیری روابط کشورهای عربی و ترکیه با سوریه کرده است. در این مسیر نیز پیروزیهای بزرگی به دست آمده است. چرخش امارات در برابر سوریه بزرگترین مورد در این راستا بوده است. اما بزرگترین بازیگری که در مورد سوریه باید عقب نشینی کرده و به سمت احیای روابط با دمشق برود ترکیه است. ایران به دلیل ارتباط دوستانه با ترکیه تلاشهای زیادی در این راستا انجام داده است. احیای روابط بین دو کشور ترکیه و سوریه منافع تهران را بیش از پیش تأمین خواهد کرد چرا که سوریه به عنوان بخشی از محور مقاومت در شرایط کنونی انرژی زیادی از اعضای این محور گرفته و قطعاً بهبود روابط ترکیه با سوریه میتواند سوریه را امن تر کند و این به معنای تأمین منافع محور مقاومت است. اما رسانههای منطقهای در ماههای اخیر در تلاش هستند تا تهران را به نوعی مخالف روند عادی سازی روابط دمشق و آنکارا معرفی کنند. شاید بتوان اهداف این موج رسانهای را تلاش برای تضعیف تأثیرگذاری تهران در سوریه دانست. ایران به همراه حزب الله لبنان و روسیه در سالهای گذشته نقش بی بدیلی در شکست تروریستها و بازگرداندن آرامش به مناطق مختلف سوریه داشته است و بسیاری از کشورهای حامی تروریستها که از طریق پروژه تجزیه سوریه و یا برکناری بشار اسد به اهداف خود نرسیدند اکنون به دنبال اجرای پلنB یعنی کاهش نفوذ ایران در سوریه هستند. برای پی بردن به نیات کشورها در مورد مسائل مختلف باید از دو طریق تحلیل محتوای سخنان مقامات اصلی کشورها و عملکردهای میدانی و عملی آنها عمل کرد. در مورد موضع ایران در مورد عادی سازی روابط دمشق و آنکارا هم مقامات ایران به صورت آشکار موافقت و حمایت خود را در این مورد اعلام کردهاند و هم از لحاظ میدانی و عملی با برگزاری نشستهای مختلف آن را اثبات کردهاند.
چرایی مخالفت آمریکا با عادی سازی روابط ترکیه و سوریه
آمریکا را شاید بتوان بزرگترین مخالف عادی سازی روابط ترکیه و سوریه دانست. به دو علت این مخالفت وجود دارد. در درجه اول کشورهای عربی بدون هماهنگی با آمریکا و در واقع خارج از دستور کار آمریکا و به صورت مستقل به روند عادی سازی روابط با سوریه پیوستهاند و این مسئله نقش تعیین کنندگی و محوری آمریکا در این بحران را زیر سوال برده است. ترکیه نیز در شرایط کنونی با هماهنگی روسیه به دنبال عادی سازی روابط با سوریه است و این برای واشنگتن قابل قبول نیست. در درجه دوم آمریکا به دنبال ادامه حضور نظامیان خود در شمال سوریه است. زمانی که طرح اخراج نطامیان آمریکایی از عراق در پارلمان این کشور تصویب شد و در ادامه جو بایدن نطامیان آمریکا را از افغانستان خارج کرد دولت آمریکا به دنبال این بوده تا شمال و شرق سوریه را به عنوان یکی از پایگاههای اصلی نظامیان خود در منطقه تبدیل کند. این مسئله مستلزم تداوم ناامنی و بحران در سوریه است. عادی سازی روابط دمشق و آنکارا باعث کاهش بحران و در نتیجه تشدید فشارهای بین المللی برای خروج نطامیان آمریکایی میشود. به همین دلیل مقامات آمریکایی اخیراً اعلام کردهاند که مخالف هرگونه عادی سازی روابط کشورها با سوریه هستند. از سوی دیگر رهبران نیروهای دموکراتیک سوریه و شورای دموکراتیک سوریه از آمریکا خواستهاند تا مانع از نزدیکی روابط میان آنکارا و دمشق شود، چراکه این اتفاق در درجه نخست حضور آمریکا در سوریه را تهدید میکند.
فرجام سخن
یکی از نگرانیهای دمشق این است که آنکارا به مسئله عادی سازی روابط صرفاً به عنوان ابزاری در جهت منافع زودگذر نگاه کند. به همین دلیل اخیراً بشار اسد تاکید کرده که گفت وگوها با ترکیه پیشرفت نخواهد کرد، مگر اینکه هدف از این نشستها پایان دادن به اشغالگری و توقف حمایت از تروریسم باشد. اردوغان به عنوان بازیگری که در یک دهه اخیر با فاصله گرفتن از سیاست «تنش صفر» با همسایگان خسارتهای زیادی را به مردم ترکیه تحمیل کرده است اکنون در عرصه منطقهای به عنون سیاستمداری با اهداف موقت شناخته میشود و بسیاری بر این باورند که وی دیدگاه راهبردی خود را کنار گذاشته و صرفاً با هدف بقای در قدرت سعی دارد با تاکتیکهای مختلف به این مهم برسد. به همین دلیل دمشق تا زمانی که تغییر سیاستهای راهبردی ترکیه را راستی ازمایی نکند بسیار بعید است در تله انتخاباتی اردوغان گرفتار شود.