خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: از جنگ جهانی دوم به بعد قاره اروپا به مقصدی برای مهاجران و پناهجویان تبدیل شد تا ضمن جذب نیروی کار ارزان قیمت، از خطر پیری جمعیت نیز رهایی یابد.
کشورهای پیشرفته صنعتی در شرایط عادی به دلایل جمعیتی و اقتصادی به مهاجران جوان نیاز دارند زیرا آنها باعث حفظ تداوم سیستم امنیت اجتماعی شده و پیر شدن جمعیت را کند میکنند. بنابراین با وجود مشکلاتی که پدیده مهاجرت طی این دههها برای کشورهای اروپایی بوجود آورده بود اما باید گفت کرد که مهاجرت به بسیاری از کشورهای اروپایی کمک کرد تا بر مشکل کاهش جمعیت شأن فائق آیند؛ زیرا در آنجا به دلیل نرخ پایین باروری و ساختار سنی جمعیت سالمند، میزان مرگ ومیر از میزان موالید بیشتر است.
بر اساس دادههای پایگاه آماری «استاتیستا» در سال ۲۰۲۱، اروپا از نظر نسبت جمعیت سالمند با ۱۹ درصد، پس از آن آمریکای شمالی با ۱۷ درصد، اقیانوسیه با ۱۳ درصد و آسیا و آمریکای جنوبی هر کدام با ۹ درصد، پیشتاز بود.
این در حالی است که آلمان با ۱۷.۷۸ میلیون نفر بیشترین سهم را در جمعیت سالمند اروپا دارد و پس از آن ایتالیا با ۱۳.۷۶ میلیون نفر، فرانسه با ۱۳.۱۶ میلیون و انگلیس با ۱۲.۲۴ میلیون نفر به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند.
اما پذیرش مهاجران برای رفع مشکل جمعیتی و نیروی کار یک روی سکه بود و روی دیگر آن به هزینههای مهاجرپذیری از جمله رشد جریان راست افراطی ارتباط مییافت؛ کلافی که با مشکلات ناشی از بحران اوکراین بیش از پیش در هم تنیده شده است.
بحران اوکراین و اروپای تحت فشار
اروپا طی دهههای پیش میلیونها مهاجر و پناهجو را از اقصی نقاط جهان به ویژه کشورهای خاورمیانه که با مداخله و جنگ افروزی غرب به بحران کشیده شده اند، جای داده است به عنوان نمونه تنها در سال ۲۰۱۵، حدود یک میلیون نفر جنگ زده و آواره خود را به خاک اروپا رساندند.
مسئله مهاجرت و پناهندگی به اروپا از فوریه ۲۰۲۲ با شروع بحران اوکراین جدی تر شد. حدود سه ماه پیش، آژانس مرزی اروپا (فرونتکس) از افزایش بیسابقه شمار موارد ورود غیرقانونی به مرزهای اتحادیه اروپا طی شش سال گذشته خبر داد.
بر اساس این گزارش، میزان عبور مهاجران غیرقانونی از مرزهای اتحادیه اروپا طی ۹ ماه نخست ۲۰۲۲ حدود ۷۰ درصد نسبت به مدت مشابه در سال گذشته میلادی افزایش یافته و به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۱۶ تاکنون رسیده است.
همچنین بر پایه آخرین آماری که «آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد» در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲ منتشر کرد، کشورهای اروپایی هر کدام سهمی از میزبانی آوارگان اوکراینی داشته اند. در این میان لهستان با بیش از ۱ میلیون ۵۰۰ هزار نفر در جایگاه نخست، آلمان با بیش از یک میلیون نفر در جایگاه دوم و جمهوری چک با ۴۶۳ هزار نفر در جایگاه سوم قرار داشت.
طنز تلخ ماجرا اینجا بود که برخلاف مهاجران و پناهجویان خاورمیانه که به دلیل جنگ افروزی اروپا و آمریکا ناگزیر به ترک وطن شدند و استقبال گرمی از آنها در اروپا به عمل نیامد اما کشورهای اروپایی برای اوکراینیها فرش قرمز پهن کردند آن هم در شرایطی که خود در باتلاق انرژی و تورم غرق شده اند.
در ارتباط با آغوش باز بر روی میلیونها اوکراینی از سوی کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه آلمان، «محمد شهاده» خبرنگار آزاد در توئیتی نوشته است: آلمان در ۹ ماه بیش از یک میلیون پناهنده اوکراینی را پذیرفته که این رقم، بیش از تعداد افرادی است که زمان اوج بحران مهاجران در سال ۲۰۱۵ از کشورهای دیگر وارد آلمان شدند. با این حال، هیچکس آن را «بحران مهاجرت» ندانسته است.
آلمان در حالی با میزبانی بیش از یک میلیون مهاجرو پناهجوی اوکراینی تلاش دارد که خود را لیدر و سردمدار اتحادیه نشان دهد که از نگاه ناظران به دلیل وابستگی شدید به واردات انرژی، گرفتار تورم افسارگسیخته و درگیر اعتراضات و اعتصابات سراسری است.
لازم به ذکر است که در این کشور اروپایی بیش از ٢٢ میلیون مهاجر زندگی میکنند. از هر چهار نفری که در آلمان زندگی میکند، یک نفر پیشینه مهاجرتی دارد. بر پایه جدیدترین گزارش اداره آمار آلمان، این افراد حدود ٢٧.٢ درصد از کل جمعیت آلمان را تشکیل میدهند.
پناهجویان اوکراینی و صدای پای راست افراطی
سیل پناهجویان اوکراینی و همزمان شدن آنها با مشکلات معیشتی و انرژی در کشورهای مختلف اروپا، صدای اعتراضات را بلند کرده است. حدود دو ماه پیش بود که پلیس نروژ در درگیری با معترضان نئونازی در خیابان ۳۵ تن را بازداشت کرد.
در حوزه سیاسی نیز شاهد آن هستیم که شعارهای ضدمهاجر دست راستیها و وعدههای آنها نیز برای مردم جذابیت یافته تا جایی که در انتخابات و روندهای سیاسی، پیشرفتهای قابل توجهی به دست آورده اند.
اوایل مهرماه امسال در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. بنابراین پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کرده است و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان است.
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نیست و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بوده است.
در سوئد انتخابات اخیر ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورد.
آلمان نیز حزب راست افراطی «جایگزین به منظور آلمان» که انتخابات پارلمانی این کشور در سپتامبر گذشته برگزارشد، ۱۰ درصد آرا را به دست آورد.
در فرانسه نیز حزب تجمع ملی به ریاست مارین لوپن در دور دوم انتخابات پارلمانی توانست ۸۹ درصد کرسی را به دست آورد. این از معدود دفعاتی است که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آورده است. در انتخابات ریاست جمهوری این کشورکه اردیبهشت ماه برگزار شد ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد «مارین لوپن» رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» بگذرد.
از نگاه ناظران، عوامل و دلایل گوناگون و متعددی در رشد و محبوبیت احزاب راست افراطی اروپا دخیل اند. «جاسم محمد» مدیر مرکز اروپایی مطالعات ضدتروریسم و ضداطلاعاتی اروپا میگوید که سه علت اصلی در این رشد نقش داشته است.
از نگاه وی، اولین علت مربوط به رویکرد احزاب راست افراطی در اروپا برمی گردد که طرحها و برنامههایشان مبتنی بر انتقاد از دولتهای اروپایی و سیاستهای اقتصادی اجراشده است. علت دوم مربوط به وضعیت وخیم اقتصادی در قاره کهن است که فرصت را برای شعارهای راست افراطی فراهم میکند. علت سوم به این رویکرد برمی گردد که مخالف سیاست پناهندگی و مهاجرت هستند و تعدادی از کشورهای اروپایی این سیاست را دنبال میکنند. بنابراین، این مسئله با برنامههای احزاب راست ضد مهاجرت همخوانی دارد.
فرجام سخن
پدیده راست گرایی در اکثر کشورهای اروپایی بویژه در سالهای پس از فروپاشی شوروی روند روبهرشدی داشته است. از این رو، از دهة ۱۹۹۰ به بعد در اروپا شاهد قدرت یابی روزافزون گروههای ملی گرا و راست افراطی و افزایش حمایت مردمی از آنها بودهایم. این قدرت یابی در بیشتر کشورهای اروپایی که زمینهای برای مهاجرپذیری دارند، وجود داشته و از طرفی نیز در حال گسترش است.
این احزاب گاهی فرهنگ و هویت جامعه اروپایی را برافراشته و خود را مدافع آن میداند و گاهی در صورت لزوم بیکاری و وضعیت اقتصادی مردم را خصوصاً در زمان بحران اقتصادی ملهم از وجود مهاجران میداند و تبلیغاتی که در این راستا انجام میدهد. آنها این مشکلات را طوری بیان میکنند که انگار بدبختی پشت در خانة شهروندان رسیده و در این میان تنها مشکل وجود مهاجران است. از این طریق روز به روز به محبوبیت شأن افزوده میشود.
با بحران اوکراین گویی بخت به جریان راستگرا در کشورهای مختلف اروپا رو کرد. ریاضت اقتصادی، افزایش نابرابری اجتماعی، بحران انرژی، رکوردشکنی تورم، رکود اقتصادی، افزایش بیکاری، کاهش سطح رفاه و غیره موجب شد که طی ماههای اخیر احزاب دست راستی و پوپولیسم بار دیگر در قاره سبز قدرت بگیرند؛ مسئلهای که اتحادیه اروپا را با چالشی جدید و جدی مواجه کرده است.
بنابراین طی ماههای گذشته در انتخابات پارلمانی فرانسه و سوئد، راستهای افراطی جایگاه خود را به شدت ارتقا داده و تبدیل به یک وزنه قوی شدهاند. در انتخابات اخیر ایتالیا نیز همانطور که نظرسنجیها پیشبینی میکردند، رایدهندگان ایتالیایی به حزبی با ریشههای «نئوفاشیستی» رأی دادند. طرفداران راست افراطی در اروپا از شرایط جنگ اوکراین استفاده کرده و این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ این قاره جولان میدهند.
در حالی که اروپا با بحران پناهجویی از یک سو و رشد احزاب تندرو از سوی دیگر مواجه است اما آمریکا به عنوان جنگ دوست ترین و بحران سازترین بازیگر عرصه بین المللی از این بحران دور مانده است و پناهجویان به دلیل دوری مسافت و قوانین مهاجرتی سختیگرانه آمریکا، چاره دیگری جز انتخاب کشورهای مختلف اروپا به عنوان مقصد سفر پرخطر خود ندارند.