ابن‌تیمیه که می‌توان آغازگر راه سلفی‌گری‌اش دانست در جایی از کتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» اشاره به نام خلیج فارس می‌کند.

خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: این روزها دوباره بحث تحریف نام تاریخی «خلیج فارس» به خلیج عربی دوباره سر زبان‌ها افتاده است و دلیل آن هم استفاده از نام تحریف شده توسط مسئولان یکی از کشورهای همسایه (این روزها دوست) است. پیشتر برخی مغرضان ایران و دشمنان تاریخ در سطح منطقه و جهان هم بارها از این نام جعلی استفاده کرده بودند و مدام هم پاسخ خود را از علمای تاریخ گرفته بودند.

پیشینه تاریخی نام خلیج فارس برکسی پوشیده نیست و متون کهن (حتی اعراب) همگی راوی پیشینه تاریخی این نام هستند. قطعاً اغراض سیاسی نمی‌تواند این نام شکوهمند را تغییر دهد. حتی آن دسته از شخصیت‌هایی که دشمنی با ایرانیان و شیعیان داشتند نیز از نام خلیج فارس یا دریای فارس استفاده کرده و آن را به خلیج عربی تغییر نداده بودند و یکی از این شخصیت‌ها احمد بن عبدالحلیم مشهور به ابن تیمیه حرانی (حیات در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری) است.

ابن تیمیه، فقیه حنبلی به دلیل فتاوای شاذ و همچنین دشمنی‌اش با اهل بیت (ع) شخصیت مشهوری در طول تاریخ است. فارغ از این مسائل او دانشمند برجسته‌ای در علم منطق و کلام بود و شناخت خوبی از سایر ادیان نیز داشت.

ابن‌تیمیه که می‌توان آغازگر راه سلفی‌گری‌اش دانست در جایی از کتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» (پاسخ صحیح به کسانی که دین مسیح (ع) را تغییر دادند) اشاره به خلیج فارس می‌کند. این متن متعلق به قرن هفتم هجری است.

ابن‎ تیمیه این کتاب را‎ در پاسخ به نامه یکی از‎ عالمان‎ مسیحی اهل‎ قبرس‎ نوشته است. آن عالم مسیحی در نامه خود کوشیده بود با استناد‎ به آیات قرآنی و شواهد دیگر نقلی و عقلی، برتری آئین مسیح را‎ بر اسلام نشان دهد. همچنین از نامه‌اش آشکار‎ می‌شد که وی آشنایی‎ خوبی‎ با اسلام و متون آن دارد‎. ابن‎ تیمیه‎ این فرصت را غنیمت شمرد تا مسیحیان را مخاطب قرار دهد و به تفصیل مدعیات آن عالم قبرسی‎ را که بازگویی و بازتولید همان‎ مدعیات‎ پیشین‎ در قالبی تازه‎ بود، به نقد کشد.

ابن‎ تیمیه‎ در‎ کتاب خود به‌تفصیل یکایک عقاید دینی‎ اسلامی را معرفی، تقریر‎ و تثبیت، کرده و سپس به گزارش و نقد دیدگاه‌های‎ رقیب‎ می‌پردازد و در این راه به‌ترتیب از سه مرحله می‌گذرد: گزارش مسئله، آوردن‎ شواهد‎ و آنگاه تقریر حقیقت. او به شیوه‌ای‎ جدلی همه توان خود را به‌کار گرفته‎ تا‎ ‎باور‎ تثلیث را ابطال کند‎ و ازآنجا که آن را ریشه باورهای مسیحی می‌داند، از هیچ کاری فروگذار نکرده است؛ از جمله طرح‎ شقوق‎ و فروع‎ مختلف و پراکنده‌نویسی و استطراد در بحث.

از جمله فصول مهم در این کتاب نقد ابن تیمیه از وحیانی بودن کتب مقدس و عهدین است. او اثبات می‌کند که این کتاب تحریف شده‌اند و از جانب باری تعالی ارسال نشده‌اند، بنابراین قیاس آنها به قرآن باطل است. ابن ‎تیمیه در این بحث، شیوه‌ای جدلی پیش گرفته و با اصل‎ قرار‎ دادن قرآن می‌کوشد نادرستی و تحریفات عهدین را بنمایاند. در این بحث، ابن ‎تیمیه از گستردن بی‌دلیل مسائل خودداری نکرده و راه تفصیل را برگزیده است.

همچنین ابن‌تیمیه در این کتاب به جایگاه نبوت در کتب مقدس می‌پردازد. او اشاره کرده درحالی‌که عده‌ای از بنی‌اسرائیل در حق پیامبران (ع) از هیچ استخفافی فروگذار نمی‌کردند، برخی از مسیحیان مقام پیامبرشان را تا حد خدایی بالا بردند؛ بدین ترتیب هر دو گروه‎ از‎ مسیر میانه دور شدند. او در ادامه این بحث را به خوبی واکاوی کرده و خطاهای رایج کتاب مقدس و پیروان آن را در این‌باره به نقد کشد‎ تا نبوت‎ حضرت محمد (ص) را ثابت کند.

ابن تیمیه به تفصیل و با ارجاعات بسیار به کتب مقدس و عهدین همه مباحث ریز درشت را مطرح می‌کند که نشان از شناخت دقیق او از طریق زندگی و سیر و سلوک و اعمال عبادی مسیحیت است، دانشنامه‌ای از نقد آئین مسیحیت را ارائه کرده است و شناخت دقیق او از آئین مسیحیت نیز به دلیل رواج مسیحیت در محل تولد و موطن او یعنی شام است. نقل است که این کتاب در هنگامه‌ای نوشته شد که اعتقادات مسلمانان در معرض حمله قرار داشت و ابن تیمیه با نگارش این کتاب راه مناظرات کلامی بین‌الادیانی را ادامه داد.

وقتی ابن‌تیمیه در کتاب خود از خلیج فارس نام می‌برد

کتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» در عصر جدید با توجه به پانویس‌ها و تعلیقات مصححان در هفت مجلد منتشر شد. تحقیق و تعلیقه این کتاب را سه نفر به نام‌های علی بن حسن بن ناصر، عبدالعزیز ابراهیم العسکر و حمدان بن محمد الحمدان انجام داده‌اند و ناشر آن دار الفضیلة در ریاض است.

در مجلد پنجم کتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» فصلی بدین نام وجود دارد: «بشارت پنجم از «زبور حضرت داود». بحث این گونه آغاز می‌شود: «قال داود فی مزمور له: ویحوز من البحر الی البحر و من لدن الانهار الی منقطع الارض ویخر اهل الجزائربین یدیه، ویلحس اعداوه التراب و یسجد له ملوک الفرس و تدین له الامم بالطاعة والانقیاد و یخلص البائس المضطهد ممن هو اقوی منه و ینقذ الضعیف الذی لا ناصر له، ویراف بالمساکین والضعفا و یصلی علیه و یبارک فی کل حین.»

و صحبت از خلیج فارس اینجاست: «وَهَذِهِ الصِّفَاتُ مُنْطَبِقَةٌ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأُمَّتِهِ، لَا عَلَی الْمَسِیحِ، فَإِنَّهُ حَازَ مِنَ الْبَحْرِ الرُّومِیِّ إِلَی الْبَحْرِ الْفَارِسِیِّ، وَمِنْ لَدُنِ الْأَنْهَارِ بِجَیْحُونَ وَسَیْحُونَ، إِلَی مُنْقَطَعِ الْأَرْضِ بِالْمَغْرِبِ، کَمَا قَالَ: «زُوِیَتْ لِیَ الْأَرْضُ، مَشَارِقُهَا وَمَغَارِبُهَا، وَسَیَبْلُغُ مُلْکُ أُمَّتِی مَا زُوِیَ لِی مِنْهَا.»