خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: شرایط ایران و عراق پیش از آغاز عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه و همچنین تدارکات و تمهیدات اجرای عملیات، دو موضوع مهم و محوری قسمتهای اول و دوم پرونده بررسی کتاب «زمینهای مسلح» نوشته گلعلی بابایی شامل کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک بودند. البته دو موضوع مهم دیگری که تا اینجا بررسی شدند، تحریم شدید نظامی و اقتصادی ایران و تجهیز گسترده عراق و دیگر گسترش بیرویه سازمان رزم سپاه در روزهای منتهی به والفجر مقدماتی هستند.
عملیات والفجر پس از عملیات موفقیتآمیز مسلمبنعقیل انجام شد و اجرای آن و انتقال نیروها به جنوب، عناصر اطلاعاتعملیاتی چون سعید قاسمی یا حسین اللهکرم و … را که برای اجرای عملیاتهای موفقیتآمیز دیگر در غرب کشور آماده میشدند، شگفتزده کرد.
عدم شناسایی کافی زمینهای بهشدت مسلحشده فکه توسط دشمن، عجله برای حمله در جهت اجرای یکعملیات قاطع برای پایان جنگ و همینطور کاهش کیفیت کار فرماندهان گردانها درنتیجه گسترس بیکیفیت سازمان رزم سپاه ازجمله مهمترین دلایل ناکامی در عملیات والفجر هستند که به «والفجر مقدماتی» معروف شده است. البته نباید کمکهای اطلاعاتی سازمان منافقین را به دولت بعثی عراق که پیش از شروع عملیات انجام شدند، از نظر دور داشت. منافقین همچنین با پوشش نیروهای ستون پنجم در شب عملیات بین رزمندگان تکور ایرانی رخنه کرده و در برههای حساس از عملیات که شرایط بهنفع پیشروی ایرانیها بود، دستور جعلی عقبنشینی را اعلام کردند که باعث سردرگمی و چندپارهشدن نیروها شد.
در سومینقسمت از پرونده بررسی «زمینهای مسلح»، صفر تا صد اجرای عملیات والفجر را همزمان با بهمن و اسفند ۱۳۶۱ مرور میکنیم. دو مطلبی هم که تا بهحال از اینپرونده منتشر شدهاند، در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعهاند:
۱- «چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟ / مژده مسئولان برای پایان جنگ و افشای عملیات توسط منافقین»
۲- «خوارج جدید و خط سومیها که بودند؟ / پولی که بنیصدر در موناکو گرفت»
در ادامه مشروح سومینقسمتِ پرونده بررسی کتاب «زمینهای مسلح» را میخوانیم؛
* سیمخاردارهایی که معمولی نبودند و نمیشد قطعشان کرد
حوالی ساعت ۶ عصر روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ (شبی که قرار بود عملیات والفجر شروع شود)، اکبر حاجیپور فرمانده تیپ یک عمار، خطاب به نیروهای اینتیپ که برای عبور از نقطه رهایی و ورود به منطقه نبرد آماده میشدند، گفت: «هیچکدام از نیروها نمیتوانند از اینمعرکه جان سالم به در ببرند. ناچاریم مثل سالار شهیدان بجنگیم. کسی سوادی برگشتن در سر نداشته باشد!» درباره شروع عملیات و درگیری تیپ عمار در آن، محسن حمزهنیا فرمانده گروهان شهادت از گردان انصارالرسول تیپ عمار روایت کرده در ضمن درگیری، یکگردان از نیروهای لشکر عاشورا را کنار گردان خود دیده است. به گفته او نیروهای آنگردان که مسئول حمل قطعههای پل عبور از کانالهای دشمن بودهاند، بهعلت سختی راه و سنگینی محمولهشان قطعات پل را در راه رها کرده و با رسیدن به کانال، ضرورت آنها را حس کردند. به همیندلیل پشیمان شده و برای آوردن پلهای کوچک به عقب برگشتند اما با انفجار مین به شهادت رسیدند. به اینترتیب توجه دشمن به منطقه جلب شد و آتش خود را روی سر نیروهای ایرانی باز کرد. اما آنها موفق شدند از عرض کانال اول دشمن عبور کرده و به خط برسند که با رسیدن به خط دشمن با کماندوهای دومتری، ورزیده و چالاک سودانی (نیروهای عربیت) مواجه شدند.
در منطقه دیگر نبرد، بهمحض جاکنشدن گردان کمیل از نقطه رهایی، نیروهای گردان جعفر طیار نیز به منطقه درب دییه اعزام شدند.
با رسیدن گرهان سوم گردان کمیل به سومین کانال دشمن، تعدادی از عناصر سازمان مجاهدین خلق که همراه نیروهای بعثی در سنگرهای کمین حضور داشتند از شلوغی استفاده کرده و در تاریکی شب وارد نیروهای گردان کمیل شدند. آنها از هر طرف صدا میزدند «کمیل بکش عقب! گردان کمیل عقبنشینی کنه!» در ساعات آغازین عملیات والفجر، به همت خبر رسید دشمن از کانال عقب نشسته و پشت جاده آسفالت موضع گرفته است. کمی بعد محمد راحت مسئول راهنمایی گردانهای خطشکن بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. همچنین در پی مجروحشدن بهرام تندسته فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا (ع)، اسماعیل لشکری معاون اول او، مسئولیت هدایت نیروها را به عهده گرفت. لشکری در حالیکه نیروهای اطلاعات و تخریبچیهای گردان روی زمین افتاده و شهید و مجروح بودند، موفق شد با کمک فرماندهگروهانها، اینگردان را از معرکه خطرناکی نجات دهد. بهمن نجفی جانشین تیپ یک عمار گفته در آنلحظات طبق اظهارات پست شنود مکالمات رادیویی دشمن، عناصر حاضر در کمینهای دشمن فرار کرده بودند. اما در واقع اینطور نبود. بلکه ایننیروها داخل سنگرهای کمین خود، ساکت و آرام منتظر عبور نیروهای ایرانی بودند تا با رسیدن دستور، از پشت سر به آنها حمله کرده و با اعمال فشار نیروهای در عمقشان، ایرانیها را قیچی کنند.
با رسیدن گروهان سوم گردان کمیل به سومین کانال دشمن، تعدادی از عناصر سازمان مجاهدین خلق که همراه نیروهای بعثی در سنگرهای کمین حضور داشتند از شلوغی استفاده کرده و در تاریکی شب وارد نیروهای گردان کمیل شدند. آنها از هر طرف صدا میزدند «کمیل بکش عقب! گردان کمیل عقبنشینی کنه!» کمی بعد نیروهای گردان کمیل در کانال سوم محاصره شدند و با گلولههای توپ و خمپاره دشمن روبرو شدند که با هدایت دقیق داخل کانال فرود میآمدند. حوالی ساعت ۲:۳۰ یا ۳ بامداد اولیننشانههای عقبنشینی از طرف لشکر عاشورا دیده شد.
عباس کریمی فرمانده واحد اطلاعات عملیات سپاه ۱۱ قدر گفته پس از رسیدن به محل درگیری گردانها، دیده نیروهای خودی واقعاً خوب عمل کردهاند و در ابتدا نسبت به دشمن برتری کامل داشتهاند. اما حجم وسیع آتش و گلولهباران یگانهای مجهز دشمن معادله نبرد را به نفع عراق تغییر داد. علی فضلی فرمانده لشکر ۲۷ در عملیات والفجر هم درباره موانع و سیمهای خاردار مقابل نیروهای ایرانی گفته اینسیمهای خاردار از نوع سیم مسی جدید بودند که با قیچیهای سیمچین و انبرهای معمولی نمیشد آنها را قطع کرد. اینفرمانده دفاع مقدس میگوید «صدام در اینعملیات آنقدر مقابل نیروهای ما موانع گذشت که ما زمان را از دست دادیم.» تعدادی از نیروهای ایرانی پس از پاکسازی منطقه و گذشتن از موانع سخت و جاده ذوزنقهای، توانستند دو ردیف کانالها را هم پشت سر بگذارند؛ ایننیروها عبارت بودند از یکی از گروهانهای گردان کمیل و گردان مالک که ساعت ۴:۳۰ صبح از کانال دوم عبور کرده بودند.
بهمن نجفی جانشین تیپ یک عمار هم در اینباره گفته اجرای توپخانه خودی در عملیات والفجر بد نبود اما تاثیری برای نیروهای خطشکن نداشت. چون مانع اصلی و سختگذر مقابل روی بچهها، همانمیادین مین و موانع ایذایی از قبیل سنگرهای حفره روباهی، کمینها و تیربارهای دشمن بودند. شناساییهای ما سطحی و محدود به بخشی از زمینهای مسلح شده بود. در عملیاتهای گذشته میدانستیم در عمق چه خبر است ولی اینجا هرگونه اطلاعی از عمق منطقه نبرد نداشتیم. بنابراین کور وارد عملیات شدیم. جعفر جهروتیزاده فرمانده واحد تخریب سپاه ۱۱ هم درباره والفجر گفته در برخی از مناطق این عملیات تا سه رده میدان مین پشت سر هم وجود داشت. همت هم پس از پایان عملیات و بازگشت نیروها به عقبه، در جمع نیروهای لشکر ۲۷ در دهکده حضرت رسول در چنانه گفت: «عمق میادین مین سهگانه دشمن در منطقه عملیاتی والفجر، مجموعاً به ۱۲۰۰ متر رسید.»
* منافقین و ستون پنجم پیام دروغین عقبنشینی پخش میکنند
حوالی ساعت ۵ چهار گردان انصار، مقداد، کمیل و مالک هم اعلام کردند در حال عبور از کانال دوم هستند. همهچیز داشت به خوبی پیش میرفت. اما ناگهان ساعت ۵:۳۰ پیام عقبنشینی به نقل از حسن قمی (محمدحسن ترابیان) از کادرهای پیشکسوت لشکر ۲۷ اعلام شد. بهزودی مشخص شد ایناعلام عقبنشینی کار ستون پنجم دشمن بوده است. به اینترتیب عمده نیروها به عقب، بهسمت نقطه رهایی بازگشتند اما یکگروهانِ گردان کمیل و عدهای دیگر از گردانها همچنان در منطقه ماندند.
همهچیز داشت به خوبی پیش میرفت. اما ناگهان ساعت ۵:۳۰ پیام عقبنشینی به نقل از حسن قمی از کادرهای پیشکسوت لشکر ۲۷ اعلام شد. بهزودی مشخص شد ایناعلام عقبنشینی کار ستون پنجم دشمن بوده است طبق روایت علیرضا تاجیک راوی سپاه ۱۱ قدر، پس از ابلاغ دستور عقبنشینی، تیپ ۱۸ جوادالائمه کاملاً عقب آمد و با تعداد کمی شهید و مجروح بر روی تپههای رملی چومو مستقر شد و از آنجا به طرف دشمن پدافند کرد. گردانهای تیپ ۲ لشکر ۳۱ عاشورا هم پس از دریافت دستور عقبنشینی، با پراکندگی زیاد و بهجا گذاشتن تعداد کمی شهید و مجروح عقب آمدند. مهندسی رزمی لشکر عاشورا هم موفق به زدن خاکریز نشد. به اینترتیب، گردانهای اینلشکر بدون آنکه از چپ و راست الحاق داشته باشند، با تعداد کمی از نیروهای باقیمانده در اطراف خال یمل عمران، بهصورت پراکنده به طرف دشمن پدافند کردند.
اما دستور عقبنشینی زمانی به تیپ ۱ عمار لشکر ۲۷ ابلاغ شد که گردان حمزه و گردان انصارالرسول بین دو کانال قرار داشتند و گردان مقداد هم منتظر شکستن خط و عبور از آن بود. نیرویی به استعداد یکگروهان از گردان کمیل هم ضمن عبور از کانال دوم تا نزدیکی جاده آسفالت (مواصلاتی پاسگاههای مرزی عراق) رسیده بود. در همینحال گردان مالک اشتر آماده عبور از خط و انجام عملیات در عمق بود. پس از دستور فرماندهی لشکر ۲۷ به مهندسی رزمی اینیگان مبنی بر اینکه «هرجا توانستی خاکریز بزن تا نیروهای عقبنشسته پشت آن پناه بگیرند»، مهندسی رزمی اینلشکر بلافاصله دست به کار شد. اما چون نتوانست کنار جاده شنی خاکریز بزند، به جنوب تپه دوقلو رفته و با احداث تعجیلی یکخاکریز، اینتپه را به جاده شنی که تا پاسگاه رشیده ایران ادامه داشت، وصل کرد.
* دشمن با مکالمات رادیویی، رزمندگان را فریب میدهد
در ادامه محسن رضایی به رحیم صفوی گفت از ساعت ۳ صبح به بعد، همه باید به فکر الحاق و زدن خاکریز باشند. با ابلاغ ایندستور به نیروها، رسیدن به جاده آسفالت غرب مرز و احداث خاکریز و پدافند در آنجا، تبدیل به محور تلاش یگانها شد.
دشمن به نحو عجیبی سکوت رادیویی برقرار کرده بود. یعنی هیچ تماس رادیویی بین خط با عقبه یا عقبه با خط برقرار نمیکرد. فقط همین تماس را به نیت فریب رادیویی ما در آنشب برقرار کرد همت ۹ روز پس از اجرای مرحله نخست عملیات والفجر درباره ماجرای خاکریزهای تامینی، به علیرضا تاجیک راوی سپاه ۱۱ گفت: در تدابیر خودمان تا ایناندازه پیشبینی کرده بودیم که اگر روند تک در جریان شب اول عملیات با دشواری مواجه شد، تا هر نقطهای که نیروها موفق به پیشروی شدند، برای حفظ منطقه و تامین امنیت نیروها، سریع خاکریز تامینی احداث شود. همت در اینگفتگو گفت: اصلاً به صلاح نبود عملیات به آنشکل ادامه پیدا کند و ابداً امکان نداشت در طول روز به عملیات ادامه داد.
بههرحال در نهایت، دستور عقبنشینی به واحدها ابلاغ شد. از نظر همت موانع بازدارنده مصنوعی دشمن در اینعملیات بهمراتب بیشتر از موانع زمین شرق بصره در عملیات رمضان بود. او همچنین به کمبودهای شناخت از زمین هم اشاره کرد و گفت «نه عکس هوایی، میادین مین را برای شما تشخیصپذیر میکند، نه در صفوف دشمن جاسوس داشتیم، نه پناهندهای که درباره احداث ضربتی میادین مین به ما گزارش بدهد، نه در شنود مکالمات بیسیم دشمن درباره میادین مین صحبتی رد و بدل شد.»
رضا چراغی قائممقام همت در سپاه ۱۱، هم پس از عملیات در مصاحبه با راوی سپاه ۱۱ گفت «طبق اطلاعات پست شنود مکالمات رادیویی دشمن، گفته شد فرماندهی دشمن به عناصر مستقر در مواضع کمین خود دستور عقبنشینی داده است. در صورتی که اینخبر صحت نداشت. از طرف دیگر دشمن آنشب به نحو عجیبی سکوت رادیویی برقرار کرده بود. یعنی هیچگونه تماس رادیویی بین خط با عقبه یا عقبه با خط دشمن برقرار نمیشد. فقط همینیک مورد تماس را دشمن به نیت فریب رادیویی شنودهای ما در آنشب برقرار کرد.»
* آغاز نگرانی همت برای محاصرهشدگان فکه جنوبی
مقاومت شدید دشمن و آتش شدید توپخانه در کنار توطئه ستون پنجم برای پراکندهکردن نیروهای تکور ایرانی، باعث بازگشت اکثر نیروها به خاکریز نقطه رهایی شد و اینبازگشت باعث دلگرمی فرماندهان شد. اما همت دلواپس بسیجیانی بود که بین کانالهای فکه جنوبی در محاصره افتاده بودند. طبق روایت راوی سپاه ۱۱ قدر، صبح روز دوشنبه ۱۸ بهمن همت در حالی که بسیار ناراحت بود، سعی داشت بر خود مسلط باشد. ساعت ۹:۳۵ صبح مهدی باکری از راه رسید و همت او را کنار کشید تا گفتگوی دونفرهای داشته باشند. با نزدیکشدن راوی قرارگاه سپاه ۱۱ به آنها که کاری طبیعی برای ثبت و ضبط گفتگوها بود، همت با جدیت و تحکم خاصی به علیرضا تاجیک (راوی) گفت دور شود و برود!
ساعت ۱۱:۲۵ جلسهای در قرارگاه سپاه ۳ صاحبالزمان (عج) برگزار شد که تا ساعت ۱۴:۴۵ طول کشید. در اینجلسه باکری عمدهتریندلیل عدم موفقیت در پیشروی را کمبود زمان برای عملیات دانست. علی فضلی اعتقاد داشت کانالها مهمترین موانع پیشروی نیروهای خودی هستند. عزیز جعفری هم از ضعف در شناساییهای موانع مصنوعی منطقه عملیات گفت.
فرمانده بیقرار گردان کمیل که برای کمک به نیروهایش به عقب آمده بود، سرانجام توانست با کمک رضا چراغی ۵۰ نیروی کمکی را با خود همراه کرده و بهسمت کانالی که گردان کمیل در آن محاصره شده بود برگردد. او دیگر برنگشت در آنساعات، علیرضا بنکدار و داود ملکآرایی معاونین فرمانده گردان کمیل همراه نیروهای محاصرهشده گروهان سوم در کانال مانده بودند و محمود ثابتنیا فرمانده گردان بیرون از حلقه محاصره برای رهایی نیروهایش از محاصره تلاش میکرد. فرمانده بیقرار گردان کمیل که برای کمک به نیروهایش به عقب آمده بود، سرانجام توانست با کمک رضا چراغی ۵۰ نیروی کمکی را با خود همراه کرده و بهسمت کانالی که گردان کمیل در آن محاصره شده بود برگردد. او دیگر برنگشت و پیکرش پس از شهادت در منطقه ماند. ایننیروها سهشبانهروز در کانال محاصره شده بودند.
در پی نشست اضطراری همت با علی فضلی و اکبر حاجیپور در ساعات بعد از ظهر دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۶۱ مقرر شد از شامگاه همانروز تک محدودی توسط دو گردان تیپ ۱ عمار انجام شود؛ یعنی گردانهای میثم تمار و گردان جعفر طیار. با تک محدود ایندو گردان در شامگاه ۱۸ بهمن، به مواضع دشمن در دشت خنجر راشدی و تپه دوقلو، به نظر میرسید رخنهای قابل اتکا در خط دشمن ایجاد شده است. برای حفظ و تثبیت اینموضع باید از نیروهای تازهنفس دیگر استفاده میشد. به همیندلیل گردان ویژه آرپیجی تیپ ۴ مکانیزه ذوالفقار که گردان حر بن یزید ریاحی نام داشت، به خط مقدم فراخوانده شد. صبح روز نوزدهم بهمن نیروهای اینگردان ضمن حضور در خط، ۳۷ نفر از نیروهای دشمن را به اسارت گرفتند. بر اثر حمله آنها هرچند تعدادی از بعثیها کشته و زخمی شدند، اما اکثر نیروهای دشمن توسط هلیکوپتر از منطقه فراری داده شدند. یک فروند از هلیکوپترهای دشمن هم توسط نیروهای گردان حر با شلیک آرپیجی سرنگون شد.
پاتکهای دشمن در دشت خنجر راشدی، یکی پس از دیگری به اجرا درآمدند و همه نظرها بهسمت تپه دوقلو و جنگ نابرابر آن معطوف شده بود. گلعلی بابایی نویسنده «زمینهای مسلح» که آنزمان کادر گروهان یکم گردان جعفر طیار بود، بعد ظهر روز ۱۹ بهمن به تپه دوقلو رسید و دید همه اهداف عملیات گرفته شدهاند.
* دشمن فکر میکند حداقل یکتیپ ایرانی مقابلش ایستاده!
ظهر روز چهارشنبه ۲۰ بهمن رضا یزدی فرمانده گروهان یکم گردان جعفر طیار بهسختی از ناحیه شکم مجروح شد و ملکزاده فرمانده گروهان ۲ که برادر فرمانده گردان بود با اصابت ترکش به صورتش به شهادت رسید. ایندرگیریها بین کماندوهای نخبه لشکر ۱۴ پیاده دشمن مجهز به مرگبارترین سلاحها در مقابله با بسیجیانی که اسلحه سبک داشتند، انجام میشدند. اما پس از ساعتها درگیری، اینکماندوها ناچار به عقبنشینی شدند. عباس کریمی مسئول واحد اطلاعات عملیات سپاه ۱۱ قدر درباره آنلحظات درگیری گفته پس از اسارت چندنیروی دشمن روی تپه دوقلو، آنها گفتند «طی دو روزی که شما (ایرانیها) به تپه دوقلو حمله کردید، دو تیپ از نیروهای ما منهدم شد اما خیلی سریع بازسازی شدند.»
در ادامه نیروهای قلیل گردان کمیل چندتن از کماندوهای دشمن را اسیر کردند که یکی از ایناسیران به آنها گفت: «فرماندهان ما اصلاً نمیدانند تعداد نفرات شما در اینکانال، اینقدر کم است وگرنه به نیروها دستور میدادند بهصورت دشتبان وارد کانال شوند، همه شما را بکشند و یا اسیر بگیرند. آنها فکر میکنند حداقل یکتیپ نیروی ایرانی در داخل اینکانال حضور دارد. در حال حاضر کماندوهایی از تیپ گارد جمهوری عراق، یکتیپ از کماندوهای سودانی و چند گردان نیرو مخصوص ارتش بعث دورتادور شما را احاطه کردهاند.» (صفحه ۳۵۵) اینمیان بلندگوهای جنگ روانی دشمن هم فعال بودند و گاهی با فحش و ناسزاهای رکیک رزمندگان ایرانی را خطاب قرار میدادند. گاهی هم نوار ترانههای خوانندههای پیش از انقلاب را پخش میکردند و گاهی هم با لحن دلسوزانه پیشنهاد تسلیمشدن میدادند.
شهید محمود ثابتنیا فرمانده بیقرار گردان کمیل که برای رهایی نیروهایش از محاصره به عقب آمد و با بردن ۵۰ تن به کانال کمیل، دیگر برنگشت
* تصمیم برای اجرای مرحله دوم عملیات
طی روزهای نوزده و بیستم بهمن ۶۱ تصمیم گرفته شد مرحله دوم عملیات والفجر در شامگاه چهارشنبه ۲۰ بهمن با رعایت ایننکته که بهجای یک خیز بلند، خیز به خیز انجام شود، به اجرا گذاشته شود. به اینترتیب قرار شد در مرحله دوم عملیات والفجر، یگانهای جمعی سپاه ۷ حدید و قرارگاه عملیاتی کربلا در محور پاسگاه مرزی چزابه اقدام به تک کنند و خودشان را تا کانال کشاورزی عراق که جلوتر از پاسگاه چزابه بود، برسانند. سپاه ۱۱ قدر و قرارگاه عملیاتی نجف هم خود را به جاده آسفالت مرزی داخل خاک عراق برساند و از جاده آسفالت تا کانالهای دوگانه موازی جلوی آنجا، پایینتر از پاسگاه مرزی رشیده عراق، یکخاکریز تامینی احداث کند و واحد مهندسی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) هم از جاده آسفالت مرزی عراق، ادامه اینخاکریز احداثشده توسط سپاه ۱۱ را به سر کانال کشاورزی وصل کند.
همت متوجه شد یکنفر در گردان مالک مدام دکمه شستی گوشی بیسیم را فشار میدهد و عمداً باعث قطع ارتباط میشود. اینفرد، مزاحم ارتباط همت با گردان مالک میشد و اجازه هدایت اینگردان توسط فرمانده سپاه ۱۱ قدر را نمیداد با اینبرنامهریزی، مرحله دوم عملیات والفجر چهارشنبهشب ۲۰ بهمن در شامگاه چهارمین روز از آغاز مرحله اول شروع شد. با شروع عملیات، گردان مسلم از لشکر ۲۷ که آتش دشمن کمتر مزاحمش بود، ساعت ۲۳:۳۰ به کانال اول رسید. گردان مالک اشتر بهمدت یکساعت پشت کانال اول کُپ کرده بود و تماس بیسیم همت با فرماندهی اینگردان بهعلت نامعلومی که بعداً مشخص شد فعالیتهای دشمن بوده، برقرار نمیشد. همت متوجه شد یکنفر در گردان مالک مدام دکمه شستی گوشی بیسیم را فشار میدهد و عمداً باعث قطع ارتباط میشود. اینفرد، مزاحم ارتباط همت با گردان مالک میشد و اجازه هدایت اینگردان توسط فرمانده سپاه ۱۱ قدر را نمیداد.
شب بیستم بهمن ۶۱ مقرر شد تیپ ۲ سلمان با گردانهای حبیب، حنظله، یاسر، حجر، مسلم و میثم ماموریت ناتمام تیپ ۱ عمار در مرحله اول عملیات را به سرانجام برساند و تا جاده آسفالت پشت پاسگاه مرزی رشیده پیش برود. از اولینساعات بامداد پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۶۱ بخش اعظم رزمندگان سپاه ۱۱ قدر در حوالی تپه دوقلو و شمار کمتری در کانالهای منتهی به نخستین خط پدافندی دشمن مشغول نبرد با واحدهای مجهز ارتش عراق بودند. نفرات زیادی نیز سرگردان و سردرگم در بیابانهای فکه پراکنده شده بودند.
تعداد نفرات گردان کمیل که مشغول دفع پاتکهای سنگین کماندوهای عراقی و سودانی بودند، روز پنجشنبه ۲۱ بهمن تنها به ۲۰ نفر سالم رسیده بود. اسلحههای اینافراد هم خراب شده یا لولههایشان ترک خورده و گیر داشتند. ایننیروها نزدیک به دو روز از چهار روزی را که در کانال سپری کردند، بدون آب گذراندند. در اینساعات همت که بهواسطه چندخبر اشتباه از منطقه درگیری دیگر به هیچخبری اطمینان نداشت، خود شخصاً هدایت رادیویی گردانهای عملکننده در خط را به عهده گرفته بود.
۳:۳۰ دقیقه صبح پنجشنبه ۲۱ بهمن، گردان حبیب موفق شد خود را به موضع گردان مالک اشتر برساند. ۶ گردان از ۷ گردان عملکننده توان خود را برای ادامه پیشروی از دست داده بودند و فقط گردان حنظله بود که توانست از کانال دوم هم عبور کند و تا نزدیکی جاده آسفالت پیش برود و سازمان خود را از دست ندهد. حوالی ساعت ۴ صبح، تک بهطور کامل از دور افتاد. بههمیندلیل همت ضمن تماس با عزیز جعفری فرمانده قرارگاه نجف اعلام کرد «ما دیگر نمیتوانیم به کارمان ادامه دهیم.» ساعت ۴:۳۰ صبح محسن رضایی بهطور غیرمستقیم و با رمز دستور داد تماس شهدا و مجروحین به عقب منتقل شوند. بهدنبال ایندستور دو گردان مسلم و مالک اشتر عقبنشینی کردند و ساعت ۵:۳۰ دقیقه صبح رسماً دستور عقبنشینی صادر شد. گردان حبیب هم توانست با به جا گذاشتن تعداد کمی شهید و مجروح اقدام به عقبنشینی کند.
* باقیماندن گروهان سوم حنظله در منطقه و محاصره دشمن
اما دستور عقبنشینی با وقفه به گردان حنظله اعلام شد و دستور وقتی به آنها رسید که هوا کاملاً روشن شده بود. با اینوجود دو گروهان از اینگردان توانستند با بهجا گذاشتن تعدادی شهید و مجروح با موفقیت عقبنشینی کنند. اما گروهان سوم در پشت کانال دوم باقی ماند و توسط دشمن به محاصره درآمد. در اینلحظات همت از ولیالله خوشنام فرمانده گردان مسلم خواست مجدداً در تپه دوقلو وارد عمل شود اما خوشنام زیر بار نرفت. همینعدم تمکین دستور باعث شد همت با الفاظ تندی خوشنام را مورد خطاب قرار دهد و سپس جلسه گفتگوی دونفره را ترک کند.
بههرحال تعدادی از نیروهای گردان مسلم که ۲۲ تن بودند به طریقی در محور تپه دوقلو مستقر شدند و موفق شدند چندشبانهروز روی تپه مقاومت کنند. شببهشب هم یک نفربر زرهی خشایار به سمت آنها رفته و نان و آب و مهمات رسانده و مجروحین را به عقبه منتقل میکرد.
تیربارچیهای دشمن که در محاصره گروهان سوم حنظله مشارکت داشتند، سودانی بودند. وقتی دستور عقبنشینی داده شد، تعدادی از نیروهای حنظله داخل کانال همچنان در محاصره مواضع مثلثی تیربارهای دشمن قرار داشتند و مقاومت میکردند. دشمن هم موفق شد تمام راههای منتهی به عقبه خودی را بر آنها ببندد. در نتیجه نیروهای گروهان سوم در کانال دوم مانده و تنها راه ارتباطیشان با عقبه، بیسیم بود. با گذشت سهروز از محاصره و مقاومت نیروهای گروهان سوم، غذای روزانه آنها به روزی دوعدد نخودچی و دو عدد کشمش رسید. تعدادی از نیروهای اینگروهان موفق شدند در گروههای دوسهنفری عقبنشینی کرده و در ششمینشب محاصره هم آخرین نفرات باقیمانده موفق به عقبنشینی شدند.
عملیات والفجر مقدماتی؛ عکس از آرشیو خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
* سهبار تک ایران و سیبار پاتک عراق
طی عملیات والفجر برای تصرف تپه دوم تپهدوقلو در منطقه رملی خنجر راشدی سه بار تک شد. هرچند در ابتدا گردانهای خودی اینموضع را تصرف میکردند اما قادر به حضور روی آن نبودند و عقب برمیگشتند. عراق هم حداقل ۳۰ بار روی تپه دوم پاتک کرد. در ایندرگیریها وجود همان سیمهای خاردار جدید و عجیب که علی فضلی در سخنان خود به آنها اشاره کرده، باعث میشد دشمن در جریان پاتکهای خود نتواند مواضع ایرانیها را روی قل اولی تپه دوقلو دور بزند.
بهواسطه شهادت دیدهبانها، همت خود به منطقه درگیری رفت و برای یکساعت دیدهبانی و هدایت آتش توپخانه خودی را به عهده گرفت تا کمی از آتش دشمن کاسته شد و نیروهای خودی توانستند نفس راحتی بکشند صبح روز پنجشنبه ۲۱ بهمن ۶۱ سعید عیسیوند راوی لشکر ۲۷ هم در خط مقدم به شهادت رسید. سعید گلاب و ابراهیم هادی (عضو ارشد واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷) هم شهید شدند. در ادامه بهواسطه شهادت دیدهبانها، همت خود به منطقه درگیری رفت و برای یکساعت دیدهبانی و هدایت آتش توپخانه خودی را بهعهده گرفت تا کمی از آتش دشمن کاسته شد و نیروهای خودی توانستند نفس راحتی بکشند.
در پی شدتگرفتن درگیریها در غرب جاده آسفالت و تلاش سهیگان میانی لشکرهای ۱۷ علیابن ابیطالب، ۷ ولی عصر و ۸ نجف اشرف برای رسیدن به کانال کشاورزی، سپاه چهارم دشمن با استفاده از نیروی احتیاط خود، خط محکمی را در غرب کانال کشاورزی تشکیل داد. ادامه اینوضعیت باعث شد محسن رضایی فرمانده سپاه دستور دهد دستگاههای مهندسی در غرب جاده آسفالت مرزی خاکریز بزنند تا در صورت نرسیدن یگانها به کانال کشاورزی، امکان پدافند پشت اینجاده برای آنها فراهم شود.
با ادامه درگیریها، امکان رسیدن لشکرهای ۲۷، ۷ ولی عصر و ۱۷ علیبنابیطالب به کانال کشاورزی بعید به نظر میرسید. بنابراین قرار شد نیروها، خط پدافندی خود را پشت جاده آسفالت مرزی در حد فاصل پاسگاه مرزی عراقی رشیده تا پاسگاه مرزی کرامه تشکیل دهند. در جناح راست نیز خاکریز احداثشده توسط واحد مهندسی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) از پاسگاه مرزی رشیده تا جاده آسفالت مرزی و در جنوب نیز (بدون اطلاع از حرکت موفق لشکر ۸ نجف و تصرف بخشی از جاده چزابه) از حوالی پاسگاه مرزی عراقی کرامه تا جاده آسفالت، خاکریز پدافندی احداث شود.
* حفظ زمین و خطر یا عقبنشینی برای حفظ نیروها؟
چنینوضعیتی در منطقه عملیات، فرماندهی را عملاً مجبور به انتخاب یکی از دو گزینه کرد؛ اول حفظ زمینهای تصرفشده که با خطر همراه بود و دوم حفظ نیروها که جز با اقدام به عقبنشینی مقدور نبود. فرمانده کل سپاه با علم به این دو گزینه، دستور عقبنشینی را صادر کرد. در فرایند عقبنشینی، نیروهای لشکر ۸ نجف که ۳ گردان از آنها به جاده چزابه رسیده بودند، با مشکل مواجه شدند. ایننیروها از نقطه رهایی حدود ۲۵ کیلومتر در عمق پیشروی کرده بودند. به همیندلیل با هوشیاری و واکنش سریع فرمانده سپاه چهارم دشمن در بستن مسیر عقبنشینیشان (بهویژه دو گردان محمدرسولالله و مسلمبنعقیل) با دشمن برخورد کرده و درگیری سختی بینشان پیش آمد.
به اینترتیب، نیروهای عملکننده طی مرحله دوم والفجر تا خاکریز شرقی مرز و در مواضعی که حاصل عملیات شب اول بود، عقب آمدند. در همانحال بقایای نیروهایی که شب اول عملیات کرده بودند، همچنان در محاصره دشمن بودند. با گذشت یکهفته از نبرد والفجر مقدماتی، بر فرماندهان خودی مسجل شد ادامه تلاش برای استمرار عملیات، جز افزودن بر تلفات نیروها دستاوردی ندارد. بههمیندلیل نیروها را موظف کردند در مواضع تصرفشده مرحله نخست، متوقف شده و با احداث خاکریز به حفظ آنمواضع بپردازند.
* بررسی علل ناکامیهای والفجر؛ ناکارآمدی فرماندهان گردان باعث غصه همت شد
در فرایند عقبنشینی، نیروهای لشکر ۸ نجف که ۳ گردان از آنها به جاده چزابه رسیده بودند، با مشکل مواجه شدند. ایننیروها از نقطه رهایی حدود ۲۵ کیلومتر در عمق پیشروی کرده بودند. به همیندلیل با هوشیاری و واکنش سریع فرمانده سپاه چهارم دشمن در بستن مسیر عقبنشینیشان (بهویژه دو گردان محمدرسولالله و مسلمبنعقیل) با دشمن برخورد کرده و درگیری سختی بینشان پیش آمد ناکامیهای دو مرحله عملیات، ناشی از دو معضل ضعف فرماندهی و گسترش جهشی سازمان رزم سپاه بود. از اینرو محسن رضایی شامگاه جمعه ۲۲ بهمن از فرماندهان سپاههای سهگانه صاحبالزمان، حدید و قدر از آنها خواست با حفظ سمت، دیگربار فرماندهی لشکرهای ۱۴ امام حسین، ۸ نجف و ۲۷ محمدرسولالله را شخصاً عهدهدار شوند.
همت روز یکشنبه ۲۴ بهمن ۶۱ جلسهای با فرماندهان لشکر ۲۷ داشت که در آن، جملات مهمی را بیان کرده است. او گفت «به شرف زهرا قسم، جداً در اینعملیات غصهام گرفته بود که چرا بعضی از فرماندهگردانهای ما ناکارآمد هستند.» او با اشاره به مساله گسترش جهشی سازمان رزم سپاه و بهکارگیری فرماندهان ناکارآمد گردانها، گفت جز خودخوری کار دیگری از دستش ساخته نبوده و اگر منع شرعی نداشت، کنترل گردان موردنظر را به دست میگرفت و آنها را به سمت پاسگاه رشیده عراق میبرد. همت در اینجلسه گفت «تمرکز بیش از حد ما روی گسترش سازمان رزم یگانهای سپاه باعث شد از یک نکته بسیار مهم غافل بشویم و آن هم تضعیف شدید ردههای گردانهای ما بود.»
با گذشت ۱۰ شبانهروز از آغاز عملیات، هنوز خطوط پدافندی نیروهای خودی و دشمن شکل کامل و منسجمی نداشت و هر شب گردانهایی از لشکر ۲۷ به خطوط دشمن یورش میبردند تا جای پا محکم کنند. هدف تصرف تپه دوقلو و تپههای اطراف آن بود. دشمن بلافاصله پس از برتری قوای ایرانی و عقبنشینی از مواضع پدافندی خود، پاتکهای سنگین خود را با هدف بازپسگیری منطقه آغاز کرد. محمدجواد رضایی فرمانده گردان ویژه حر روایت کرده در اینشرایط رضا چراغی جانشین لشکر ۲۷ اسلحه به دست گرفته و با نیروهای کماندویی دشمن مقابله میکرد. چندساعت پیشتر هم احمد اسکندری جانشین دوم لشکر ۲۷ به شهادت رسیده بود.
علیرضا ناهیدی فرمانده تیپ ۴ مکانیزه ذوالفقار هم در اینعملیات به شهادت رسید. او پس از دو روز بیهوشی همزمان با سالروز تولدش در اول اسفند ۶۱ به شهادت رسید. هنگام شهادت وی، خواهرش دکتر فاطمه ناهیدی که در روزهای ابتدای جنگ در خرمشهر به اسارت دشمن درآمده بود، همچنان در بند بعثیها بود.
* بلندپرواز و مغرور شده بودیم
پس از دو هفته نبرد سخت و نفسگیر فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا دستور توقف عملیات والفجر مقدماتی را صادر کرد؛ در حالیکه هنوز نیمی از استعداد نیروی سپاههای سهگانه برای حضور در عملیات به کار گرفته نشده بودند. با برآوردی که پس از عملیات انجام شد، در سپاه ۱۱ قدر، ۳۰ نفر از فرماندهان رده گردان به بالا شهید و مجروح شده بودند. بالا بودن آمار شهدا و مفقودین عملیات سبب شد فرمانده سپاه در نشستی با فرماندهان سپاههای سهگانه بگوید واقعاً عملیات زشتی انجام دادیم. به خودمان مغرور شده و از خدا فاصله گرفته بودیم. ما در حالت ضعف (فتحالمبین و بیتالمقدس) بر دشمن پیروز شدیم اما در حالت قوت موفق نشدیم.
از ۱۷ بهمن که والفجر آغاز شده بود، اخبار اولیه رسانههای کشور، حاکی از شروع عملیات سرنوشتساز جنگ بودند و بههمیندلیل موجی از شادی بین مردم جامعه به وجود آمده بود. به همیندلیل منتظر اخبار شادیبخش بعدی بودند. اما ایناتفاق تا روز پنجشنبه ۲۱ بهمن که دستور عقبنشینی صادر شد، رخ نداد. رضا چراغی قائم مقام سپاه ۱۱ پس از عملیات والفجر به راوی سپاه ۱۱ گفت «ما پیش از اینعملیات به یکحالت روحی بلندپروازی مبتلا شده بودیم. همه فکرها رفته بود روی عمق و هیچ فکر و چارهاندیشی برای خط صورت نمیگرفت.»
علاوه بر مردم کوچه و بازار، سران کشور نیز از نتیجه عملیات ناخرسند بودند. صدام حسین نیز در یک اقدام تبلیغاتی نامهای سرگشاد به مردم ایران نوشت و ضمن گرفتن ژست صلحخواهی خود را از نوادگان امام علی و امام حسین معرفی کرد.
ادامه دارد...
خبرگزاری مهر را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید