به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» اثر اسلاوی ژیژک بهزودی با ترجمه علی حسن زاده توسط نشر نی منتشر و راهی بازار نشر میشود. ژیژک این کتاب را به سال ۱۹۹۳ منتشر کرده است.
اکنون فروپاشی دیگری بزرگ به بخشی از تجربه هر روزهی ما تبدیل شده است. ژیژک در کتاب درنگیدن با امر منفی هرگونه تلاش برای گریز از پذیرش این فروپاشی را خوار میشمارد ــ خواه عقبنشینی بزدلانه به سنت و پناهجویی در اَشکال پیشادکارتیِ اتحاد با دیگری بزرگ، خواه توسل کلبیمنشانه به حقایق نسبی. از دید او، یگانه راه حقیقی در مواجهه با فروپاشی دیگری بزرگ، تکرار حرکت کانت و هگل، به گردن گرفتن نبود دیگری و «درنگیدن با امر منفی» است. از اینرو، او در کتاب حاضر، با بهکارگیری مثالهایی از فرهنگ عامه و فلسفه محض ــ از فیلم نوآر و تاریخ اپرا و تاریخ فلسفه گرفته تا ظهور ملیگرایی و نزاعهای قومی و بنیادگراییهای دینی ــ نشان میدهد که کانت و هگل، بسی بیش از سوفیستهای پسامدرن، معاصران ما هستند.
حسن زاده که به قلم او ترجمه کتاب «شب جهان» ژیژک هم منتشر شده پیشتر در گفتوگویی با مهر درباره اهمیت ژیژک برای ایرانیان چنین گفته بود: ژیژک در آثار مهم خود همواره کوشیده است حرکتِ اصیلی را بازشناسد و دوباره اعلام کند که با دکارت آغاز شد و از راه کانت، هگل و مارکس به لاکان رسید؛ از کوگیتوی دکارتی به سوژهی ناخودآگاه لاکانی. پافشاری ژیژک بر پیش نهادن نظریهای تازه درباره سوژه و سوبژکتیویته به ویژه برای ما اهمیت تعیین کنندهای دارد، زیرا به نظر میرسد در اینجا دیدگاه «مسلط» درباره سوبژکتیویته از آنچه خواجه عبدالله انصاری قرنها پیش به زیبایی ترسیم کرده فراتر نرفته است. به عنوان مثال خواجه عبدالله انصاری در «الهی نامه» اینگونه استغاثه و لابه میکند: «الهی: عذر ما بپذیر، بر عیبهای ما مگیر»، یا، «الهی: از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز فضل تو پشت و پناهم نیست، ای بود و نابود من تو را یکسان، از غم مرا به شادی رسان» و جز اینها.
این موارد شاید ابتدایی ترین شکل سوبژکتیویته باشد، تضرعی خطاب به ارباب، توسل به او تا رحمتی نشان دهد و گناه او را بر او ببخشد. این چیزی نیست که فقط بتوان در خواجه عبدالله انصاری یافت، فضا آکنده از این هواست، ما در همین فضا رشد کردهایم و این هوا را زیستهایم. حتی برخی متفکران پرطرفدار متأخر نیز کوشیدهاند به سوژه پیشادکارتی بازگردند. به گمانم، در این حال و هوا تلاش برای عرضهی دیدگاهی نو درباره سوبژکتیویته، عرضه هوایی تازه، نه تنها نمیتواند کاری بیهوده باشد، بلکه ضروری است و از نان شب واجبتر. در نتیجه، کتابهای اساسیتر ژیژک به ما اجازه میدهد تا چارچوب مفهومی مدرنی را جذب کنیم، در خود حل کنیم و از پنجره آن به خود بنگریم. شاید بتوان خطرِ ساده انگاری را به جان خرید و گفت که نکتهی اساسی کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» دقیقاً تغییر ریشهای همین دیدگاه درباره سوبژکتیویته است، یعنی باور به «نبود دیگری»، به گردن گرفتن اینکه «چیزی به نام فرازبان در کار نیست» و پذیرفتن مسئولیت درنگیدن با امر منفی.»
با ترجمه حسن زاده پیشتر کتابهایی چون «سوژه لاکانی: میان زبان و ژوئیسانس» نوشته بروس فینک، «چرا روانکاوی؟ سه مداخله» و «اخلاقیات امر واقعی کانت، لاکان» هر دو نوشته آلنکا زوپانچیچ (فیلسوف معاصر اسلوونیایی) منتشر شده بودند.