خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: تصور کنید یک روز از خواب بیدار شوید و پی ببرید که دارید با یک لهجه خارجی صحبت میکنید. این یکی از اثرات بسیار واقعی بیماری سندروم لهجه خارجی می باشد. این سندروم یکی از نادرترین اختلالات پزشکی در جهان است.
بیماریهایی نظیر دیابت، فشار خون بالا، آسم و …جزء امراض شناخته شده محسوب میشوند که کم و بیش درمورد آنها شنیده ایم. اما برخی از شرایط پزشکی و امراض نادر و عجیب و غریب وجود دارند که ناشناخته هستند و افراد کمی در مورد آنها اطلاع دارند.
یکی از این بیماریها «سندرم لهجه خارجی» (Foreign accent syndrome) است. مبتلایان به این وضعیت پزشکی نادر، دچار الگوهای صحبت کردن با یک لهجه خارجی میشوند که از لهجه بومی آنها متفاوت است. نکته قابل توجه اینکه سندرم لهجه خارجی معمولاً در نتیجه یک سکته مغزی و یا ضربه سر و میگرن ایجاد میشود. این بیماری برای نخستین بار در سال ۱۹۰۷ ثبت شد و ۶۲ مورد از این بیماری در فاصله سالهای ۱۹۴۱ تا ۲۰۰۹ گزارش شد.
مبتلایان به سندرم لهجه خارجی در سخن گفتن مشکل دارند، به گونهای که سایر افراد گمان میکنند آنها به یک زبان خارجی صحبت میکنند. این وضعیت پزشکی باعث آسیب بخشهایی از مغز میشود که مسئول هماهنگ کردن کلمات هستند. در نتیجه با وقوع چنین اتفاقی افرادی که به زبان ژاپنی صحبت میکنند، ممکن است لهجهای شبیه زبان کرهای پیدا کرده و یا لهجه انگلیسی شبیه لهجه فرانسوی، لهجه اسپانیایی شبیه مجارستانی و …به نظر میرسد.
نتیجه بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد مبتلایان به سندروم لهجه خارجی تقریباً همیشه مشکل تولید حروف صدادار را دارند. علت این بیماری نیز به دلیل عدم توانایی کنترل فرد برای عضلاتی است که هنگام صحبت کردن از آنها استفاده میشود.
موضوع مهم اینکه سندرم لهجه خارجی گاهی اوقات قابل درمان است، اما با توجه به پیچیدگی مغز، همیشه پزشکان قادر نیستند یک علت دقیق زیست شناختی را از بین برده و بیماری را درمان کنند. در برخی بیماران این وضعیت در مدت چند ماه یا چند سال حل میشود، اما مواردی وجود دارند که در زندگی بیمار ثابت مانده و بهبودی در وضعیت بیمار حاصل نمیشود.
پس از اصابت ترکش
سندروم لهجه خارجی ابتدا در سال ۱۹۰۷ توسط Pierre Marie یک متخصص مغز و اعصاب، توضیح داده شد. او در مورد یک مرد پاریسی که سکته مغزی کرده بوده و بعد با لهجه آلزسی (Alsatian)منطقه ای در فرانسه صحبت می کرده، چیزهایی نوشته است. اولین مورد کاملاً مستند این بیماری در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، زمانی که یک زن نروژی به نام آسترید پس از اصابت ترکشی به سرش، با یک لهجه مشابه با آلمانی یا فرانسوی صحبت کرد. این بیماری را در آن زمان متخصص مغز و اعصاب جورج هرمن dysprosody نامیده، که از واژه prosody (که در فارسی به آن نوای گفتار هم می گویند) می آید .
آسترید به صورت کاملاً یکنواخت به آن زبان ها صحبت نمیکرده، اما باز هم صحبت کردنش با یک فرد عادی نروژی فرق میکرده، بنابراین او هنوز prosody داشته؛ برای مثال، او به جای تاکید بر قسمت اول یک کلمه روی قسمت دوم آن تاکید می کرده یا برعکس( AC-cent به ac-CENT)
به علت جنگ، دوستان و همسایگانش که به لهجه جدید آلمانی او پی برده بودند، کم کم از او پرهیز می کردند و حتی در برخی مغازه ها کالاهای مورد نیازش را هم به او نمی دادند. اگر او یک جاسوس آلمانی از کار در می آمد چه؟ پس میتوان گفت که این اختلال در همه جا سرگرم کننده نیست و ممکن است عواقب بدی را برای فرد داشته باشد!
۱۰۰ مورد
اصطلاح واقعی سندروم لهجه خارجی در نهایت در سال ۱۹۸۲ توسط یک متخصص مغز و اعصاب به نام Harry Whitaker به کار برده شد و تا کنون بیش از ۱۰۰ مورد مطالعه درباره آن منتشر شده است.
دو نوع شاخص از این بیماری وجود دارد: یک نوع مربوط به اعصاب میشود و دیگری به روان برمیگردد. مورد آسترید که بیشتر هم شایع است از نوع عصبی آن می باشد. که معمولاً از آسیب شریان مغز میانی و بخش هایی از مغز که مرتبط با گفتار است، حاصل می شود. یک مورد هم که در سال ۲۰۱۶ مشاهده شده که از نوع روانشناختی آن می باشد. در این مورد هیچ آسیب مغزی شناسایی نشده، اما علاوه بر لهجه، فرد دارای اختلال روانپزشکی هم میشود. از آنجایی که این مورد اخیراً کشف شده، دانشمندان چیزهای کمتری درباره آن می دانند.
عدم توانایی در کنترل عضلات
از لحاظ فنی، لهجه خارجی این است که یک شخص زمانی که صحبت میکند از برخی قوانین یا آواهای زبان دیگر استفاده میکند. به همین دلیل، لهجه ایجاد شده توسط سندروم لهجه خارجی ممکن است حرف زدن شخص را دقیقاً مثل انگلیسیها یا فرانسویها و یا مجارستانیها نکند، اما به هر حال یک لهجه غریبه است. علت این بیماری به دستور مغز مبنی بر تلاش برای به کارگیری یا جعل یک لهجه دیگر، انجام نمیشود. بلکه از عدم توانایی کنترل فرد از عضلاتی که برای صحبت کردن استفاده می شود، حاصل می شود.
مصرف الکل
هنگامی که شما صحبت می کنید، لب ها، زبان، فک و حنجره را با دقت زیادی حرکت میدهید. اگر سرعت یا هماهنگی حرکت از همگام شدن خارج شود، صدای گفتار شما تغییر خواهد کرد. شما میتوانید این اثر را هنگامی که یک شخص معتاد و یا کسی که بیش از حد الکل مصرف کرده باشد، مشاهده کنید، چون الکل کنترل ماهیچههای او را مختل میکند. اگر شما اندکی زبان خود را بالا، پایین و یا عقب ببرید و کلمه ای را تلفظ کنید، تفاوت هایی در تن و آهنگ کلمات را احساس خواهید کرد. تحقیقات نشان داده است که افرادی که دارای سندروم لهجه خارجی هستند تقریباً همیشه مشکل تولید حروف صدادار را دارند.
عدم توانایی پزشکان
خوشبختانه، سندروم لهجه خارجی گاهی قابل درمان است. یک بیمار ایتالیایی با تومور مغزی ق بل از یک عمل، صدای آمریکای جنوبی یا انگلیسی را تولید می کرد، اما صدای قدیمی او پس از عمل جراحی روی تومور باز شد. اما با توجه به پیچیدگی مغز، پزشکان همیشه قادر نیستند یک علت دقیق زیست شناختی را از بین ببرند و یا روی آن کنترل داشته باشند. در برخی موارد، وضعیت در عرض چند ماه یا چند سال خود به خود حل میشود، اما مواردی هستند که تکامل مییابند و در زندگی بیمار ثابت میشوند.
متعلق به هیچ زبانی نیست
«شیلا بلومشتاین»، زبانشناس دانشگاه براون در این باره میگوید: «تمام چیزی که وجود دارد این است که زبانی که بیماران مبتلا به این سندرم صحبت میکنند اتفاقاً متعلق به زبان خاصی نیست، اگرچه تلفظ آنها خلاف این را نشان میدهد». لهجه ای که بیماران صحبت می کنند، مخلوطی از صداهای فرانسوی یا ریتم های مرتبط با ایتالیایی یا چینی و غیره است. بنابراین نمی توان آن را یک گویش واقعی در نظر گرفت، اما هنجارها و تحریف هایی که این گویش در بر می گیرد به نوعی به عنوان یک گویش بیگانه برای مغز ما به تصویر کشیده می شود.
درنگهای غیرضروری
طی سالهای اخیر در ایران نیز یک مورد از این نوع سندروم مشاهده شده است که در یک مقاله علمی در سال ۱۳۸۸ شرح حالی از این زن ۵۷ ساله ارائه شده بود. او که پس از یک سکته مغزی و وقوع انفاکتوسهای کانونی در نیمکره سمت چپ خود با لهجه خارجی خود مواجه شده بود به عنوان اولین مورد نشانگان لهجه خارجی در ایران گزارش شده است.
با مطالعه روی این بیمار این نتایج دریافته شد:
در گفتار بیمار درنگهای طولانی و غیرضروری دیده شد. افراد طبیعی در شرایط بیان مشابه بین کلمات درنگی ندارند و این تفاوت بین او و باقی افراد مشاهده میشود. به طور کلی تحلیل جامع پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که خطاهای زبرزنجیری اغلب به عنوان مشخصه اصلی نشانه سندروم لهجه خارجی در نظر گرفته میشود. مهمترین انحرافهای عروضی این بیمار به جای تکیه، آهنگ، وزنگفتار و درنگ مربوط میشوند. سرعت گفتار این بیمار بعد از بررسیهای به عمل آمده در مقایسه با سخنگوی طبیعی زبان فارسی به شدت کند و دارای درنگهای طولانی و غیرضروری تلقی گردیده است.
«جک رایالز» زبان شناس دانشگاه فلوریدا مرکزی آمریکا و یکی از برجسته ترین پیشگامان مطالعه این بیماری معتقد است که اصطلاح سندرم لهجه خارجی ممکن است اشتباه یا نادرست باشد. در کتاب خود که اخیراً به طور مشترک ویرایش کرده است و در آن بر تنوع زیاد زبان ها تأکید کرده است.
رقص با کلمات
دانشمندان هنوز هم در مورد علل سندروم لهجه خارجی اختلاف نظر دارند و طبیعی است که علل آن در گونه های مختلف متفاوت باشد، اما به نظر می رسد آنها دریافته اند که دهان و گلو دو عنصر اصلی هستند که ریشه مشکل از آنها نشات میگیرد. برای اینکه بفهمیم این به چه معناست، ابتدا باید متوجه شویم که صحبت کردن با صدای بلند طی دو مرحله انجام می شود: مرحله اول مرحله برنامه ریزی است که در مغز اتفاق می افتد، سپس مرحله دوم مرحله اجرا است که نیاز به حرکت دندان ها، زبان، لب ها، ریه ها و حنجره به صورت کاملاً هماهنگ دارد.
مشکلات عصبی که مانع از روند طبیعی گفتار می شود، می تواند در هر یک از این دو مرحله ظاهر شود، اما به نظر می رسد که مرحله اجرا - به طور خاص - علت بروز سندرم لهجه خارجی است و شواهد این موضوع را دکتر بلومشتاین نشان می دهد. در مورد خطاهای ماهیت خاص در بیمارانی که دارای مشکلات عملکرد اجرایی هستند، کلمه ای مانند «روزهای شاد» تبدیل به «دیپی یونجه» می شود. اما از قضا، مبتلایان به FAC چنین خطاهای کلامی را مرتکب نمی شوند.