به گزارش خبرنگار مهر، داستان بلند «فصل قحطی کنگر» نوشته نسرین یوسفی بهتازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
در داستان اینکتاب، زنی در آسایشگاهی در ژاپن بستری است. او در نامهای بلند به برادرش، وقایع آسایشگاه و اتفاقاتی را که برایش میافتند، روایت میکند. فصل اول داستان هم به شرحِ داستان زندگی زنِ راوی و خانوادهاش اختصاص دارد. موضوعات سیاسی و اجتماعی، همچنین مفاهیم عشق، مرگ، فقدان، حسرت و جدایی از وطن ازجمله مفاهیمی هستند که در اینرمان به آنها پرداخته شده است
«فصل قحطی کنگر» داستان کسانی است که رنج کشیدهاند و دم بر نیاوردهاند و سکوتشان سرشار از نگفتههاست...
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پیش خودم فکر کردم امروز باغبان یکراست به خانه نمیرود، آخر او امروز اوقاتش را با زنی گذرانده و حالا میخواهد تا پایان روز در سرخوشی باقی بماند. باغبان را میبینم که وقتی نزدیک خانه میرسد، راهش را به سمت خیابانی باریک کج میکند و ماشینش را جلو کافهای که چراغهای قرمز چشمکزن دارد پارک میکند. وارد که میشود، آدمها سرتاپایش را ورانداز میکنند و او به گوشهای میخزد تا از نگاهها و عربدهها فاصله بگیرد. مردی درشتاندام به سمتش میآید و میپرسد: «چه میخواهی؟» و او، با لهجه شرق ژاپن، استیک و ساکی سفارش میدهد و بعد منتظر مینشیند و به تمام اتفاقاتی که امروز افتاده فکر میکند، به بنفشههایی که سروسامان گرفتهاند، به درخواستش برای افزایش حقوق و لابد به روزهای سردی که پیشِ رویش است و دردسرش زیادتر میشود. اینجور وقتها به آدمی که بوسیدهاندش هم فکر میکنند؟ نه اینکه راهنماییهایت تاثیری نداشته باشد، این را میگویم چون یکطوریام انگار آدم در خواب باشد و خرچنگها از انگشتهایش بالا بروند و همزمان در جایی دیگر در خیال کسی ایستاده باشد و موهایش در باد حرکت کنند. میخواهم بدانم اگر جایی برای فکر کردن به اینموضوع توی سرش هست، از خرچنگها نترسم و شبیه به خیالات او، ایستاده، پنجره را بالا بکشم و تا صبح روبهروی آن بایستم. مگر آدم در تصورات بقیه آدمها چقدر عمر میکند که برای شبیهشدن به آن ترس از دست دادن زمان را داشته باشد؟
اینکتاب با ۱۱۲ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.