به گزارش خبرنگار مهر، نشست رسانهای فیلم سینمایی «شماره ۱۰» شامگاه چهارشنبه ۱۲ بهمن ماه در پردیس ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشست ابراهیم اصغری تهیهکننده این اثر گفت: امیدوارم از فیلم خوب تعریف کنید تا اینگونه فیلمها در اکران با توفیق بیشتری مواجه شوند و هیأت داوران درست تصمیم بگیرند.
اصغری گفت: سینمای ایران به ویژه نسل جدید به قهرمان نیاز دارند در چند سال اخیر با توجه به مراودهای که با مخاطبان داشتم این را احساس کردم و در دو کار اخیرم سعی کردیم به سمت یک فیلم قهرمانمحور برویم. این فیلم هم برگرفته از مستندات است قصه «شماره ده» بر اساس تحقیقات گستردهای که آقای زرگرنژاد انجام داد، شکل گرفت و بعد از چند نوبت بازنویسی این فیلمنامه حاصل شد ما سعی کردیم قهرمان را در انتهای فیلم به یک پهلوان تبدیل کنیم. ما ایرانیها نسبت به پهلوانان عرق خاصی داریم و امیدوارم این موضوع در ذهن مخاطبان شکل بگیرد و به الگوسازی و اسطوره سازی منجر شود.
در ادامه حمید زرگرنژاد کارگردان «شماره ۱۰» مطرح کرد: جا دارد به هموطنانم در خوی تسلیت بگویم و امیدوارم بتوانیم به آنها کمک کنیم. تحقیقات این فیلم از سال ۹۶ شروع شد. ما سعی کردیم این قهرمان اسم نداشته باشد و نامش شماره باشد چون سرگذشت او تلفیقی از سرگذشت همه آزادگان است با این حال این تنها فرار موفق در تاریخ دفاع مقدس بوده است صدام هم چهل میلیون دینار بر سر این شخصیت واقعی جایزه گذاشته بود چون او تمام ساختاری امنیتی را در هم شکست. امیدوارم هیچ سایه جنگ و شکنجه در دنیا نباشد.
وی با اشاره به قصه این اثر اظهار کرد: این قصه تلفیقی از خاطره چند نفر بود اما در واقعیت در زمان جنگ دو نفر با نام زاگرس میرانی و محمد عبدی از زندان فرار میکنند از سرنوشت زاگرس میرانی خبری نیست اما محمد عبدی تکنسین اتاق عمل است.
این کارگردان درباره اینکه چرا شخصیت اصلی شبیه قهرمانان دفاع مقدس نیست گفت: تصور ما همیشه حاصل دوربینی بوده که جبهههای جنگ ایران و عراق را نشان داده است این را هم در نظر داشته باشید که دوربین من در این فیلم در ایران نیست بلکه در عراق است پس آیا مستنداتی که از شکنجه اسرا در عراق بوده دیدهاید؟ باید بدانید در آنجا کسی اجازه نداشته ریش داشته باشد هر یکی دو روز مجبور بودند ریش خود را بزنند چرا فکر میکنید اردوگاه همیشه باید آن شکلی باشد که در فیلمها نشان داده شده است؟ اجازه بدهید چهره دیگری از واقعیات را ببینیم. من به خاطرات این افراد وفادار بودم البته اگر همان مستندات را نشان بدهیم خیلی منزجرکننده میشود، تا حدودی توانستم شکنجهها و اعدامها را به واقعیت نزدیک کنم.
اصغری هم بیان کرد: من کارهای سخت را دوست دارم اگر مشکل جای دیگری وجود دارد که آن در سبد اکران و نحوه تبلیغات و… است دلیلی نمیشود که تولید این فیلمها تعطیل شود. شرایط باید اصلاح شود تا اینگونه فیلمها مخاطب جذب کند البته جذب مخاطب باید در تولید هم رعایت شود. به نظرم اگر شرایط برای رفتن مخاطبان به سینما فراهم شود آنها از تماشای فیلم ناراضی نمیشوند. این فیلم را برای قهرمانان وطن ساختیم.
این فیلم با حمایت کامل فارابی ساخته شده است عدد حمایت را نمیگویم اما این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای دفاع مقدس هزینه کمتری داشته است.
احمد کاوری بازیگر این اثر هم بیان کرد: روزی که وارد ساخت این فیلم شدیم شرایط سختی بود و اغلب به خاطر پروژههای مختلف که در جریان ساخت بود نمیتوانستیم بازیگر پیدا کنیم روز اول قصد نداشتم بازی کنم برای آن نقش گزینههای مختلفی داشتیم من در فیلم قبلی آقای زرگر نژاد هم بازی کرده بودم.
حسن حاجیابراهیمی طراح صحنه هم توضیح داد: ما شرایط سختی از این لحاظ داشتیم که میخواستیم لوکیشنی پیدا کنیم که تا حالا کسی ندیده باشد به خاطر همین به دنبال یک کارخانه متروکه رفتیم که پیدا کردنش سخت بود. تمام آن کانال آب و کانال هوا و بازداشتگاه انفرادی را با چوب درست و تبدیل به آهن کردیم تا هزینهها را پایین بیاوریم.
نیاز حمیدی طراح لباس هم گفت: ما به لحاظ طراحی و فضاسازی سعی میکردیم به واقعیت نزدیک بشویم.
فرخ فدایی صدابردار هم بیان کرد: ما در این فیلم سعی کردیم متناسب با خشونتی که هست صداها هم خشن باشد. میخواستیم آن سردی و آن کثیفی را در صدا بیاوریم.
آرش قاسمی صداگذار هم توضیح داد: تا قبل از اینکه فیلم را روی پرده ببینیم خیلی نگران بودم ولی وقتی فیلم را دیدم دوستش داشتم. امیدوارم بتوانیم مقداری از آن درد و رنج اسرا را نشان داده باشیم. باید بگویم ما سعی کردیم آن صدای سرد و خشن آنجا را نشان بدهیم ضمن اینکه دکورها چوب بود و مجبور بودیم صدای چوب را برداریم و تبدیل به آهن کنیم به همین واسطه شما در طی فیلم مدام صدای فلز را میشنوید چون آن سردی را نشان میداد.
اصغری هم گفت: ما قبل از اینکه شروع به کار کنیم درباره دو موضوع بحث میکردیم؛ موضوع این فیلم درباره فرار یک اسیر است و باید به مکان فرار آنها فکر میکردیم تا یک فرار سخت به نظر بیاید از همین منظر میبینید که در ۶۰ دقیقه اولیه فیلم اقدام به فرار و خروج از اردوگاه میکند. باید بگویم قبل از جنگ نه عراق نه ایران آماده ساختن اسارتگاه نبودند و هر کجا گیر میآورند آنها را اسکان میدادند در نتیجه چنین مکانی قابل تصور است.
زرگرنژاد بیان کرد: به نمایندگی از بازیگران باید بگویم آنها صرفاً برای گرفتن دستمزد، کار در این پروژه را نپذیرفتند چون پیشنهادات زیادی داشتند.
وی درباره حضور مجید صالحی گفت: من قبلاً برای «ماهورا» هم ایشان را دعوت کردم و در نظر داشتم با ایشان همکاری کنم کارهای جدی او را دنبال کردهام و به نظرم از پس نقشهای جدی خوب درمیآید.
کاوری هم درباره حضور بازیگران بیان کرد: من نمیفهمم یعنی چه که میگوئید بازیگران نچسب بودند. آنها چه باید میکردند. از منظر من به عنوان مخاطب بازیگران بد نبودند و همه کار خود را درست انجام دادند. هدایت آقای زرگرنژاد هم جذاب بود اما قطعاً هیچکس کامل نیست.
زرگرنژاد درباره اینکه فیلم یک اکشن دست چندم شده است، توضیح داد: این فیلم یک اثر اکشن نبود. همه در آسایشگاه یا راه میرفتند یا سر میخوردند.
وی درباره حضور مهدی زمینپرداز گفت: سه بار قرار بود با مهدی زمین پرداز کار کنم اما نشده بود اما به نظرم در اینجا خیلی خوب کارکرده بود. او از دوربین فرار میکند چون خروجی برایش مهمتر است تا اینکه پلانهای زیادی از او گرفته شود.
احمد کاوری هم گفت: زمین پرداز بارها و بارها فیلمنامه را خواند و تا وقتی نقش را درک نکرد وارد فیلم نشد.
اصغری هم گفت: هر قهرمان ایرانی لیاقت این را دارد که فیلمی برای او ساخته شود من حتی علاقه دارم درباره قهرمانان معاصر که در رشتههای دیگر هستند فیلمی بسازم. اما به دلیل تجربه خودم در جنگ چنین فیلمهایی میسازم.
وی درباره حضور پیدا نکردن بازیگران گفت: به دلیل تشابه برنامه برج میلاد و پردیس ملت برخی از عوامل به اشتباه به برج میلاد رفته بودند.