خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: عملیات والفجر مقدماتی هفدهم بهمنماه سال ۱۳۶۱ آغاز شد و متعاقب آن عملیات والفجر یک هم ۲۱ فروردین ۶۲ اجرا شد. فرا رسیدن بهمنماه و سالروز اجرای والفجر مقدماتی، بهانه خوبی برای باز کردن یکپرونده جدید در دل پرونده «جنگ بیتعارف» بود. به اینترتیب بررسی و تحلیل اسناد و روایات موجود در کتاب «زمینهای مسلح» نوشته گلعلی بابایی را در قالب اینپرونده شروع کردیم که کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمدرسولالله را در دو عملیات مورد اشاره شامل میشود.
از پرونده بررسی «زمینهای مسلح» تا بهحال ۴ مطلب منتشر شدند که پیشینههای والفجر مقدماتی، اجرای آن و در نهایت شرایط پس از عملیات را در بر میگیرند و در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:
۱- «چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟ / مژده مسئولان برای پایان جنگ و افشای عملیات توسط منافقین»
۲- «خوارج جدید و خط سومیها که بودند؟ / پولی که بنیصدر در موناکو گرفت»
۳- «انتقاد شدید همت از ناکارآمدی فرماندهگردانها در والفجر مقدماتی / سهبار تک ایران و سیبار پاتک عراق»
۴- «وقتی محسن رضایی همت را بهدلیل برخوردش با صیاد شیرازی بازداشت کرد»
یکی از موضوعاتی که در قسمت جدید پرونده بررسی میشود، انتقادات و گلایههای شهید همت به شیوه رزم و نبرد جبهه خودی در عملیات والفجر است که پیشتر در بررسی کتاب «کوهستان آتش» هم به اینانتقادات که درباره شیوه رزم در والفجر مقدماتی بیان شدهاند، پرداختهایم: «گلایههای همت از شیوه نبرد در والفجر مقدماتی / چندنوع پاسدار داریم؟»
در ادامه مشروح پنجمینقسمت پرونده بررسی کتاب «زمینهای مسلح» را میخوانیم که مقاطع آغاز و پایانِ عملیات والفجر یک را در بازه ششروزه انجام اینعملیات شامل میشود؛
* پاسخ هر گلوله توپ ایران با ۱۰ گلوله / هر دقیقه ۹۰۰ گلوله توپ و کاتیوشا روی سرمان بود
سرانجام، ساعت ۲۳ شامگاه یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ رمز آغاز عملیات والفجر یک (طرح عملیاتی شماره ۲ کربلای ۱۱) از قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء به فرماندهان قرارگاههای نجف و کربلا ابلاغ شد. در قدم اول رزمندگان گردانهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا (نجف ۴) با اجرای مانور احاطهای خود، عناصر دشمن را غافلگیر کردند و تا ساعت ۲۴ ضمن به محاصره درآوردن یکگروهان دشمن در پیچ انگیزه کاملاً بر اوضاع مسلط شدند. ساعت ۱۱:۴۵ هم اعلام شد قرارگاه فرعی کربلا ۳ اهداف خود را گرفته است. در والفجر یک، قرارگاه نجف ۲۶ گردان (۱۶ گردان مستقل سپاه و ۱۰ گردان ادغامی با ارتش) و قرارگاه کربلا ۱۷ گردان در اختیار داشتند.
با وجود پیشرویهای موفق، نیروهای ایرانی برای شکستن مانع سیمخاردارهای مقابلشان از اژدرهای بنگال خود استفاده کرده بودند اما همه سیمخاردارها از بین نرفتند. بههمیندلیل گلولههای عملنکرده خمپاره و نارنجک زیر سیمخاردارهای دشمن کار گذاشته شد تا با انفجارشان اینسد پیشروی شکسته شود.
نداشتن شناخت از عمق منطقه باعث شد نیروهای تکور در شب اول عملیات، ارتفاعات ۱۱۲، ۱۴۳ و ۱۴۵ را بهجای ارتفاعات ۱۴۶ و ۱۶۵ و ۱۲۵ تصور کرده و همانجا اقدام به پدافند کنند. آنها موقعی متوجه ایناشتباه شدند که دیگر هوا روشن شده و زمان از دست رفته بود ساعت ۲:۴۱ بامداد اعلام شد مهدی باکری (قرارگاه فرعی نجف ۱ در سمت راست لشکر ۲۷) اهداف موردنظرش را گرفته است. در شرایطی که برای تصرف ارتفاعات ۱۴۶ و ۱۴۳، نبرد سنگینی بین رزمندگان گردانهای مقداد و کمیل با دشمن در جریان بود، گردان مالک اشتر موفق شد ارتفاع ۱۱۲ را تصرف کند. علی فضلی که در آنعملیات کادر آزاد لشکر ۲۷ بود، درباره شب آغاز عملیات والفجر یک، چنین روایتی دارد: «نداشتن شناخت از عمق منطقه باعث شد نیروهای تکور در شب اول عملیات، ارتفاعات ۱۱۲، ۱۴۳ و ۱۴۵ را بهجای ارتفاعات ۱۴۶ و ۱۶۵ و ۱۲۵ تصور کرده و همانجا اقدام به پدافند کنند. آنها موقعی متوجه ایناشتباه شدند که دیگر هوا روشن شده و زمان از دست رفته بود. با اینشرایط، نیروها بهدلیل خستگی زیاد و آتش شدید دشمن، توان اجرای تک مجدد به مواضع دشمن روی این ارتفاعات ۱۴۶ و ۱۶۵ و ۱۲۵ را نداشتند.» (صفحه ۶۱۷)
علاوه بر تیپ ۴ مکانیزه ذوالفقار لشکر ۲۷ که مسئولیت پشتیبانی آتش عملیات را به عهده داشت، توپخانه لشکر ۲۷ نیز باید در اینزمینه همراهی میکرد. اینتوپخانه دارای ۶ عراده توپ ۱۵۵ میلیمتری بود که از اینجهت نسبت به دیگر یگانهای سپاه وضعیت بهتری داشت. محمد کاظمی فرمانده اینواحد گفته در عملیات والفجر یک بیش از ۲ هزار بار شلیک توپ انجام شد که آمار بیسابقهای بود. بعدها مشخص شد توپخانه لشکر ۱ مکانیزه دشمن در هر دقیقهی اینعملیات، ۹۰۰ گلوله توپ و کاتیوشا روی سر نیروهای ایرانی شلیک کرده است.
اما ۳ عامل باعث شد آتش توپخانه لشکر ۲۷ مقابل آتش منحنی دشمن، سود چندانی نداشته باشد. دلیل اول مستهلکبودن توپها بود. دلیل دوم شهید و مجروحشدن دیدهبانها بود که موجب شد در مقاطعی، آتش کور روی دشمن ریخته شود. حتی در بخشی از عملیات خود همت مجبور شد کار دیده بانی و هدایت آتش توپخانه را به عهده بگیرد. اما در عوض توپخانه دشمن با بهکارگیری رادارهای رازیت و ثبت مکانهای بیسیم، تجمع نیروهای ایرانی را در خط محاسبه میکرد و با هر نوع آتشباری که داشت، شلیکهای خود را دقیقاً هدایت میکرد. سومیندلیل هم عدم کارایی آتش توپخانه خودی هم حجم آتش دشمن بود. میزان شلیک توپخانه ایران در اینعملیات نسبت به عملیاتهای پیشین چهاربرابر شده بود اما دشمن در مقابل هر گلوله توپی که ایران شلیک میکرد، با ۱۰ گلوله پاسخ میداد.
* مسلم و مالک جلو میکشند اما کار مقداد گره میخورد
چنین به نظر میآمد که اینعملیات هم مانند والفجر مقدماتی با مشکل برخورد با موانع و عدم الحاق گردانها با یکدیگر مواجه شده است. در نهایت گردان مسلم موفق شد ساعت ۲:۲۵ بامداد، خود را به زیر ارتفاع ۱۴۵ برساند. نیروهای مالک هم موفق شدند خود را تا پیش از ارتفاع ۱۱۲ گسترش داده و در ابتدای اینارتفاع برای الحاق با گردانهای همجوار و ادامه مأموریت (رسیدن به بالای ۱۱۲) منتظر بمانند. علت توقف اینگردان تأخیر در حرکت گردان بعدی (گردان علی اصغر از تیپ ۱۰ سیدالشهدا) و وجود موانع و سیمخاردار بود. از طرفی گردان سوم (مقداد) حتی با استفاده از اژدر بنگال موفق به گشودن معبر برای نیروهایش نشد. در نتیجه به هیچکدام از اهداف خود دست پیدا نکرد و کار عملیات در محدوده اینگردان بهاصطلاح گره خورد.
دشمن بهقدری خمپاره ۶۰ میلیمتری شلیک کرد که حدود ۳۰ تا ۴۰ سانت شن وارد کانالهای درون منطقه شد و در چنینوضعیتی، نیروها تلاش میکردند با نزدیکشدن به نیروی دشمن از حجم آتش منحنی کم کنند ساعت ۲ بامداد بود که به گردان احتیاط حمزه آماده باش داده شد تا از معبر ارتفاع ۱۴۳ عبور کند و به گردان مقداد در تصرف اهدافش کمک کند. نیروهای گردان حمزه با تأخیری ۳ ساعته یعنی حدود ۵ صبح به منطقه درگیری رسیدند. نفوذ گردانهای خطشکن قرارگاه فرعی نجف ۴ (تیپ ۱۰ سیدالشهدا) به عمق منطقه که جناح جنوبی کل عملیات نیز محسوب میشد، با غافلگیری کامل نیروهای عراقی در اینمنطقه انجام شد. با شروع درگیریهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا، سهگردان آن یعنی حضرت قاسم، قمر بنیهاشم و زهیر در ساعت ۲:۱۵ بامداد با یکدیگر الحاق کردند. اینسهگردان تیپ ۱۰ سیدالشهدا با گردانهایی از تیپ ۳۷ زرهی ارتش ادغام شده بودند. بعد از تصرف مواضع دشمن توسط دو گردان قمر بنیهاشم و حر و الحاقشان با هم، همت به کاظم نجفی رستگار فرمانده تیپ ۱۰ دستور داد یکگردان را به کمک گردانهای مالک و انصار لشکر ۲۷ که برای تصرف ارتفاع ۱۱۲ رفته بودند، بفرستد.
در درگیریهای نیروهای ایرانی با عراقیها، دشمن بهقدری خمپاره ۶۰ میلیمتری شلیک کرد که حدود ۳۰ تا ۴۰ سانت شن وارد کانالهای درون منطقه شد و در چنینوضعیتی، نیروها تلاش میکردند با نزدیکشدن به نیروی دشمن از حجم آتش منحنی کم کنند. در ایندرگیریها نیروهای ایرانی و عراقی حدود ۵۰ متر با یکدیگر فاصله داشتند.
به گفته عبدالحسین اللهکرم مسئول طرح و شناسایی سپاه ۱۱ قدر که پس از مجروحشدن سعید قاسمی مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ را هم به عهده گرفته بود، در شب اول والفجر یک، نیروهای خودی در حمله به ارتفاعات ۱۴۳ و ۱۱۲ و پاسگاه پیچ انگیزه خوب عمل کردند اما در محورهای دیگر موفق نبودند. لشکر ۲۷ در ۱۱۲ و لشکر ۳۱ در ۱۴۳ موفق بودند. نیروهای لشکر ۲۷ از راهکار عاشورا (۱۴۳) بهسوی ۱۴۲ و ۱۴۶ حمله کردند و با تلفات زیاد، این دو موضع را تصرف کردند. همت هم با شنیدن انتقادات فرماندهانی چون احمد نوزاد درباره محورهای پیشروی، ضمن صحه گذاشتن بر اینانتقادات گفت: بعد از ناکامی در عملیات والفجر مقدماتی، نظر خود من وارد عمل شدن در منطقه سومار بود نه اینمنطقه.
* شروع پاتکهای مرگبار دشمن و پاسخ همت
از اولینساعات بامداد دوشنبه ۲۲ فروردین، پاتکهای مهیب یگانهای تحت امر سپاه چهارم عراق برای بازپسگیری مناطقی که دست ایرانیها افتاده بود، شروع شد و با اجرای پیدرپی پاتکهای دشمن، عرصه نبرد لحظه به لحظه بر نیروهای ایرانی سخت و سختتر میشد. در ادامه، کار عملیات در تپه ۱۴۶ گره خورد و اگر این ارتفاع فتح نمیشد، امکان موفقیت کل عملیات زیر سوال میرفت. چاره کار تهاجم همهجانبه بهسوی ۱۴۶ بود. محمدابراهیم همت فرمانده قرارگاه عملیات نجف تصمیم گرفت گردانهای موج دوم را نیز به صحنه نبرد وارد کند. به اینترتیب برای ادامه عملیات، گردانهای خندق و حنظله باید از راهکار ۱۱۲ به ۱۴۶ هجوم میبردند. همزمان گردان حنین هم از راهکار ۱۴۳ به ۱۴۶ هجوم میبُرد. یعنی باید از دوسمت جنوب و شمال بهطرف ارتفاع ۱۴۶ عمل میشد. با اینترتیب انتظار میرفت ارتفاع ۱۴۶ در شب دوم عملیات سقوط کند و به دست نیروهای ایرانی بیافتد.
نیروهای گردان خندق در چنینشرایط دشواری خود را روی تپه ۱۱۲ رساندند. گردان حنظله هم همراه گردان خندق به جلو فراخوانده شد. عباس فعله قهرودی جانشین گردان حنظله درباره مشاهده ۱۶ رده موانع دشمن در اینعملیات گفته: «وسعت و عمق میادین مین منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی که تا آن زمان بیسابقه بود، در مقابل میادین مین احداث شده در دامنههای اینارتفاعات تقریباً هیچ بودند.» (صفحه ۶۴۵)
طبق گفتههای همت در اینجلسات، نیروهای شنود دشمن با استفاده از عوامل مسلط به زبان فارسی روی شبکههای نیروهای قرارگاه عملیاتی کربلا آمده و به یگانهای قرارگاه کربلا دستور عقبنشینی دادند فرماندهان سپاه و نزاجا روز دوشنبه ۲۲ فروردین در ساعتهای ۱۳:۳۵ و ۱۴:۳۰ در محل قرارگاه تاکتیکی خاتمالانبیاء، ساعت ۱۶:۳۰ در قرارگاه عملیاتی کربلا و ساعت ۲۱ در قرارگاه عملیاتی نجف تشکیل جلسه دادند. طبق گفتههای همت در اینجلسات، نیروهای شنود دشمن با استفاده از عوامل مسلط به زبان فارسی روی شبکههای نیروهای قرارگاه عملیاتی کربلا آمده و به یگانهای قرارگاه کربلا دستور عقبنشینی دادند.
از تصمیمات عجولانه و دور از انتظار دشمن مشخص بود ضربات نیروهای ایرانی آنها را به ستوه آورده است. سعید مهتدی جعفری معاون فرمانده گردان کمیل که پس از مجروحشدن علیاصغر ارسنجانی، فرماندهی اینگردان را عهدهدار شد شاهد حضور تکاوران سیاهپوست و درشتهیکل سودانی که برای پاتک سنگین به کار گرفته شدند بوده و میگوید ایننیروهای دشمن با قد نزدیک به دو متر به نیروهای ایرانی نزدیک شدند. اما پاتکشان دفع شد و ۴ نفر از نیروهای ایرانی توانستند جلوی اینگردان تکور بعثی را بگیرند.
در ادامه فرایند عملیات والفجر یک، به محض تاریکشدن هوا در روز دوشنبه ۲۲ فروردین ۶۲ رزمندگان گردان حنظله نیز عازم خط مقدم نبرد شدند. گردان خیبر با فرماندهی حمید رشیدی هم در زمره گردانهایی بود که شب دوم عملیات با مأموریت تصرف تپههای ۱۱۲ و ۱۴۳ منطقه شمال فکه وارد صحنه نبرد شد.
۲۴ ساعت نخست عملیات والفجر یک در شرایطی سپری شد که دستاورد چندانی برای نیروهای ایرانی نداشت. قرارگاه نجف ۴۰ درصد اهداف خود را تأمین کرد و قرارگاه کربلا به هدفی از اهدافش نرسید. ۱۵۰ اسیر گرفته شد و تلفات کمی به نیروهای خودی وارد شد. در اینبازه زمانی، آزادسازی بخشی از نوار مرزی شمال فکه و تصرف چند ارتفاع در منطقه مرزی حمرین همچون ارتفاع ۱۱۲ و ۱۴۳ و ۱۴۵ رخ داد.
یکی از ایثارگریهای نیروهای لشکر ۲۷ در عملیات والفجر یک، مربوط به تدارکات اینلشکر است. در اینبخش از لشکر نامبرده، تیمهای ۳۰ نفرهای به دستور محمد عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ تشکیل شده بود تا آب و آذوقه و مهمات را به نیروهای در خط برسانند. اما ایننیروها بر اثر شلیک گلولههای توپ و خمپاره از مسیرهای پاکسازیشده منحرف شده و با سیمهای تله برخورد کردند. بههمیندلیل در دام انفجار بشکههای فوگاز و مینهای ضرنفر افتاده و به شهادت رسیدند.
* آغاز دومینروز و متنفیشدن طرح
صبح سهشنبه ۲۳ فروردین سرهنگ علی صیاد شیرازی در تماس تلفنی با سیداحمد خمینی اعلام کرد ارتفاع ۱۶۵ دست نیروهای ایرانی افتاده است. از آغاز سهشنبه، چندجلسه در قرارگاههای خاتمالانبیاء و نجف برگزار شد. در جلسهای که ۸:۴۰ برگزار شد، درباره چگونگی استفاده از موفقیت نسبی قرارگاه نجف و توسعه آن در جنوب شیار بجلیه و ارتفاعات فوقی بحث شد. در اینجلسه فرماندهان به ایننتیجه رسیدند که تعجیل در اجرای ادامه عملیات در محدوده قرارگاه نجف ضروری است. چون عملیات مرحله اول در اینمنطقه موفقتر بوده است. همچنین در اینمحدوده استعداد بیشتری (۲۶ گردان) در اختیار دارند. دلیل دیگر ایننتیجهگیری، این بود که محدوده عملیات اینقرارگاه به تنهایی هدفی مستقل محسوب میشد. در اینطرح تصرف دو ارتفاع ۱۷۵ و ۱۷۸ مورد تاکید فرماندهان قرار گرفت. اما سرهنگ منوچهر دژکام و محمدابراهیم همت فرماندهان قرارگاه نجف در جلسه دیگری که ساعت ۲۰:۳۰ سهشنبه با حضور فرمانده سپاه و نیروی زمینی ارتش در قررگاه تاکتیکی نجف برگزار شد، اعلام کردند امشب امکان اجرای عملیات وجود ندارد.
با منتفیشدن اجرای عملیات در شب ۲۳ فروردین، فرماندهان قرارگاههای نجف و کربلا پس از بازدید از منطقه درگیری، تشکیل جلسه دادند که در آن مقرر شد برای ترمیم خط و تسهیل عملیات در شبهای بعد، عملیات محدودی اجرا شود؛ به اینترتیب که قرارگاه کربلا، ارتفاع شمال شیار بجلیه (۱۲۹) و لشکر نصر نیز با ۲ گردانش ارتفاع جنوب آن (۱۶۵) را تصرف کنند. اما اینکار با توجه به محدودیت وقت برای پای کار آمدن گردانها به بعد از نیمهشب موکول شد.
* فشار سنگین روز سوم عملیات؛ جویدن پوست بستهبندی جیره بهجای غذا
در روز سوم عملیات، نیروهای ایرانی از حملات سنگین واحدهای زرهی و کماندویی سپاه چهارم عراق در امان نبودند. آنها ناچار بودند مقابل گرسنگی، تشنگی، گرما و آتش بیوقفه ایستادگی کنند. در برخی از صحنههای نبرد از فرط گرسنگی پوست خشکشده بستههای جیره خود را میجویدند و میجنگیدند.
در ساعات منتهی به ظهر چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۶۲ فشار دشمن از حد نهایی هم عبور کرد و غیرقابل تصور شد. حوالی ظهر رضا گودینی فرمانده گردان حنین نیز مانند برادرش غلامحسین گودینی به شهادت رسید. حجتالله نیکچه فراهانی فرمانده گردان انصارالرسول در اولین دقایق بعدازظهر چهارشنبه به شهادت رسید. پس از شهادت احمد بختیاری معاون اینگردان اینک با شهادت فرمانده، اینگردان عملاً فاقد کارد فرماندهی شد و ضربه دیگری بر پیکر لشکر همت وارد شد.
* کار در صبح چهارم گره میخورد؛ قائممقام لشکر شهید و فرمانده گردان خندق زخمی میشود
شامگاه چهارشنبه ۲۴ فروردین گردانهای غفار، میثم، محرم و جعفر طیار از تیپ ۳ ابوذر با تصمیم همت به خط زدند. در شرایطی که روند نبرد گردانهای لشکر ۲۷ در شب چهارم عملیات به خوبی پیش میرفت، بهدلیل عدم الحاق یگانهای مجاور، ناگهان از صبح پنجشنبه ۲۵ فروردین عملیات در محورهای عملیاتی لشکر ۲۷ بهویژه رو ارتفاع ۱۴۳ با مشکلات زیادی روبرو شد. علیرضا نوری یکی از فرماندهان تیپ یکم عمار که کمککار و یاور اکبر حاجیپور فرمانده اینتیپ بود، بهدلیل حرکت خودرو روی مین بهشدت مجروح و دست راستش از مچ قطع شد.
همت تردید خود را درباره ادامه عملیات با اینوضعیت ابراز، اما آمادگی خود را نیز در صورت تصویب ادامه عملیات اعلام کرد. سرهنگ موسوی قویدل برای تداوم عملیات در محدوده قرارگاه نجف، وجود حداقل ۳۰ گردان را ضروی دانست. رحیم صفوی هم مخالفت خود را در مورد ادامه عملیات اعلام کرد. به اینترتیب ادامه مذاکرات به روز بعد موکول شد بامداد پنجشنبه، نیروهای گردان میثم تمار روی ارتفاع ۱۴۶ رسیده و بر آن مسلط شدند. با وجود موفقیتهایی که در ساعات اولیه پنجشنبه به دست آمد، در محدوده عمل قرارگاه نجف ۲ چهارگردان از لشکر ۲۷ و ۲ گردان احتیاط لشکر ۵ نصر از دستیابی به اهدافشان باز ماندند. پس از عقبنشینی آنها، عراق آتش بسیار وسیع و پرحجمی را روی منطقه بهویژه در محدوده قرارگاه نجف ۲ اجرا کرد و با استفاده از نیروهای پیاده خود، روی ارتفاعات ۱۴۱، ۱۴۳ و ۱۴۶ مستقر شد. به اینترتیب نیروهای مستقر در پایین ارتفاع ۱۶۵ که در عملیات دو روز پیش، آنجا مستقر شده بودند بهناچار عقبنشینی کرده و به موضع قبلی خود در ساعات پیش از شروع عملیات بازگشتند. اما ساعت ۷:۳۰ صبح عباس کریمی با همت تماس گرفت و گفت بچههای ما روی کلیه تپههای بلند مستقر هستند.
در روز پنجشنبه ۲۵ فروردین ضمن شهادت رضا چراغی قائم مقام لشکر ۲۷ که عازم خط مقدم درگیریها شده بود، محمود امینی فرمانده گردان خندق که ۴ شبانهروز متوالی همراه نیروهای خود در معرکه نبرد جنگیده بود، به سختی مجروح و به عقبه منتقل شد. چراغی به نقطهای رفته بود که نیروهای سهگردان لشکر ۲۷ از شب گذشته عملیات جدیدی را در آن آغاز کرده بودند و در آننقطه بود که به شهادت رسید.
صبح روز پنجشنبه ۲۵ فروردین محسن رضایی، رحیم صفوی، حجتالاسلام غلامحسین بشردوست و سرهنگ صیاد شیرازی درباره اینکه قرارگاه کربلا عملیات خود را در مناطق اعلامشده پیشین ادامه دهد یا در محدوده قرارگاه نجف وارد شود، به بحث و گفتگو پرداختند. محسن رضایی در اینجلسه گفت قرارگاههای فرعی کربلا ۴ و ۵ در محدوده قبلی عمل نکنند و به محدوده جنوب شیار بجلیه (محدوده قرارگاه نجف) بیایند. اینتصمیم به اینمعنا بود که عرض عملیات به ارتفاعات فوقی محدود و از تداوم عملیات در باقیمانده ارتفاعات حمرین صرفنظر شود.
ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه همانروز جلسه دیگری در قرارگاه تاکتیکی نجف برگزار شد که در پایان آن، صیاد شیرازی اعلام کرد مأموریتهای دادهشده به کربلا ۴ و کربلا ۵ لغو میشود و این دو قرارگاه از این به بعد با نامهای نجف ۵ و نجف ۶ تحت امر قرارگاه عملیاتی نجف قرار میگیرند.
در ادامه، ساعت ۱۶:۴۰ روز پنجشنبه ۲۵ فروردین ۶۲ جلسهای برای جمع بندی وضعیت، با حضور فرماندهان قرارگاه مشترک خاتم الانبیا و فرماندهان قرارگاهها برگزار شد. همت تردید خود را درباره ادامه عملیات با اینوضعیت ابراز، اما آمادگی خود را نیز در صورت تصویب ادامه عملیات اعلام کرد. سرهنگ موسوی قویدل برای تداوم عملیات در محدوده قرارگاه نجف، وجود حداقل ۳۰ گردان را ضروی دانست. رحیم صفوی هم مخالفت خود را در مورد ادامه عملیات اعلام کرد. به اینترتیب ادامه مذاکرات به روز بعد موکول شد.
در روز چهارم عملیات والفجر یک، تپههای ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۴۶ به دست نیروهای بعثی افتادند.
شهید رضا چراغی در حال توجیه نیروهای ادغامی سپاه و ارتش در عملیات
* روز پنجم و از دسترفتن دو ارتفاع دیگر؛ ۴۰ تانک دشمن و گردان اندلس منهدم میشود
روز پنجم عملیات والفجر یک، جنگ کماکان در کانالها و تپهماهورهای شمال فکه ادامه داشت. روز جمعه ۲۶ فرودین ارتفاعات مهم ۱۴۵ و ۱۴۳ که بهسختی فتح شده بودند، دست دشمن افتادند. پس از شهادت رضا چراغی در روز پنجشنبه ۲۵ فروردین، شهادت مختار سلیمانی فرمانده تیپ ۳ ابوذر و گردان میثم تمار، ضربه دیگری به همت بود. اما تیپ ۱۰ سیدالشهدا توانست صبح روز جمعه ۲۶ فروردین ضربات مهمی به دشمن بزند. نیروهای اینتیپ توانستند در اینروز ۴۰ دستگاه تانک دشمن را منهدم کرده و ۵ دستگاه را به غنیمت بگیرند. سرعت عمل نیروهای اینتیپ به حدی بود که فرماندهی تیپ زرهی عراق در تماس با فرماندهان رده بالای خود درخواست موافقت با عقبنشینی کرد. در اینپاتک، تیپ ۱۰ سیدالشهدا به دشمن، گردان تانک اندلس منهدم شد.
در پایان روز پنجم عملیات، همت در جمع فرمانده لشکر ۲۷ گفت از میان ۱۳ فرمانده گردان لشکر ۲۷، پنجنفر شهید و ۸ نفر زخمی شدهاند. او گفت کار به جایی رسیده که ناچار شده همراه با عباس کریمی از قرارگاه تاکتیکی لشکر ۲۷ وارد منطقه درگیری شود و محسن رضایی از قرارگاه خاتمالانبیاء تماس گرفته و به او تکلیف کرده در قرارگاه بماند. اینتکلیف از سمت رضایی، بهطور مشابه به حسین خرازی و احمد کاظمی هم ابلاغ شد. به اینترتیب همت ناچار شد یدالله کلهر و علی فضلی و کادرهای دیگر لشکر را جلو بفرستد. همت در اینجلسه گفت معتقد است گردانهای حنین و یاسر بیهوده در منطقه مصرف شدند. او گفت اینکه نیروهای عراقی یکبخش منطقه را میگرفتند و نیروهای ایرانی هم بخش دیگری را و مرتب مناطق دست به دست میشدند، جنگ مسخرهای است. او در آنشرایط فشار عصبی شدیدی را تحمل میکرد. چون میخواست برای هدایت صحیح نیروها به منطقه درگیری برود اما محسن رضایی به او تکلیف کرده بود در قرارگاه بماند.
«ایثار هست، ایمان هست، اخلاص هست، شهادتطلبی هست، همهچیز اینبچهها در حد اعلاست، ولی در کنار اینعناصر این فکر هم باید باشد که بابا؛ آخر توی این کانال ماندن که صحیح نیست!» همت گفت اینشیوه جنگیدن، خیانت به اسلام و مسلمین است. و اینشیوه هدایت گردان و گروهان، ظلم به خون شهداست همت در جلسه مورد اشاره، اینشرایط را بهتعبیر خود ناشی از «کمبود کیفیت» دانست و گفت: «ایثار هست، ایمان هست، اخلاص هست، شهادتطلبی هست، همهچیز اینبچهها در حد اعلاست، ولی در کنار اینعناصر این فکر هم باید باشد که بابا؛ آخر توی اینکانال ماندن که صحیح نیست!» (صفحه ۷۳۱) همت گفت اینشیوه جنگیدن، خیانت به اسلام و مسلمین است. و اینشیوه هدایت گردان و گروهان، ظلم به خون شهداست. فرمانده لشکر ۲۷ گفت «لابد میخواهیم در کانال دیوار گوشتی درست کنیم. مسخره است اینجنگ! اینگونه نیروها هرچهقدر هم ایمان داشته باشند، همه شهید میشوند.» فرمانده لشکر ۲۷ در همانجلسه گفت «اینشیوه جنگیدن با ایندشمن درست نیست؛ دشمنی که تاکتیکی شده و روشهای دانشکده جنگ را روی تپه ۱۴۳ اجرا میکند. ایندشمن دارد با متد تاکتیکی میجنگد اما ما هنوز با همان شگردهای قدیمی و سوخته عمل میکنیم.»
* متوقفکردن عملیات هم مشکلات خودش را دارد
از دست دادن ارتفاع ۱۴۳ و ۱۴۵ موقعیت خط پدافندی خودی را در محدوده قرارگاه عملیاتی نجف تا حد زیادی نامطمئن کرد. به اینترتیب ساعت ۱۷ روز جمعه ۲۶ فروردین ۶۲ جلسهای با حضور تعدادی از فرماندهان یگانهای سپاه و قرارگاه خاتمالانبیاء برگزار شد. تعدادی از فرماندهان حاضر در اینجلسه ازجمله مرتض قربانی فرمانده لشکر ۵ نصر و حسین خرازی فرمانده سپاه ۳ صاحبالزمان معتقد بودند بهدلیل عدم استقرار کامل عراق و نبود موانع در خط، میتوان در شب جاری روی ارتفاعات ۱۴۳، ۱۴۵ و ۱۶۵ عملیات کرد. اما نظر غالب این بود که عملیات ادامه پیدا نکند. سپس جلسه دیگری در ساعت ۲۲ همانروز با حضور فرمانده سپاه و ارتش در قرارگاه عملیاتی نجف برگزار شد. طبق صحبتهای اینجلسه متوقفکردن عملیات هم با مشکلاتی مواجه بود. چون در صورت توقف عملیات، نگهداری مناطق تصرفشده با وجود ویژگیهای زمین و تسلط دشمن بر مواضع ایرانیها، بسیار مشکل و با تلفات زیاد همراه بود. به همیندلیل حاضران اینجلسه به تصمیم خاصی نرسیدند.
در ادامه جلسه دیگری با ترکیب محدودتری برگزار شد که موضوعش ادامه یا توقف عملیات والفجر یک بود. محسن رضایی فرمانده کل سپاه در اینجلسه گفت با ایننیرو نمیشود به جایی رسید. نمیتوان جایی را گرفت و نگهداری و ادامه عملیات هم مشکل است. به اینترتیب میشود فردا در حال درگیری عقبنشینی کرد. پس از سخنان رضایی، فرماندهان حاضر برای عقبآمدن از مناطق تصرفشده به اجماع رسیدند.
* والفجر یک به پایان میرسد
اینگونه بود که عملیات والفجر یک پس از گذشت ۶ شبانهروز، به اهداف پیشبینیشده نرسید و فرماندهان جنگ بهدلیل ملاحظات موجود، تصمیم به بازگرداندن نیروها پس از نیمهشب گرفتند. به اینترتیب فعالیت فرماندهان یگانهای قرارگاههای فرعی نجف ۲ و نجف ۴ (لشکر ۲۷ و تیپ ۱۰ سیدالشهدا) معطوف به عقبآوردن نیروها بدون جلب توجه دشمن شد. عقبنشینی از حوالی ساعت ۲ بامداد روز شنبه ۲۷ فروردین آغاز شد و نیروها تا ساعت ۶ صبح ارتفاع ۱۱۲ و مواضع پیچ انگیزه را تخلیه کرده و عقب آمدند.
«اعلام خبر عقبنشینی؛ با واکنش منفی شماری از رزمندگان به ویژه نیروهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا مواجه شد. چون آنان علاوه بر اجرای موفقیتآمیز عملیات در شب اول و تصرف همه اهداف خود، در جریان پاتکهای دشمن حداقل ۵۰ تانک عراقی را منهدم کرده و چند دستگاه را نیز به غنیمت گرفته بودند و بدون اطلاع از اوضاع کلی عملیات در دیگر مناطق، انتظار چنین اقدامی را نداشتند.» (صفحه ۷۴۹)
همت در ارزیابی اینعملیات در جلسهای که روز ۳۰ فروردین ۶۲ برگزار شد، گفت: «هدف اصلی اینعملیات دو تا تپه قراضه ۱۴۳ و ۱۴۶ نبود. اگر قلههای جنوبی حمرین فتح میشدند، از کوه فوقی به آسانی میتوانستیم بهسوی شهر العماره حرکت کنیم.»
احمد غلامی مسئول واحد عملیات تیپ ۱۰ سیدالشهدا هم پس از عملیات به راوی لشکر ۲۷ گفت: «نظر من این است که ما جنگ را برای به دست آوردن پیروزی کامل انجام نمیدهیم. ما جنگ را آنطوری ادامه میدهیم که عراق بیاید و خواستههای ما را بپذیرد. ما خواستههایمان را کوچک کردیم. اگر با همان قوت و قدرتی که هنگام اشغال سرزمینمان عمل کردیم، جنگ را ادامه میدادیم، موفق میشدیم.» (صفحه ۷۵۸)
پس از پایان والفجر یک، همت روز دوشنبه ۲۹ فروردین در جمع رزمندگان لشکر ۲۷ در پادگان دوکوهه سخنرانی کرد و درباره موانع دشمن در اینعملیات گفت: «نحوه چینش موانع بازدارنده دشمن، به اینترتیب بود: اول یکردیف از بشکههای ده لیتری حاوی مواد منفجره شدیدالاحتراق موسوم به فوگاز، بعد یک ردیف سیمخاردار میلهای و به دنبال آن، نواری به طول ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر از مینهای ضدنفر والمر. پس از این میدان مین، کانال اول دشمن واقع شده بود که درون کانال، ۳ ردیف سیمخاردار حلقوی، روی هم قرار داشتند. پشت کانال اول، دوباره یک رشته سیم خاردار صد رشتهای و پشت سر آن، باز به عمق ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر، میدان مین ضد نفر والمر قرار گرفته بود. بعد از اینمیدان مین، میرسیدیم به کانال دوم دشمن. بالای سر کانال دوم، ۳ ردیف سیم خاردار حلقوی تعبیه شده بود. پشت کانال دوم، یکردیف از سیمهای خاردار آموزشی، به صورت ضربدری بر روی سطح زمین به عرض ۳ الی ۴ متر و پشت آن هم، حدود ۸ الی ۱۰ متر، سیم خاردار به همپیوسته حلقوی قرار داشت. در حین عملیات بر ما روشن شد که دشمن به این سیمهای خاردار، تلههای منور هم وصل کرده بود.» (صفحه ۷۶۷ به ۷۶۸)
* دستاوردهای والفجر یک
نکته جالب درباره سخنرانی همت این است که پس از ارائه آمار و تحلیلهای خود، گفت آماده شنیدن نظرات و پیشنهادهای رزمندگان است. همچنین اعلام کرد اینآمادگی را دارد درباره اینعملیات هر سوالی را که در ذهن برادران بسیجیاش باقی مانده، جواب بدهد طوری که حتی یک نکته پیچیده و مبهم در ذهنشان باقی نماند طبق گزارشی که همت در سخنرانی خود به نیروهایش داد، در نبرد والفجر یک، در قسمت قرارگاه عملیاتی نجف، حدود ۲۰ گردان توپخانه و در قسمت قرارگاه کربلا ۲۲ گردان توپخانه یعنی در مجموع ۴۰۰ اراده توپ به اضافه ۱۰۰ قبضه موشکانداز ۲۲ میلیمتری کاتیوشا به کار گرفته شدند. سپاه چهارم دشمن هم نیرویی به استعداد ۷ تیپ پیاده، ۴ تیپ زرهی، یک تیپ مکانیزه، یک تیپ مزدوران سودانی و ۳ گردان کماندویی را در ایننبرد شرکت داد. این ۱۳ تیپ بهطور قابل توجهی ضربه خوردند. در قسمت نجف یک (لشکر ۳۱ عاشورا و تیپ ۵۵ هوابرد ارتش) تیپ ۱۰۸ سوار زرهی و تیپ ۴۱ مکانیزه دشمن منهدم شد. در قسمت نجف ۴ (تیپ ۱۰ سیدالشهدا و تیپ ۳۷ زرهی) تیپ ۵۱ زرهی جمعی لشکر ۱ مکانیزه دشمن متلاشی شد. در قسمت نجف ۲ (لشکر ۲۷ و تیپ ۸۴ خرمآباد ارتش) تیپ ۷۳ پیاده جمعی لشکر ۱ مکانیزه دشمن متلاشی شد.
در اینعملیات، تیپ ۱۰ سیدالشهدا در غرب دویرج ۳۱ دستگاه تانک منهدم کرد. یگان ادغامی لشکر ۲۷ و تیپ ۸۴ خرمآباد ارتش هم ۱۷ دستگاه تانک منهدم کرد. عراق پس از اینضربات، تیپ ۳۴ زرهی و سپس تیپ ۵۰ زرهی را وارد معرکه کرد که هر دو ضربه خوردند. همت همچنین گفت شنیده نیروهای یکی از گردانهای عملکننده در عملیات، حتی ۳ تا ۴ کیلومتر از خط خود جلوتر رفته است. گزارشهای همت در اینسخنرانی از شنود مکالمات بیسیم دشمن تهیه شده بودند.
صدام حسین پس از پایان عملیات والفجر یک، روز شنبه ۲۷ فروردین ۶۲ کنفرانس بزرگ علمای جهان اسلام را در بغداد برگزار کرد که به تعبیر همت دویستسیصد آخوند درباری و آمریکایی در آن شرکت کردند. صدام در اینکنفرانس گفت ما حاضریم از آقای خمینی دعوت کنیم همانطور که قبلاً در عراق مهمان بودند باز به عراق تشریف بیاورند تا از ایشان پذیرایی کنیم.
نکته جالب درباره سخنرانی همت این است که پس از ارائه آمار و تحلیلهای خود، گفت آماده شنیدن نظرات و پیشنهادهای رزمندگان است. همچنین اعلام کرد اینآمادگی را دارد درباره اینعملیات هر سوالی را که در ذهن برادران بسیجیاش باقی مانده، جواب بدهد طوری که حتی یک نکته پیچیده و مبهم در ذهنشان باقی نماند.