به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری فیلم سینمایی اتاقک گلی به کارگردانی محمد عسگری شامگاه چهارشنبه ۱۹ بهمنماه در پردیس ملت برگزار شد.
داوود صبوری تهیهکننده این فیلم در ابتدا گفت: برایم مهم بود که بدانم نگاه خانواده شهدا درباره فیلم چیست چون خیلیها بعد از سی و چند سال پدر، مادر، خواهر خود را در این فیلم دیدند. دیشب بهخاطر همین از استرس نخوابیدم.
محمد عسگری هم گفت: به نظرم هرگونه صحبتی درباره فیلم در حال حاضر بهگونهای پیوست من به فیلم است. معتقدم فیلم اگر فیلم باشد مسیر خود را پیدا میکند و مثل رودی وارد دریا میشود با این حال پاییز سال گذشته بود که از سوی آقای صبوری ساخت این فیلم به من پیشنهاد شد و اسفند سال گذشته به نسخه اولیه از فیلمنامه رسیدیم درواقع من به دعوت تهیهکننده آمدم و پذیرفتم این فیلم را با وجود سختیهایش کار کنم. من در حوزه سینما تمام فعالیتهایی که در حوزه انتخاب بازیگری، دستیاری و… داشتم فیلمهایی بودند که پروداکشن سنگینی داشتند همین موضوع باعث شد کار در این پروژه را بپذیرم.
پدرام کریمی نویسنده اثر هم بیان کرد: یادم است روزهای اول که با محمد و آقای صبوری صحبت میکردیم تاکید داشتیم که داستان در کارگاه قالیبافی بگذرد، هر کسی گره از کار باز کند و این مفهوم را برساند که این اتحاد است که آینده ایران را رقم میزند. وقتی داشتم میآمدم دوستی به من گفت چگونه شد در این اغتشاشات چنین فیلمی ساختید انگار فیلم برای این روزهاست. ما روی مفهوم اتحاد تاکید داشتیم.
عسگری درباره حضور قهرمان این فیلم گفت: قهرمان باید در این دسته از فیلمها وجود داشته باشد اما قهرمانی که از جنس مردم باشد. گاهی قهرمانی در فیلمها میبینیم که دستنیافتنی است در این فیلم تمام تلاش ما بر این بود که قهرمان به اندازه خودش فعالیت قهرمانانه انجام بدهد. تاریخ همیشه پیوست به بشر دارد و جنگ مقولهای است که بشر همواره به نوعی از آن گریزان بوده اما اتفاقاتی رخ میدهد که این آرامش را بر هم میزند ما در این فیلم میخواستیم کاراکتری را خلق کنیم که از جنس مردم باشد. تمام تلاش ما این بود که هیچ چهره کاملی را از اعضای گروهک منافقین نبینیم تنها دو بار چهره برخی از آنها دیده میشود که در یکی از آنها شاهو شخصیت اصلی در حد خود تلاش میکند او را از پا دربیاورد و عمل قهرمانانه داشته باشد.
نجفی منش هم گفت: ما سال گذشته فیلم سینمایی دسته دختران را داشتیم اما در اینجا واقعاً زمان کمی داشتیم و کار سخت بود.
صفری هم گفت: این کار واقعاً سخت بود، ما با تلاش شبانه روزی کار کردیم. چون زمان کمی داشتیم به اندازه هفتاد درصد از خروجی کار راضی هستم.
محمد خدابخش طراح صحنه هم بیان کرد: این فیلم ما را درگیر یک سری مسائل کرد چون جغرافیای فیلم باعث شد که به کرمانشاه برویم ما یک روستا را به طور کامل ساختیم و پنجاه کمرشکن را به کرمانشاه بردیم این موضوع در حوزه فیلمهای دفاع مقدس کمسابقه است. آقای صبوری هم چون خودش در عملیات بود میگفت منافقین این میزان ادوات نداشتند که شما در این پروژه دارید.
عسگری در پاسخ به سوالی درباره استفاده نکردن از چهرههای معروف سینمایی گفت: در تمام فیلمهای گذشته تمام تلاشم این بوده که بازیگران مستعدی را پیدا کنم که به سینما معرفی شوند ماحصل این امر در فیلم «خورشید»، «محمد رسولالله»، «قصر شیرین»، و «نگهبان شب» بوده است بازیگری که در این فیلم انتخاب شد به دلیل آنتومی چهره که شبیه مردمان آن منطقه بود و البته به دلیل استعدادش انتخاب کردیم. معتقدم مجموعهای از عوامل فیلم را سر و سامان میدهند که بازیگر هم از جمله آنهاست اگر بازیگر کار خود را به درستی انجام بدهد تماشاگر با فیلم همراه میشود عدهای از بازیگران را هم به دلیل شباهت چهرهشان به چهره شهدا انتخاب کردیم.
عسگری در بخش دیگر صحبتهایش اظهار کرد: دشمن شر است، از ابتدا شر بوده و تا انتها هم شر است، آن بخشی هم سیاسگونه با مردم روستا رفتار میکند نماد شر بودن آنهاست.
این کارگردان درباره شباهت پایان فیلم با «رنگ خدا» مطرح کرد: مگر میشود دانشآموخته استادی باشید و از او تأثیر نگیرید؟ حضور آقایان میرکریمی و مجیدی تأثیرگذار بوده است اما اشاره مستقیم به آثار آنها نداشتیم و برداشتی از رنگ خدا نداشتم. درباره پایانبندی فیلم باید بگویم همه ما اتفاق نظر داشتیم که پایان درستی است تلفیق نگاه احساسی و حماسی مد نظر ما بود.
وی درباره خشونت فیلم گفت: مگر میشود جنگ را نشان بدهیم و خشونت را نشان ندهیم تازه ما خشونت را تلطیف کردیم. ضمن اینکه بخشی از این فیلم عاشقانه و بخشی جنگی بود در برههای از التهابات قرار گرفتیم که به ما ادوات نمیدادند ما در جوانرود و در شلوغیها کار میکردیم یا باید تعطیل میکردیم یا فیلم را تمام میکردیم اگر جایی فکر میکنید غلو نمایی بوده سعی میکنم آن را ترمیم کنم.
کریمی هم اظهار کرد: اگر میخواستیم کاری که منافقین در آن دوران کردند به تصویر بکشیم اصلاً قابل پخش نمیشد مثلاً آنها زیر گلوی همه شهدا باز تیغ میکشیدند که مطمئن باشند تمام کردهاند یا مثلاً چشم یکی از شهدا را درآوردند ضمن اینکه ما قصد نداشتیم دوربین ما به سمت منافقین بروند و با توجه به اینکه نیمی از منافقین خانم بودند میترسیدیم بیننده سمپات شوند آقای صبوری تهیهکننده خودشان هم در همان اتاقک در زمان عملیات مرصاد بودند و آن روزها را یادشان است.
عسگری هم گفت: گاهی اوقات در بداهه فرمانده تصمیم میگیرد چه اتفاقی رخ بدهد همه چیز از پیش تعیین شده نیست گاهی شما در میدان هستی و بر اساس اتفاقات دست به تصمیم میزنی.
صبوری هم توضیح داد: در جنگ فرصت برای فکر کردن نیست، در جنگ باید همان لحظه تصمیم گرفت و همان موقع اقدام کرد. در موقعیت باید اینطور چیزها را دید. نسل نو با جنگ آشنا نیست و نیاز است توضیحات بیشتری بدهیم. ما تلاش کردیم در فیلم موضوع را انعکاس بدهیم.
عسگری گفت: خیلی از فیلمها را میبینید که داستان یک عملیات است و چیز دیگری به آن اضافه نشده است.
کریمی هم عنوان کرد: خیلی از فیلمها مثل در «جبهه غرب خبری نیست»، «۱۹۱۷» و «نجات سرباز رایان» قصه کمی دارند اما این نوع پرداخت است که آنها را متفاوت میکند در این فیلم ما قصه هم داریم. علاقه اصلی من نوشتن است تا اجرا، اجرا برای من توفیقی است.
صبوری درباره هزینه ساخت فیلم اظهار کرد: کف ساخت یک فیلم اجتماعی زیر ۱۵ میلیارد تمام نمیشود. من یک قرارداد ناهار و شام بسته بودم ظرف سه ماه مبلغ آن ۹۵ میلیون تومان شد. فیلمهای دفاع مقدس به جهت اینکه اثری تاریخی هستند و صاحب یک ارزش معنوی هستند یقیناً هزینه بر هستند اما تمام تلاش خودمان را کردیم تا از ظرفیت کرمانشاه استفاده کنیم از فرماندار جوانرود و استاندار وقت کرمانشاه تشکر میکنم به نظرم ظرفیتی که در استانها هست در تهران نیست به جرأت میتوانم بگویم ارزانترین فیلم دفاع مقدسی است. در نقطه مرزی بزرگترین جابجایی ناوگان ادوات جنگی را داشتیم کار خیلی سخت بود سعی کردیم هزینهها را کم کنیم و از بخشهای مختلف مشارکت بگیریم.
وی درباره سرمایهگذار گفت: این کار را در ابتدا با محبت موزه ملی دفاع مقدس شروع کردم ولی دوستان گفتند باید مشارکت داشته باشیم پس به سوی بنیاد شهید رفتم و مشارکتی هم از آنها گرفتم. یقیناً فیلم بدون ادوات و نیروی انسانی ماهر ساخته نمیشد. نیروهای روایت فتح هم از اولین روز حضور ما در پروژه با ما بودند هدف هر سه نهاد این بود که فیلم ساخته شود.
عسگری گفت: در فرهنگ شرق قصهگویی همیشه بوده و هست به نظرم فیلمهایی که داستانهایی فقیری دارند همیشه شکست خوردهاند اگر فقر قصهگویی وجود داشته باشد فیلم موفق نخواهد بود.
صبوری با اشاره به تابلویی که در دست داشت بیان کرد: با این تابلو به نهادهای مختلف میرفتم اما در این رفت و آمدها بعضی دوستان به ما چایی میدادند بعضی ما را راه نمیدادند با این تابلو چهار ماه به دنبال سرمایه بودم. فیلم من مربوط به شهدا ست. شهدا هیچوقت تخریب نمیشوند ما دنبال این نبودیم که از این فیلم نردبانی برای خودمان بسازیم این فیلم متعلق به شهید عطا، شهید مظفری، شهید حاج اکبری و… است. این فیلم متعلق به شهداست و نگران نیستیم دیگران ما را تخریب کنند تلاش میکنیم باز هم فیلمهای این چنینی بسازیم.