اقدس طالبیان در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: از سال ۱۳۵۰ با مبارزان سراسر کشور ارتباط داشتم و تمام جزوات و اعلامیهها را مطالعه میکردم و بعد آنها را از بین میبردم تا به دست ساواک نرسد، قبل از انقلاب به عنوان مسؤول در بسیاری از مدارس همدان مانند مدرسه راهنمایی بوعلی، ادب و شاه دخت فعالیت کردهام.
وی مطرح کرد: مدرسه شاه دخت از مدارسی بود که از نظر بی حجابی و لباس بسیار بد بود اما بعد از مدتی با تشکیل کلاسها شاهد تغییر پوشش دانشآموزان بودیم.
این بانوی مبارز یادآور شد: در آن روزها منزل بنده به یک پایگاه برای پخش اعلامیهها و برگزاری جلسات سیاسی در مناسبتهای مختلف مذهبی با شخصیتهای انقلابی و مذهبی تبدیل شده بود.
طالبیان با بیان اینکه در جریان انقلاب جلسات متعددی را تشکیل میدادیم و به همراه خانم نیک سیرت که یکی زنان فعال انقلاب بود و چند تن از بانوان انقلابی برنامه راهپیماییها را برنامه ریزی میکردیم افزود: زمانی که معاون مدرسه بوعلی شدم، چندین سال هم در این مدرسه به همان صورت کار میکردم و از هر فرصتی برای روشن شدن ذهن بچهها تلاش میکردم.
طالبیان خاطرنشان کرد: در زنگهای ورزش و زمانی که معلمها غیبت میکردند، دانش آموزان را به سه دسته اول، دوم و سوم راهنمایی تقسیم بندی میکردم و روی همه بچهها کار میکردم.
این بانوی مبارز در ادامه از با خبر شدن ساواک از این برنامهها نام برد و تصریح کرد: در آن زمان با علمای وقت مشورت کردم و آنها گفتند که دیگر صلاح نیست شما در آن مدرسه باشید و مدیر مدرسه راهنمایی ادب شدم که از آنجا نیز خاطره جالبی دارم وقتی آنجا را تحویل گرفتم، اگر اشتباه نکنم مدرسه پسرانه بود و بنده با عنوان رنگ کردن مدرسه عکسهای شاه را برداشتم و وقتی از من سوال میشد چرا عکسها را برداشته ای میگفتم توسط دانش آموزان پاره میشود و عکسها را پنهان کردهام.
وی در ادامه با بیان اینکه بعد از مدرسه راهنمایی ادب به مدرسه حوریه بازرگان منتقل شدم و به مدت ۸ سال مدیریت مدرسه شاهدخت را برعهده گرفتم.
طالبیان گفت: بنده یکی از اعضای ۱۵ نفره شورای انقلاب در آن زمان بودم و برای استخدام و گزینش تا پاسی از شب این ۱۵ نفر دور هم جمع شده و جلسه میگذاشتیم که یک مرد را برای مدیریت انتخاب کنیم و انقلابی بودن، متدین بودن و پاک دست بودن ملاک کار ما بود.
وی مطرح کرد: یکی از خاطرات بنده این است که وقتی اعلام کردند کسی حق ندارد در شب ۱۹ جلسه داشته باشد، در همدان جلسهای در منزل آقای جمشیدی برگزار کردیم که بنده سوره انا انزلنا را تفسیر میکردم و یک جلسه در مسجد خیابان باباطاهر برگزار کردیم و وقتی از این جلسات به خانه بازگشتم، از ساواک با بنده تماس گرفتند که مگر اخطار نداده بودیم جلسه برگزار نشود، بنده گفتم شما گفتید هر کس به جلسه برود شاه دستور داده است آنجا را به توپ میبندد، من مخصوصاً در جلسه شرکت کردم که بگویم شاه مسلمان است و از این کارها انجام نمیدهد.
بانوی مبارز در پایان متذکر شد: مسؤولان فرهنگی در کشور نقش مهمی در تثبیت و تداوم انقلاب دارند و باید افراد آگاه و انقلابی را برای هدایت جوانان روی کار بیاورند، بازگو کردن رشادتهای زنان و مردان دوران انقلاب بدون هیچ کم وزیادی میتواند راهی روشن برای نسل جوان و نوجوان ما ایجاد کند، حقایق و سختی هایی که برای انقلاب اسلامی کشیده شده است باید به صورت شفاف و روشن برای نسلهای آینده بازگو شود تا از شبهات این نسل کاسته شود.