به گزارش خبرنگار مهر، محمد جواد ایروانی، اقتصاددان، پژوهشگر دانشگاهی و وزیر اقتصاد سابق در گفت وگو با شبکه پرس تی وی، به واکاوی ابعاد مختلف تحول اقتصاد ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و این حوزه و دستاوردهای انقلاب در آن را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد
ایروانی گفت: «پس از اکتشاف نفت در ایران، قانونی در سال ۱۹۳۳ تصویب شد که بر اساس آن تاکید میشد که درآمدهای نفتی باید خرج عمرانِ ایران شود و در چهارچوب هزینههای جاری قرار نگیرد و در قالب آنها هزینه نشود. البته که این قانون هیچگاه اجرا نشد و در نوع خود یکی از نقاط ضعف بزرگ دوران حکومت پهلوی بود. با این حال، پس از انقلاب، صندوق توسعه ملی تأسیس شد که یکی از دستاوردهای بزرگ نظام مالی و انقلاب اسلامی ایران است».
وی افزود: «صندوقی که بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی کشور به آن واریز میشود و اکنون فکر میکنم در رده ۲۳ یک چنین صندوقهایی در سطح جهان است. در دوره پهلوی ورود درآمدهای نفتی به بدنه دولت و سازوکارهای بوروکراتیک آن موجب شد تا دستگاه دولت به شدت عریض و طویل شود. مسألهای که مخصوصاً در پی وقوع شوکهای نفتی سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ تعمیق و تشدید نیز شد. این مساله کار را به جایی رساند که وقتی برخی مؤسسات مطالعات اقتصادی مطرح آمریکایی در زمان قبل انقلاب به ایران سفر کردند و دست به مطالعاتی زدند اعلام کردند که رژیم شاه یک سازمان خیریه و نه یک سازمان اداری منسجم را در ایران ایجاد کرده است. نظام و سازوکاری که فقط حقوق میدهد و پول پخش می کند».
وزیر اقتصاد سابق کشورمان گفت: «در عین حال، انبوه درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت منجر به توسعه صنایع وابسته و همچنین واردات اقلامی نظیر محصولات کشاورزی شد که این مساله کشاورزی ایران را نابود ساخت. در نتیجه شاهد بودیم که صرفه اقتصادیِ کار کشاورزی به شدت کاهش یافت و کشاورزِ روستایی ما که بیشتر فقیر بود، فقیر تر شد و در عین حال فقر زیرساختها نیز سبب شد تا جمعیت گستردهای از روستاییان کشورمان به مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ بروند و پدیده حلبی آبادیهای اطراف تهران یکی از نمودهای عینی همین مساله بود. در این دوران، ایران با صادرات روزانه ۶.۱ میلیون بشکه نفت و جمعیتی در حدود ۲۶ میلیون نفر، ۴۷ درصد جمعیتش فقیر بود. در عین حال ضریب جینی که نشان دهنده میزان نابرابری درآمدی است به ۵۱ درصد رسید که در نوع خود فاجعه بار بود. اکنون این میزان به ۳۷.۵ درصد رسیده که خوب است، اما رضایت بخش نیست. از این منظر به طور کلی میتوان گفت که انبوده درآمدهای نفتی در دوران شاه به جای اینکه به یک نعمت برای ما تبدیل شود عملاً به یک نعمت بدل شد و رشد و توسعه را برای ایران به همراه نیاورد».
ایروانی افزود: «البته که در دوران رژیم شاه، حکومت لزوماً در راستای منافع ملی رفتار نمیکرد. به طور خاص مثلاً زمانی که سالوادور آلنده در شیلی به مقام ریاست جمهوری انتخاب شد، بلافاصله صنایع مس کشورش را که در دست شرکتهای آمریکایی بود ملی کرد. در این دوره آمریکاییها وارد مذاکره با ایران شدند و به دنبال استخراج مس ایران در قالب صنایع مس سرچشمه بودند. با این حال، وقتی عناصر آمریکایی در شیلی کودتا کردند جالب است که آنها مس ایران را رها کردند و دوباره به شیلی کوچ نمودند. پس از انقلاب اسلامی بود که شاهد بودیم پروژه مس سرچشمه رشد قابل توجهی پیدا کرد و به درآمد زایی رسید و اکنون وضعیت مساعدی دارد».
این کارشناس مسائل اقتصادی کشورمان گفت: «در زمینه خدمات عمومی نظیر گازرسانی و دسترسی به آب آشامیدنی سالم و برق رسانی و آموزش و بهداشت نیز آمارها به هیچ عنوان مساعد نبودند. از این رو، علی رغم تجملاتی که در دوران رژیم شاه شاهد آنها بودیم، وضعیت عمومی کشور و شرایط زیرساختی و اقتصادی، بسیار ناامید کننده بود. البته که به نظر من کارنامه سیاه اقتصادی رژیم شاه چندان مورد توجه قرار نگرفته و به آن پرداخته نشده است که حقیقتاً لازم است دراین زمینه آگاهی بخشی و کارهای پژوهشی لازم صورت گیرد.
وی گفت: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شد و تصویب شد. در این چهارچوب، حرکت جهت اصلاح بخشهای مختلف نظام حکمرانی ایران اغاز شد. مهمترین اصلاحی که در حوزه اقتصادی، قانون اساسی سعی در جا انداختن آن داشته، ایجاد رشد به همراه عدالت بوده است. لیبرالها معمولاً در کشورهای مختلف معتقدند که رشد مستمر یعنی توسعه. با این حال، رشد مستمر حتی در قبال قدرتهای سرمایه داری تا حد زیادی موجب نابرابری شده است. موضوعی که خود را در قالب این نشان میدهد که میبینیم در کشوری نظیر آمریکا از هر ۶ نفر یک نفر فقیر است. در واقع، قدرتهای غربی به این موضوع اذعان دارند که علی رغم رشد اقتصادی و فناورانه، در زمینههای مختلف نظیر فقر و اشتغال و برابری و غیره، با چالشهایی جدی رو به رو هستند. درست به همین دلیل هم است که اقتصاد اسلامی طالبِ رشد به همراه عدالت است. رشد مستمر بر بهرهمندی تمامی اقشار جامعه و برخورداری اقتصادی از قدرتمند سازی مردم تاکید دارد و به طور خاص متمرکز بر این مساله است که محیط زیست مادی و معنوی انسانها هر دو باید مورد توجه قرار گیرد».
وی افزود: «این همان نقطه تفاوت نگاه به اقتصاد از منظر اسلامی و جهان غرب است. روندی که از آن میتوان به عنوان اقتصادِ هیبریدی نیز یاد کرد. البته که در جهان، اقتصادهای پیشرو نظیر ژاپن، آلمان و سوئد نیز به نوعی به این باور رسیدهاند و در کنار رشد اقتصادی به دنبال توجه به دستاوردهای اجتماعی نیز هستند. این نگاه در اقتصاد ایران نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جد مورد توجه بوده است. برنامه توسعه ما نیز بر همین پایه استوار است. با این همه، شاید یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، انقلاب در آموزش بوده است. در این رابطه بسیار انتقاد میکنند که چرا در سالهای اخیر هزنیههای جار افزایش پیدا کرده است؟ خوب در پاسخ به این انتقاد باید گفت که این هزینههای جاری در زمینه آموزشی استفاده میشوند. اساساً هزینهکرد در این حوزه یک هزینه عمرانی است. بهداشت نیز یک چنین وضعیتی دارد. توسعه ژاپن تا حد زیادی مبتنی بر همین دو حوزه بوده است. رشد علمی ایران قبل از انقلاب به شدت پایین بود اما اکنون ایران در رتبهای میان ۱۶ تا ۱۷ در عرصه جهانی قرار دارد. در عین حال، سرعت رشد علمی ما نیز ۱۱ برابر متوسط سرعت رشد علمی جهان است. در حوزههایی نظیر نانو تکنولوژی، ایران اکنون جایگاه ۱۲ جهانی را دارد. در علم ژنتیک و سلولهای بنیادی ما کشور دوم در جهان هستیم. در زمینههای دارویی و پزشکی نیز ایران از وضعیت مشابهی برخوردار است».
ایروانی گفت: «با این حال، ما باید تلاشهای زیادی را انجام دهیم تا حوزههای مذکور را به فناوری تبدیل کنیم. وقتی چنین شود و شاهد ظهور تولیدات فناورانه باشیم، درآمد ملی، درآمد خانوارها و اقتصاد حاکمیت کشورمان نیز افزایش مییابد و تقویت میشود. بر اساس پیش بینی مؤسسه گلدمن ساکس، ایران یک اقتصاد ۱۰۰ تریلیون دلاری است. حتی همین حالا نیز که سیلی از تحریم و فشارهای اقتصادی علیه ایران برقرار است، کشورمان هجدهمین اقتصاد برتر جهان است. نسبت به دوران قبل از انقلاب اسلامی، درآمد سرانه بیش از ۳.۵ برابر افزایش یافته است.
وی افزود: در این میان توجه داشته باشیم که جمعیتی ۳۶ میلیونی کشور نیز به ۸۵ میلیون نفر رسیده است. شاید مهمترین دستاوردی که انقلاب اسلامی برای مردم در زمینه اقتصادی داشته، رفاه بوده است. در دنیا، شاخص اصلی رفاه، رشد تولید ناخالص داخلی(GDP) نیست. در این زمینه و جهت سنجش رفاه، از شاخص ترکیبی توسعه انسانی استفاده میشود. رتبه ما در حوزه مذکور در سال ۱۹۷۹، ۱۱۰ بود با این حال اکنون این میزان به ۶۲ رسیده است. البته که شاخص توسعه انسانی از زیرمجموعههای زیادی نظیر بهداشت، آموزش، امید به زندگی و غیره تشکیل میشود. به طور خاص در زمینه امید به زندگی، شاخص مذکور در دوره قبل از انقلاب اسلامی ۵۷ سال بود که پس از انقلاب به ۷۵ سال رسیده است. البته که به این وضع راضی نیستیم و باید عملکرد به مراتب بهتری را در حوزههای اقتصادی از خود نشان دهیم».