خبرگزاری مهر، گروه بینالملل؛ «جان بروتون» نخست وزیر سابق جمهوری ایرلند، وضعیت اتحادیه اروپا و آینده آن را تحلیل کرده و درمورد اینکه «خطر فروپاشی اتحادیه اروپا چقدر واقعی است؟ در مقالهای که در مؤسسه بین المللی مطالعات خاورمیانه و بالکان (IFIMES) در اسلوونی منتشر شده میگوید چالشهای متعددی است که اروپای متحد را میتواند به مرز فروپاشی برساند که وابستگی انرژی به خارج از قاره سبز از مهمترین آنهاست .
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا یک صفبندی اقتصادی- سیاسی متشکل از ۲۷ کشور اروپایی است. منشأ اتحادیه اروپا به جامعه اروپا بازمیگردد که در سال ۱۹۵۷ با تواقفنامه رُم میان ۶ کشور اروپایی شکل گرفت و صرفاً یک اتحادیه اقتصادی بود. از آن تاریخ با اضافهشدن اعضای ناتو، اتحادیه اروپا بزرگتر شد و اکنون ۲۲ عضو این اتحادیه از اعضای ناتو هستند.
پس از آن در سال ۱۹۹۳، توافق ماستریخت چارچوب قانونی کنونی اتحادیه را پایهگذاری کرد و اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۹ واحد پول مشترکی به نام یورو را معرفی کرد که تاکنون در ۱۹ کشور جایگزین پولهای ملی شده است. طبق گزارشها، تا اول ژانویه ۲۰۲۲، جمعیت ۴۸ کشور اروپا پس از همهگیری شدید کرونا حدود ۷۵۰ میلیون نفر و جمعیت اعضای اتحادیه حدود ۴۵۰ میلیون نفر برآورد شد.
تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۶.۶ تریلیون دلار (اسمی) تخمین زده شد که حدود یک ششم اقتصاد جهانی است.
چالشهایی که میتواند اتحادیه را بلرزاند
۱- بحران انرژی
اروپا برای تولید برق، حمل و نقل و گرمایش به شدت به گاز وابسته است. در سال ۲۰۲۱، یک سوم (۳۴ درصد) انرژی اروپا از سوختن گاز تأمین شد. اروپا بزرگترین واردکننده گاز طبیعی در جهان است. در سال ۲۰۲۱، روسیه، آلمان، بریتانیا، ایتالیا و فرانسه سه چهارم ۱۰۰۷۳ تراوات ساعت (TWh) انرژی قاره را از گاز مصرف کردند.
جنگ اوکراین، وابستگی شدید اروپا به انرژی به ویژه گاز را نشان داد و قطع گاز روسیه به اروپا که مهمترین منبع انرژی برای این منطقه بود، نقاط ضعف کشورهای اروپایی را در این زمینه متجلی ساخت. در واقع در خلال جنگ اوکراین مشخص شد که اروپا در برابر حوادث غیرمنتظره، مانند مشکل فنی در یک خط لوله اصلی یا پایانه صادرات LNG، آب و هوای شدید، یا سطوح پایین باد یا نیروی برق آبی آسیب پذیر است.
اروپا اکنون برای مقابله با این کابوس به دنبال تأمین گاز حتی با هزینههای بیشتر و جایگزین کردن منابع گازی غیر از روسیه است. چندین کشور اتحادیه اروپا تاکنون اقدامات اضطراری چند میلیارد دلاری را برای مقابله با افزایش سرسامآور قیمت انرژی در پی جنگ روسیه در اوکراین اعلام کرده اند. «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان، برنامهای ۶۵ میلیارد دلاری را برای کمک به مردم و مشاغل برای مقابله با افزایش قیمتهای گاز و انرژی را اعلام کرد.
در ایتالیا، دولت اخیراً بسته کمک ۱۷ میلیارد دلاری برای کمک به محافظت از شرکتها و خانوادهها در مقابل افزایش هزینههای انرژی و افزایش قیمتهای مصرفکننده تصویب کرد. «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه نیز گفت اتحادیه اروپا باید برنامههای خود را برای محصولات انرژیهای تجدیدپذیر افزایش دهد و بازار برق خود را اصلاح کند. فنلاند و سوئد همچنین اعلام کردند که قصد دارند میلیاردها دلار ضمانت نقدینگی را به شرکتهای انرژی ارائه کنند.
۲- بحران ملیگراهای افراطی
طبق گزارش IFIMES احساسات و ضرورتهای عمومی، مردم اروپا را به سویههای مخالف میکشاند. احساسات عمومی که اتحادیه اروپا را در ۶۰ سال گذشته به جلو سوق داده، در حال تضعیف است، همانطور که اتحادیه برای جلوگیری از فروپاشی مالی اروپا باید وظایف جدیدی را بر عهده بگیرد.
این به دلیل ترکیبی از روندهای عمومی اجتماعی و فشارهای اقتصادی و سیاسی است. روند عمومی اجتماعی فراموشی تاریخی است. اروپا تقریباً ۷۰ سال در صلح فراموش کرده است که چرا وحدت اروپا چنین اولویتی دارد. در برخی کشورهای عضو این بلوک احساسات ملیگرایانه به گونهای افراط میشود که گویی عاری از پیامد است. گسترش و تقویت این روحیه درسراسر اروپا مانند ارهای است که ریشههای هر نوع همگرایی و وحدت نهادینه را در قاره نشان گرفته است.
کمتر شهری از کشورهای اروپایی است که جاه طلبیهای«پاناروپاییسم» را در قالب راهپیمایی افراط گرایان و هواداران ناسیونالیسم افراطی شاهد نباشد. اکنون گسترش روند افراط گرایی و ناسیونالیسم در سراسر اروپا به وضوح قابل رویت است ، از آلمان، جایی که AfD به بزرگترین حزب اپوزیسیون در بوندستاگ تبدیل شده ، تا اسپانیا، که Vox به سومین نیروی بزرگ پارلمان تبدیل شده است، افراط گرایی یک بحران تبلور یافته است.
طبق گزارش رسانههای غربی «ناسیونالیسم» همواره یکی از ویژگیهای طیف سیاسی اروپا بوده است، اما در سالهای اخیر این روند با حمایت رای دهندگان از احزاب راست و پوپولیست رونق بیشتری داشته است که به طور حتم تهدیدی برای اتحادیه اروپاست.
۳- قوانین محلی - ملی، اما مسائل جهانی
به گفته بروتون، یکی از روندهای اجتماعی، عدم درک عموم مردم در همه کشورهای اتحادیه اروپا از میزان وابستگی معیشت آنها به تصمیمات اقتصادی در جاهای دیگر است و اینکه اکنون سیاست «خودمان به تنهایی» چقدر غیرواقعی است. این نارسایی در درک، یک علت ساختاری دارد. سیاستهای انتخاباتی هنوز محلی و ملی هستند، در حالی که مسائلی که باید با آنها مقابله کنند بیشتر جهانی هستند. سیاستمداران مجبورند وانمود کنند که میتوانند راه حل های ملی برای مشکلات اقتصادی بیابند، در حالی که اقدامات ملی هرگز بیش از بخشی از پاسخ را ارائه نخواهد کرد. افکار عمومی هیچ وسیله دموکراتیک مناسبی برای آموزش یا بیان خود فراتر از مرزهای ملی ندارد.
۴- رقابت یورو و پوند در قاره سبز
دو فشار خاص که اکنون بر اتحادیه اروپا تاکید میکند، بحران یورو و تمایل فزاینده بریتانیا برای داشتن نوع متفاوت و خارج از اتحادیه با این بلوک است. درواقع جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا در جریان برگزیت بستر رقابت میان دو واحد پول یورو و پوند را در منطقه دامن زد.
بحران یورو، اتحادیه اروپا را وادار میکند تا با تمام مسائلی که با توافق طرح اولیه یورو به تعویق افتاده بود مقابله کند. اختیارات، بودجه، منابع خود و روشهای تصمیم گیری اتحادیه اروپا نسبت به مقیاس بحران در وضعیت کاملاً ناکافی باقی مانده است.
این موضوع همچنین سبب شد تا بررسی مسائل عمومی ۲۷ عضو اتحادیه از منظر منافع ملی هریک اعضا تقویت شود که روند مسمومی برای حفظ این بلوک واحد است.
مدیریت بحران یورو با این واقعیت که بریتانیا دیگر در حوزه یورو نیست، سختتر شده است. ضعف یا شکست یورو در مقابل پوند بدون شک تهدید جدی ناشی از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برای این بلوک است و احتمالاً توافقنامه شینگن را که امکان جابه جایی آزادانه افراد، کالاها، خدمات و سرمایه را فراهم میکند، به خطر میاندازد، زیرا هر کشور عضو باید پول ملی خود و نرخ ارز مناسب را برای تجارت جهانی دوباره معرفی کند.
۴- بحران مهاجرت و هویت
مهاجران و پناهجویان غیراروپایی در اروپا اکنون عمدتاً به عنوان شهروند درجه دوم مطرح هستند و همین هم بحران مهاجرت را با بحران هویت در کشورهای اروپایی همسو کرده است، بحرانهایی که هر یک چالش مهمی برای اتحادیه اروپا هستند.
طبق گزارش تارنمایEurostat تعداد ۲۳.۷ میلیون نفر (۵.۳٪) از حدود ۴۵۰ میلیون نفر جمعیت اتحادیه اروپا تا ابتدای ژانویه ۲۰۲۱ را شهروندان غیر اتحادیه تشکیل دادهاند.
دکتر محمدرضا دهشیری و روح الله (اشکان) قاسمی در کتاب «خیزش راست افراطی و تاثیر آن بر آینده مسلمانان در اروپا» میگویند: در بیان عوامل رشد جریان راست افراطی در اروپا، چهار محور را میتوان برشمرد: بحران توزیع منابع، بحران نمایندگی سیاسی، بحران هویت و بحران مهاجرت. در چارچوب بحران توزیع منابع، احزاب راست افراطی مانند «حزب ملی بریتانیا» و «جبهۀ ملی» در فرانسه به افزایش میزان بیکاری، افزایش نرخ مالیات، کاهش سطح رفاه زندگی و دسترسی به آموزش واکنش نشان داده و این رویه را ناشی از ناکارآمدی احزابِ در قدرت، میدانند.
نویسندگان کتاب میافزایند: مسلمانان، با بیش از ۳۰ میلیون نفر، بزرگترین اقلیت در جامعه اروپایی هستند و بیشتر این افراد نیز در کشورهای اروپای غربی و شمالی ساکنند؛ جایی که خاستگاه فکری و اجرایی راست افراطی است. تقابل این جریان با مسلمانان برخاسته از چند مؤلفه مهم راست افراطی است. بیگانهستیزی، ضدیت با مهاجران، میهنپرستی رفاهطلبانه و برجستهسازی هویت ملی، نشانههایی هستند که به موج مخالفت جریان راست افراطی با حضور مسلمانان در اروپا دامن میزنند. در مقوله بیگانهستیزی، تنفر از خارجیها برای گروههای راست افراطی بسیار مهم است، حال این خارجیها، چه از خود اروپا باشند، چه از شرق آسیا و چه از خاورمیانه. بر اساس مؤلفۀ میهنپرستی رفاهطلبانه، احزاب و گروههای راست افراطی معتقد هستند که سیل مهاجران و به ویژه مسلمانان، فرصتهای شغلی را از بومیان گرفته، سبب افزایش هزینههای بخش عمومیشده و رشد اقتصادی کشورشان را با رکود مواجه کرده است.
جمعبندی
برخی کارشناسان میگویند اتحادیه اروپا آن طور که گفته میشود یک واحد یکدست نیست و چالشهای متعددی از داخل و خارج از این بلوک همگرا شده را به تضعیف یا فروپاشی تهدید میکند. «ایان کرنز» Ian Kearns مدیر اجرایی مرکز تحقیقات سیاست عموی اروپا و نویسنده کتاب Collapse:Europe After The European Union در این زمینه میگوید: این کتاب برای همه کسانی است که اروپای باثبات و امن را ارزشمند میدانند.
نویسنده دراین کتاب توضیح میدهد که رهبران اروپایی در حال حاضر چه کاری باید انجام دهند تا از فاجعه احتمالی فروپاشی جلوگیری کنند.
نویسنده این کتاب که درسال ۲۰۱۹ منتشر شد، در اثر خود یادآورد شده است: پس از رای برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا)، ظهور تروریسم، ارز واحد هنوز آسیب پذیر، تهدید فزاینده روسیه، بحران سرسام آور پناهندگان و مارپیچ یورو، ازجمله چالشهایی است که این سوال را مطرح میکند که اتحادیه اروپا تا کی میتواند زنده بماند. کمتر کسی متوجه میشود که وضعیت فعلی چقدر شکننده است، یا عواقب فروپاشی چه خواهد بود.