به گزارش خبرنگار مهر، قرار بود انتخابات فدراسیون آماتور ورزش های کارگری چهارشنبه گذشته (سوم اسفندماه) برگزار شود. این تاریخی بود که ۴۵ روز پیش از زمان موردنظر توسط هیات رئیسه فدراسیون به وزارت ورزش و به تایید رسید اما عدم اعلام رسمی فهرست کاندیداها و دعوت از آنها برای حضور در مجمع، مجوز برگزاری آن را مخدوش و در نهایت باطل کرد.
این در حالی است که کارهای مقدماتی و اداری برای برگزاری انتخابات فدراسیون ورزش های کارگری به موقع و با تعیین زمان نام نویسی از کاندیداها و انجام آن آغاز شد. اتفاقا این انتخابات ۱۲ متقاضی داشت که البته در مرحله نخست بررسی پرونده کاندیداها (مدیریتی)، کمیسیون تطبیق وزارت ورزش فقط ۵ نفر از آنها را حائز شرایط تشخیص داد.
جواد رمضی رئیس چهارسال اخیر فدراسیون ورزش های کارگری جزو این نفرات بود چرا که فاقد سابقه ۵ سال مدیریت مورد تاکید در آئین نامه وثاقت و امانت تشخیص داده شده بود. همین مسئله کار را به اعتراض وی و دیگر کاندیداهایی کشاند که توسط کمیسیون تطبیق رد صلاحیت شده بودند.
اینگونه شد که کمیسیون تجدید نظر شکل گرفت، نتیجه هم اضافه شدن یک کاندیدای دیگر به فهرست کاندیداهایی شد که پرونده آنها باید جهت تایید صلاحیت نهایی در اختیار مراجع ذی صلاح قرار می گرفت اما رئیس فدراسیون در میان آنها نبود!
در هر صورت باید نتیجه بررسی پرونده ۶ کاندیدا در مرحله تایید صلاحیت نهایی، تکلیف تعداد کاندیداهای مجمع سوم اسفندماه را مشخص می کرد اما تاخیر در این مهم و مشخص نشدن وضعیت کاندیداهایی تایید صلاحیت شده، منجر به تعویق انتخابات سوم اسفندماه شد.
برگزاری این مجمع در حالی منتفی شد که دوره ریاست جواد رمضی هم یک روز بعد از آن (۴ اسفندماه) به پایان می رسید. خبرنگار مهر کسب اطلاع کرده وی که جریان انتخاباتی فرقی به حالش نداشت با اتمام دوره قانونی اش ترک پست کرده و از فدراسیون رفته است. بنابراین فدراسیون ورزش های کارگری عملا امروز بدون رئیس است در حالیکه برای آن سرپرستی هم تعیین نشده است.
این مسئله فدراسیون ورزش های کارگری را با بلاتکلیفی مواجه کرده است و آینده مبهمی را پیش روی آن قرار داده است؛ فدراسیونی که همزمان وزارت ورزش ورزش و وزارت کار متولی آن به حساب می آیند و از این حیث دوگانه به حساب می آید در حالیکه به نظر می رسد این فدراسیون جایی در برنامه های و دغدغه های این دو وزارتخانه ندارد.
در هر صورت سومدیریت در حالی گریبانگیر فدراسیون ورزش های کارگری شده که ۱۴ میلیون نفر مخاطب مستقیم این فدارسیون هستند، مخاطباتی از نیروهای کارگر که توجه به سلامت جسم و روان آنها می تواند ارتباط مستقیم با فعالیت کاری آنها و در نهایت چرخه اقتصادی کشور داشته باشد اما مسئولان مربوطه در وزارت ورزش و وزارت کار، بدون توجه به این مهم، فدراسیون را به حال خود رها کرده اند.
به نظر می رسد تزلزل جایگاه اداره کل امور ورزشی وزارت کار که همیشه سیاستگذار در ورزش کارگری بوده، بی تاثیر در بلاتکلیفی امروز فدراسیون ورزش های کارگری نباشد.
به هر حال درست که فدراسیون ورزش های کارگری یک فدراسیون صنفی به حساب می آید و جایی در ورزش قهرمانی ندارد اما با توجه به حجم و گستردگی جامعه مخاطبانش باید وزارت کار و وزارت ورزش همزمان برنامه مدونی برای تعیین تکلیف آن در نظر بگیرند تا این فدراسیون بیش از این از مسئولیت ها و جایگاهش در میان مخاطبانش فاصله نگیرد.