خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: برای آشنایی با ماجرای پیروز باید به کمی عقبتر برگردیم. با توجه به اینکه جمعیت یوزپلنگ ایرانی در شرایط خاصی قرار داشت، فعالان محیط زیست و کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست به این فکر کردند که یک جمعیت پشتیبان از یوزپلنگها در اسارت داشته باشیم. راهی که کشورهای دیگر هم رفتهاند و بعضاً از آن جواب گرفتهاند. نکته مهم هم این است که این پروژه قرار بود در کنار پروژه اصلی، یعنی حفاظت از جمعیت یوزها در طبیعت باشد و به هیچوجه جایگزین آن نبود. در این طرح بنا بود یوزهایی که به هر دلیلی از طبیعت جدا میشوند، مثل «کوشکی»، «دلبر»، «ایران» و جدیدتر «آذر» و «توران» در یک شرایط مناسب برای زادآوری نگهداری شوند. پیروز و برادرهای پیروز خروجیهای این پروژه بودند که متأسفانه دو قلاده از آنها در بدو تولد تلف شدند و پیروز هم بیشتر از ده ماه نتوانست دوام بیاورد. اینها نیز نهایتاً باید وارد همین چرخه میشدند. در همین رابطه پای صحبت مرتضی پورمیرازی، کارشناس حیات وحش و حفاظت در انجمن یوزپلنگ ایرانی نشستهایم تا اطلاعات دقیقتری را در این رابطه به مخاطبان مجله مهر برسانیم.
هدف از پروژه تکثیر در اسارت چه بود؟
با اجرای پروژه تکثیر در اسارت که کار آسانی هم نیست، قرار بود این جمعیت به جمعیت اصلی تزریق شود تا ژن و تعداد افراد زنده در طبیعت تقویت شود. نمیتوانم بگویم برگرداندن یوز به طبیعت غیرممکن است ولی نکاتی دارد که باید رعایت شود. هم آن توله باید آماده حضور در طبیعت شود، هم اینکه زیستگاه شرایط مناسب را برای حضور او در طبیعت فراهم کند. از این جهت برگشت پیروز به طبیعت ممکن بود، ولی برنامهای برای برگرداندنش به طبیعت وجود نداشت. در کشورهای آفریقایی این سابقه وجود داشته یوزی که در اسارت بوده و توله او هم در اسارت به دنیا آمده، به طبیعت برگردد؛ پس این امکان برای پیروز هم وجود داشت. تازه پیروز یک نکته مثبت داشت و آن هم اینکه مادرش را دیده بود و مادرش هم زاده طبیعت بود. اگر پیروز زنده میماند و میتوانست در کنار مادرش شکار یاد بگیرد، یا نهایتاً تحت شرایط خاص، میتوانست به طبیعت برگردد. یعنی نسبت به یوزی که در آفریقا چنین تجربهای داشت، شانس بالاتری داشت. در سفری که ما با معاون سازمان محیط زیست به آفریقا داشتیم، تولهای را دیدیم که توسط انسان شیر خورده بود، مادرش هیچوقت طبیعت را ندیده بود، اما توله با موفقیت وارد طبیعت شده و حتی زادآوری کرده بود. این یوز جلوی ما شکار کرد و بعد از اینکه ما به ایران برگشتیم و اخبار را دنبال میکردیم متوجه شدیم که زادآوری هم داشته است. این یوز که توی بغل انسان شیر خورده بود، نه تنها بزرگ شده بود بلکه به طبیعت برگشته بود و زادآوری هم کرده بود. میشد این کار را برای پیروز هم انجام داد ولی چنین برنامهای وجود نداشت. برنامه این بود که نسلهای دوم و سومِ پیروز برای برگشت به طبیعت آماده شوند.
در حفاظت از حیات وحش میتوانیم خودمان را آفریقا مقایسه کنیم؟
ممکن است بعضیها بپرسند چرا در آفریقا به این موفقیت رسیدند ولی ما نتوانستیم؟ من فکر میکنم به دلیل کم بودن تجربه در ایران بود و سازمان محیط زیست تلاش جدی برای وارد کردن تجربه به ایران را نداشت. ما کمتجربهتر بودیم و نمیتوانستیم شرایطی که در آفریقا مهیا کردند را فراهم کنیم؛ از لحاظ علمی، فنی، نیروی انسانی، مالی، زیستگاهی و همه اینها ما عقبتر از آنها بودیم. به این هم باید دقت کنیم که شاید کشورهای آفریقایی فقیر باشند ولی تمام چیزی که این کشورها دارند حیات وحششان است. بنابراین بحث حیات وحش و حفاظت از محیط زیست برای آنها بسیار مهم است و آنها در این حوزه توسعه یافته هستند. چون اصلاً منبع درآمدشان است، سالها روی آن کار کردهاند. همانطور که صنعت نفت ما بسیار قوی و پیشرفته است. فرض کنید الآن در آفریقا نفت پیدا شود؛ طبیعتاً آنها نمیتوانند به سرعت به شرایط ما برسند. چون مهندس نفت ندارند، چون علمش را ندارند، زیرساختش را ندارند و همچنین منابع مالی برای استخراج و ساخت پالایشگاه ندارند. در حوزه محیط زیست هم شرایط ما همینگونه است. همین است که آنها میتوانند یوز تکثیرشده در اسارت را به طبیعت برگردانند ولی ما هنوز موفق نشدیم. اگر پیروز زنده میماند باید به یکی از زیستگاهها میرفت و در منطقه محصور نگهداری میشد تا شبیه مادرش و دیگر یوزها مثل آذر و توران، در اسارت تولید مثل و جفتگیری کند. احتمالاً پیروز با آذر و توران جفتگیری میکرد.
اگر پیروز زنده میماند چه میشد؟
با شرایط فعلی که ما داریم، امکان آزادسازی او در طبیعت وجود نداشت. وضعیت ایدهآل این بود که نسل بعدی پیروز در شرایط بهتری زاد ولد کنند و آمادگی بیشتری برای برگشت به طبیعت پیدا کنند. مثلاً در فنسهای بزرگِ چهار پنج هزار هکتاری زندگی کنند. این شرایط آنها را یک مرحله به زندگی طبیعی نزدیکتر میکند. تولهها باید در فنسهای بزرگتری رشد کنند، خودشان شکار کنند، سعی کنند غذا پیدا کنند و بعد از طی مراحلی آماده آزادسازی در طبیعت شوند. تا وقتی این مراحل انجام نشود اصلاً نمیتوان درباره آزادسازی حرف زد. الآن نمیتوانیم بگوییم اگر پیروز زنده میماند حتماً تولههای او به طبیعت میرفتند؛ نه، ممکن است حتی نسل بعدی پیروز هم این شرایط را پیدا نمیکرد.
خبر خوب اینکه ایران، مادر پیروز، دوباره جفتگیری کرده است
البته ما بدون پیروز در پروژه تکثیر در اسارت یک قدم عقب افتادیم، ولی طبق آخرین گزارشی که دامپزشک ایران روی او انجام داده است، ایران مشکلی برای زادآوری ندارد. دکتر پیتر کالدوِل آخرین باری که به ایران دعوت شد و ما هم در انجمن یوزپلنگ ایرانی بخشی از هزینههای سفر او به ایران را تأمین کردیم، در گزارشش گفت ایران برای زادآوری مجدد مشکلی ندارد. خوشبختانه ایران دوباره جفتگیری کرده است و برای نتیجه بارداری او باید چند ماهی صبر کنیم. امیدوارم که ایران برای دومین سال متوالی صاحب توله شده باشد.
برنامه حفاظت از جمعیت یوز ایرانی در طبیعت خوب پیش میرود
ما یک نقشه پشتیبان داشتیم که نقشه پشتیبانمان خوب پیش نرفت؛ همین. برنامه اصلی که همان حفاظت از جمعیت در طبیعت است دارد خوب پیش میرود. الآن جمعیت یوز در توران جمعیت مناسبی است. طبق آخرین اطلاعات هم ماده داریم و هم نر. خوشبختانه زیستگاه کاملاً پویا است و دارد کار میکند. زادآوری «تلما» و «هلیا» که امسال توسط دوربینهای ما در منطقه توران ثبت شد، از جمله خبرهای خوب درباره یوز ایرانی است. ما هرساله داریم دوربین نصب میکنیم و جمعیت وحشی یوزها را رصد میکنیم. مثلاً تلما و هلیا خودشان از زادههای سال ۹۸ هستند، از «تلخاب» و «هرب». یعنی ما هم مادرهایشان را میشناسیم، هم خودشان را میشناسیم. این دو یوز با زایمان طبیعی به دنیا آمدهاند، بزرگ شدهاند و بعد هم خودشان صاحب توله شدهاند و امسال هرکدامشان چهار تا توله طبیعی زایمان کردهاند. حالا باید ببینیم چند تا از آنها میتوانند به سلامت بزرگ شوند و از مادر جدا شوند. این تولهها حدود ۱۸ ماه با مادرشان خواهند بود و در این مدت بسیاری از آموزشهای لازم را خواهند دید.
انجمن یوزپلنگ ایرانی چه کار میکند؟
ما «انجمن یوزپلنگ ایرانی» هستیم. از سال ۱۳۸۰ تأسیس شدیم و کارمان حفاظت از حیات وحش و آموزش درباره حیات وحش به جوامع محلی است. تمام هزینههایی که داریم توسط خیرین و شرکتهایی که دوست دارند به مسئولیت اجتماعیشان عمل کنند تأمین میشود و کاملاً مستقل و غیردولتی هستیم. تمرکز ما در سالهای اخیر به صورت کامل روی یوزپلنگ ایرانی در زیستگاههای شمالی یوز بوده است که استان سمنان و خراسان شمالی را شامل میشود. جدا از حفاظت و آموزش، کار پژوهش هم انجام میدهیم. یعنی دوربینگذاری میکنیم، جمعیت را رصد میکنیم، آمارهای جمعیتی را منتشر میکنیم، و در کنار آن نیازهای حفاظتی مناطق توران و میاندشت را برطرف میکنیم. مثلاً همیار محیطبان به این مناطق اضافه میکنیم و اگر نیاز به تجهیزاتی داشته باشند برایشان مهیا میکنیم. اگر ماشین محیطبانها نیاز به تعمیر دارد، تعمیر میکنیم. اگر برای گشتزنی نیاز به موتور دارند یا موتورشان نیاز به تعمیر دارد کمک میکنیم. اگر همیار محیطبان نیاز دارند تأمین میکنیم. تجهیزات هم مختلف است؛ مثل تجهیزات خود محیطبانها، تلمبه بادی و ساخت آبشخور. تلمبه بادی مناسب مناطق کویری است. این وسیله آب را از چاه بیرون میکشد و در دسترس حیات وحش قرار میدهد. چون در مناطق کویری شما به راحتی نمیتوانی به حیات وحش آبرسانی کنی، به همین خاطر چاه میزنی و با تلمبه بادی آب را بالا میکشی. در کنار تمام این فعالیتها ما توانستیم با همکاری کمیته ملی کشور هلند در اتحادیه جهانی حفاظت، یک مرتع بسیار مهم را از چرای دام آزاد کنیم تا آنجا به عنوان زیستگاه یورپلنگ حفظ شود.
ما از سال ۹۰ در مناطق حفاظت شده زیستگاه یوزپلنگ دوربینگذاری داریم و جمعیت یوز را اعلام میکنیم. امیدوارم به زودی گزارش جدیدمان هم منتشر شود تا بگوییم اوضاع امسال چطور بوده است. طبق همین پژوهشها میتوانم بگویم اوضاع ما در زیستگاه توران بسیار اوضاع خوبی است. ما الآن در شرایط رکورد قرار داریم. همانطور که گفتم پیروز یک برنامه جایگزین بود که اگر جواب میداد خیلی خوشحال میشدیم، ولی الآن علیرغم ناراحتی از اتفاقی که برای پیروز افتاد، هم چیز زیادی برای یوز از دست نرفته است. نکته امیدوارکننده این است که «ایران» مادر پیروز امسال دوباره جفتگیری کرده است. معمولاً اینطوری است که یوزها در طبیعت هر دو سال یکبار زادآوری میکنند، ولی ایران دوباره جفتگیری کرده است و آماده زادآوری مجدد است. این یعنی دو سال پشت سر هم جفتگیری کرده است و امسال هم زادآوری خواهد داشت که خبر بسیار خوبی است. پس هنوز به برنامه جایگزینمان امید داریم و جدا از آن باید بدانیم که وضعیت جمعیت در طبیعتمان خوب است. تمام تولهمادههایی که در منطقه توران میشناختیم، از مادر جدا شدهاند و خودشان هم زادآوری داشتهاند.
ما احتمالاً تا یکی دو هفته دیگر جمعیت یوز در منطقه توران را منتشر میکنیم و تا آن موقع نمیتوانیم عدد قطعی اعلام کنیم. اما میتوانم بگویم جمعیت شناختهشده در توران، که اصلیترین زیستگاه یوزپلنگ در طبیعت ایران است، هیچوقت تا این حد زیاد نبوده است. ما میدانستیم اینجا تعدادی یوز هست، ولی نکته مهم این است که رشد جمعیت هم در شرایط خوبی قرار دارد. ما میدانیم که زیستگاه در حداکثر ظرفیتش دارد یوز تولید میکند و تمام مادهها در سالهایی که باید زادآوری میکردند، زادآوری کردهاند.
مردم مراقب یوزپلنگها باشند!
من یک خواهشی از مردم دارم. آن هم اینکه وقتی از جاده تهران مشهد، از مسیر میامی تا عباسآباد عبور میکنند، بسیار مراقب و ایمن رانندگی کنند. این مسیر مسیری است که بیشترین تلفات را از یوز ایرانی گرفته است. از مردم میخواهم آن یک تکه راه را محتاطانه رانندگی کنند. همین امسال هم متأسفانه یک توله را با تصادف جادهای در همان مسیر از دست دادیم. این بزرگترین نقشی است که مردم میتوانند ایفا کنند. نکته دوم اینکه مردم در جریان فعالیتهای محیط زیستی و حفاظتی که در حال انجام است باشند. اینجا نقش شما برجسته است؛ باید به مردم بگویید که پیروز یک پروژه جایگزین بوده است و هنوز نقشه اصلی ما در جریان است و اوضاع خوبی هم دارد. انشاالله با برطرف شدن مشکلات و آمادگی بیشتر برای زادآوری ایران، تولهها به صورت طبیعی به دنیا بیایند و بیشترین تعدادشان باقی بمانند. به هرحال باید این را بپذیریم که تولهها در طبیعت هم از بین میروند. ولی باید بتوانیم بیشترین تعداد ممکن را حفظ کنیم. در هر صورت مسأله اصلی «حفاظت از زیستگاه» است و باید روی جمعیت وحشی تمرکز داشته باشیم. چون در نهایت جمعیت جایگزین هم باید به جمعیت وحشی اضافه شوند. پس تا وقتی که جمعیت وحشی حالش خوب باشد و کارهای حفاظتی که دارد انجام میشود موفقیتآمیز باشد و توسط رسانههایی مثل شما هم به مردم منتقل شود، این امید وجود دارد که جمعیت یوزپلنگها شرایط بهتری پیدا کند. مردم هم باید در جریان فعالیتهای حفاظتی باشند و در مواقعی که نیاز به کمک آنهاست، ما را همراهی کنند. انشاالله آنقدر جمعیت طبیعی ما خوب شود که نگرانی درباره جمعیت در اسارت نداشته باشیم.