به گزارش خبرگزاری مهر، هشتمین مراسم گرامیداشت «روز جهانی آینده» در آستانه روز جهانی آینده به همت شورای آینده نگری در فرهنگستان علوم برگزار شد.
در این مراسم رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم و رئیس شورای آینده نگری، علیاکبر صالحی معاون پژوهشی و قائممقام رئیس فرهنگستان علوم، سیدمصطفی محقق داماد رئیس گروه مطالعات اسلامی، حسین نمازی رئیس گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم، جمعی از اعضای پیوسته و وابسته و همکاران مدعو فرهنگستان علوم، تعدادی از مسئولان و استادان و اعضای هیأت علمی دانشگاهها و فعلان حوزه آینده پژوهی به صورت حضوری و مجازی شرکت داشتند.
در ابتدای این نشست فتح الله مضطر زاده عضو پیوسته و دبیر شورای آینده نگری فرهنگستان علوم، ضمن خوشامدگویی به شرکتکنندگان و با اشاره به نقش فرهنگستان در ارتقای فرهنگ آینده نگری و اهمیت برگزاری نشست روز جهانی آینده، گزارشی از فعالیتهای انجام شده در شورای آینده نگری فرهنگستان علوم ارائه کرد.
خلاصه سخنرانیهای انجام شده در مراسم گرامیداشت روز جهانی آینده- ۱۴۰۱ در فرهنگستان علوم در ادامه میآید؛
حسین ساسانی، نظریهپرداز توسعه پایدار / یادگیری پایدار برای مهندسان فردا
محیط رقابت جهانی در کسب و کارها به ویژه فعالیتهای مهندسی محور، شتاب بیشتری به خود گرفته است و کسبوکارها و مهندسان را واداشته تا عناصر اساسی لازم برای رشد پایدار و دراز مدت را پیجویی کنند. در این راستا، بههموابستگی کسبوکارها، مؤسسات آکادمیک و دانشگاهی با بازارهای جهانی، آنها را وادار کرده به دنبال راههای تازه و فرصتهای نو در فعالیتهای خود باشند. پیامد این الزام سبب شده تا کسب و کارها و دانشگاها نیازمند سیستمها و ساختارهایی باشند که دیدگاه بههمپیوستگی آنها را تقویت و چشماندازهای جدیدی را دنبال کنند. از طرف دیگر، همگامی با تغییرات مهم در تکنولوژی، فرآیندها، روشهای نوین آموزشی، مبانی جدید علمی و فرهنگ سازمانی، امکان گسترش سریع ایدههای تازه در سراسر سازمانهای علمی و اجرایی را نیز ضرروی کرده است.
نکته با اهمیت این است که رقابت کسبوکارها در بازارهای جهانی، نیاز به مهندسان و طراحان خلاق را بیشتر و نظامهای نوآوری را پایانناپذیر کرده است. مساله کلیدی در عصر درهمتنیده شدن روزافزون «رقابت جهانی»، این است که نوآوری را در حوزه مهندسی باید بیش از پیش بیاموزیم. «نوآوری» باید در همه سطوح مراکز دانشگاهی و کسب و کارهای اقتصادی جریان داشته باشد؛ در هر جا که رهبران، اساتید، مدیران و کارکنان این مراکز و کسبوکارها با دشواریها روبهرو میشوند، در هر جا که با شرایط پیشبینینشده سر و کار دارند، یا در هر جا که با شیوههای متعارف کامیاب نمیشوند.
سهیلا سلحشور کردستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر / نقش بخش خصوصی در پیشرفت علم و فناوری
بشریت سال هاست میداند که با سرازیر کردن حجم عظیمی از سرمایه، شکوفایی واقعی و با دوام ایجاد نمیشود. شکوفایی واقعی زمانی شروع به ریشه دواندن در اقتصاد میکند که در نوع خاصی از نوآوری یعنی نوآوری بازارآفرین سرمایهگذاری شود. این نوع نوآوری مشاغل میافریند، زیرساخت و نهادها را به سمت خود میکشد و سبب توسعه اقتصادی مداوم میشود.
اکوسیستم نوآوری ایران در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است ولی با این وجود عدم هماهنگی میان مؤلفههای اصلی نوآوری، از جمله نقاط ضعف میباشد. با توجه بیشتر به کیفیت قوانین، پایداری سیاسی و عملیاتی و تسهیل در راه اندازی کسب وکار به عنوان سه مؤلفه اصلی، اکوسیستم نوآوری ایران به بلوغ و شکوفایی بالاتری دست خواهد یافت.
سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران / ضرورتهای شکلگیری جامعه پایدار
با شروع جنگهای ایران و روس، بیش از دویست سال است که ایران در مسیر تغییرات دنیای جدید قرار گرفته و محیط آن تحت تأثیر شرایط نوین در جهان مدرن است. از زمان مشروطیت و بهویژه از آغاز قرن ۱۳ شمسی نیز تغییرات بسیار زیادی در همه عرصههای زندگی مردم این کشور ایجاد شده است. سازمانها و نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جدیدی ایجاد شده، تکنولوژی به اشکال مختلف و جدید آن وارد کشور شده، جمعیت رشد چشمگیری داشته و چندین برابر شده، آموزش از دوران ابتدایی تا سطوح عالی گسترش یافته، جمعیت مراکز بزرگ شهری به زیان جمعیت روستایی افزایش داشته و نسبت این جمعیت به سمت شهری تغییر جدی پیدا کرده است. تقریباً در ساختار و اشکال زندگی، جامعه ایران دیگر یک جامعه صد سال پیش نیست و شباهتی با آن ندارد. اما این سوال وجود دارد که ایران در وضعیت جدید توانسته از ثبات و استحکام در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی برخوردار شود. وجود جنبشها، شورشها و انقلابات پیدرپی در همه این سالها از آغاز نهضت مشروطیت تاکنون حاکی از بیثباتی و ناپایداری جامعه ایران است و این ناپایداری هر روز شدت بیشتری هم پیدا کرده و ضرورت برای شکلگیری جامعه پایدار در این مرز و بوم بیش از گذشته است. بدون تحقق این امر، مسیرهای رشد و توسعه کشور و افقهای روشن برای آن در عرصه داخلی و بینالمللی میسر نیست. امروز بیش از هر زمان ضرورت دارد تا این چالش بزرگ در کشور مورد توجه قرار گیرد و برای برون رفت از آن چارهای اندیشیده شود.
رضا مکنون عضو حقیقی شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم / چالشهای آینده: منابع. محیط زیست وحکمرانی
عالم از طبیعت تا انسان-جامعه-کشور و نظام جهانی بهم پیوسته است و توسعه پایدار بدون توجه به تمام ابعاد تحقق نمییابد.
شناسایی چالشهای ایران و برنامهریزی برای حل آنها و تبدیل به فرصت و تحقق توسعه پایدار برای آینده با همین نگرش ارائه میشود.
۱-جغرافیا و طبیعت ایران :ایران در طول و عرض جغرافیایی مشخص در منطقه غرب آسیا با اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد.
این چالشها عبارتند از:
طبیعی:
۱- آب تجدیدپذیر سالیانه در مرز بحران. آب زیرزمینی با اضافه برداشت گسترده در نیم قرن اخیر و آینده خشکتر وکمبارشتر به خاطر اثرات تغییر اقلیم. ۲- محیط زیست طبیعی: خشک شدن بیشترین دریاچهها. کاهش آب رودخانهها. کاهش شدید جنگلها. ۳- منابع انرژی: ذخیره مناسب سوخت فسیلی و انرژی خورشیدی فراوان (چالش استخراج و مبادله ).۴- ساختار زمین: جزو ده کشور زلزلهخیز برتر جهان
۲- انسان و ایران: ایران تاریخ طولانی با تنوع گسترده از اقوام مختلف و فرهنگهای گوناگون دارد که ضرورت همبستگی برای پایداری اهمیت دارد. تنوع جغرافیایی و سکونتگاههای اقوام مختلف با فرهنگهای متفاوت نیاز به توجه ویژه دارد. سلامت مردم از چالشهای مهم است (آلودگی هوای شهرها. آلودگی منابع آبی وپسماندها)
۳- جامعه: شکلگیری جوامع ایرانی و وحدت ملی در طول تاریخ متغییر بوده وتنوع فرهنگی جوامع متفاوتی شکل گرفته (اعتقادی. زبان. عادات و رسوم… م.) است. در دوران اخیر موج مهاجرت نیز اضافه شده است.
اقوام ایرانی در عمده مرزهای کشور با همسایگان اشتراک قومیتی دارند که با درایت میتواند فرصت برای یکپارچگی منطقه فراهم آورد.
۴- کشور: تاریخ چند هزار ساله در حال حاضر منجر به کشوری به مساحت ۱.۶۴۵۰۰۰ کیلومتر مربع و ۸۵ میلیون جمعیت همجوار با ۱۵ کشور با حدود ۶۰۰ میلیون جمعیت و بین دو دریا قرار دارد. حکمرانی کشور از مهمترین چالشها پس از انقلاب مشروطه تا کنون بوده است و پس از تجربیات متفاوت امروزه حکمرانی نو-حکمرانی خوب و نظایر آن مطرح میگردد. کلیه امور اقتصادی و مالی-دانش و فناوری-صنعت-کشاورزی و امنیت غذایی چالشهای مهم این بخش هستند. حکمرانی خوب شامل شفافیت مشارکت جامعه از طریق سازمانهای مدنی و قانونی در همه امور حکمرانی
است.
۵- نظام جهانی: نظام جهانی خصوصاً در سدههای اخیر هدایت کننده سیاسی و اقتصادی کشورها بوده است. به نظر میرسد با جنگ روسیه و اوکراین نظم جدید جهانی در حال شکلگیری است. جهان تک قطبی؟ دو قطبی؟ چند تک قطبی؟.ایران در این نظم جدید در خاورمیانه و جهان در کجا خواهد بود؟ در نظم جهانی علاوه بر اقتصاد مسائل محیط زیست نیز به طور جدی مطرح گردیده است (گرم شدن کره زمین، گازهای گلخانهای، بحران جهانی آب و آبهای مرزی، ضایعات خطرناک).
در مجموع چالشها نیاز به جامعنگری جدی برای هرکشور دارد که بتواند در تمام ۵ بخش فوق تحول ایجاد نماید وبا کمترین هزینه بتواند توسعه پایدار برای حال و جهان آینده پیش رو فراهم آورد.
محمد حسینی مقدم، عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی / تحولات جهانی علم و فناوری و آینده دانشگاه در ایران
هدف پژوهش انجام شده آیندهپژوهی تحولات جهانی علم و فناوری و بررسی اولویتهای مورد نیاز برای هدایت و راهبردی دانشگاهها در ایران بوده است. در این پژوهش اسناد آیندهپژوهی علم و فناوری منتشر شده توسط مراجع علمی بینالمللی از قبیل یونسکو، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(OECD)، کمیسیون پژوهشی اتحادیه اروپا و بانک جهانی بررسی شدهاند. در کنار این اسناد تجارب دانشگاههای منتخب جهان نیز به منظور فهم اولویتهای آینده دانشگاه مداری بررسی شده است. حاصل این بررسیها بیانگر آن است که سه اصل در فرایند تعالیبخشی دانشگاه به شکل مشترک در تجارب جهانی مورد توجه قرار گرفته است: نخست اصل واقعیتمداری. این اصل بر لزوم فهم واقعیتهایی که نهاد دانشگاه را احاطه کرده تأکید دارد. اینکه دانشگاه دارای چه امکانات، مقدورات و انتظاراتی است؟ دانشگاه به عنوان یک برساخت اجتماعی به دنبال محقق ساختن کدامین اهداف و برنامهها است؟ بروندادهای مورد انتظار دانشگاه چیست؟ آثار و پیامدهای حاصل از فعالیت دانشگاه چیست و چه باید باشد؟ اینها مصادیق فهم واقعیتها است.
دانشگاه نباید همچون فیل در اتاق تاریک باشد بلکه باید با اطمینان خاطر و اجماع نظر ذی نفعان این نهاد اجتماعی دربارۀ کارکردها، آثار، هویت و معنای دانشگاه گفتگو و اظهار نظر کرد. از این رو نمیتوان یک تفسیر از واقعیتهای مرتبط با دانشگاه را به مثابه عین واقعیت لحاظ کرد و آن را تعمیم داد. فهم ما از واقعیتها شکلدهنده چارچوبهای ذهنی(mindset) ما است. اگر فهم درستی از واقعیتها صورت نگیرد به تبع آن چارچوبهای ذهنی ما که پایه تصمیمگیری و برنامهریزی است نیز دچار مشکل میشوند. فهم نادرست از واقعیتها باعث پیدایش ایجاد چارچوبهای ذهنی نادرست و در نتیجه تصمیمگیری، برنامه ریزی و سیاستگذاری نادرست دربارۀ دانشگاه میشود. یک مثال برای درک اصل واقعیت مداری فهم چرایی عدم تحقق اهداف سند چشمانداز کشور در افق ۱۴۰۴ است که نتیجه آن این شد که به رغم تدوین یک سند راهبردی مهم اما در عمل توفیقی به دست نیاوردیم.
اصل دومی که در آثار آیندهپژوهی علم و فناوری جهان مورد تأکید قرار میگیرد موضوع مسؤولیتپذیری اجتماعی دانشگاه است. دانشگاه نمیتواند نسبت به کارکردها، بروندادها، خدمات و محصولات خود بیتفاوت باشد. پاسخگویی و مسؤولیتپذیری بخش ذاتی علم است. علمی علم است که روایی و پایایی دادههای آن به شکل مستمر مورد تأیید قرار گیرد. این اصل بنیادین هدایتگر مسؤولیتپذیری و پاسخگویی اجتماعی نهاد علم و عالمان است. براین اساس دانشگاه باید در برابر عملکرد خود در جامعه و چگونگی رویارویی با نیازهای اکنون و آینده جامعه پاسخگو باشد. مطابق همین ایده سازمانهای جهانی در پی تدوین استانداردهایی برای تبیین میزان مسوولیتپذیری و پاسخگویی اجتماعی دانشگاه بودهاند. ایزو(ISO) ۲۶۰۰۰ از جمله این استانداردها است که در آن میزان پایبندی دانشگاه به تکریم انسان، پاسداشت محیط زیست، اثربخشی اجتماعی، تحول در حکمرانی و مداخلات سیاسی مسؤولانه مورد سنجش قرار میگیرد و تأکید میشود دانشگاه باید وجدان بیدار جامعه باشد. مطابق همین اصل است که برای دانشگاهی همچون دانشگاه آکسفورد در کشور انگلستان مهمترین افتخار این نیست که این دانشگاه طی چند سال متوالی جایگاه برتر را در نظامهای رتبهبندی جهان به خود اختصاص داده بلکه افتخار این دانشگاه میزان اثربخشی اجتماعی و اقتصادی است. این دانشگاه در سال تحصیلی ۲۰۱۹ مدعی شده است که حدود ۱۶ میلیارد پوند به اقتصاد کشور انگلستان از طریق درآمدزایی، بهبود اشتغال، بهبود گردشگری و رونق بخشی به کسب و کارهای محلی کمک کرده است.
اصل سوم مورد تأکید در اسناد علم و فناوری جهان آیندهمداری است. این اصل دلالت بر این موضوع دارد که دانشگاه نمیتواند بدون درک و شناخت آینده به تعالی مورد انتظار دست پیدا میکند. فهم تغییرات و تحولات آینده و دیدهبانی روندها و رویدادهایی که باعث تغییر در کارکردهای دانشگاه میشوند بسیار حائز اهمیت است. بدون شناخت آینده نمیتوان وضعیت حال خوبی و اطمینانبخشی را تجربه کرد.
مهمترین موضوعاتی که باعث تغییر در ساحت علم و فناوری جهان شده عبارتست از:
– توجه به زنجیره ارزش در چرخه علمورزی: توجه به تمامی مراحل مرتبط با علمورزی، توجه به نیاز ذینفعان متفاوت در ساحت علم از جمله توجه به نیاز کارفرمایان و استخدامکنندگان، نیاز دانشجویان، ایدههای دانشآموختگان، انتظارات پدران و مادران از تحصیل فرزندانشان در دانشگاه از مصادیق این روند است. برای مثال اشاره شد که در کشور انگستان پیمایشهایی انجام شده تا نظر کارفرمایان و استخدام کنندگان دربارۀ ویژگیهای مطلوب دانش آموختگان مورد نیاز بخش کسب و کار مشخص شود تا براین اساس دانشگاههای این کشور در تربیت منابع انسانی آینده برنامه ریزی و اقدام لازم را انجام دهند. حاصل این مطالعه آن بود که کارفرمایان بر ویژگیهای همچون: مؤدب بودن، انعطاف داشتن، توان فهم تفاوتهای فرهنگی، فهم فرهنگ کشور خود، خوب دیدن و خوب شنیدن، توان کار گروهی، تسلط بر چند زبان و قابل اعتماد بودن تأکید داشتند. از دیگر موضوعاتی که ذیل زنجیرۀ ارزش در دانشگاه به آن توجه شد موضوع اقتصاد آموزش عالی بود؛ روندی که بیانگر میزان توجه جهانی به سرمایهگذاری در آموزش عالی است. این روند حکایت از آن دارد که بخش عمده سرمایهگذاریها در آموزش ابتدایی تا متوسطه صورت میگیرد و به تدریج سهم هزینهکرد در بخش آموزش عالی در جهان در حال کاهش است. سرعت تغییرات به اندازهای است که تحصیل در یک رشته دانشگاهی برای یک دوره زمانی چندین ساله دیگر برای یادگیرندگان نه تنها جذاب نیست بلکه مخاطره آمیز هم میتواند تلقی شود به شکلی که ممکن است پس از اتمام دوره تحصیل چندین ساله متوجه شوند که آن رشتهای که در آن دانش و مهارت به دست آورده اند دیگر برای کارفرمایان و بخش کسب و کار جذاب و مطلوب نیست و از چرخه اقتصادی خارج شده است.
– توجه به تحولات ژئوپلیتیک در علم: ذیل این روند اشاره شد درگاهها(Hubs) و کانونهای نوین در عرصه علم و فناوری در حال پیدایش است. پیشتازی کشورهای شرق آسیا و خاورمیانه در میزبانی مهمترین درگاههای علم و فناوری بیانگر جابجاییهایی است که در آینده در تغییر جغرافیای علم و فناوری صورت خواهد گرفت. جغرافیای سنتی علم از غرب به سمت شرق در حال جابجایی است.
– اهمیت توجه به تغییرات فناوری: ذیل این تغییر اشاره شد در طول تاریخ همواره نهاد علم از پیشرفتهای فناوری تأثیرپذیرفته است. تغییر پارادایمهای فناوری بیانگر موجی از تحولات نوپدید در ساحت علم و دانشگاه است. گذار از جامعه کشاورزی به جوامع صنعتی و اطلاعاتی و سپس ورود به جامعه هوشمند مبتنی بر پیشرفتهای هوش مصنوعی از مصادیق این موضوع است. اساس علمورزی در عصر مبتنی بر هوش مصنوعی متحول شده است. چرخه علمورزی از توسعه فرضیه، اکتشاف علمی، پژوهش و نظریهپردازی به کمک نفوذ و گسترش هوش مصنوعی متحول شده است. بیتوجهی به این تغییر فناورانه باعث نه تنها عقبماندگی علمی بلکه حذف جامعه علمی ایران در چرخه پیشرفت علم جهانی خواهد شد.
– هوش مصنوعی و تغییر الگوهای آموزش، پژوهش و علمورزی. در این محور بیان شد که چگونه هوش مصنوعی پارادایمهای پژوهش و آموزش را متحول ساخته است و پیشبرد آموزش و پژوهش مطابق مستلزم بکارگیری کلاندادهها و تحلیل و پردازش آنها با بکارگیری فناوریهای هوش مصنوعی است. مثال گسترش چتجی. پی. تی (Chat-GPT) به عنوان یکی از موتورهای گفتگوگر و جستجوگر هوشمند متعلق به شرکت اوپن ای. آی (Open AI) بیان و بر لزوم آیندهاندیشی در خصوص وجوه سازنده و مخاطره آمیز چنین فناوریهایی در جامعه علمی و دانشگاهی تأکید شد. اینکه اگر دست بر روی دست بگذاریم و اقدامی انجام نشود این فناوریها بر جامعه علمی کشور مسلط شده و آن را به انقیاد خود در میآورند. بردگی علمی و استعمار نوین برپایه عدم آگاهی از نفوذ، گسترش و عمق تأثیرگذاری چنین فناوریهایی بوجود میآید.
– توجه به زمینههای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی در پیشرفت علم و فناوری. ذیل این محور تأکید شد در آیندهپژوهی علم و فناوری در جهان توجه به بافتارها و زمینههای اجتماعی نقش مهم و تعیین کننده در پیشبرد علم و فناوری دارد. نمیتوان انتظار پیشرفت برای مثال فناوری هوش مصنوعی در جامعه علمی کشور را داشت مادامی که ساختارها، فرایندها و کارکردهای دانشگاه همچنان در مسیر پاسخ با نیازهای جامعه صنعتی قرن ۱۹ و ۲۰ باشد. نمیتوان نسبت به پیامدها و آثار نگران کننده حاصل از پیشرفتهای علم و فناوری بی تفاوت بود. تأکید شد بهره مندی از فناوری باید در مسیر خدمت به جامعه بشری در سراسر جهان باشد. بنابراین اصل اگر زمانی این رابطه مختل شود و پیشرفتهای فناورانه در مسیر تعالی بخشی جامعۀ انسانی نباشد باید با تکیه بر عقلانیت و اجماع نظر جهانی با آن رویارویی شود و چنین پیشرفتهای برهم زنندهای را چنان کنترل و مدیریت کرد که در کنار و در خدمت انسان باشد نه آنکه بر انسان استیلا پیدا کنند.
این مخاطرهای است که در نتیجه گسترش و نفوذ هوش مصنوعی مطرح است و فیلسوفانی همچون نیک بوستروم (Nick Bostrom)، استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد، که در اثر معروفش با عنوان «ابرهوش مسیرها، مخاطرات و راهبردها:» (Superintelligence: Paths, Dangers, Strategies) آن را موشکافی کرده و نیز اثر مگس تیگمارک، استاد فیزیک در دانشگاه ام. آی. تی، با عنوان «زندگی ۳.۰ : انسان بودن در عصر هوش مصنوعی» (Life ۳.۰: Being Human in the Age of Artificial Intelligence) در خصوص وضعیتهای محتمل، باورپذیر و نامطلوب آینده در سایه گسترش هوش مصنوعی هشدار داده است.
– لزوم مشخص کردن رؤیای مشترک جامعه ایرانی درباره دانشگاه و دانشگاهداری. ذیل این محور تأکید شد تعالی و سرآمدی دانشگاه مستلزم داشتن کلاننما و رؤیای مشترکی برای آینده است. این موضوع یکی از بنیانهای اسناد آیندهپژوهی علم و فناوری جهان است. در ایران نوعی سرگشتگی و گمگشتگی درباره رؤیای آینده دانشگاه بوجود آمده و مشخص نیست دانشگاه را برای تحقق کدامین اهداف و چشماندازها نیاز داریم؟ تا زمانی که مقصد راهبردی دانشگاه مشخص نباشد و ذی نفعان این نهاد اجتماعی در این خصوص اجماع نظر نکنند انتظار دستیابی به آیندۀ مطلوب و اطمینان بخش دانشگاه در عصر پیشرفتهای علم و فناوری همچون هوش مصنوعی دوز از ذهن و غیرواقع بینانه است.
– تحول در ماهیت پژوهش و علم. علم دیگر در انحصار دانشگاه نیست و باید پذیرفت که سایر شهروندان عادی و غیردانشگاهی هم میتوانند با تکیه بر پارادایم علم باز(Open science) زمینههای مورد نیاز برای انجام اکتشافات علمی را مهیا سازند.
– تحول در محیطها و فضاهای یادگیری-یاددهی. موضوع واقعیتافزوده، واقعیتمجازی، متاورس، روباتهای دستیار آموزشی و پژوهشی به عنوان جلوههای تحول در فضای یادگیری-یاددهی مطرح و تأکید شد تکنولوژی امکان دسترسی منصفانه، شخصیسازی شده، عادلانه و بلادرنگ(Real in time ) به آموزش را مهیا ساخته است.
– موضوع پیری جمعیت جامعه از دیگر تغییراتی بود که در این سخنرانی درباره آن صحبت و تأکید شد نهاد علم باید دربرابر چنین تغییراتی مسؤولانه کنش داشته باشد و چارهاندیشی کند.
ایشان در جمعبندی بیان کردند دانشگاه در ایران در آستانه آینده ترسناک و نگران کننده افول مرتبه از جایگاه نهاد تعالی بخش و مرجع علم ورزی، اندیشه ورزی و تصمیم سازی به نهادی بروکراتیک، ایستا و گرفتار در روز مرگی قرار دارد. برون رفت از این آینده نیازمند داشتن تصویر و کلاننمایی درباره آینده است. این که ما که هستیم؟ میخواهیم به کجا برسیم و کدامین هدف را محقق کنیم؟ و در این باید درباره بدیهیات عقلی دانشگاه مداری اجماع نظر حاصل شود. چرا که نمیتوان برای مثال به مرجعیت علمی بینالمللی دست پیدا کرد مادامی که وضعیت روابط بینالمللی کشور این گونه باشد که از کشور همسایه گرفته تا کشورهای دوردست با همه در تقابل باشیم. این یکی از اصول بدیهی دستیابی به تعالی و سرآمدی علمی بین المللی است. هیچ مثال تاریخی نمیتوان بیان کرد که کشوری در عین داشتن جنگ با همه جهان به دنبال دستیابی به تعالی و مرجعیت باشد. چنانچه چنین اجماع نظری درباره نکات گفته شده حاصل نشود به جای آنکه دانشگاه پاسخگوی مشکلات جامعه باشد خود به بخشی از مشکلات جامعه تبدیل میشود.