استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در همایش "آنان که می اندیشند" به کاربرد روش‌شناسی فوکو در مطالعات اسلامی پرداخت و گفت: اینکه روش‌شناسی فوکو را جدای از معرفت‌شناسی ماتریالیستی‌اش، می‌توان در خوانش متون دینی به کار برد هنوز مورد سؤال است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر داوود فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران عصر امروز در همایش «آنان که می اندیشند» که در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، به کاربرد روش شناسی فوکو در مطالعات اسلامی پرداخت و گفت: این که روش شناسی  فوکو را جدای از معرفت شناسی ماتریالیستی اش، می توان در خوانش متون دینی به کار برد هنوز مورد سوال است.

دکتر فیرحی سخن خود را با اشاره به کژتابی ها و غفلت هایی که در هجرت اندیشه رخ می دهد آغاز کرد و گفت: این جریان امر تازه ای نیست و ما در مورد کسانی چون ابن سینا یا ابن رشد هم شاهد بودیم که در میان اروپاییان ترجمه شدند، اما پرسش این است که آیا اندیشه های ایشان رنگ غربی به خود گرفت یا خیر؟ به همین قیاس هم اندیشه های فوکو هر چند برخاسته از اعتراض بنیادی به مدرنیته و اندیشه مدرن است اما در میان ما معنای دیگری نیز یافته است. همچنین اینکه آیا می شود هرمنوتیک فاقد معنای مرکزی فوکو را در خوانش امر دینی که در ذات خود معناگرا و دارای حقیقت مرکزی است، پرسشی است که باید به آن پاسخ داد.

نویسنده کتاب «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» در ادامه به دلیل ورود فوکو به جهان اسلام اشاره کرد و گفت: دو جریان غالب هر یک به دلیلی خاص به فوکو توجه کردند. در این میان اندیشمندان برجسته ای چون سالم یفوت(مترجم فوکو در عربی) محمد عابد الجابری، نصر حامد ابوزید اشاره کرد. مثلا عابد الجابری کوشش کرده از فوکو در توضیح پیدایش عقل اسلامی-عربی استفاده کند، همچنین ابوزید کوشیده به گونه از فوکو برای شالوده شکنی روش شناسی مکتب شافعی بهره جوید. چرا که در جهان اسلام امام محمد شافعی نقشی مشابه کانت در غرب و تاسیس نظام دانایی غربی داشته است و اگر شورش فوکو بر کانت و تاریخ باوری پیشرفت گرایانه هگل را در نظر بگیریم، می توانیم همین شورش را در برابر مکتب شافعی صورت دهیم.

وی در ادامه گفت: البته گروهی به هدف آزادی از چنگال مدرنیته و به دلیل دشمنی فوکو با مدرنیته با او همراه هستند و از دید رهایی سازی در جهان اسلام به فوکو می نگرند، چنین است کاری که ادوارد سعید در شرق شناسی کرده یا بابی سعید در کتاب درخشان «هراس بنیادین» انجام داده است. اما گرایش دومی نیز هست که با استخدام فوکو می کوشد میان روش توصیفی و توضیحی فوکو تفکیک قائل شود .

وی افزود: فوکو در توصیف دانش مدرن به خصوص در "نظم اشیا" می کوشد نشان دهد که چگونه رویدادها در اثر توجه به امر واقع بدل می شوند و شرایط تبدیل شدن و یا نشدن یک رویداد به فکت و امر واقع را بیان می کند. در این میان مسلمانان می‌کوشند با روش شناسی فوکو نشان دهند که دانش اسلامی در چه شرایطی شکل گرفته است. کسانی  چون ابوزید در میان این دسته قرار می گیرند. ابوزید در کتاب معروفش الامام الشافعی و تاسیس الایدئولوجیه الوسطیه با جایگزینی لفظ ایدئولوژی و گفتمان به جای علوم اسلامی نشان می دهد که یک تفسیر در سده های میانه اسلامی چگونه به گفتمان رایج بدل می شود و سعی می کند از آن شالوده شکنی کند.

دکتر فیرحی در بخش پایانی سخنش به شیوه کارایی روش فوکو در مطالعات اسلامی اشاره کرد و گفت: من از زمانی که در موسسه باقر العلوم قم تدریس می کردم، به این مساله پی بردم که اگر بخواهیم نظام های اندیشه اسلامی را تشخیص دهیم باید به شکل گیری و متلاشی شدن این نظام ها توجه کنیم و اندیشه هگلی در توصیف این جریان ها چندان کارآمد نیست.

وی در انتهای سخنش اظهار داشت: تنها چیزی که لازم است این تفسیر های نوگرایانه پاسخ دهند این است که چگونه می توان از متدولوژی فوکو که مبتنی بر معرفت شناسی ماتریالیستی است جهت خوانش معرفت دینی کهم قائل به حقایق متعالی و معانی قدسی است استفاده کرد.