غلامرضا امیرخانی به مناسبت درگذشت عبدالله انوار یادداشتی درباره زندگی علمی این مترجم، نسخه پرداز، ریاضی دان و چهره علمی و فرهنگی نوشته است.

به گزارش خبرنگار مهر، در پی درگذشت عبدالله انوار از چهره‌های پیشکسوت علمی و فرهنگی کشور، غلامرضا امیرخانی استادیار سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران یادداشتی را نوشته است.

متن یادداشت بدین شرح است:

در مقاطع مختلف دوران پرشکوه تمدن ایرانی-اسلامی در قرون گذشته، چهره‌های علمی و دانشمندانی بودند که بر علوم گوناگون تسلط داشتند و از همین‌رو یک‌تنه آثاری را پدید می‌آوردند که نوعی دایره‌المعارف به معنای واقعی کلمه بود؛ یعنی مجموعه‌ای از علوم زمان. بزرگانی چون فارابی، خوارزمی و فخر رازی و شمس‌الدین محمودآملی (صاحب نفایس الفنون) از این گروه بودند. دراین‌بین، به برخی اصطلاح حکیم هم اطلاق می‌شد که بنا بر تعریفی، متشکل از کسانی بود که بر انواع حکمت، اعم از حکمت نظری و عملی، اشراف داشت. تعریف حکمت هم گستره مهمی از علوم را در بر می‌گرفت؛ حکمت نظری که مشتمل بر الهیات و ریاضیات و طبیعیات بود و حکمت عملی که سیاست و تدبیر منزل و اخلاق را شامل می‌شد. هرچند برخی از صاحب‌نظران، حکمت را مترادف فلسفه دانسته‌اند، ولی دست‌کم باید گفت که حکمت بخشی از مفاهیم فلسفه را در خود دارد. به بیان دیگر، مفاهیم و موضوعات عدیده‌ای هستند که در هر دو حوزه محل بحث و جدل‌اند؛ عقل و استدلال، عرفان و اشراق، ایمان و اخلاق و نظایر آن. رشد حیرت‌انگیز علوم، به‌ویژه پس از انقلاب رنسانس و ظهور پدیده‌هایی چون صنعت چاپ، به‌تدریج فضایی را آفرید که جویندگان علم و دانش دنبال کسب تخصص در رشته‌ای خاص باشند و کمتر به حوزه‌های دیگر ورود پیدا کنند. با وجود این فضای کلی، استثنائاتی را می‌توان یافت که به‌دلیل هوش سرشار فردی و تلاش خستگی‌ناپذیر، بر علوم گوناگون احاطه داشته و به‌نوعی خاطره حکمای قدیم را زنده کرده‌اند. بدون شک در زمان ما، نام استاد سیدعبدالله انوار، تداعی‌کننده عالمان و حکیمان پیشین است. این نابغه دوران که ساعاتی پیش به سوی معبود شتافت، بیش از شش دهه در عرصه علم و فرهنگ ایران‌زمین درخشید و علاوه بر کارنامه پرباری از آثار منتشرشده، نگاشته‌های دقیق و کم‌نظیری دارد که هنوز مجال انتشار نیافته‌اند. یک نمونه از آثار منتشرنشده او شرح مفصلی است که بر مجلدات بیست‌ودوگانه «شفا» ی ابن‌سینا نوشته که تا امروز فقط سه جلد آن به زیور طبع آراسته شده است.

سیدعبدالله انوار به سال ۱۳۰۳ در خانواده‌ای مذهبی-سیاسی در تهران پا به عرصه حیات گذاشت. پدر او سیدیعقوب انوارشیرازی از آزادی‌خواهان عصر مشروطه و از احفاد سیدنعمت‌الله جزایری، فقیه معروف عصر صفوی بود. نام خانوادگی انوار هم برگرفته از نام کتاب معروف سیدنعمت‌الله جزایری، «انوار نعمانیه» است. سیدعبدالله انوار پس از گذراندن دوره تحصیلات ابتدایی در مدرسه امیرمعزی و سیروس (۱۳۱۰-۱۳۱۶ ش)، برای تحصیل در دوره متوسطه به دبیرستان البرز رفت و پس از دریافت گواهی‌نامه ششم ادبی (۱۳۲۱ ش) و شرکت در کنکور، وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. هم‌زمان زبان فرانسه را در انجمن ایران و فرانسه کامل کرد و پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه تهران (۱۳۲۴ ش) و شرکت در کنکور استخدامی بانک ملی ایران، به استخدام این بانک درآمد.

او به موازات علوم جدید، از سال دوم ابتدایی، ۱۴ کتاب جامع‌المقدمات را در منزل فراگرفت. هم‌زمان با فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، فراگیری علوم قدیمه را با خواندن شرح جامی (الفوائد الضیائیه)، مغنی و مطوّل، شرح رضی در صرف‌ونحو، شرح لمعه را با حواشی ملااحمد تونی و مسالک کامل کرد. همچنین شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را نزد شهید مرتضی مطهری آموخت. انوار حکیم ریاضیات عالی، شامل آنالیز عالی تا مکانیک استدلالی و یک دوره هندسه پروژکتیو را نزد مرحوم استاد مهندس محمد بهجت آموخت (۱۳۲۶ ش). در همین سال پس از شرکت در کنکور هنرسرای عالی که یک دانشکده مهندسی بود، به‌عنوان مدرس رشته متمم جبر و آنالیز و هندسه ترسیمی مشغول به کار شد و از کار حسابداری بانک ملی استعفا داد. پس از دو سال خدمت در این دانشکده، مشمول خدمت نظام وظیفه شد و پس از پایان دوران خدمت نظام، پنج سال در وزارت فرهنگ برای معلمی زبان انگلیسی در مدرسه مدرس و ابوریحان بیرونی مشغول به کار شد. سپس به‌مدت دو سال مترجم انگلیسی و فرانسه در اداره نگارش وزارت فرهنگ شد. مهم‌ترین دوره کاری او مربوط به سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۹ است؛ دوره‌ای که با حضور در کتابخانه ملی ایران و سرپرستی بخش مخطوطات این کتابخانه موفق شد نخستین نمونه‌های استاندارد و علمی فهرست‌نگاری نسخه‌های خطی را پیاده کرده و با تلاشی مستمر و یک‌تنه در نزدیک به ۲۰ سال، ۱۰ مجلد از فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه ملی را منتشر کند.

آنچه این کارنامه علمی را پرفروغ و مشعشع می‌کند، نگرش گسترده و عالمانه‌ای است که پرتو آن بر حوزه‌های گوناگون فرهنگ ایران و اسلام و تشیع تابیده است.

تصحیح متون مهمی چون تاریخ جهان‌گشای نادری، تألیف بخش‌هایی از کتاب گران‌سنگ لغت‌نامه دهخدا، شرح و تفسیر آثار مهم و متون ممتاز علوم عقلی اسلامی -که علاوه بر کتاب «شفا» باید از «اساس‌الاقتباس» استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی یاد کرد- شرح و توضیح نگاشته‌های بزرگان شیعه چون شیخ مرتضی‌انصاری و آخوند خراسانی، در کنار تحقیقات گسترده درباره تاریخ شهر تهران و ترجمه‌های متون علمی و ریاضی تمدن مغرب‌زمین، گوشه‌هایی از این کارنامه درخشان و ستودنی است.

شاید اشاره‌ای به آثار او در علم ریاضیات و موسیقی، بهتر بتواند گستره دانش این حکیم روزگار ما را بنمایاند:


- شرح و تفسیر و ترجمه موسیقی الکبیر، فارابی


- شرح و تفسیر دره‌التاج (بخش موسیقی کتاب علامه قطب‌الدین شیرازی)


- گردآوری مجموعه‌ای از حل‌المسائل منطق ریاضی از منابع انگلیسی


- ترجمه و شرح هندسه تحلیلی اثر سروه


- ترجمه کتاب هندسه پروژکتیو اثر فدریکو انریک


- شرح و ترجمه متون هندسی (هندسه اقلیدس و آرای ابن‌سینا)


- شرح و تفسیر قضایای منطقی و بررسی آرای خواجه نصیرالدین طوسی


- ترجمه و شرح آرای مربوط به قیاسات منطقی و جهت در قیاسات


- تدوین هفت جلد حل‌المسائل منطق ریاضی.

علاوه بر این، حضور در مجامع گوناگون علمی و ادبی، شرکت در جلسات کارشناسی نسخ خطی و اسناد تاریخی، تدریس به جویندگان و شیفتگان علم در دانشگاه و منزل شخصی، از جمله فعالیت‌هایی بود که تا پایان عمر به آن اهتمام داشت. ایشان در اواخر عمر، مجموعه کتابخانه شخصی خود را به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اهدا کرد تا پس از حیاتش به آنجا منتقل شود. این بیت حافظ زبان‌حال اهل علم و دوستداران و شاگردان زنده یاد استاد انوار است:

تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین

کس واقفِ ما نیست که از دیده چه‌ها رفت