خبرگزاری مهر، گروه استانها - سمیه اسماعیل زاده: ۲۰ سال داشت که به جمع حافظان جنگل پیوست، اولین خاطرهاش از حضور در جنگل هنوز هم برایش خوشایند نیست؛ سه ساعت پیادهروی در فراز و نشیب جنگل و شب هنگام برخورد با قاچاقچیان چوب، در آن روز آنها سه نفر بودند که یکی از آنها بیمار شد و دیگری اسیر دست قاچاقچیان و خود او هم برای ساعتها در جنگل تاریک تنها و سرگردان مانده بود! آن عرق سرد و کوبش قلب از شرارت قاچاقچیان و هراس از شب تاریک در دل جنگلی ناشناس، نشان از شروع یک کار سخت داشت اما «محمدعلی اسفندیار» دلسرد نشد و چنان در کارش پیش رفت که امسال بهعنوان جنگلبان نمونه کشوری تقدیر شد.
داستان تعقیب و گریز با قاچاقچیان که شاید در فیلمها دیده باشیم اما جنگلبانان آن را در واقعیت تجربه کردهاند. اسفندیار از شبی میگوید که گزارش یک قاچاق در دل جنگل را به آنها دادند، آنها با دو ماشین به محل رفتند اما پیش از رسیدن آنها به محل مورد نظر، یک دستگاه پراید در نزدیکی محل بارگیری با بوق زدن، قاچاقچیان را از حضور مأموران مطلع میکند و نیسانها یکی با بار کامل و چادر کشیده و دیگری در حال بار زدن چوبها، از مسیر دیگری میگریزند. در مسیر پراید و نیسان خالی متوقف و دستگیر میشوند اما تعقیب نیسان پر ادامه مییابد که ناگهان یکی از سرنشینان نیسان از پنجره ماشین به پشت ماشین در حال حرکت رفته و چادر و درب پشت نیسان را باز کرده و برای توقف ماشین یگان حفاظت چوبها را یکی پس از دیگری از ماشین به بیرون میاندازد و همین موجب چپ شدن ماشین و آسیب و شکستگی دست و پای پنج نفر از همکارانش میشود.
درست روز جنگلبان امسال، ۲۷ دی، ماشین یکی از جنگلبانان را به علت مبارزه با قاچاق چوب در داخل اداره منابع طبیعی یکی از شهرستانهای استان مازندران آتش زدند. یکی از جنگلبانان خراسان شمالی نیز برای اجرای حکم در عرصههای منابع طبیعی با تفنگ شکاری متخلف تیر خورد و به شهادت رسید و همین چند ماه پیش بود که جنگلبانان نور مورد ضرب و شتم قاچاقچیان چوب قرار گرفتند.
سرجنگلبان بخش کارمزد با اشاره به این وقایع میافزاید: جنگلبان برای حراست از جنگل و مرتع از جان و مالشان میگذرد اما به چشم نمیآید.
کار جنگلبان یکی دو تا نیست
کار برای جنگلبانان یکی دو تا نیست؛ مبارزه با قاچاق چوب، جلوگیری از تصرف اراضی ملی، تألیف غیرمجاز دام در مراتع، اطفای حریق و آتشسوزی که هر کدام برای نجات، ارتشی میطلبد اما جنگلبانان با دستان خالی برای حراست از جنگلها و مراتع میجنگند. این جنگلبان نمونه کشوری، حفاظت از منابع طبیعی را وظیفهاش میداند اما همه دردش این است که چرا برخی از مردم گاهی از متخلفان حمایت میکنند اما با جنگلبانان و مأموران منابع طبیعی همکاری نمیکنند، در حالی که حراست از منابع طبیعی به نفع همه و میراثی از گذشتگان و برای آیندگان است.
ساعت اداری و غیراداری، تعطیل و غیرتعطیل، شب و روز برای آنها معنا ندارد. همیشه باید آماده باشند و حراست از منابع طبیعی اولویت زندگی آنها است و او در این مورد میگوید: درست پیش از رفتن به عروسی برادرم به ما اطلاع دادند که در یکی از مناطق جنگلی حریق رخ داده و آتشسوزی خط مقدم اقدامات ما است و من نیز به جای رفتن به عروسی برادرم برای مهار آتش رفتم.
اسفندیار میافزاید: عدهای نهال خودرو و درختانی که چند سال طول کشیده تا به حدی از رشد برسند را برای تهیه آتش میبرند و عدهای دیگر، آتش را بدون اینکه خاموش کنند در طبیعت رها میکنند و بسیار رخ میدهد که همکارانمان چندین بار مسیر یک کیلومتری را پیاده میروند و بر میگردند تا برای خاموش کردن آتش رها شده، آب تهیه کنند.
جنگلبانی عشق است
حقوقشان آنقدر نیست که آنها را پایبند ماندن در این راه پرخطر کند، بلکه این تنها عشق و علاقه است که آنها را متعهد به ماندن و حفاظت از جنگلها و مراتع کرده است و او تمام دغدغهاش حفظ این سرمایه برای نسل بعد است و میگوید: شاید همه بدانیم که درختان اکسیژن تولید میکنند و مانع آلودگی و وقوع سیل و رانش زمین و … میشوند اما همچنان قطع درختان و قاچاق چوب بزرگترین معضل ما است و این راه نیاز به فرهنگسازی دارد چرا که اگر جنگلها و مراتع نباشند همه جانوران و موجودات زنده نیز ازبین میروند.
مشکل ساخت وساز غیرمجاز در مراتع و عرصههای ملی گریبانگیر آنها نیز شده است و اسفندیار در این رابطه میگوید: گاهی دامدار پروانه مرتع را نوعی مالکیت مرتع میداند و مرتع را میان فرزندانش تقسیم میکند و بعد، ساختوسازهای غیرمجاز شروع میشود و اگر ما بخواهیم با چند مأمور عرصه را آزاد کنیم اهالی به حمایت از همدیگر و متخلفان بر میخیزند و همین چند سال پیش بود که چند نفر از همکارانم برای آزادسازی عرصه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دست و پایشان شکست.
وقتی از ضرب و شتمها میشنوم، از او در رابطه با دفاع شخصی جنگلبانان می پرسم و او به عنوان فرمانده یگان حفاظت اداره منابع طبیعی شهرستان سوادکوه پاسخ میدهد: ما در گشت و کنترل اراضی ملی و برخورد با قاچاقچیان چوب مسلح به سلاح نیستیم و متخلف حداقل ممکن است تبر و چاقو داشته باشد، از سوی دیگر، با متخلف نمیتوان مانند خودشان برخورد کرد، ما گاهی اوقات درگیر نشده محکوم میشویم، چه برسد به اینکه بخواهیم درگیر بشویم. همچنین، ما بهعنوان ضابط خاص دستگاه قضا محسوب میشویم و قرقبانها، تک و تنها در مناطق جنگلی گشت میزنند و اگر با متخلفان درگیر شوند، بعد از آن چگونه میتوان امنیت جانی آنها را هنگام گشتزنی در جنگل تضمین کرد؟
در محافظت از جنگل دستهایشان خالی است و خواستار حمایت ویژه دستگاه قضا هستند تا با متخلفان برخورد جدی کنند و عاملی بازدارنده برای جلوگیری از تخلف مجدد آنها باشند.
در محافظت از جنگل دستهایشان خالی است و نیازمند و خواستار حمایت ویژه دستگاه قضا هستند تا با متخلفان برخورد جدی کنند قرقبانها وظیفه حفاظت و مدیریت منطقه تحت پوشش خود را دارند و این کار را با جنگل گردشی انجام میدهند. کاری که شاید سه تا چهار ساعت در روز طول بکشد. محمدرضا ایمانی یکی از همین قرقبانهاست و حدود هفت سالی میشود که مشغول حفاظت از یکی از عرصههای جنگلی سوادکوه است. او عقیده دارد که منطقه تحت حفاظت یک قرقبان همچون خانهاش است و او باید در آن زندگی کند به این معنا که باید با همه امورات آن آشنا باشد؛ درختان و گونهها و حتی خاک منطقهاش را بشناسد، بداند کدام نقاطش حساس و نیازمند حفاظت بیشتر و حتی کجا ممکن است قاچاق چوب بیشتر اتفاق بیفتد.
در کنار استرس کاری مبارزه با قاچاقچیان، از نگرانی و سختیهای خانوادههایشان میگوید: از زمانی که تماس تلفنی برای یک گزارش داریم و به سمت حادثه میرویم، خانوادههایمان نیز همگام با ما لحظهای آرامش ندارند تا اینکه خبر سلامتی ما را بشنوند، از سوی دیگر اگر خانوادهها همراه نباشند ما نمیتوانستیم اینگونه شب و روز، وقت و بیوقت، در سلامت و بیماری، عید و غیرعید به حفاظت از جنگل مشغول باشیم.
ایمانی حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: قرقبان و بهطور کل حفاظت از جنگل ساعت کاری مشخص ندارد، چون حادثه ممکن است هر زمانی رخ دهد و باید همیشه آماده باشیم؛ به یاد دارم همین امسال زمستان ۵ شبانه روز نخوابیدم و در جنگل کشیک میدادم چراکه گزارشی از قاچاق چوب داشتیم و در کمین نشسته بودیم اما با همه این اتفاقات به این لباس احترام میگذارم و برایش ارزش قائلم و در راه آن تا پای جانم ایستادهام.
رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان سوادکوه، با بیان اینکه ما در چند لایه نظارتی امر محافظت از جنگلها را انجام میدهیم، اضافه میکند: لایه اول نیروهای حفاظتی که در خط مقدم آنها قرقبانها قرار دارند، لایه دوم شرکتهای حفاظتیای که در حوزه طرحهای جنگلداری ما کار میکنند، لایه سوم نیروی حفاظتی اداره و سرجنگلبانیها، لایه چهارم نظارت عالی استان که هر فصل به ارزیابی لایهها میپردازند و در نهایت نیز احداث نگهبانیها در مدخل ورودی و خروجی حوزههای جنگلی است که در شهرستان سوادکوه تعداد آنها ۱۰ مورد است.
وجود ۱۲۰ نیروی برای حفاظت از جنگل در سوادکوه
امینی با اشاره به مساحت ۱۷۵ هزار هکتاری عرصه منابع طبیعی شهرستان که ۱۲۰ هزار هکتار آن جنگل و ۵۵ هزار هکتار آن مرتع است، میگوید: کل نیروهای ما اعم از اداری، قراردادی، شرکتی، نیروهای صیانت، قرقبان، نگهبان و راننده حدود ۱۲۰ نفر است که این میزان، از استانداردهای جهانی کمتر است.
وی با بیان اینکه نه تنها اداره شهرستان که کل سازمان از نظر نیروی انسانی در مضیقه است، به خبر خوشحالکننده جذب نیرو در سازمان اشاره میکند و میافزاید: از نظر امکانات نیز فوقالعاده در تنگنا هستیم و این مسئله مربوط به این دولت و آن دولت نبوده و با توجه به اهمیت و جایگاه منابع طبیعی، نگاه ویژه دولتمردان را میطلبد.
وی با بیان اینکه درگیری با قاچاقچیان جز لاینفک کار ماست، به ۳۷ شهید و ۴۰۰ جانباز سازمان منابع طبیعی کشور در بعد از انقلاب برای حراست از عرصههای منابع طبیعی اشاره کرد و از دیده نشدن این فداکاریها گلایه کرد.
امینی با اشاره سطح گسترده عرصه منابع طبیعی از یک سو و کمبودها از سوی دیگر، خاطرنشان میکند: اما امروز در کنار تلاش شبانهروزی همکاران ما، این حضور مردم است که موجب حفظ منابع طبیعی شده و بیش از ۸۰ درصد گزارشات ما، گزارشات مردمی است و انتظار ما نیز این است که مردم پای کار بیایند و نسبت به حفظ منابع طبیعی حساس باشند و مطالبهگری کنند و چنانچه رهبری فرمودند؛ فرهنگ منابع طبیعی باید به معارف عمومی تبدیل شود.