خبرگزاری مهر- گروه سیاست؛ سنگرهای گروههای معارض یکی پس از دیگری در حال فروپاشی است. آنها دیگر از هر مناسبت و روز و ایامی استفاده میکنند، تا شهرها و کف خیابانها را به آشوب بکشانند. این بار مراسم سنتی چهارشنبه آخر سال به نام چهارشنبه سوری، نماد مورد استفاده آنان بود.
چهارشنبه سوری که بهانهای برای تخلیه هیجانات نوجوانان و جوانان با روشن کردن ترقه و فشفشه است، ابزاری شد تا هشتک «۳ شب آتش» را برای روزهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ اسفند را در فضای مجازی مطرح کنند. حتی نیروی انتظامی را هم تهدید جانی کردند که به خیابان نیاید!
اما اتفاقاً مراسم چهارشنبه سوری امسال حتی آرامتر از سالهای قبل برگزار شد. آسمان هم با بارش رحمت الهی حال و هوای خاصی به شهرها داد. معارضین که همواره با بدبینی و سیاه نمایی به وقایع ایران مینگرند، حتماً این باران را هم کار جمهوری اسلامی میدانند، که با بارش باران مردم نتوانستند آنگونه که آنها میخواهند به کف خیابان بیایند!
واقعیت آن است که مردم آرامش میخواهند و مایل هستند مشکلات کشور در مسیر آرامش حل شود، اما اپوزیسیون علاقمند است جو جامعه متشنج باشد، چراکه هویتش در این تنش آفرینی است. آنان این هدف را به هر قیمتی میخواهند دنبال کنند، زیرا نانشان در راه انداختن آشوب در سطح جامعه است. این جماعت حتی به قدر خاندان سعودی هم درکی از تحولات و آیندهنگری ندارند. درک آنان از شرایط جامعه و جهان مانند قبیلههای بدوی در زمانهای قدیم است که به هر شکلی به دنبال آشوب، جنگ و دعوا هستند.
عدم استقبال مردم از فراخوان آنان شکست دوباره برای اپوزسیون آن ور آبی بود. آنان که حتی در منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی هم یک ناکامی دیگر داشتند و اختلافات میان خودشان، بیش از سابق بروز و ظهور یافته است، مانند سرمای زمستان در آستانه آمدن فصل بهار در حال رنگ باختن همه زور و هویتشان هستند.
براندازان همواره مدعی بودند از خشونت باید پرهیز کرد اما نقاب از چهره برداشته و خشونت عریان ذاتی خود را عیان کردند. برخی از سلبریتی های خود فروخته و جو زده نیز همچون حمید فرخ نژاد در زمین اپوزیسیون بازی کرده و در یک استوری در خصوص چهارشنبه آخر سال، نوشت: «هشدار به کلیه نیروهای انتظامی و امنیتی، برای پایین آمدن تلفات و آسیب به نیروهایتان، چهارشنبه سوری در خانههایتان بمانید.» علی کریمی هم در مطالبی مشابه نوشت: «پس از تاریکی هوا در کلیه معابر و خیابانها آتش و قیامت بهپا میکنیم».
اما پیشبینی اپوزیسیون درست از آب در نیامد. مردم مانند حضور ۲۲ بهمن و درک شرایط حساس کشور، با وجود همه مشکلاتشان این بار هم به فراخوان آقایان بیتوجهی کردند تا آخرین خاکریزهای مجازی مخالفین بشکند. به گفته ناظران میدانی اتفاقاً حضور مردم مانند سالهای گذشته نبود. صرفاً تعدادی از کودکان و نوجوان در کوچه و محله خود به دور از شعارهای سیاسی، صرفاً به دنبال تخلیه هیجانات و بازیهای آخر سالی خود بودند.
بیتوجهی مردم از چنین فراخوانهایی در واقع ناشی از آگاهی و شناخت بیشتر آنها نسبت به پشتپرده فعالیتهای براندازان و ذات خشونت طلب، ضدملی و تجزیهگر آشوبطلبان است. این بیتوجهی از اواخر پاییز قوت گرفته و حتی بیتوجهی زنان و دختران کم حجاب به فراخوانهای بیحجابی آن طرفیها نشان دیگری از پاشیدن رؤیای مخالفین است.
انتشار منشوری موسوم به همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا) آخرین تیر را بر پیکره براندازان زد و انسجام آنها را متشنج کرد. این منشور که امضای رضا پهلوی، نازنین بنیادی، شیرین عبادی، عبدالله مهتدی، مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون را پای برگه خود داشت، ماحصل و نتیجه نشست ۸ نفره آنان در دانشگاه جورج تاون واشنگتن بود.
منشور مزبور موجب شد تا اختلافات میان طیفهای برانداز، بیش از پیش هویدا شود. منتقدین این بیانیه سیاسی را نوعی دستور و تحکم از سوی ۶ نفر بر کل جریان براندازی تلقی کردند که بصورت غیردموکراتیک و گزینشی از سوی اتاق فکری منتصب شده و سوار اتوبوس براندازی کرده بودند. اتوبوسی که راه نیافتاده دو نفر از اعضایش را پیاده کرده بود. علی کریمی و گلشیفته فراهانی این دو نفر بودند. اتوبوسی که جو سکولارش حضور یک نماینده از اهل سنت بلوچستان را هم ولو به شکل ظاهری را بر خود بر نتابید.
در عین حال همپیمانی با سردسته گروه تجزیهطلب کمونیست کومله یعنی عبدالله مهتدی که مواضع شفافی در خصوص حفظ تمامیت ارضی کشور ندارد از دیگر انتقادات به این گروه است. فردی که حتی از سوی همرزمان سابق خود کمیته مرکزی گروهک تروریستی-مارکسیستی کومله در طرد شده است.
قابل توجه است اعضای این منشور ۶ نفره هیچ درک درستی از تحولات ایران، منطقه و جهان ندارند. منشور ۶ نفره دقیقاً در روزی منتشر شد که خبر توافق میان تهران و ریاض رسانهای شد. همین امر، عامل مهمی در شکست نتایج حاصل از این منشور بود. صدای بلند توافق میان تهران و ریاض آنقدر زیاد بود که موجب محو شدن این توافق پوشالی شد.
میتوان مشاهده کرد اتوبوس اپوزیسیون ترمز بریده و کم کم از جاده خارج میشود. آنان دیگر نمیتوانند نبود مفاهیمی چون «ملت» و «میهن» را از متن مکتوب منشور قلابی خود پنهان کنند. بیتجربهگی و خامی اعضای این گروه از داشتن مبانی اولیه سیاسی و دیپلماتیک، حتی در زبان بدنشان و در حضور خبرنگاران پنهان نیست و هر کسی از دریچه دوربینها بنگرد، نیک به وجود اختلافات درونی و پنهان آنان پی میبرد.
اپوزیسیون جمهوری اسلامی در طول بیش از چهار دهه علاوه بر بحران هویت و اختلاف داخلی، با بحران مقبولیت در داخل و حتی خارج از ایران هم مواجه است بهگونهای که با وجود حمایتهای گسترده مالی و تبلیغاتی غربیها، مصداق «زمین لم یزرعی» است که در آن هرچه میکارند محصولی برای برداشت ندارد.
حالا علاوه بر عدم اقبال این جریانات در داخل، در خارج از کشور نیز دیگر گوشی برای شنیدن صدای ضدانقلابها وجود ندارد. براندازان طی ماههای اخیر برای نیل به اهداف خود، روی همراهی کشورها و نهادهای غربی حساب ویژه باز کرده بود. جریان ضد انقلاب اسلامی، با اعمال فشار روی نهادهایی نظیر اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا، خواستار تروریستی اعلام شدن نهاد سپاه بودند و اخراج سفرای کشورمان از اروپا را مطالبه کردند. با وجود تلاش بی شائبه جریان برانداز، آنها به هیچکدام خواستههای خود نرسیدند و نتوانستند غربیها را برای همراهی با خود اقناع کنند. چراکه غربیها فهمیدهاند که موضع نظام سیاسی در ایران، مستحکمتر از آن است که بتوانند با تجمع و شومن بازی عناصری خودباخته، خدشهای به ساحت آن وارد کنند. حال بعد از چند ماه جنگ ترکیبی، راه دیپلماسی را در قبال ایران در پیش گرفتهاند.
سفر گروسی به ایران و تعاملات صورت گرفته میان آژانس و ایران نیز در همین راستا، قابل درک است. پیام این سفر برای ضدانقلابها این بود که غرب، بازیگر تام و تمام آنها نیست و آنچه سمت و سوی کنش گری غربیها را تعیین میکند، صرفاً منافع است و توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین نیز شکستی دیگر در کارنامه براندازان ثبت کرد.
بدین ترتیب اتحاد ساختگی مخالفین که حدود ۴۰ روز قبل از پروژه مرگ مهسا امینی در هلند و میان معارضان کرد، کلیک خورد و با آشوب سازی چند ماهه در ایران، بعداً به جریان ائتلاف ۸ نفره و منشور ۶ نفره اپوزسیون رسید، با آمدن بهار و گرم شدن هوا در حال آب شدن است. این گروه ضمن بروز عصبانیتهای پنهان خود در حال از دست دادن آخرین خاکریزهای خود هستند و مردم نیز آنان را خوب شناختهاند و قطعاً با آمدن بهار برگی تازه از دفتر مردم آگاه ایران رقم خواهد خورد.