خبرگزاری مهر، گروه سیاست - نفیسه عبدالهی: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که بر اساس یک دکترین متوازن با سه رهیافت «عزت»، «مصلحت» و «حکمت» استوار است، غالباً با رویکار آمدن دولتهای مختلف تا حدودی تحتالشعاع گفتمان دولت حاکم قرار میگیرد. طی دهه نود، با افراط در اعتماد به غرب و تفریط در نگاه به شرق، خسارت بزرگی به منافع ملی تحمیل شد و از این رهگذر، سه رهیافت یاد شده به خوبی محقق نشد چراکه «اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد.»
با رویکار آمدن دولت سیزدهم، شاهد نوعی پارادایم شیفت در سیاست خارجی بودیم بهطوری که تلاش شد ضعف ارتباط با شرق، برطرف و استفاده از ظرفیتهای مغفولمانده احیا شود. تعمیق ارتباط با چین و روسیه، تقویت روابط با عراق، احیای روابط با عربستان و امارات و احتمالاً مصر و بحرین و… در همین راستا قابل ارزیابی است. همچنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان نوروزی روز گذشته در حرم رضوی به آن اشاره و بیان داشتند: «در حوزه روابط خارجی هم تلاش دشمنان برای انزوای ایران شکست خورده و جمهوری اسلامی با محکم کردن صد در صدی روابط خود با آسیا، از این پس نیز به گسترش ارتباطات سیاسی، اقتصادی، علمی و فنی با کشورهای مهم این منطقه ادامه خواهد داد.»
اما آنچه مهم است اینکه ایران، ارتباط با غرب را از دستور کار خارج نکرده و در راستای همان دکترین متوازن بهدنبال پیگیری آن است. تلاش برای احیای برجام، مهمترین وجه تلاش جمهوری اسلامی ایران برای ادامه روابط با غرب است.
اما برخلاف شرق که به ارتباط بُرد-بُرد به معنی واقعی کلمه معتقد هستند، غرب غالباً به بازی حاصلجمعصفر علاقهمند است و تلاش دارد بهصورت یکطرفه از ارتباط با ایران بهرهمند شود. نوع مواجهه غرب با برجام، گواه گویایی بر این مدعاست.
موضع رژیم آمریکا در قبال کشورمان تقریباً ثابت بوده و پس از انقلاب از هر کوششی برای سنگاندازی در مسیر ملت ایران دریغ نکرده و صراحتاً نیز به آن اذعان و اعتراف کرده است. اما نوع مواجهه اروپا با ایران از یک قاعده خطی پیروی نمیکند بلکه از یک فرازوفرود مذبذب رنج میبرد. به زعم کارشناسان، این اقدام نشئت گرفته از دو واقعیت حاکم در اروپاست؛ نخست آنکه تلاش دارد خود را مستقل از آمریکا و بهعنوان کنشگر مؤثر معادلات بینالمللی معرفی کند و برای این کار نیز تلاش میکند و دوم آنکه، واقعیتهای میدانی اروپا چنین امکانی را نمیدهد که بدون اذن آمریکا، قدم از قدم بردارد. بنابراین حتی شاید بهلحاظ تئوری مایل به حفظ استقلال در تصمیمگیری سیاستخارجی باشد، اما در عمل از چنین توانی برخوردار نیست. بنابراین از چنین بازیگری نمیتوان انتظار ثبات در رفتار و حتی تصمیمات منطقی داشت.
طی ۲۰ ماه گذشته که سیاستخارجی ایران متأثر از گفتمان دولت حاکم در صدد تأمین منافع ملی فارغ از نوع موضعگیری غرب از جمله اروپاست، شاهد نوعی بیثباتی در سیاست خارجی اروپا در قبال کشورمان هستیم بهطوری که از یک سو، مدعی احترام به حقوق متقابل و توسعه روابط با ایران هستند و از دیگر سو به بهانههای مختلف اقدام به صدور بیانیههای سهجانبه و اعمال تحریم و محدودیت میکنند. از یک سو برای دفاع از حقوق مردم ایران، اشک تمساح میریزند و از دیگر سو حق همین مردم را در بهرهمندی از فناوریهای روز دنیا، داروهای مورد نیاز، معیشت باکیفیت و… ضایع و با انواع ترفندها اقدام به سنگاندازی میکنند.
اروپا که بهصورت مستقیم از امنیت ایران، نفع میبرد به خوبی از نتیجه هرگونه ناامنی در ایران آگاه است اما با این حال از هیچ تلاشی برای ناامن کردن ایران دریغ نکرد. به زعم کارشناسان این موضوع نشئت گرفته از فشار آمریکاست والا اروپا به خوبی واقف است ایران برای مبارزه با ترورسم چه هزینه سنگینی داده است و اگر مجاهدتها با مدیریت سپهبد حاج قاسم سلیمانی نبود، امروز امنیت در اروپا معنی نداشت، البته در سایر حوزهها از جمله مبارزه با موادمخدر، مهاجرت و… نیز اروپا از اقدامات ایران بهرهمند شده است و همچنان میشود.
وقتی سخن از اروپا میشود، بیشتر سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان کنشگری میکنند. به زعم برخی خبرگان، روندیابی اقدامات آنها نشان میدهد سهم برابری در تحریک و حمایت اغتشاشگران در آشوب پاییز نداشتند بهطوری که فرانسه و آلمان حتی پا را فراتر از انگلیس گذاشتند. البته برخی کنشگران سیاست خارجی نیز معتقدند نقش انگلیس در ناامن کردن کشور و ضربه به جمهوری اسلامی ایران در هیچ برههای قابل کتمان نیست چه آنکه انگلیس کینه دیرینه با جمهوری اسلامی ایران دارد و معتقد است مردم ایران هیمنه این کشوری که روزگاری معتقد بود آفتاب در سرزمیناش غروب نمیکند، در هم کوبید.
همچنین به باور برخی، فرانسه از یک ثبات نسبی در قبال ایران برخوردار نیست و این نشأت گرفته از تقسیم کار «پلیس بد و پلیس خوب» است. این کشور از طرفی میزبان جانیترین تروریستها و قاتلان ۱۷ هزار ایرانی است و از طرفی ادعای طرفداری از حقوق مردم ایران را دارد.
با اروپا قهر نیستیم
با همه کارشکنیها و مواضع خصمانه اروپا در قبال ایران، اما رهبر انقلاب اسلامی در سخنان نوروزی خود تاکید کردند: «با اروپاییها هم قهر نیستیم و اگر از تبعیت آمریکا دست بردارند حاضریم با آنها کار کنیم.»
مواضع اروپا نسبت به آمریکا در قبال ایران تندتر نشده است بلکه به اقتضا شرایط در مواقعی، رفتار تاکتیکی دارد ولی حقیقت آن است توان و ارادهای برای رفتار مستقل از آمریکا ندارد و بهدلیل شرایط بهوجود آمده از جمله در جنگ اکراین ثابت شد، اروپا از اختیار حداقلی درباره سرنوشت خود برخوردار است و مردم اروپا نیز اگر روزی معتقد بودند اروپا ۹۰ درصد استقلال عمل دارند امروز معتقد به ۱۰ درصد هستند بنابراین، موضوع خطای راهبردی اروپا در قبال ایران به تبعیت آنها از آمریکا بر میگردد.
جنگ اوکراین و اغتشاشات در ایران؛ تأثیر بسیار عمیقی بر روابط میان ایران و اروپا داشت
رحمان قهرمانپور در اینباره به خبرنگار مهر میگوید: مسئله اول به نتیجه نرسیدن مذاکرات برجامی بود که برای اروپا مسئله مهمی تلقی میشد.
وی با بیان اینکه اروپاییها در مسئله مذاکرات سرمایه گذاری کرده بودند و این موضوع برایشان به نوعی حیثیتی بود، ادامه میدهد: اروپاییها در دولت آقای رئیسی نقش میانجیگری مذاکرات ایران و آمریکا را داشتند و وقتی که مذاکرات به نتیجه نرسید برداشتشان این بود که ایران نمیخواهد توافقی صورت گیرد که این مسئله تأثیر مهمی در سوتفاهماتی که ایجاد شد، داشت.
کارشناس مسائل بین الملل مسئله دوم در خطای راهبردی اروپا را جنگ اوکراین میداند و میافزاید: این جنگ نقطه عطفی برای اروپاییان بود که معماری امنیتی آنها را پس از جنگ جهانی دوم تهدید کرد.
قهرمانپور عنوان میکند: معماری امنیتی اروپا مبنا و اساس توسعه اقتصادی و شکل گیری اروپای بعد از جنگ جهانی دوم بود بنابراین جنگ اوکراین تهدیدی حیاتی برای اروپا تلقی میشد.
وی با اشاره به ادعاها در مورد ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه، میگوید: پس از اینکه گفته شد که ایران به روسیه پهپاد ارسال کرده مواضع اروپاییها بسیار تندتر شد. اروپاییان تلقیشان این بود که ایران با کمک به روسیه در جنگ اوکراین درواقع امنیت اروپا را تهدید میکند.
کارشناس مسائل بین الملل تصریح میکند: مسئله سومی که باعث شد اروپا اقدامات خصمانهای در برابر ایران داشته باشد موضوع اعتراضات در ایران بود که تحلیلهای آنها این بود که نظام سیاسی ایران ناکارآمد شده لذا میتوان به آنها فشار آورد.
قهرمانپور با بیان اینکه مسئله جنگ اوکراین تأثیر بسیار عمیقی بر روابط میان ایران و اروپا داشت، اظهار میکند: بنابراین همه این مسائل باعث شد سیاست اروپا در قبال ایران تندتر شود به گونهای که حتی در دوران ماجرای دادگاه میکونوس اروپا تا این حد موضع تندی نسبت به ایران نداشت.
وی ادامه میدهد: اروپا طبیعتاً دنبال این نیست که همه مجاری ارتباطی خود با ایران را قطع کند بنابراین با وجود فشارهایی که به ایران وارد میکنند تلاش میکند تا مجاری دیپلماتیک و سیاسی را باز نگه دارد.
کارشناس مسائل بین الملل میافزاید: بعد ازمسئله پهپادها ایران و اوکراین درعمان مذاکره کردند؛ طبیعتاً اروپا در این مذاکره نقش مهمی داشتند.
وی در پایان خاطرنشان میکند: حتی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه پارلمان انگلیس سپاه را تروریستی اعلام کند اما آمریکا مانع از انجام این کار شد. بنابراین آنها ضمن اینکه به ایران فشار میآورند از طرفی دنبال این هستند که مسیرهای دیپلماتیک را با ایران مسدود نکنند.
بنابراین به نظر میرسد اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران دچار یک خطای راهبردی است؛ آنکه بدون توجه به واقعیتهای میدانی کشور بزرگ و مؤثر ایران، دنبالهرو آمریکا شده و منافع خود را قربانی کینهتوزی رژیم آمریکا و البته رژیم موقت صهیونیستی میکند. اروپا در صورت توان پیروی از یک سیاست مستقل، میتواند با در نظر گرفتن جایگاه جمهوری اسلامی ایران در نظم نوین جهانی، از یک راهبرد برد-برد واقعی بهره ببرد.