به گزارش خبرنگار مهر، ناصر امین زاده فعال فرهنگی در خصوص جایگاه زنان و رسالت خطیر رسانه ملی در رابطه با این بخش عظیم از جامعه یادداشتی را به رشته تحریر در آورده که برای در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است.
مشروح متن اینیادداشت را در ادامه میخوانیم؛
جایگاه زنان به عنوان بخش عظیمی از جامعه که پرورش روحی و ذهنی آنان تأثیر بسزایی در پی خواهد داشت بر کسی پوشیده نیست. از آنجا که زن ضربان حیات یک خانواده است و قلب جامعه در سینه خانواده میتپد، سعود یا سقوط هر جامعهای را باید به چگونگی نقش زنان در جامعه وابسته دانست. اهمیت این مسئله تا حدی است که امام راحل در مورد آن فرمودهاند: «اگر زن متحول شد جامعه نیز متحول خواهد شد.» در اندیشه امام خمینی زن مربی جامعه است و صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد؛ یعنی بار تربیت و هدایت هر جامعه بر دوش زنان است و آنان شاخص و معیار سلامت روحی و معنوی هر جامعه محسوب میشوند.
تعامل زن و رسانه، زمینه ساز تحول تربیتی و فرهنگی است
امام عظیمالشان بارها تاکید داشتند اگر انسان درست شود همه چیز درست میشود. ایشان صدا و سیما را مهمترین دستگاه انسانسازی و زن را همپای قرآن کریم، انسانساز معرفی کردهاند. بدیهی است که تعامل زن و رسانه به عنوان انسانسازان انقلابی تأثیر و تحول فراوانی در عرصه فرهنگ و تربیت انسان و جامعه خواهد داشت و از سوی دیگر یکی از مهمترین نقش رسانههای جمعی در کنار وظایفی چون آموزش، اطلاع رسانی، خبررسانی، تفریح و سرگرمی، حفظ و حراست از جامعه و میراث هویتی فرهنگی و دینی آن است. بنابراین وظیفه رسانههای جمعی باید نگهبانی از هویت دینی و ملی کشور باشند و موظف به تبلیغ و ترویج هویت دینی و ملی هستند.
در این شرایط، افراد جامعه نیز باید این توقع منطقی را از رسانهها داشته باشند که کتاب، سینما، رادیو و تلویزیون و دیگر رسانههای جمعی کشور، آنها را در جهت پایبندی به سنتها و باورهای دینی و ملی خود یاری کنند؛ با توجه به چنین نقش خطیر و جایگاهی که رسانههای جمعی در جامعه دارا هستند، لذا در ارتباط با موضوع زن، جایگاه و کرامت او در رسانهها باید به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی تلاش و اهتمام ویژهای جهت معرفی و نمایش چهره واقعی و متعالی زن در جامعه کنند.
چگونگی حضور زنان در رسانه از دیرباز در بسیاری از کشورها موضوع مورد بحث مجامع علمی و اجتماعی بوده است؛ به خصوص زمانی که این حضور از لحاظ کیفی مورد نظر قرار میگیرد، حساسیت و اهمیت آن مشخصتر میشود. ضرورت پرداختن به چنین موضوعی زمانی آشکارتر میشود که میبینیم مشارکت زنان و بانوان در رسانههای مختلف اعم از مطبوعات، رادیو و تلویزیون و خبرگزاریها نیز رو به افزایش است؛ بنابراین با توجه به این که تقریباً نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند لازم است الگوی که از زن در رسانهها به نمایش و تصویر کشیده میشود بیشتر و بهتر مورد توجه واقع شود.
زن در رسانههای غربی به عنوان کالا و ابزار استفاده میشود
امروزه در جهان غرب رسانهها زن را نه به عنوان یک انسان و به عنوان رکنی از ارکان جامعه میبینند، بلکه در هدف گیری اغلب آنها زن یک مشتری است؛ مشتری کالا، لوازم آرایشی، پوشاک، خوراک و..... از طرف دیگر رسانههای امروز دنیا در تولید محتوا، زن را به عنوان یک کالا و گاهی هم به عنوان ابزار استفاده میکنند. در این رسانهها شخصیت زن نیز از نگاه انسانی مورد توجه قرار نمیگیرد. تفکر غرب با استفاده از جسم زن سعی در فروش کالای خود که میتواند همان محتوای تولید شده مثل فیلمها، سریالها و دیگر تولیدات این رسانهها باشد، میکند یا با استفاده از زن به عنوان عنصر تبلیغی و ابزاری سعی در فروش محصولات میکند.
در این کشاکش استفاده از زن و نگاه ابزاری و کالایی به زن در جهان استکبار، جریانهای فکری مختلفی ظهور کردهاند که برای ذلت و استثمار بیشتر تلاش میکنند و تئوریهای اقتصادی و تئوریهای رسانهای را با این دیدگاه تدوین و نشر میدهند. گروهی دیگر هم در جهان غرب به عنوان دفاع از وی و مقام زن برآمدند و برای این مقصد تا آنجا پیش رفتند که با هجمه به حقوق فطری و شرعی مردان به دنبال قرائتی جدید از حقوق و آزادیهای زن در قالب نظریههای فمینیستی و رادیکال غربی هستند؛ هر دو نگرش، زن را از مقام واقعی خویش دور میسازد.
رسانهها در دنیای غرب، زن و نقش او را در اجتماع چیزی دور از واقعیت به تصویر کشیدهاند و بیشتر توجه به نقش جنسی زنان دارند. آنها برای رسیدن به اهداف و مسلط شدن بر تمام ملتها متأسفانه زن را به عنوان ابزار و وسیله قرار دادهاند لذا هدف این نظامها بیشک سوق دادن جوامع به سمت شهوت رانی و دین زدایی است و در این راستا زن ابزاری است که آنها را در رسیدن به برنامههای از پیش تعیین شده و سازماندهی شدهشان یاری میدهد.
آنها در رسانههایشان با شعار اغواکننده، نه تنها آزادی زنان و طرفداری از حقوق زن و تنها هویت زن را از او گرفتهاند و عریان و بیارزش نشانش میدهند بلکه به این طریق جمع کثیری از مردان را نیز از معنویت و انسانیت دور میسازند.
آنها تن زن را به نمایش میگذارند تا فکر زن و جایگاه و منزلت او را؛ از زنان در تبلیغات در عرصه موسیقی، سینما و دیگر عرصههای رسانهای استفاده میکنند تا میزان بهره برداری اقتصادیشان افزایش یابد. بنابراین نقش و نمایش زن در رسانههای غرب بیشتر به منظور فروش اجناس و کسب منفعت تجاری است و این بزرگترین ضربه بر پیکر و روحیه زن در این جوامع است. بسیاری از محققان مستقل غربی با بررسی وضعیت نمایش زن در رسانههای این کشورها بر این نکته معترفند که نقش عمومی رسانهها در این نظامها نادیده گرفتن قدرت و تواناییهای زنان، تثبیت ضعف در میدانهای مختلف زندگی و معرفی زن به عنوان موجودی است که با بهره گیری از ظاهر خود و نمایش آن در رسانه حضور دارد.
حفظ حریم بین زن و مرد به آرامش روانی جامعه میانجامد
رسانههای غربی با برداشتن حریم بین زن و مرد معنویت و عفت را از بین برده و باعث متزلزل شدن بنیانهای خانواده شدهاند. در جوامع غربی خانواده نیز مرکزیت خود را از دست داده است، زیرا زن در این جوامع فاقد جایگاه و شأن واقعی خویش است. آنان تاکنون نتوانستهاند تعریف درستی از جایگاه زن ارائه داده و مطابق آن توسط رسانههایشان این نقش و جایگاه را الگو سازی کنند. به همین دلیل این جوامع همواره دچار کندروی، تندروی و کج روی میشوند و در نتیجه آرامش روانی جامعه از بین میرود. البته جوانان بیشتر از دیگر قشرهای جامعه تحت تأثیر رسانهها قرار میگیرند. آنها هنگام روبرو شدن با محصولات فرهنگی و رسانهای نظیر فیلمهای سینمایی، موسیقی، پویانمایی و بازیهای رایانهای و دیدن تصاویر مخدوش از زن، دچار صدمات جبرانناپذیر و پریشانی روانی و بهداشت جنسی میشوند. تصویر به نمایش درآمده در این رسانهها همواره تصویری مخدوش و ناقص از چهره واقعی و منزلت زن بوده است.
آنان که ادعای آزادی و دموکرات بودنشان گوش جهانیان را کر کرده است، تصویری که از یک زن محجبه در رسانههایشان به نمایش در میآید، تصویری مثبت و شایسته نیست. آنها به خاطر منافع پلید خود به دنبال گمراه سازی افکار عمومی جهانی در مورد زنان مسلمان هستند و او را تهدیدی علیه اکثر منافع و مقاصد خود میدانند. برداشت جهان غرب از حجاب این است که آن را مصوب بازماندگی زنان از پیشرفت میدانند و در تصاویر، فیلمهای ویدئویی و خبری رسانههایشان به طور ملموس تصویری که از شخصیت زن ارائه میدهند تصویری مخدوش است، اما در ایران اسلامی با طلیعه انقلاب شکوهمند اسلامی با رهبری معمار کبیر انقلاب، کارکرد رسانهها و محتوای آنها در باب مسائل زنان دچار نوعی تحول درونی شده است. چهرهای که از جایگاه زن در رسانههای کشور ما به نمایش در میآید، هیچ وجه با دوران طاغوت و همچنین با نگاه ابزاری و شیء انگاری یک عده قابل قیاس نیست.
جایگاه زن در رسانه ملی توأم با کرامت و شئون اسلامی است
خوشبختانه نگاه به زن در رسانه ملی و دیگر رسانههای ما توأم با کرامت و منزلت زن و جایگاه او با حفظ شئون اسلامی و حقوق مادی و معنوی او در جامعه است و این از برکات نظام شکوهمند اسلامی است. تجربیات ارزشمند دوران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به عنوان تجربههای ارزشمند در این زمینه قابل تحقیق و تعمق است. بنابراین نوع نگاه نظام رسانهای به زنان و مسائل آنان نکته حائز اهمیت در هر مکتب فکری است و امروز نیز هرچه حضور زن در رسانه و به ویژه رسانه ملی به عنوان کلیدی ترین و فراگیرترین رسانه در دسترس جامعه با توجه به ارزشها و اهداف جامعه سازندهتر و مثبتتر باشد به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر خود را بر افکار عمومی و جامعه خواهد گذاشت.
با توجه به اینکه نقش زنان امروزی در صحنهها و حوزههای مختلف روز به روز بیشتر میشود، به نظر میرسد باید به این قشر از جامعه در رسانههای جمعی نیز بیشتر توجه شود. بررسی موضوعات و مسائل زنان به عنوان بخش بزرگی از جامعه امکان اصلاح و آگاهی بخشی از عناصر مؤثر در شکل گیری و جهتگیری افکار و اندیشههای آنان در جریان تحولات جامعه را فراهم میکند. در دنیای امروز، رسانههای جمعی در میان ابزارهای فرهنگی نقش به سزایی در تأثیرگذاری و نفوذ بر جامعه دارا هستند؛ این رسانهها در پیدایش عادات تازه تغییر در باورها و رفتار انسانها نقش مهمی دارند. رسانهها امروز وظایف مهمی چون انتقال اخبار و اطلاعات، آموزش مردم، پرکردن اوقات فراغتشان، تعامل و تضارب افکار را بر عهده دارند، اما یکی از مهمترین مسئولیتهای رسانههای دیداری شنیداری و نوشتاری همانطور که اشاره شد، زنده نگه داشتن سنتها و باورهای دینی و ملی آن کشور است.
میتوان گفت چگونگی نگرش هر جامعه نسبت به زنان، نمایانگر سطح فرهنگی و معنوی آن جامعه و بازتاب نقشها و مسائل زنان در رسانههای آن کشور است.
بر اساس چنین نگرشی است که مشاهده میکنیم در رسانههای جهان غرب، نگاه به زن نگاه کالا و در واقع ابزاری برای تبلیغات پرونده است، حال آنکه نمایش چنین تصویری از زن آن هم در جوامعی با آن همه ادعای پیشرفت، آزادی و دموکراسی، زیرپاگذاشتن اصول اولیه انسانی و نوعی بردگی و اسارت تن و روح زن است. بسیاری از نقشههای ارائه شده از زن در این جوامع، فرسنگها با واقعیت فاصله دارد.
معرفی چهره زن موفق مسلمان در رسانه نیازمند برنامهریزی است
حال با توجه به جایگاه زن در جوامع و به تبع آن در رسانههای جمعی، شایسته است رسانه در ارائه تصویر مطلوب و واقعی از چهره زن موفق مسلمان اقدام لازم و برنامه ریزی کند و با آسیب شناسی مسائل زنان در رسانه نسبت به پر کردن این خلأ که به دلایل آن اشاره میکنیم مبادرت کند. امروز نشناختن جایگاه زن در اندیشه اسلامی مهمترین آسیب برنامهریزان و برنامه سازان صدا و سیما در مواجهه با زن است؛ به دلیل این شناخت ناقص است که بعضاً مشاهده میکنیم زن که هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهای انسانی و هم در میدان حضور سیاسی و از همه بالاتر در عرصه خانواده نقش منحصر به فرد و ممتاز دارد در رسانه با اهداف مادی و سطح پایین و در برخی مواقع فاقد آگاهی و مدیریت لازم و بدون توجه ویژگیهای زن مسلمان به نمایش در میآید.
یکی از معضلات برخی برنامهها به ویژه فیلمها و سریالها این است که مشاهده میکنیم زن محجبه را شخصیتی واپسگرا به دور از اجتماع یا فضول و مداخله گر معرفی میکند. متأسفانه بعضاً مشاهده میکنیم آنجا که قرار است بانوان ایرانی در مقام مادری فداکار و همسری مهربان و همراه به تصویر درآیند، اغلب با زمانی مواجه میشویم که به دلیل تصویر فقر و بیسوادی خانواده، قابلیت تأمین و الگوپذیری خویش را از دست میدهند یا زنان تحصیل کرده که در رسانهها با هیبتی خانواده گریز و به لحاظ اجتماعی توانمند دیده میشوند و کاراکتر زنان محروم از حقوق اجتماعی توسری خور مستقیم و خاله زنک عمدتاً با ظاهری چادری و معتقد به مذهب و حجاب به نمایش در میآیند، در حالی که رسانه قادر است با ارائه تصویر مثبت و سازنده از روابط خانوادگی و اجتماعی زنان مذهبی محجبه و کارآمد در زمینه رواج نگرشهای دینی در بین زنان نقش بهسزایی داشته باشد. این مسئله زمانی خطرناکتر میشود که با توجه به ویژگیهای رسانههای جمعی، تصویر به نمایش در آمده از زن در قالبهای مختلف اعم از فیلم، سریال و نمایش و برنامههایی که برای پر کردن اوقات فراغت با چاشنی طنز و نشاط به شدت قابلیت تعمیم پذیری برای مخاطب و الگو شدن را دارد.
بنابراین به جاست که طراحان و برنامه سازان رسانه ظرافتهای این موضوع را به دقت دریابند. متأسفانه در برخی فیلمها و سریالها مشاهده میشود که زنان موفق در عرصه اجتماعی، مجرد، بیوه، مطلقه و یا در شرف متارکه هستند. این شرایط به طور ضمنی القا میکند که زن موفق نمیتواند همزمان دارای جایگاه خانوادگی و رسیدگی به وظایف اصلی خود در نهاد خانواده نظیر نقش همسری، مادری و دیگر نقشهای فطری خویش باشد، در حالی که زن صاحب خصوصیاتی است که او را از مرد متمایز میکند.
اغلب زنان خانهدار در مدیریت زندگی و تربیت فرزندان موفقترند
باید رسانهها زن را به عنوان یک فرد تأثیرگذار اجتماعی بپذیرند، با دیدن برخی فیلمها و سریالها و دیگر برنامههای رسانهای به تدریج شاید این نکته در نگرش مخاطب ایجاد شود که زن موفق حتماً دارای مدارک عالیه دانشگاهی است که این طرز فکر اشتباه و غلط و برخلاف باورهای دینی است. بسیار زنان و مردان موفقی داریم که زندگی بسیار عالی و فرزندان ممتاز تربیت کردهاند. در برخی موارد، زن موفق دارای موقعیت اجتماعی برجسته مانند پزشک یا مهندس است و زن خانه دار فاقد هرگونه موقعیت و شخصیت اجتماعی قلمداد میشود، در حالی که شاید به جرأت بتوان گفت اغلب زنان خانه دار در مدیریت زندگی و تربیت فرزندان موفقتر بودند.
در برخی موارد، نمایش غلط از هویت زنانه و انسانی و تعریف ناقص از الگوها و نقشهای زنان آثار مخربی بر جامعه انسانی میگذارد؛ لذا لازم است کار رسانه با در نظر گرفتن شاخصههای زن مسلمان و با معیارهایی برگرفته از منابع اسلامی و الهی به طراحی شخصیت زن در برنامههای مختلف خود بپردازد؛ همچنین فراموشی برخی از مهمترین ملاکها و شاخصههای زن مسلمان ایرانی نظیر ایثار و ازخودگذشتگی و عشق نیز از جمله نواقصی است که به همان موضوع درک ناقص از نقشهها و جایگاه زن برمیگردد.
گاهی نقش اول یک سریال که به عنوان زن موفق شناسانده میشود، زنی است که برخلاف دستورهای صریح اسلام، روبهروی همسرش میایستد و حرف گوش نمیکند و حتی با لحن بسیار زننده به همسرش امر و نهی میکند؛ خانهاش را از خانه همسرش جدا میکند و ناراحتی فرزندانش برایش مهم نیست در حالی که این زنان نباید به عنوان زنان موفق به مخاطبان معرفی شوند. شروع فرهنگ مردستیزی و تجویز نسخه زن سالاری که بعضاً در برخی رسانهها تبلیغ میشود و بی توجهی به اخلاق، آرامش، حسن خلق و تفاهم و خانواده دوستی، جز تنش آفرینی در کانون گرم خانواده، نتیجه دیگری نخواهد داشت. باید بر اساس دستورهای متعالی و مترقی دین مبین اسلام، ارتباط مستقیم، اعتماد و اطاعت زنان از همسران با سلامت روابط میان فردی به تصویر کشیده شود و از طرفی استقلال طلبی و عدم تمکین زنان مورد انتقاد قرار گیرد. همچنین در رابطه با نقشها و روابط اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر باید الگوی ارائه شده از روابط زوجین، الگوی صحیح و مبتنی بر درک متقابل باشد. زن باید همتا و شریک مرد و دارای حضور خلاق و فعال در عرصه خانواده و اجتماع باشد لذا تولید آثار هنری در خصوص زن و خانواده باید در جهت ارائه نقش مثبت و مؤثر زنان در خانواده و تلاش آنها در قوام خانواده باشد. ضروری است هنرمندان و دست اندرکاران تولیدات سینمایی و رادیویی و تلویزیونی مراقب باشند رشد زنان در ایران پس از انقلاب را با جدایی آنها از خانواده و حضور استقلال طلبانهشان در اجتماع به تصویر نکشند.
نباید در بحث ازدواج به جوانان الگو دهی غلط صورت گیرد
موضوع و مقوله ازدواج و تشکیل خانواده یکی دیگر از مسائل و موضوعات مهم مربوط به زنان است. در برخی از تولیدات هنری ملاحظه میشود دختر و پسری که موضوع ازدواج آنها چاشنی برنامه است، کمتر به همسری دینی و اخلاقی و معیارهای بالای اسلام در امر ازدواج میاندیشند. در برخی از این سریالها ملاک انتخاب همسر در مشخصات ظاهری و معیارهای مادی خلاصه میشود تا سلامت اخلاقی و معیارهای معنوی و خانواده. بدین ترتیب چنین برنامههایی که به عنوان ترغیب جوانان به ازدواج طبقهبندی میشود، موجب کاهش ازدواج و الگو دهی غلط به جوانان در امر ازدواج میشود. بنابراین لازم است به فرهنگسازی هرچه بیشتر موضوع ازدواج آسان در میان جوانان به ویژه با تاکید بر نقش زنان و دختران جوان از طریق الگوهای برگرفته از مکتب اهل بیت علیه السلام و شناساندن و معرفی الگوهایی از ازدواج بانوان اسوه و نمونه فرهنگ اسلامی به آنان در این برنامهها اقدام شود.
موضوع دیگر بسیار مهم در حوزه مسائل زنان، بحث حجاب و عفاف اسلامی است. از آنجا که پوشش چادر به عنوان یک ملاک رسمی حجاب و به عنوان حجاب و پوششی برتر در جامعه شناخته شده است، در به تصویر کشیدن این موضوع در برخی از تولیدات هنری با اشتباهات و ضعفهایی روبرو میشویم. در مواقعی مشاهده میشود، بازیگری که از پوشش چادر استفاده کرده، بسیاری از خانمهای محجبه و مذهبی جامعه به نحوه چادر ایشان ایراد میگیرند و میگویند که معلوم است این بازیگران بلد نیستند که چطور و چگونه چادر سر بگیرند. این مسئله بازخورد نامطلوبی دارد و حتی از ارج و قرب چادر میکاهد، یا اینکه برخی از آن زنان به نوعی آرایش و گریم کردهاند که اساساً شایسته یک بانوی محجبه نیست.
شأن و شخصیت خانم چادری در فیلمها و سریالها حفظ شود
از سویی دیگر، بسیاری از بینندگان در جستجوی این هستند که بدانند فلان بازیگر سینما در زندگی واقعی خود چگونه است و چگونه زندگی میکند. حال در این شرایط میبینیم که بعضی از بازیگران خانم که فیلمها و سریالها حضور دارند، با چهرهای بعضاً نامناسب در سایر شئون ظاهر میشوند و بدین ترتیب تمامی نمایش چادر در رسانهها را به استهزا میگیرند و پذیرش آن را در بین مخاطبان به حداقل میرسانند. ایراد قدیمی و حل نشده دیگر نمایش چادر در تولیدات، افرادی هستند که به شکل یک خانم چادری در میآیند؛ همانطور که گفته شد در برخی از سریالها افراد کم سواد با شأن اجتماعی پایین و وضع اقتصادی نامناسب چادری بوده و در مقابل شأن شاهد کسانی هستیم که به عنوان نمونه و الگوی جامعه معرفی میشوند اما متأسفانه نه تنها چادری نیستند بلکه از حداقل حجاب برخوردارند؛ البته در این سالها مشکل نام برده تا حدودی بهبود یافته و بسیاری فیلمها و سریالهایی هم بودند که از شخصیت مناسبی برخوردارند، اما اولاً به دلایلی که عرض شد همچنان باور پذیر نیستند و ثانیاً رگههایی از این مشکل همچنان باقی است.
نکات مطرح شده مهمترین نکات در رابطه با چگونگی به نمایش درآمدن جایگاه زن و شخصیت زن در برنامهسازی رسانهها بود. اگرچه بیان این مسائل به معنای نادیده گرفتن تلاشها و زحمات تولیدات نمایشی نیست و از این نکته نیز نباید غافل شد که رسانهها نقش مهم و ارزندهای در نمایش الگوی زن ایرانی مسلمان و انقلابی و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه در برنامههای خود داشتهاند، اما توجه بیشتر و عمیقتر به موضوع زن و جایگاه و منزلت او در جامعه و نمایش چهره واقعی زن در جامعه اسلامی، مسئله بسیار مهمی است که مسئولان و دستاندرکاران باید توجه و اهتمام جدیتری به آن داشته باشند. تبیین کرامت و شأن خانوادگی، تفهیم شأن واقعی زن در اجتماع و افکار عمومی و مخاطبان، برنامههای نمایشی و اهتمام به نمایش نقش همسر خوب، مادر خوب، انسانی و کارآمد از زن، ارائه نقش و چهره ارزشی زنان همچون عفت و نجابت، نشان دادن گوهر حیایی بانوان، عنصر اصلی و رکن اساسی خانواده بودن عضو اصلی و رکن اساسی فعالیتهای جامعه بودن، تأثیر زن در رشد جامعه و رشد مردان، تأثیر زن در واقعیتهای گذشته ما از قبیل انقلاب و جنگ تحمیلی و دیگر صحنهها، بخشی از اصلیترین انتظارات واقعی زنان آزاده ایران اسلامی است و این موضوع و اهتمام به آن باید به جریانی همگانی و منطقی تبدیل شود.
از آنجا که چشم امید زنان آزاده و مسلمان جهان به زنان ایران انقلابی و اسلامی دوخته شده است، از دانشگاه انسان سازی انتظار میرود بیش از گذشته نسبت به اصلاح کیفیت حضور زنان و تبدیل زن ایرانی به زن تراز اسلام اقدام جدی و مؤثر و سریع وجود داشته باشد تا شاهد بیهویتیها، خودباختگیها و نشناختن وظایف نباشیم.