محسن اسلامزاده مستندساز که بهعنوان چهره سال هنر انقلاب در عرصه مستندسازی در سال ۱۴۰۱ انتخاب شده است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره دریافت این عنوان گفت: واقعیت این است که شخصاً انتظار چنین انتخابی را نداشتم. در حال حاضر در سفر افغانستان هستم و وقتی با پیامهای تبریک افراد مختلف مواجه شدم، متوجه ماجرا نبودم. بعد از آن بود که نام خود را در فهرست چهرههای سال هنر انقلاب در حوزه مستند دیدم و واقعاً یکه خوردم! حس میکنم از این به بعد کار برایم سختتر میشود. هم از منظر تولید مستند و هم از منظر ارتباط با جوانترها در دنیای مستند، از این به بعد مسیر سختتری را پیش رو دارم.
وی افزود: طبیعتاً کارهایم بعد از این بیشتر زیر ذرهبین میرود و با دقت بیشتری دنبال میشود. امیدواریم بتوانم سطح کارم را نسبت به قبل از دریافت این عنوان بالاتر ببرم و سوژههای جذابتری را برای مستندسازی پیدا کنم. تلاش میکنم اندک تجربهای را هم که در طول سالهای فعالیتم در حوزه مستند به دست آوردهام به جوانتر منتقل کنم و امیدوارم در این مسیر هم بتوانم سرافراز باشم.
اسلامزاده درباره تعریف هنر انقلابی در حوزه مستندسازی هم گفت: مستند انقلابی مانند هنر انقلابی، اثری است که اولاً به آرمانهای امام (ره) و رهبری پایبند باشد و در عین حال مشکلات و دغدغههای مردم در آن دیده شود. مستند انقلابی باید پیگیر و مطالبهگر باشد. اینگونه نیست که فکر کنیم مستند انقلابی صرفاً باید روایتگر پیروزی انقلاب اسلامی و یا پیروزی بر داعش باشد. گستره مستند انقلابی ژانرهای متنوعی را میتواند دربر بگیرد. از مسائل و آسیبهای اجتماعی که امروز کشور درگیر آن است گرفته تا افزایش آمار طلاق و حتی موضوعات منطقهای مانند حقابه در سیستان و یا مفاسد اقتصادی.
هر آنچه را که دغدغه مردم است، میتوان در مستند انقلابی مطرح کرد
وی تأکید کرد: هر آنچه که مسئله مردم باشد، میتوان در قالب مستند انقلابی به آن پرداخت و این دایره از آسیبشناسی جریان خصوصیسازی در کشور تا مسائل مرتبط با محیط زیست و حیات وحش را در بر میگیرد. هنر انقلابی همه این موضوعات را در بر میگیرد و یک مستندساز انقلابی مبتنیبر وسع و امکاناتی که در اختیار دارد باید در چارچوب همین موضوعات فعالیت کند تا بتواند مشکلی از مشکلات کشور را رفع کند.
مستند «هیچکس منتظرت نیست» را ساختم که بسیار فیلم تلخ و سختی بود ولی نگاهم به موضوع ناامیدانه نبود. خوشحالم که در این مستند به یکی از مسائل مهم کشور یعنی ماجرای زنان کارتنخواب پرداختهام. این مسئله مسئلهای است که نمیتوانیم چشممان را روی آن ببندیم
اسلامزاده که در کارنامه خود مستند تلخ اجتماعی «هیچکس منتظرت نیست» را هم دارد، درباره نسبت این جنس سوژهها با مستندسازی انقلابی هم گفت: شما نمیتوانید برای هنر انقلابی یک چارچوب خاص سوژهای در نظر بگیرد و مثلاً به من بگویید تنها میتوانم درباره موضوعات مرتبط با افغانستان فیلم بسازم و اگر درباره شکست داعش در عراق مستند ساختم، آن وقت میشوم مستندساز انقلابی! از آن طرف هم بگوییم پرداختن به معضلات اجتماعی جزو هنر انقلابی نیست! من مستند «هیچکس منتظرت نیست» را ساختم که بسیار فیلم تلخ و سختی بود ولی نگاهم به موضوع ناامیدانه نبود. خوشحالم که در این مستند به یکی از مسائل مهم کشور یعنی ماجرای زنان کارتنخواب پرداختهام. این مسئله مسئلهای است که نمیتوانیم چشممان را روی آن ببندیم.
وی تأکید کرد: اعتقاد من این است که بچههایی که همفکر من هستند و همهمان هم ادعای انقلابیگری داریم، باید در همین مسیر گام برداریم. ما نمیتوانیم چشممان را ببندیم و کارتنخوابها را در تهران نبینیم. نمیتوانیم آسیبهای اجتماعیای را که متوجه زنان است، نبینیم. نمیتوانیم کودکان کار را نبینیم. نمیتوانیم مشکلات مهاجران افغانستانی در کشور را نبینیم. نمیتوانیم گلایه مردم کرمانشاه درباره واگذاری پالایشگاه کرمانشاه را نبینیم. ما باید این مسائل را پیگیری کنیم. اگر داعیه انقلابی بودن داریم باید از همین مسائل فیلم بسازیم. اینها مسائل روز مردم است که بهزودی صورت حادتری هم میتواند پیدا کند اما باید زودتر اقدام کنیم و نسبت به آنها اخطار و انذار بدهیم.
این مستندساز ادامه داد: دکتر شریعتی نیایشی دارد که در بخشی از آن میگوید خدایا به هنرمندان ما درد عطا کن. چرا؟ چون هنرمند باید درد اجتماع و مردم و کشورش را داشته باشد. اصلیترین مسئله کشور ما امروز بحث اقتصاد است و متأسفانه کسانی که در قالب دولتهای مختلف آمدند و رفتند، نتوانستند آنگونه که باید مسئله اقتصاد را حل کنند و ماجرا مبارزه با مفاسد اقتصادی را به جای خوبی برسانند. متأسفانه هنوز این جریانات حضور دارند و دارند از خون مردم میمکند. اینها مثل زالو به جان مردم و حکومت و انقلاب افتادهاند و یکی از اصلیترین سرفصلهای من برای مستندسازی همین ماجرای مفاسد اقتصادی است. آخرین پروندهای هم که در این زمینه به آن پرداختم، هنوز زیر مونتاژ است.
مستندی که کامم را در سال ۱۴۰۱ تلخ کرد
اسلامزاده گفت: من در سال گذشته هم در تولید و هم در اکران سال پرباری را داشتم و از این منظر سال ۱۴۰۱ سال شیرینی برای من بود اما ساخت مستندی درباره چگونگی واگذاری پالایشگاه کرمانشاه در آخرین روزهای این سال، واقعاً کام مرا تلخ کرد. امیدوارم مسئولان دستگاه قضائی بهخصوص شخص آقای اژهای که نشان دادهاند عزم جدی برای مبارزه با مفاسد دارند به این موضوع بهصورت ویژه ورود کنند. آبروی نظام، اعتماد مردم و بیتالمال در خطر است و ما هم نمیتوانیم سکوت کنیم. ما نمیتوانیم در خلاء و جدای از دغدغههای مردم فیلم بسازیم و بعد هم انتظار تأثیرگذاری داشته باشیم.
ماجرای مفاسد اقتصادی و دغدغههای اقتصادی مردم نیاز به ورود جدی جریان مستندسازی انقلاب دارد و این مسئلهای است که حتی تیم جدید مدیران سازمان صداوسیما هم نتوانستهاند آن انتظاری که از آنها میرفت را در این زمینه برآورده کنند
وی تأکید کرد: ماجرای مفاسد اقتصادی و دغدغههای اقتصادی مردم نیاز به ورود جدی جریان مستندسازی انقلاب دارد و این مسئلهای است که حتی تیم جدید مدیران سازمان صداوسیما هم نتوانستهاند آن انتظاری را که از آنها میرفت، در این زمینه برآورده کنند. هنوز آنطور که باید شاهد مستندسازی انقلابی در این حوزهها نبودهایم.
این مستندساز درباره مرز میان سیاهنمایی و پرداخت دغدغهمندانه به موضوعات روز هم گفت: چندی پیش شرایطی بهوجود آمد که مستندهای اجتماعی بسیاری را تماشا کردم. بهنظرم تفاوت نگاه فیلمساز در فیلمش کاملاً محسوس است. مستندهایی که به دنبال سیاهنمایی هستند عموماً به معضلات اجتماعی هم با عینک سیاست نگاه میکنند. مثلاً وقتی میخواهد روی بحث ازدواج کودکان کار کنند، از نگاه علمی و اجتماعی عبور میکنند و پرداختی سیاستزده به این ماجرا دارد و حتی جریان انتخابات و حواشی آن را هم وارد موضوع میکند.
وی ادامه داد: مستند دیگری هم با موضوع زنان کارتنخواب در تهران بود که اتفاقاً مورد توجه جشنوارههای خارجی هم قرار گرفته بود اما بازهم این موضوع اجتماعی را به ماجراهای سیاسی گره زده و مشخص بود نگاه مستندساز در راستای حل معضل نیست و تنها با یک پرداخت سیاسی بهدنبال پروپاگاندا و جذب حمایتهای خارجی است. در این دست مستندها غالباً هیچ نقطه امیدی هم وجود ندارد در حالی که اساساً انسان با امید زنده است. نگاه دغدغهمند در یک مستند کاملاً قابل تشخیص است.
خاطرات زیادی از ممیزی و سانسور آثارم دارم!
این هنرمند چهره سال هنر انقلاب درباره اینکه آیا تاکنون در تولید آثارش با مشکل ممیزی و سانسور هم مواجه شده است یا خیر، گفت: من خاطرات زیادی در این زمینه دارم. ما مجموعهای را در سال ۸۶ ساخته بودیم که سال ۸۸ تدوین آن نهایی شد اما غیر از چند قسمت، باقی قسمتهای آن تا چند سال پشت خط پخش تلویزیون باقی ماند! از آن سالها که تقریباً شروع فعالیت حرفهایام بود بگیرید تا همین سال ۱۴۰۱ من با این معضل مواجه بودهام. یکی از مستندهایی که ساخته بودم بهرغم آنکه چندین بار هم با اصلاحیه مواجه شد و اصلاحش کردیم، بازهم امکان پخش پیدا نکرد. موضوع این مستند هم پرداختن به وقایع مهر و آبان سال گذشته در یکی از استانها بود و با اینکه نگاهم به این وقایع انتقادی بود اما بازهم نگاهم را در چارچوب انقلاب و نگاه رهبری میدانم و امیدوارم که به پخش برسد.
زمانی پرداختن به موضوعات حساس که احتمال میرفت دردسر داشته باشد، خیلی سخت بود. با تماس یک وزیر و یا فشار دو مدیرکل و فلان استاندار، ناگهان یک مستند از جدول پخش تلویزیون حذف میشد، در سالهای اخیر اما چند کار انتقادی خود من از تلویزیون پخش شد
وی ادامه داد: جالب اینکه برخی از مسئولان هم با این نگاه انتقادی موافق هستند اما اقلیتی وجود دارند که جلوی پخش کار را گرفتهاند و ما هم زورمان نمیرسد که این مستند را پخش کنیم بلکه بخشی از اعتماد مردم را هم در آن استان خاص بازگردانیم. بهخصوص که رهبری هم شخصاً به این موضوع ورود داشتند و هشدار دادند که باید دغدغههای مردم پیگیری شود. این مستند من چند ماه است که آماده پخش است و هر چقدر هم که در پخش آن با تأخیر بیشتری مواجه شویم، کارکردش را بیشتر از دست میدهد.
اسلامزاده گفت: از آنهایی که حمایت کردند تا در اوج این مسائل و بحرانها یک فیلم بهروز بسازیم باید تشکر کنم. تلاش کردیم با دوربین جستجوگر مستندی بهدور از جانبداری بسازیم اما متأسفانه در چرخه اصلاحیه و گزارههایی از این دست که الان وقت این مستندها نیست، کارمان گیر کرده است. امیدوارم در همین روزها فرصت پخش این مستند فراهم شود.
یک وزیر به مدیر شبکه فشار آورد، اما مستندم پخش شد
وی درباره اینکه اساساً چقدر آثار مستند خود بهویژه آثار انتقادیاش را قابل پخش از تلویزیون میداند هم گفت: اصولاً شرایط تلویزیون در سالهای اخیر، نسبت به قبل خیلی بهتر شده است. زمانی بود که آثار به واسطه کوچکترین انتقاد، سالها پشت خط میماندند. حتی انتقاد هم نه، زمانی پرداختن به موضوعات حساس که احتمال میرفت دردسر داشته باشد، خیلی سخت بود. با تماس یک وزیر و یا فشار دو مدیرکل و فلان استاندار، ناگهان یک مستند از جدول پخش تلویزیون حذف میشد، در سالهای اخیر اما چند کار انتقادی از خود من از تلویزیون پخش شد. مانند مستند «میرآب» که میدانم یکی از وزیران فشار زیادی به مدیر شبکه یک آورد تا جلوی آن را بگیرند اما بازهم کار پخش شد. در روزهای پایانی سال گذشته هم مستند «چهار چرخ» در ۶ قسمت با موضوع آسیبشناسی صنعت خودرو بهعنوان کار مشترک بنده و محمود عزیزی از شبکه مستند پخش شد که اتفاقاً نقدهای تندی هم داشت هرچند تلاش کردیم از چارچوب انصاف خارج نشویم.
اسلامزاده در پایان بیان کرد: بهطور کلی من همچنان امیدوار به پخش کارهایم از تلویزیون هستم چرا که مستند میسازم تا علاوهبر حضور در جشنوارهها بتوانم آنها را از تلویزیون پخش کنم. کاری که از تلویزیون پخش میشود مخاطبان بسیار بیشتری میتواند داشته باشد و حتی امکان جریانسازی هم پیدا میکند. شکرخدا در شرایط فعلی هم میتوان مستندهای انتقادی از تلویزیون پخش کرد.