خبرگزاری مهر- گروه استانها- ویژگیها و شخصیتی که از شهید سید محمد حجازی توسط نزدیکان او بیان میشود این جمله شهید حاج قاسم سلیمانی را تداعی میکند که «تا کسی شهید نبود، شهید نمیشود». او هرچند که یک شخصیت نظامی داشت اما مهربانی و صبوریاش در بین دوستان و خانواده زبانزد همه شده بود و سعی داشت همه را از خود راضی نگه دارد و ویژگی تواضع و مردمداری او جز اولینهایی است که در ذهنها حک شده است.
مادر این شهید در گفتوگویی که با خبرنگار مهر داشته بر این موضوع صحه میگذارد و میگوید: «روحیه آقا محمد آنقدر لطیف و مهربان بود که با حضورش کودکان بیشترین زمان را با او سپری میکردند، با بچهها ارتباط بسیار خوبی داشت به گونهای که هر بار دور هم جمع میشویم بچهها از روی خوش دایی و یا عمو محمد میگویند. محمد آقا مردی به تمام معنا بود چرا که در خانواده و کشور امنیت را برقرار میکرد و این برای من بزرگترین افتخار بود.
این مادر حتی از سمتها و فرماندهی پسرش هم از طریق تلویزیون با خبر میشد و از تواضع این شهید میگوید: «باید بگویم که هر چه در روایات و آیات قرآن آمده است که کم بخورید، کم بخوابید و بیشتر ارتباط با مردم داشته باشید را در خلقیات حاج آقا محمد میدیدیم، او حتی حاضر نبود با گفتن آرزویی که در دل داشت و آن شهادت بود دل من را بیازارد و هرگز در خلوتهایی که داشتیم از کسی گلایه نمیکرد.» «اصلاً ما نمیدانستیم که آقا محمد فرمانده شده، بیشتر از تلویزیون میشنیدیم و وقتی از او میپرسیدیم میگفت اینها که مهم نیست ما سربازی هستیم که باید به وظایفمان عمل کنیم؛ البته به یاد دارم که آقا محمد دو سال فرمانده سپاه مشهد بود، بعد همدان، بعد اهواز و اواخر جنگ بود که برای انجام مأموریت در ستاد کل نیروهای مسلح به تهران آمدند.»
دست کشیدن از تجارت و رفتن سراغ فعالیتهای فرهنگی
سردار مهدی کوهی، یار دیرینه سردار شهید سیدمحمد حجازی در گفت و گو با خبرنگار مهر به نکتهای اشاره میکند که برای جوانان امروزی عجیب به نظر میرسد که فردی در خانوادهای متمول و ثروتمند به دنیا آمده باشد اما دست از تجارت و ثروتمندی و مال دنیا بکشد و به سراغ فعالیتهای انقلابی برود. او در این زمینه میگوید: «یادم هست که سردار حجازی قبل از انقلاب در چه وضعیتی بود، پدری داشت متمول و ثروتمند و از تجار بزرگ بازار اصفهان، سید حسین خیلی به دو فرزند خودش یعنی سید احمد و سید محمد میدان میداد و خیلی امکانات در اختیار آنها قرار میداد و مایل بود که پسرانش نیز به تجارت وارد شوند اما هر دو برادر علاقهای به بازار و تجارت نداشتند و هر دو در کارهای انقلاب فعال بودند و حتی به زندان رفتند البته سید احمد مدت بیشتری در زندان بود. البته باید بگویم که هر دو برادر رضایت پدر را جلب کردند و او از دست پسرانش بسیار راضی بود».
سردار کوهی از ضرورت نیاز به مسائل اعتقادی و یادگیری آنها و اهمیت شهید حجازی به این موضوع میگوید: قبل از انقلاب به علت مسائلی که گروههای التقاطی مانند مجاهدین خلق، گروههای چپ گرا مانند فداییان و امثال آنها ایجاد کردند نیاز به دانستن علوم دینی و تقویت پایههای اعتقادی در بین جوانان انقلابی احساس شد، در آن زمان اتفاقات بدی افتاد که به شهادت شهید شریف واقفی و شهید لبافی نژاد منجر شد که این دو نفر شهدای اعتقادی بودند و زیر بار حرفهای التقاطی گروه مجاهدین خلق نرفتند.
ضرورت یادگیری آموزههای اعتقادی
او ادامه میدهد: در این دوران بین جوانان گرایش بین خواندن متون دینی و پربار کردن فکر دینی ایجاد شد و بر اساس همین نیاز و تفکر، من، آقای حجازی، آقای اخلاصی و دو نفر دیگر از دوستان به قم رفتیم و در مدرسه شهید حقانی ثبت نام کردیم، همه تا قبل از این دیپلم گرفته بودیم و در دانشگاه مشغول تحصیل بودیم که در مدرسه حقانی ثبت نام کردیم، من در حین تحصیل در مدرسه حقانی دانشگاه را نیز ادامه دادم اما دیگر دوستان تمایلی به این کار نداشتند. رشته من ادبیات عرب و رشته سردار حجازی جامعه شناسی بود که البته سردار بعد از انقلاب در دانشگاه اصفهان ادامه تحصیل دادند.
سردار کوهی تصریح میکند: سردار حجازی در حوزه بسیار فعال بود، در کلاسها مباحثات جدی با اساتید داشت که بسیار قابل توجه بود. نکته جالب در مدرسه حقانی این بود که سردار حجازی میگفت که برای احتیاط بهتر است ما شهریهای از حوزه دریافت نکنیم و همین کار را کردیم و اعتقاد داشتند که ما برای تقویت بنیههای اعتقادی آمدهایم و قصد فعالیت در این حوزه را نداریم.
سازگاری با همه سلیقههای مدیریتی
او یکی از مسائل دیگری که در بحث مدیریتی سردار حجازی قابل ملاحظه بود را اینگونه توضیح داد: سازگاری با همه سلیقههای مدیریتی این شهید اینجور نبود که اگر با کسی نظراتش موافق نباشد او را کنار بگذارد. شاهد بودم که انعطاف پذیری ویژهای در برخورد با مسائل داشت و در صورت منطقی بودن نظر طرف مقابل عاقلانه از موضع قبلی بر میگشت.
دوست و یار همیشگی این شهید میگوید: سردار همیشه آماده شهادت بود در همه مراحل زندگیاش این امر را میدیدم، از سویی سردار به همه دوستان توجه داشت زمانی که در لبنان خدمت میکرد در سفری به اصفهان و بعد از حضور در یک جلسه من خواستم او را به خانه برسانم، او در مسیر از من خواست تا به دیدن یکی از دوستان قدیمی که در سفر قبل از انقلاب در دیدار با علما همراه ما بود برویم و برایم جالب بود که با همه گرفتاریها او به فکر دوستان قدیمی است.
او از مطیع بودن شهید و تواضع سردار در برابر رهبر انقلاب میگوید: اولین دیدار سردار حجازی با رهبر معظم انقلاب مربوط به زمانی است که او همدان بود و حضرت آقا برای رژه گردانهای قدس به همدان آمدند، کل شهر برای حضور ایشان درگیر بود، امام جمعه همدان سردار حجازی را معرفی کرد و گفت آقای حجازی جانشین سپاه است حضرت آقا گفتند آقای حجازی و دو بار این جمله را تکرار کردند.