سهیل ملکی از انتشار نمایشنامه «نون و خون» خبر داد که اثری کاملا زنانه و درباره ارتباط چند دوست قدیمی است که درگیر بیماری یکی از دوستانشان می‌شوند.

سهیل ملکی بازیگر، کارگردان و نویسنده تئاتر درباره انتشار تازه‌ترین نمایشنامه‌اش به خبرنگار مهر گفت: چند روزی است که نمایشنامه «نون و خون» توسط نشر جامه‌دران وارد بازار کتاب شده و قرار است در نمایشگاه بین‌المللی کتاب نیز حضور داشته باشد. پیرنگ اصلی نمایشنامه «نون و خون» بر اساس بیت معروف سعدی که می‌فرماید «آدمی را آدمیت لازم است / عود را گر بو نباشد هیزم است» متولد شد.

وی ادامه داد: روال اصلی قصه را با توجه به همین پیش فرض و بیت شاعر، جلو بردم به طوری که بعد از خوانش نمایشنامه، خواننده به صورت جدی با مفهوم این بیت آشنا و آن را کاملاً هضم می‌کند. همواره به عنوان یک ایرانی تاکید بر خلق نمایشنامه‌های ایرانی داشتم و اگر عمری باقی بود با همین سیاق این راه را ادامه می‌دهم کما اینکه نمایشنامه قبل تر من «هیچ و پوچ» که سال پیش در جشنواره تئاتر فجر هم به عنوان نمایشنامه برگزیده انتخاب شد بر همین مضمون ایرانیزه بودن تاکید داشت.

ملکی درباره مراحل نگارش «نون و خون» توضیح داد: تحقیق و نگارش این متن از اردیبهشت سال ۱۴۰۰ آغاز شد و بنا به ویژگی‌های داستان باید یک سری تحقیقات پزشکی برای هضم صحیح و دقیق از بیماری که در متن ذکر شده می‌کردم به همین دلیل حدود چهار ماه تحقیق در این باره صورت گرفت و از اوایل تیر کار نگارش و دیالوگ نویسی متن شروع شد و تقریباً اوایل مهر به پایان رسید. زمان و زیست نمایشنامه مربوط به همین سال‌های اخیر است حتی اشاره‌هایی به دوران کرونایی نیز در آن شده است. شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این نمایشنامه پارادوکسی است که بین فضای ذهنی من به عنوان نویسنده مرد و زنانه بودن اثر جریان دارد. «نون و خون» یک نمایشنامه کاملاً زنانه و با کاراکترهای زن است که توسط یک مرد نوشته شده است از این رو برای نزدیک شدن به فضای زنانه شخصیت‌ها تلاش زیادی کردم.

وی در پایان درباره داستان نمایش بیان کرد: نمایش درباره هفت دوست قدیمی و بیست و چند ساله است که همگی دختر هستند. یکی از دختران دچار بیماری سرطان کبد آن هم از نوع بدخیم می‌شود و طبیعتاً خبر آن را به دوستان قدیمی‌اش انتقال می‌دهد به طوری که باعث می‌شود در طول یک‌سالی که با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کند سایر دوستانش هم درگیر او و بیماری‌اش شوند اما در آخر داستان‌، خواننده با منظره و اتفاقی غیرمترقبه و دور از تصور روبرو می‌شود که کل تصوراتش را به هم می‌ریزد.

در بخشی از متن نمایشنامه آمده است:

نازنین: من نمی‌خوام امید الکی بهت بدم آزاده، اما خودت هم می‌دونی خیلی‌ها هم خوب شدند. دیگه بچه نیستی، تو این جامعه‌ای و هر روز داری اخبار رو از تو اینترنت و دهن این و اون می‌شنوی.

آزاده: بله شنیدم، اما نه وقتی به اینجا رسیده. سرطان من داره پیشرفت می‌کنه. پیش هر دکتری رفتم اصلاً مونده بود و می‌گفت چرا الان اومدی! تنها راه پیونده. من همه رو خوندم و پرسیدم، این شیمی درمانی و بیمارستان و آزمایش دادنا هم همه فقط برای اینه که بیشتر پیشرفت نکنه، تنها راهی که خوب بشه و پیوند نخوام، فقط یه معجزه است، فکر کن! یه معجزه برای من تو راه باشه!

نمایشنامه «نون و خون» در تیراز ۱۰۰۰ نسخه توسط نشر جامه‌دران چاپ و در بازار کتاب توزیع شده است.