خبرگزاری مهر -گروه بینالملل: در روز پانزدهم آوریل ۲۰۲۳ درگیریهای مسلحانهای میان ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع در خارطوم، پایتخت سودان و دیگر شهرهای این کشور کلید زده شد. دو طرف در این درگیریها از تسلیحات سنگین نظامی استفاده کردند، ارتش سودان اعلام کرده تا زمان انحلال نیروهای پشتیبانی سریع به نبرد ادامه خواهد داد، در مقابل نیز نیروهای پشتیبانی سریع اعلام کرده که جنگ را تا زمان سیطره کامل بر ارتش ادامه خواهد داد.
رهبران دو طرف پیش از این رخدادها از یکدیگر حمایت میکردند اما در موضوع امضای توافقنامه نهایی چارچوب با شورای مرکزی جریانهای آزادی و تغییر دچار اختلاف شدند. این در حالی است که دو طرف در روز پنجم دسامبر ۲۰۲۲ در مذاکراتی که با مشارکت آمریکا، انگلیس، امارات متحده عربی و عربستان سعودی با نظارت سازمان ملل و اتحادیه آفریقایی برگزار شده بود، به طور مقدماتی درباره امضای توافقنامه چارچوب، تفاهم کرده بودند. محمد حمدان دقلو ملقب به حمیدتی، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع سودان با امضای توافقنامه نهایی چارچوب موافق است، اما عبدالفتاح البرهان فرمانده ارتش سودان، امضای این توافق را منوط به ادغام نیروهای پشتیبانی سریع در ارتش سودان دانسته و تاکنون از امضای توافقنامه چارچوب سر باز زده است.
سوالی که مطرح میشود این است که تغییراتی که توافقنامه چارچوب بر موازنه قدرت میان دو طرف ایجاد میکند، چیست؟ تحولاتی که منجر به این رخدادها شده چیست؟ و سناریوهای احتمالی برای این مواجهه نظامی چه خواهند بود؟
تنشها از کجا آغاز شد؟
توافقنامه چارچوب بر این مساله تاکید دارد که نیروهای مسلح سودان در دوران انتقال قدرت، تحت فرماندهی رئیس دولت غیرنظامی قرار گیرد، بر این اساس نخستوزیر سودان در همین دوران ریاست شورای امنیتی و دفاعی را که با حضور کمیتههای مرتبط به آن تشکیل شده، برعهده میگیرد، همچنین در رأس وزارت دفاع شخصیت نظامی قرار نخواهد گرفت. در واقع بر مبنای این توافقنامه، ژنرال البرهان به عنوان فرمانده ارتش سودان، ریاست شورای حاکمیتی سودان را از دست داده و دیگر قدرت اعمال حاکمیت بر نیروهای پشتیبانی سریع که معاون آن بود را از دست خواهد داد، بر اساس این توافقنامه دو تشکیلات فوق به طور مستقل از هم فعالیت خواهند کرد. این استقلال قوا شامل ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع نیز شده و بر مبنای این توافقنامه نیروهای پشتیبانی سریع دیگر تحت فرماندهی ارتش سودان قرار نخواهد داشت. علاوه بر این توافقنامه چارچوب ارتش سودان را از انجام هر گونه فعالیت تجاری منع کرده و فقط در زمینه صنایع دفاعی برای فعالیتهای ارتش، استثنا قائل شده است. در مقابل، توافقنامه چارچوب هیچگونه جدول زمانبندی برای ادغام نیروهای پشتیبانی سریع در ارتش سودان تعیین نکرده و فعالیتهای این نیروها در زمینه استخراج طلا و تجارت آن را، منع نکرده است.
بر همین اساس، فرماندهی ارتش سودان به این ارزیابی رسید که توافقنامه چارچوب موجب از دست رفتن سیطره ارتش بر بخش دولتی و نیروهای پشتیبانی سریع خواهد شد. اگر سیطره ارتش بر امور دولتی به ویژه شورای مرکزی امری ساده و پیش پا افتاده محسوب میشد، ژنرال عبدالفتاح البرهان مجبور نمیشد در اکتبر ۲۰۲۱ دولت عبدالله حمدوک را از قدرت ساقط کند. همچنین فقدان سیطره ارتش بر نیروهای پشتیبانی سریع، یک تهدید واقعی برای ارتش سودان محسوب میشود به ویژه اینکه ارتش را در تقابل با یک ارتش دیگر که نیروهای پشتیبانی سریع خواهند بود، قرار خواهد داد. پیامدهای مخاطرهآمیز برای ارتش سودان، با حمایتهای متقابل شورای مرکزی از نیروهای پشتیبانی سریع، تشدید هم شد، به ویژه اینکه این دو منافع خود را در حمایت از یکدیگر ارزیابی کردند. چون از یک طرف نیروهای پشتیبانی سریع از شورای مرکزی به عنوان ابزاری برای اتلاف وقت و تأخیر در روند ادغام در ارتش استفاده میکرد و از طرف دیگر شورای مرکزی از روابط با نیروهای پشتیبانی سریع به عنوان راهکاری برای کاهش سیطره ارتش بر روند فعالیتهای سیاسی بهره میبرد.
شاخصهای متعددی نیز از پشتیبانی متقابل شورای مرکزی از نیروهای پشتیبانی سریع وجود داشت، در جریان کودتای سال ۲۰۲۱ (به فرماندهی عبدالفتاح البرهان) علیه دولت حمدوک، ژنرال حمیدتی از مشارکت در آن خودداری کرد و شورای مرکزی نیز از مواضع حمیدتی در زمینه لزوم تسلیم قدرت به غیرنظامیان استقبال کرد.
علاوه بر استفاده ابزاری حمیدتی از توافقنامه چارچوب در منازعه با ارتش سودان، وی با اعلام حمایت از این توافقنامه سعی کرد برای خود مشروعیت بینالمللی ایجاد کرده و همواره خودش را به عنوان حامی تحول دموکراتیک در سودان معرفی کند، بر خلاف ارتش سودان که همواره روند انتقال قدرت به غیرنظامیان را به تعویق میانداخت. این مشروعیت بینالمللی به فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع اجازه میداد که از پیگردهای حقوقی در زمینه ارتکاب جنایات جنگی در دارفور و قتلعام ۱۳۰ تظاهراتکننده مسالمتآمیز در ژوئن ۲۰۱۹ رهایی یابد، همچنین به حمیدتی این امکان را میداد که در جریان انتخابات آینده برای ریاست جمهوری سودان نامزد شود.
سناریوی خطرناک ارتش موازی
اختلافات البرهان و حمیدتی در زمینه توافق چارچوب، چیزی جز تغییر موازنه قوا میان ارتش و نیروهای پشتیبانی سریع سودان نبود، به ویژه اینکه هر دوی آنها در تلاش برای بهرهمندی از دوران تحولات سیاسی سودان و تحقق دستاوردهای بیشتر بودند.
حمیدتی شمار نیروهای پشتیبانی سریع را بر مبنای برخی ارزیابیها به ۱۰۰ هزار نفر افزایش داده و آنها را به تسلیحات سبک، توپخانه و خودروهای زرهی مجهز کرده است. بر اساس تحقیقات کارشناسان سازمان ملل، وی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ با استخراج طلا از برخی معادن سودان و فروش آن به یک کشور خاورمیانهای توانسته ۴.۶ میلیارد دلار درآمد کسب کند. وی اقدام به ایجاد شبکهای از روابط منطقهای و بینالمللی نموده است؛ در جنگ یمن برای پشتیبانی از عربستان سعودی و امارات مشارکت کرده و از ایجاد پایگاه دریایی روسیه در سودان استقبال نموده است. حمیدتی در فوریه ۲۰۲۲ به روسیه سفر کرده و در دیدار با سرگئی لاوروف وزیرخارجه روسیه، درباره ارتقای سطح همکاریهای دوجانبه در زمینههای انرژی، معادن و کشاورزی توافق کرده است. بر مبنای گزارش کارشناسان سازمان ملل، نیروهای پشتیبانی سریع با گروه واگنر در دارفور همکاری کرده است. در فوریه ۲۰۲۳ نیز لاوروف با حمیدتی در خارطوم (پایتخت سودان) دیدار کرد. سیانان به نقل از برخی مسئولان سودانی و آمریکایی اعلام کرد که حمیدتی در روند انتقال مقادیر زیادی طلا، از سودان به روسیه برای حمایت مالی از پوتین در جنگ اوکراین مشارکت کرده است. در اوایل سال ۲۰۲۲ نیز حمیدتی با وجود روابط پرتنش سودان و اتیوپی در موضوع مرزها و سد النهضه به اتیوپی سفر کرد و در آنجا با «آبی احمد» نخستوزیر این کشور، دیدار و گفتگو کرد.
در مقابل، عبدالفتاح البرهان رئیس شورای حاکمیتی سودان تلاش کرد دایره حامیان داخلی خود را توسعه دهد، وی خواستار توسعه مشارکت سیاسی در شورای مرکزی با حضور جریانهایی نظیر فراکسیون دموکراتیک در آن شد، امری که با مخالفت شورای مرکزی همراه شد و به جایی نرسید. در تحولات خارجی، فرماندهی ارتش تلاش کرد ضمن اعلام موافقت با تسلیم قدرت به جریانهای غیرنظامی با نظارت طرفهای بینالمللی، مشروعیت جهانی و کمکهای مالی و اقتصادی کسب کند تا در راستای آن اسباب خشم و نارضایتی مردم سودان که خواهان تغییر شرایط کنونی هستند را برطرف سازد. فرماندهی ارتش همچنین وارد روند توافقات آبراهام در زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل شد تا از طریق آن با کمک اسرائیل جایگاه خود را در روابط با آمریکا تقویت کرده و همچنین از حمایت کشورهای عربی حامی توافقات آبراهام به ویژه امارات متحده عربی بهرهمند شود. ایلی کوهن وزیرخارجه اسرائیل در اوایل ماه فوریه ۲۰۲۳ به خارطوم سفر کرد و با عبدالفتاح البرهان در زمینه پیشبرد روند عادیسازی روابط، توافق کرد. با در نظر داشتن این ملاحظه که وزیرخارجه اسرائیل در این سفر دیداری با حمیدتی انجام نداد.
البرهان در دوران حکومت عمر البشیر، بر مشارکت نظامیان سودانی در جنگ یمن در کنار عربستان سعودی و امارات متحده عربی، نظارت داشت، اقداماتی که با تمجید ریاض و ابوظبی همراه شد. در اکتبر ۲۰۱۹ البرهان به روسیه سفر کرد و اعلام کرد که مذاکرات با مسکو در زمینه ایجاد یک پایگاه دریایی روسیه در سودان ادامه خواهد داشت. البرهان روابط نزدیکی با مصر دارد، وی در اواخر ماه سپتامبر ۲۰۲۲ در قاهره با عبدالفتاح السیسی دیدار کرد، آنها بر این مساله تاکید کردند که امنیت دو کشور امری جداییناپذیر از یکدیگر است. درگیریهای نظامی اخیر در منطقه مروی در شمال سودان نیز این مساله را فاش کرد که نیروهای مصری در پایگاه نظامی مروی برای آموزش نیروهای ارتش سودان حضور دارند. رویترز گزارش داد که نیروهای پشتیبانی سریع در جریان سیطره بر پایگاه مروی، شماری از نیروهای مصری را بازداشت کرده و چندین فروند جنگنده مصری را نیز در اختیار گرفتهاند. این رخداد، روابط مستحکم میان عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر و عبدالفتاح البرهان رئیس شورای حاکمیتی سودان و فرمانده ارتش این کشور را به رخ کشید، با در نظر داشتن این واقعیت که حمیدتی از روابط نزدیکی با مقامات مصری بهرهمند نیست و حتی از این مساله هراس دارد که قاهره با پشتیبانی از البرهان، وی را از صحنه حذف کنند.
قدرت گرفتن دو طرف این منازعه، موجب نگرانی فرماندهی ارتش سودان از تبدیل نیروهای پشتیبانی سریع به یک ارتش موازی و مستقل، شد. نخست اینکه فرماندهی ارتش متوجه این مساله شد که همچنان باید بر ارکان امور سیطره داشته و آن را به غیرنظامیان واگذار نکنند. دوم اینکه رقابت میان البرهان و حمیدتی در راستای کسب منافع بیشتر از روند تحولات سیاسی این مساله را نشان داد که دو طرف در تلاش برای بازی کردن نقش رئیسجمهور آینده هستند، مسألهای که در خلال دیدارهای متوالی خارجی آنها و موضوعاتی که با سران کشورها مورد بررسی قرار میدادند، به چشم آمد. فعالیتهایی که به طور طبیعی جزو فعالیتهای سیاستمداران محسوب میشوند، نه مأموریتهای نظامیان.
سناریوهای احتمالی چیست؟
سناریوی پایان درگیریها؛ دو طرف به نبردها ادامه خواهند داد تا اینکه یکی از طرفها کاملاً بر دیگری چیره شده و بر امور سیطره پیدا کند. موازنه قوا میان دو طرف این درگیری، احتمال این گزینه را بیشتر کرده است، به ویژه اینکه نیروهای سودانی از لحاظ تسلیحاتی به ویژه تانکها و جنگندهها دارای برتری هستند اما این برتری زمانی که میدان نبرد شما خیابانهای شهری مانند خارطوم (پایتخت سودان) باشد، رنگ میبازد چون این نیروهای پشتیبانی سریع هستند که در جنگ خیابانی خبره هستند. سوابق تاریخی در جنگ میان ارتش سودان و گروههای شبه نظامی مسلح نیز نشان میدهد که این درگیریها همواره طولانی مدت شده است؛ جنگ دارفور هفت سال از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰، درگیری میان شبهنظامیان دارفور، نیل آبی و جنوب کردوان در برابر ارتش سودان هشت سال از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ و جنگ جنوب سودان از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۵ که در نهایت در سال ۲۰۱۱ به جدایی سودان جنوبی منجر شد. از عواملی که موجب طولانی شدن جنگ خواهد شد، پایگاه مردمی نیروهای پشتیبانی سریع در دارفور به عنوان منطقهای دور از پایتخت است که ارتش سودان را در برابر چالشهای بزرگی در ادامه درگیریها با این طرفها قرار میدهد.
در نهایت طولانی شدن هر چه بیشتر درگیریها، توانایی دولت مرکزی را تضعیف کرده و مسیر تحقق راهحل سیاسی را تنگتر میسازد، امری که تشدید بحران در سودان منجر خواهد شد. در نهایت گروههای مسلح بار دیگر فعال میشوند، چون مزایای استقلال را بیشتر از مشارکت با دولت مرکزی ارزیابی میکنند. از طرفی با توجه به عدم توانمندی دولت مرکزی در وارد نمودن خسارات شدید به این گروههای امکان پایان درگیریها کاهش خواهد یافت.
سناریوی آتشبس موقت؛ قدرتهای خارجی تأثیر بسزایی بر تحولات سودان دارند، کمیته چهارجانبه بینالمللی بر رخدادهای سیاسی میان طرف سیاسی و نظامی در سودان اشراف دارد. از طرفی سودان برای رفع محاصره اقتصادی و دستیابی به حمایتهای مالی به حمایت مؤسسات بینالمللی نیاز دارد. این قدرتهای بینالمللی برای اتخاذ هرگونه تصمیم در تحولات داخلی سودان با عربستان سعودی و امارات متحده عربی هماهنگ هستند. بر همین مبنا بوده که در روزهای اخیر درخواستهایی از جانب طرفهای مختلف برای دخالت عربستان، امارات و آمریکا در امر توقف درگیریها در سودان مطرح شده است. سه روز قبل از آغاز درگیریها در سودان نیز «محمد بن زائد» رئیس امارات متحده عربی سفری به مصر داشت و با مقامات این کشور درباره برخی مسائل رایزنی کرد. این قدرتهای خرجی در کنار هم روابطی قوی با طرفین درگیری و یا یکی از آنها دارند و میتوانند با اعمال فشار بر آنها موجب توقف درگیریها شوند، امری که شرایط را برای آغاز گفتگوهای اعتمادساز فراهم میسازد.
شانس وقوع این سناریو همزمان با طولانیتر شدن درگیریها، عدم توانایی هر یک از طرفها برای غلبه بر طرف دیگر و با افزایش خسارات جانی و مالی، افزایش مییابد. وقوع این سناریو در آینده نزدیک در سودان، پیشبینی میشود حتی اگر نتیجه آن شکننده باشد؛ چون هر دو طرف درگیریها از هر گونه توافق آتشبس برای آمادگی هر چه بیشتر برای نبردهای آینده استفاده خواهد کرد.
سناریوی توافق؛ درگیریها طولانی شده و نیروهای پشتیبانی سریع خسارات شدیدی را متحمل میشوند، در نهایت فرماندهی ارتش سودان میتواند با اعمال فشار از سوی طرفهای خارجی بر فرماندهی نیروهای پشتیبانی سریع، آنها را به ادغام در ارتش و پذیرش شروط خود همان گونه که درباره دیگر گروههای مسلح رخ داد، قانع سازد.
اجرای این سناریو در صورت مخالفت حمیدتی با از دست دادن مهمترین دستاورد امنیتی و سیاسیاش (نیروهای پشتیبانی سریع) به مشکل خواهد خورد، به ویژه با در نظر داشتن این مساله که نیروهای پشتیبانی سریع در ادامه درگیریها توانمندی بالایی دارند، حتی اگر از طریق سیاسی توانایی تحقق اهدافی را داشته باشند که در عرصه نظامی در برابر ارتش سودان، توانایی محقق کردن آنها را نداشته باشند.
فرجام سخن
در پایان میتوان گفت که درگیریهای جاری میان ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع، در واقع نبرد میان البرهان و حمیدتی در راستای حکمرانی بر این کشور نیست، بلکه این مساله شاید بخش ثانوی منازعه باشد، علت اصلی این درگیریها این است که ارتش سودان با وجود ارتشی دیگر خارج از سیطره خود مخالف است، ارتشی که با ارتش سودان در موضوع میزان نیروها و تسلیحات جنگی رقابت کند و همواره خطری دائمی برای انجام مأموریتهای امنیتی و دفاعی از سوی آن باشد.
در همین شرایط، روند انتقال قدرت در سودان آسیب خواهد دید؛ چون اولویت اساسی در این شرایط تقویت آشتی و تثبیت ثبات در کشور است. پس از آن مساله توافق چارچوب مطرح میشود که آیا طی آن همچنان نیروهای پشتیبانی سریع با توجه به مشروعیتی که از آن بهره میبرده همچنان به عنوان شریکی در روند سیاسی باقی بماند یا اینکه به عنوان یک نیروی تمرد کننده، از این توافق کنار گذاشته شود.