محمدعلی باشه آهنگر معتقد است در ایران برای فروش چیپس و پفک برنامه‌ریزی می‌شود اما برای فروش و اکران فیلم کوتاه این‌طور نیست.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، محمدعلی باشه آهنگر فیلمساز پیشکسوت صبح امروز پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در سومین روز از شصت و پنجمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس در کارگاه انتقال تجربه با تاکید بر ایده و فیلمبرداری تجارب حرفه‌ای خود را با هنرجویان حاضر در میان گذاشت.

وی در ابتدای این کارگاه تاکید کرد بخش عمده‌ای از گفته‌هایش مبتنی بر تجربه‌هایی است که عمدتاً در فضای تجربی و عملی کسب شده‌اند.

این کارگردان در ادامه توضیحاتی درباره دسترسی به ایده کارهایش مطرح کرد و هنرجویان نیز سوالاتی را درباره رهیافت‌های خود از ایده پردازی مطرح کردند.

باشه آهنگر بیان کرد: شما در سینمای جوان خیلی خلاق‌تر از سینمای حرفه‌ای می‌توانید عمل کنید. زیرا آزادی عمل بیشتری برای اجرای ایده‌هایتان دارید اما به نظرم فیلم‌های کوتاه بسیار مظلوم واقع شده‌اند زیرا جایی برای دیده شدن و فروش فیلم‌های جوانان هنرمند و سرمایه‌های این سرزمین نیست در حالی که کشورهای همسایه ما آرزو دارند ۱۰ جوان فیلمساز مثل شما داشته باشند.

کارگردان «متروپل» افزود: متاسفانه در این کشور برای فروش چیپس و پفک فکر و برنامه‌ریزی می‌شود اما برای فروش فیلم‌ها نه. در جلسه‌ای دوست عزیزی گفت فلانی یک تنه سینما را زنده نگه داشته است اما من می‌گویم با احترام به فریم به فریم همان فیلم‌ها، وقتی آمار مخاطبان پرفروش‌ترین فیلم‌ها را نیز بررسی و نسبتش را با کل جمعیت ایران بررسی می‌کنیم، واقعاً قابل توجه نیست.

وی درباره ایده «سرو زیر آب» گفت: ایده این فیلم در خود فیلم گفته می‌شود. من همیشه افرادی را در جنگ می‌دیدم که معمولاً دیده نمی‌شدند در تاریکی شب گریه و عبادت می‌کردند. وقتی آن‌ها را در جایش می‌دیدیم تکان‌دهنده بود. من ایده این فیلم را از یکی از دوستان نجف آبادی‌ام برداشتم. اتاقی داشتیم که در مدرسه عراقی‌های آبادان از پنجره‌اش خنکی را حس می‌کردیم. چند دستگاه و دوربین‌های فیلمبرداری نیز در اتاق بود و باید آن‌ها را سالم وخنک نگه می‌داشتیم. بحث زیادی بر این بود که چایی درست کنیم تا اینکه دیدیم شهید عباسعلی کاظمی چای آماده برایمان آورد. همه ناگهان سکوت کردیم که عباس چرا این کار را کرد و اولین چایی را برای عباسعلی ریختیم اما روزه بود. در سرو زیر آب شخصیت‌ها گمنام هستند و البته قصه روی دوش آدم‌هایی است که نیستند. فیلمنامه سختی هم بود و از سال ۹۱ کلید آن را زدیم.

باشه آهنگر درباره شیوه رسیدن خود به ایده فیلمنامه بیان کرد: من غریزی می‌نویسم البته آموزش آکادمیک هم دیده‌ام. همیشه می‌گویم من فیلمم را دیده‌ام اما اجرایش نکرده‌ام. در سرو زیر آب ما به ازای اینکه چرا یک پیکر نمی‌پوسد بسیار کار سختی برایم بود. و اسنادی تاریخی محموله ۸۰ پیکر سالم در میان شهدای خود پیدا کردیم اما چطور می‌توان رهن منطق‌گرای امروزی را به این واقعیت نزدیک کرد؟!

وی خطاب به هنرجویان کارگاه گفت: وقتی کار می‌کنید به بخش مهم فضاسازی در صحنه، لباس، نور و رکن مهم فیلمبرداری توجه کنید که مورد آخر واقعاً می‌تواند اثر را یک یا چند مرحله بالاتر یا پایین‌تر ببرد. من این شانس را داشته‌ام که در تعدادی از فیلم‌هایم با استاد علیرضا زرین‌دست همکاری کنم.

وی در ادامه ایده‌ای را مثال زد و از هنرجویان خواست تا آن را بپرورانند.

در ادامه سعید نجاتی درباره شکل‌گیری ایده فیلم کوتاه «دابر» گفت: در آلمان بودم و دوستم برای دخترش جشن بلوغ گرفته بود و سعی کردم فکر کنم اگر در ایران باشد رابطه دختر با مادرش چطور است. بر این مبنا پژوهش کردیم و ۱۰۰ دختر نوجوان که بلوغشان رخ داده بود، از نحوه واکنش مادر و پدرشان گفتند و من شروع به حذف کردن برخی موارد در این موقعیت کردم و فیلمنامه «دابر» این‌طور شکل گرفت.

باشه آهنگر نگاه مستندگونه در فیلمسازی بیان کرد: گاهی فیلمسازان ما حوصله پژوهش کردن ندارند. در حالی که بسیار اهمیت دارد، ایده‌های قوی معمولاً شخصیت‌محور هستند تا ماجرا محور. بعد از ایده پردازی تازه دردسر فیلمساز شروع می‌شود از جمله در طراحی صحنه و لباس و… من برای «متروپل» همه جزییات حتی رنگ پتوی سربازی را نوشته بودم. بنابراین در دفتر فیلمسازی همه عوامل حتی رانندگان هم باید فیلمنامه را خوانده باشند تا بدانند چه می‌گذرد. برخی فیلمسازان فیلمنامه را به بازیگر نمی‌دهند اما به نظر من باید در جریان قصه باشد. بنابراین کار فیلمساز با پیدا کردن ایده تمام نمی‌شود.

باشه آهنگر درباره اهمیت فیلمبرداری در ساخت فیلم عنوان کرد: من گاهی حوالی صبح از خواب بیدار می‌شدم و با جزییات دکوپاژ می‌کردم. این را از زنده‌یاد خسرو سینایی یاد گرفتم. جلسه اول کلاس کارگردانی با ایشان غیبت داشتم. آقای سینایی گفته بود بدون طرح در جلسه دوم سر کلاس نیایید. من خیلی سریع طرحی را نوشتم و ارائه دادم و از قضا آن را پسندید و خواست دکوپاژ کنم. و بعد مجبور شدم برای هر پلان فیلم کالک بکشم و حرکت دوربین، اندازه نماها و سایر جزییات را در آن مشخص کنم و این آموخته‌هایم از اوست.

وی ادامه داد: در سینمای ما همچنان به دلیل نوع تیم‌های ایرانی این جزییات اعمال نمی‌شود زیرا هر بار یک مشکلی وجود دارد. هیچ روزی نمی‌توان یک فضای کاملاً حرفه‌ای را در صحنه فیلم‌ها تجربه کرد. متاسفانه برخی سینماگران صراحت ندارند و افراد از ترس بر هم خوردن رابطه تیمی گاهی مسائل حرفه‌ای را پیش نمی‌برند اما بهترین نکته این است که از یک فیلمبردار صاحب سبک کمک بگیرید. مشکل اصلی زمانی است که دکوپاژ با حرکت‌های زیاد داشته باشید. مثلاً من معمولاً با دو لنز کار را می‌گیرم و این کار را برای فیلمبردار و بازیگر سخت می‌کند. همچنین توضیح خوب صحنه نیز برای بازیگران کار را ساده می‌کند، عوامل باید بدانند کارگردان چه می‌خواهد. آقای زرین دست صاحب سبک در نوع نورپردازی سکانس‌هایش است؛ و ما به تفاهم جدی با هم می‌رسیم و مهم تعامل است. او با تمام وجودش وقتی کاری را انتخاب کند پای آن می‌ایستد. در فیلم «ملکه» تونلی روی زمین وجود دارد و بعد از درست کردن آن برای نورش باید تصمیم می‌گرفتیم. آقای زرین دست پیشنهاد تعبیه چراغ‌هایی برای تونل را داد اما عباس بلوندی معتقد بود کار را خیلی شیک می‌کند اما من پیشنهاد دادم به طور یک در میان از چراغ‌ها استفاده کنیم و علیرضا زرین دست پذیرفت. بحث زیادی کردیم اما در نهایت به یک نتیجه درستی رسیدیم و وقتی راش کار را دیدیم، راضی شدیم. این اختلاف نظرها همیشه وجود دارد. همچنین درباره نوع بیان بازیگران باید گفت با لحن کاراکتر تفاوت دارد و با احترام به همه عوامل بازیگر کسی است که جلوی دوربین باید حواسش به همه چیز باشد در حالی که ما پشت صحنه راحت هستیم. بنابراین اگر سر صحنه همه مراقب یکدیگر نباشند، ممکن است چالش‌های مهمی در کار ایجاد کند.

شصت‌وششمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس به دبیری عبدالرحیم افروغ تا ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ ادامه دارد.