صادق داوریفر تهیهکننده و کارگردان مستند «صد و هشتاد و یک ثانیه» از مستندهای پخششده از تلویزیون با موضوع طلاق، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مستند توضیح داد: ایده ساخت این مستند از جایی آغاز شد که یکی از دوستان نزدیک من به همراه همسرش به خانه ما آمدند و اعلام کردند که ما میخواهیم از یکدیگر جدا شویم. من و همسرم براساس سنت معمولی که از پدران خود فراگرفته بودیم، تلاشمان را کردیم تا آنها از این تصمیم منصرف شوند اما تأثیری نداشت و این دو از هم جدا شدند.
وی ادامه داد: در فاصله نزدیک، با مورد دیگری مواجه شدم اما این بار مثل نوبه قبل تلاش نکردم. از جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که گویی هر روز دارم خبرهایی از جدایی اطرافیان و دوستانم میشنوم و این اتفاق برایم عادی شده است. حتی خاطرم هست روی نقشهای حساب کردم و دیدم فاصله رسیدن این ماجرای جداییها به من، خیلی نزدیک است! در همان دایره کوچک اطرافیانم شاهد تعدادی از دوستان و آشنایانم بودم که از هم جدا شده بودند. همان جا تلنگر ساخت مستندی در ذهنم خورد تا بروم دنبالش و پیدا کنم دلیل این اتفاق چه بوده است.
این مستندساز افزود: در فرآیند تحقیق و پژوهش، به این نتیجه رسیدم که در هر ۱۸۱ ثانیه، یک طلاق اتفاق میافتد. آن زمانی که من کار را کلید زدم البته این زمان بیشتر بود اما در طول همان دو سه سالی که این مستند را کار میکردیم، آمار به این عدد رسیده بود.
اصلیترین دلیل طلاق فقدان آموزش مهارتهای زندگی است
داوریفر با اشاره به نتایج تحقیقات خود درباره موضوع طلاق گفت: اصلیترین دلیلی که منجر به جدایی زوجین میشود، عدم آموزش مهارتهای زندگی در برهههای مختلف است. یعنی مدارس ما مهارتهای زندگی را به ما آموزش ندادهاند. خانوادهها این آموزش را به ما ندادهاند. جامعه هم این مهارتها را آموزش نداده است. به همین دلیل به محض بروز مشکلاتی همچون فقر و یا دخالت خانوادهها و یا هر دلیل دیگری که بهعنوان بهانه طلاق منتشر میشود، نمیتوانم مواجهه درستی با این چالشها داشته باشم.
وی ادامه داد: وقتی ما به چالشهای اقتصادی، اجتماعی و حتی خانوادگی میرسیم، چون آموزشهای لازم را ندیدهایم، تصمیم به طلاق میگیریم. جالب اینکه در نمونههایی که من سراغشان رفتم، شاهد مواردی بودم که از هم جدا شدند اما باز برگشته بودند و با یکدیگر ازدواج کرده بودند و اتفاقاً ازدواج دومشان موفقتر هم بود چون این بار مهارتها را بهصورت ناخواسته فراگرفته بودند.
این مستندساز درباره مواجههاش با بهانههای عجیب و غریب برای جدایی هم گفت: موارد متعددی در حوزه دلایل طلاق مطرح است. بهشخصه درباره مسائل جنسی و تأثیر اختلالات در این زمینه هم با مواردی مواجه شدم بهخصوص که درباره این حوزه مطالعه هم داشتهام. اما فراتر از همه این مسائل به همان مورد اصلی یعنی نبود آموزش مهارتهای زندگی رسیدم. کمااینکه در حوزه مسائل مرتبط با روابط جنسی هم ما آموزشهای مناسبی نمیبینیم. در خانوادهها این مسائل تابو است و در مدارس هم درباره آن سکوت میشود. در دانشگاه ناگهان در قالب یک واحد درسی ارائه میشود که بیشتر صورت جوک و شوخی برای دانشجویان دارد. وقتی از مهارت زندگی و لزوم آموزش این مهارتها صحبت میکنیم، همه این موارد را شامل میشود.
مورد عجیب تجربه یک روحانی از طلاق
وی ادامه داد: من در این مستند با مواردی متعدد و متنوعی مواجه شدم. از مسائل اقتصادی تا مسائل جنسی با موارد مختلفی روبهرو شدم اما عجیبترین موردی که در فرآیند این ساخت این مستند با آن مواجه شدم موردی بود که بهخاطر پرتاب آب دهان، تصمیم به جدایی گرفته بودند. روحانیای که اتفاقاً ماجرایش در فضای مجازی هم وایرال شد. او با نامزدش در خیابان قدم میزده که فردی ناگهان به سمت او که لباس روحانی هم به تن داشته آب دهان پرتاب میکند و همین ماجرا منجر به جدایی نامزدش از او میشود. همسرش این واکنشهای توهینآمیز از سوی دیگران نسبت به او را برنتابیده بود و تصمیم به جدایی گرفته بود. این مورد بسیار تلخی بود.
چند سال بعد از جدایی این زوج سراغ آنها رفتیم و در گذر زمان موارد و نکات دیگری را هم مطرح کردند که بعدها خواستند در مستند پخش نشود. اما او خودش میگوید اگر میدانستم بعد از جدایی با این چالشها مواجه خواهم شد، به دست و پای او میافتادم و طلاق نمیگرفتم
داوریفر در توضیح بیشتر درباره این مورد گفت: این روحانی اتفاقاً تعریف میکرد که پیش از این ازدواج سراغ کیسهای متعددی رفته بود و به دلیل لباس روحانیت او را رد میکردهاند. او علاقه داشته همسرش با فراغ خاطر او را انتخاب کند اما بعد از ازدواج، دقیقاً به دلیل همین ماجرا زندگیاش از هم میپاشد. حتی خودش تعریف میکند که قاضی در دادگاه از همسر این روحانی پرسید که آیا این مرد مشکلی دارد که میخواهید از او جدا شوید و همسرش گفته بود، خیر فقط به دلیل لباسش است و ظرفیت این واکنشها و توهینها را ندارم!
این مستندساز ادامه داد: ممکن است هر کس در موقعیتهای خاص تصمیم متفاوتی بگیرد و در طول زمان جمعبندیاش نسبت به مسائل تغییر کند. ما چند سال بعد از جدایی این زوج سراغ آنها رفتیم و در گذر زمان موارد و نکات دیگری را هم مطرح کردند که بعدها خواستند در مستند پخش نشود. اما او خودش میگوید اگر میدانستم بعد از جدایی با این چالشها مواجه خواهم شد، به دست و پای او میافتادم و طلاق نمیگرفتم.
وی افزود: بعد از پخش مستند، برای این شخص طلبه مشکلات و چالشهایی بهوجود آمد و واقعاً از نظر وجدانی ناراحت شدم و عذاب وجدان گرفتم. با او تماس گرفتم و گفتم هر کاری که فکر میکنی لازم است انجام دهیم تا خدمتت به جریان ساخت فیلم جبران شود، حاضرم این کار را بکنم. بهخصوص که بخشی از این مستند بهواسطه یک شیطنت، در زمان نامناسبی در فضای مجازی پخش شد. مردم در مقطعی احساسات عجیب و غریبی داشتند و در آن هیاهوهای اجتماعی، متأسفانه تر و خشک با هم سوخت. اینکه یک طلبه در مقابل دوربین ما حاضر شد و تجربه جداییاش را روایت کرد، جز از سر دغدغه فرهنگی نبود.
ماجرای استفاده کاراکترها از روبنده در مستند
کارگردان مستند «صد و هشتاد و یک ثانیه» درباره استفاده از روبنده توسط افراد حاضر در بخشی از مستند هم گفت: این افراد به دلایلی حاضر به حضور مقابل دوربین نمیشدند و میخواستند فقط صدایشان در فیلم باشد. در عین حال همه این افراد آدمهای واقعی بودند. به همین دلیل خیلی فکر کردم چگونه میتوان این بخشها را در فیلم داشت و به دو دلیل به ایده استفاده از روبنده رسیدم. یکی اینکه مشخص میشود آدمها مستند هستند و ما با تکنیکی که در فرهنگ ما هم وجود دارد، سراغ آنها رفتهایم. دلیل دوم هم این بود که اولین روایت ما از یک خیاط بود که جدا شده بود و در گفتگو با هم به این نتیجه رسیدیم که نقابی بدوزد و با استفاده از آن تجربهاش را روایت کند.
وی درباره واکنش مخاطبان به این ایده هم گفت: برخی خیلی اعتراض کردند که چرا سراغ تروکاژهای کامپیوتری و شطرنجی کردن چهرهها نرفتهای اما از طرف دیگر عدهای هم استقبال کردند. اندکی هم در سرعت صدای این افراد تغییری ایجاد کرده بودم تا این افراد شناخته نشوند. با همه این تمهیدات اما بازهم اطرافیان این افراد آنها را شناسایی کرده بودند و چالشهایی برایشان به وجود آورده بود. این حاشیه هم صرفاً برای همین طلبهای که ویدئو صحبتهایش وایرال شد بهوجود آمد وگرنه باقی افرادی که در مستند سراغ آنها رفتیم با هیچ مشکلی مواجه نشدند.