خبرگزاری مهر، گروه بینالملل؛ «ایالت متحده آمریکا»، نامی است که در پی سالها جنگ داخلی و اختلافات گسترده در میان ۵۰ ایالت بتدریج شکل گرفت و تکمیل شد. هرچند که سنگ بنای آمریکا و استقلال آنها از بریتانیا پس از انقلاب و شورش شکل گرفت و در سال ۱۷۸۱ میلادی در سایه اتحاد ۱۳ ایالت بنا شد، اما اختلاف نظر عمیق داخلی منجر به تداوم جنگ و خونریزی شد.
شاید جدیترین و اولیهترین تفاوت جدی نگاه در داخل آمریکا در موضوع «بردهداری» قابل رصد باشد. جنگ داخلی آمریکا بر سر مسئله بردهداری، در سال ۱۸۶۱ رخ داد تا یکی از خونینترین جنگها در حافظه تاریخی جهان ثبت شود. این جنگ نهایتاً در سال ۱۸۶۵ با پیروزی ایالات شمالی به رهبری لینکلن و پایان بردهداری نظاممند در این کشور به انتها رسید. آمریکا در سالهای پس از جنگ داخلی هم همواره با شماری از ایالتهای ناراضی از قواعد حاکم روبرو بوده که تمایل فراوانی برای جدایی و استقلالطلبی داشتهاند.
با ذکر این مقدمه کوتاه از ذات نه چندان متحدِ ایالات متحده، اکنون سوال اصلی این است که وضعیت یکپارچگی سیاسی و اجتماعی آمریکا پس از حدود ۲۴۰ سال از شکلگیری در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا چندپارگی در این کشور همچنان یک تهدید محسوب میشود و یا توانسته خود را در قالب یک فرصت برای پذیرش نظرات متفاوت و در نتیجه پویایی بیشتر بازتعریف کند؟
حمله به کنگره و برآیند تفکرات افراطی
فارغ از بحثهای تاریخی، ناظران مسائل اجتماعی در آمریکا در بررسیهای معطوف به وضعیت جامعه در قرن ۲۱، دوره ریاستجمهوری چهار ساله ترامپ در بازه زمانی ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ را مهمترین بازه زمانی در فعالشدن گسلهای چنددستگیهای اجتماعی در این کشور توصیف میکنند. رویترز در گزارش مفصلی مصادف با آخرین روزهای ریاستجمهوری ترامپ در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۱ در گزارشی تحت عنوان «میراث ترامپ، آمریکای از همگسیخته» مینویسد: «هنگامی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا سخنرانی تحلیف خود را در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ ایراد کرد، وعده پایان دوران کشوری از همگسیخته و ناکارآمد را ترسیم کرد و اصرار داشت که به تنهایی میتواند آمریکای چندپاره را متحد کند. ترامپ دقیقاً چهار سال بعد دوره ریاستجمهوری خود را در حالی به پایان رساند که آمریکا قطبیتر از گذشته شده بود. درست دورانی که اقتصاد به شدت آسیب دید و خشونتهای سیاسی افزایش یافته بود».
رویترز در گزارش خود بزرگترین و مهمترین تجلیِ جدایی عمیق در میان جامعه آمریکایی در زمان خداحافظی ترامپ از کاخ سفید را حمله هواداران رئیسجمهور سابق به ساختمان کنگره معرفی و تاکید میکند: «بخش عمدهای از میراث ترامپ احتمالاً آمریکاییها هستند که از نظر سیاسی و فرهنگی بیشتر از زمان روی کار آمدن وی نسبت به هم بیگانه هستند». حملهای که در ادبیات چهرههای شاخص سیاسی در آمریکا بسیار مذمت و از آن حمله به قلب دموکراسی آمریکا یاد شد.
«جف مِیسِن» و «استیو هالند» دو نویسنده این گزارش البته از قول مخالفان ترامپ میگویند که در قلب این شکاف نژادی، مسئلهای فراتر از یک اختلاف اساسی سیاسی بلکه موضوع «نژاد» مطرح است. این گزارش تاکید میکند: «ترامپ در اوایل دوران ریاست جمهوری خود و پس از رویداد مرگبار ۲۰۱۷ در شارلوتزویل در ایالت ویرجینیا، در محکومکردن سفیدپوستهای نژادپرست مقاومت کرد تا این تصور تقویت شود که او با عقاید آنها موافق است. لفاظیهای تند او در طول چهار سال ریاستجمهوریاش اغلب بحرانهای نژادی را تشدید میکرد».
جولان چهرههای راست افراطی، طرفدار ترامپ و عمدتاً نژادپرست با چهرههای خاص و منحصربفرد در حاشیه این یورش توجه رسانههای جهان را به خود معطوف کرد و رگههایی از واقعیت را در ذهن متبادر کرد که آیا وضعیت اجتماعی در آمریکا به سمت سالهای ملتهب ۱۸۶۱ و جنگ داخلی سوق پیدا کرده است! همان حملاتی که در آن دو طیف افراطی راستگرا خودشان را حسابی اثبات کردند و نشان دادند. Proud Boys یا همان «پسران مغروری» که عمدتاً خودشان را در جریان درگیری با عناصر فعال ضد فاشیست بر سر زبانها انداخته بودند. Oath Keepers گروه راستگرای دیگری که در سال ۲۰۰۹ توسط «استوارت رودز» چترباز سابق ارتش آمریکا و فارغ التحصیل دانشکده حقوق ییل، طیف دیگری بودند که در یورش ۶ ژانویه خود را به اثبات رساندند.
البته آنچه در روز مراسم تحلیف جو بایدن در کنگره آمریکا رخ داد و لحظاتی که ساختمان «کپیتول هیل» میزبان تصاویر بینظیری از یورش اوباش به داخل اتاقهای مدیریتی شد، اتفاقی نیست که در عرض یک شب مهندسی و اجرا شده باشد، بلکه حاصل رویهای است که در طول یک دهه و مخصوصاً در دوره چهار ساله ریاستجمهوری ترامپ پیگیری شد و حتی در اواخر سال ۲۰۱۸ طی گزارشی در مرکز مطالعات بینالمللی استراتژیکCSIS نسبت به آن هشدار داده شد.
این مرکز مطالعاتی در گزارشی تحت عنوان «ظهور افراط گرایی راست افراطی در ایالات متحده» هشدار میدهد: «به نظر میرسد افراط گرایی جناح راست در ایالات متحده در حال رشد است. تعداد حملات تروریستی از سوی عاملان راست افراطی طی دهه گذشته افزایش یافته تا آنجا که بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ بیش از چهار برابر شده است. (همان اولین سال ریاستجمهوری ترامپ) حمله ۲۷ اکتبر ۲۰۱۸ به کنیسهای در پیتسبورگ از نشانههای این روند هستند. همچنین حملات راست افراطی در اروپا بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷، ۴۳ درصد افزایش یافته است».
دوقطبی سیاسی هموزنِ چندپارگی نژادی
البته که «جف مِیسِن» و «استیو هالند» گسل اجتماعی در آمریکا را به موضوع نژاد تقلیل میدهند اما برخی از تحلیلگران آمریکایی دو قطبی شدید در گفتمان سیاسی این کشور بین جمهوریخواه و دموکرات را در تابلوی ناپسند چندپارگی اجتماعی میبینند. در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰، تارنمایKellogg Insight وابسته به دانشگاه Northwestern در گزارشی تحت عنوان «شکاف سیاسی در آمریکا فراتر از قطبیدگی و قبیلهگرایی» مینویسد: «موضوع این نیست که باورهای دموکراتها یا جمهوریخواهان از یک نقطه نظر مذهبی سرچشمه میگیرد، بلکه این است که هویت سیاسی در آمریکا امروز به گونهای عمل میکند که گویی یک هویت مذهبی است. مردم تصور میکنند که طرفشان نه تنها اشتباه میکنند بلکه آدمهای بدی هستند».
جدا از بافت مستعد سیاسی و اجتماعی آمریکا برای ایجاد اختلافات عمیق و چنددستگی، نشریه «تایم» معتقد است که اخبار جعلی و نشر آن در عصبیشدن مزاج آمریکاییها و به جان هم افتادن آنها بی تأثیر نیست. این نشریه برای مثال به اخبار جعلی منتشر شده در فضای مجازی از سکوی توئیتر آن هم در اوج رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ مینویسد و تاکید میکند اطلاعات نادرست و ضدونقیض موجب کلافگی مردم و گسترش حس نفرت میشود.
اعتراف آمریکا به اختلافات حتی در موضوعات اساسی
شاید جالب باشد که تلاش دولت حاکم دموکرات برای ایجاد همگرایی در جامعه آمریکایی هم بررسی شود. «لسآنجلس تایمز» مینویسد: «بنظر غیر واقعیترین وعدههای انتخاباتی بایدن اصرار او بر رفع شکافهای عمیقی در جامعه آمریکا بود». این گزارش در ادامه تاکید میکند که روندهای اجتماعی که آمریکاییها را در ۲۰ سال اخیر از هم جدا کرده بسیار عمیقتر از آن چیزی است که هر رئیسجمهوری بتواند اقدام به اصلاح آن کند». این نشریه آمریکایی شاهد مثال خود را از اختلاف نظر اجتماعی در بحران شیوع کرونا پیدا کرده و نوشته تقریباً ۱ از هر ۴ جمهوریخواه قاطعانه از دریافت واکسن کرونا امتناع ورزیده است.
تلاش بایدن برای همگرایی اجتماعی در کشورش آن هم در یک سال اول دوران ریاست جمهوری به اندازهای ناموفق بوده که نظرسنجی دانشگاه ویرجینیا نشان داد بیش از نیمی از بایدن و تقریباً ۶۰ درصد از هواداران ترامپ رهبران حزب مخالف را خطری واضح و روشن برای دموکراسی آمریکایی میدانند.
جالب آنکه بر اساس نظرسنجی مرکز «تحقیقات پیو» که اخیراً از بین اهالی ۱۷ کشور در اروپا، آسیا و آمریکای شمالی بعمل آورده، آمریکاییها بیشتر از همه اذعان کردهاند که جامعهشان بر اساس خطوط حزبی، نژادی و قومی دچار تشتت شده است. طبق این نشرسنجی، مردم آمریکا همچنین یکی از پنج ملتی هستند که در آن بیش از نیمی از مردم گفتهاند که هموطنانشان نمیتوانند در مورد حقایق اساسی به توافق برسند!
محمدحسن نیکبین