بازیگران خارجی شاید نقشی مستقیم در ناآرامی‌های سودان نداشته باشند، اما به علت قدرت الهام‌بخشی این کشور در مبارزه با استعمار و کمک به مقاومت اسلامی، به‌شدت نگران آینده این جنگ داخلی هستند.

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل؛ در روزهای اخیر درگیری و رقابت میان دو ژنرال قدرتمند کشور سودان، بیش‌ازپیش افروخته‌شدن آتش جنگ داخلی را در این کشور به واقعیت نزدیک کرده است. در یک‌طرف درگیری‌ها ژنرال‌ها، «عبدالفتاح برهان»، فرمانده ارتش و رئیس حکومت موقت و در سمت دیگر محمد حمدان دقلو، مشهور به «حمیدتی»، معاون پیشین و فرمانده شبه‌نظامیان موسوم به «نیروهای پشتیبانی سریع سودان» قرار دارند.

پس‌ازآن‌که سودانی‌ها در جریان یک خیزش مردمی، عمر البشیر، رئیس‌جمهور سودان را پس از سه دهه در سال ۲۰۱۹ برکنار کردند، نیروهای ارتش به فرماندهی ژنرال برهان و ژنرال حمیدتی در سال ۲۰۲۱ مانع از روند گذار کشور به نظام انتخاباتی و دموکراسی شدند و همین امر تحولات سیاسی سودان را پیچیده‌تر کرده است. پافشاری مردمی برای روند انتقال قدرت به غیرنظامیان و فشار فزاینده بین‌المللی و منطقه‌ای برای ایجاد ثبات و امنیت در این کشور پهناور، باعث پیچیده‌ترشدن تحولات سیاسی سودان و ابهام در چشم‌انداز برون‌رفت از این تنش‌ها و درگیری‌ها شده است.

گروه بین‌الملل خبرگزاری مهر برای پاسخ به پرسش‌ها و ابهامات درباره تحولات سودان و سناریوها و چشم‌اندازهای آن، نشستی را با عنوان «کودتا در کودتا؛ در سودان چه خبر است؟» با حضور دو نفر از کارشناسان مسائل آفریقا؛ آقای «جعفر قنادباشی»، کارشناس ارشد مسائل آفریقا و آقای «احمد بروایه»، پژوهشگر مسائل آفریقا برگزار کرد که در ادامه مشروح این نشست می‌آید.

بسیاری از کشورهای غربی و به‌خصوص انگلیس و فرانسه، تحولات سودان را با حساسیت خاصی دنبال می‌کنند؛ در تازه‌ترین اقدامات، انگلیس، اقدام به راه‌اندازی رادیویی سرتاسری در سودان گرفته است. مهم‌ترین علل نگرانی کشورهای غربی نسبت به تحولات سیاسی و درگیری‌های سودان چیست؟

قنادباشی: قبل از اینکه دنیا به نظام دوقطبی تبدیل شود و خاورمیانه و امپراتوری عثمانی فروبپاشد، انگلستان تنها ابرقدرت جهان بود و یک رقابتی بین انگلستان و فرانسه در آفریقا وجود داشت که هنوز هم ادامه دارد. از مرز سودان تا اقیانوس اطلس را سودان غربی یا سودان فرانسه می‌گفتند که بعداً به کشور مستقل مالی تبدیل شد. سودان فعلی محل تاخت‌وتاز انگلیسی‌ها بوده است. وقتی انگلیسی‌ها برای اولین بار در سودان شکست خوردند، شکست تحقیرآمیزی که نه از عثمانی، نه از ایران و نه از هند متحمل نشده بودند، متوجه شدند که در این منطقه چه تحولاتی در حال رخ دادن است و تلاش کردند تا با ایجاد مناطق حائل مانع از تفکر ضد استعماری سودان به سایر نقاط شوند.

یکی از کارهای استعماری انگلیس ایجاد مناطق حائل برای پیشگیری از تسری یک تفکر به سایر مناطق است. به‌عنوان‌مثال در هند، هندوئیسم را تقویت کردند تا این کشور را تجزیه و بنگلادش و پاکستان را از آن جدا کردند. در شمال آفریقا بازی به شکل دیگری است. اگر بخواهیم اهمیت سودان را در نظام بین‌الملل درک کنیم باید به جنوب سودان نگاه کنیم. در جنوب سودان تانزانیا یک منطقه انگلیسی است. وقتی به فرودگاه دارالسلام می‌رویم می‌بینیم که «بریتیش ایرویز» بیشترین پروازها را به این فرودگاه دارد؛ چراکه این کشور گرچه به‌ظاهر مستقل است اما یکی از کشورهای عضو اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع است.

کشورهای کنیا، زیمباوه، زامبیا، مالاوی هم همین‌طور جز حوزه نفوذ فرهنگی و اقتصادی انگلیسی هستند و به همین دلیل آن‌ها به سمت ایجاد حائل بین این کشورها و سودان حرکت کردند؛ چراکه اسلامِ سودان یکی از مصادیق اسلام ناب محمدی است و به افراط‌گرایی مانند وهابیت آلوده نشده است. کشورهایی مثل سودان و یمن که هنوز وارد دوران مدرنیته نشدند و سنت‌های خود را حفظ کردند، برای کشورهای استعماری مثل انگلیس خطرناک هستند. این حفظ هویت نفوذناپذیر کشورها، یک سلاح بزرگ و خطر بزرگ برای کشورهای استعماری است. برخلاف برخی گفته‌ها، سودان دروازه ورود استعمار نیست اتفاقاً سودان سد ورود استعمار به کشورهای آفریقایی بوده است. کشورهایی مثل سودان و یمن که هنوز وارد دوران مدرنیته نشدند و سنت‌های خود را حفظ کردند، برای کشورهای استعماری مثل انگلیس خطرناک هستند. این حفظ هویت نفوذناپذیر کشورها، یک سلاح بزرگ و خطر بزرگ برای کشورهای استعماری است. برخلاف برخی گفته‌ها، سودان دروازه ورود استعمار نیست، اتفاقاً سودان سدِ ورود استعمار به کشورهای آفریقایی بوده است. مسئله دوم این است که سودانی‌ها بیشتر از نژاد عرب هستند و انگلیسی‌ها برای ایجاد دوگانگی از این موضوع استفاده کرده که هر جا اسلام هست متعلق به اعراب است و سیاه‌پوست‌ها همیشه برده‌های اعراب بودند. یعنی انگلیس نه‌تنها مناطق حائل مرزی به‌صورت فیزیکی بلکه به‌صورت ذهنی و مفهومی نیز بین سودان و کشورهای آفریقایی‌ها ایجاد کردند. یکی از سلاح‌های اصلی استعمار ایجاد تفرقه و کدورت و نژادپرستی بین کشورهای مختلف است و از این سلاح نه‌تنها در آفریقا بلکه در سایر کشورها و مناطق ازجمله منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس از این سلاح به‌خوبی استفاده کردند و ما مشاهده می‌کنیم که رسانه بی‌بی‌سی به زبان‌های مختلف عربی، فارسی و ترکی در حال ترویج این تقابل و نژادپرستی است. یکی از دلایل اصلی تمرکز انگلیسی روی سودان یکی همین کینه تاریخی شکست استعمار به‌وسیله سودان است و دومی قابلیت این کشور برای پمپاژ اندیشه‌های اسلام ناب محمدی است.

حدود سه هفته است که درگیری‌های نظامی بین حمیدتی و عبدالفتاح برهان آغاز شده. ریشه این درگیری‌ها به چه عواملی برمی‌گردد، و وضعیت کنونی سودان چگونه است؟

بروایه: اگر ما بخواهیم ریشه این درگیری‌ها را در گذشته جستجو کنیم، باید به اوایل قرن بیست‌ویک و زمانی که شورش‌ها و «جنگ داخلی دارفور» آغاز شد، برگردیم. زمانی که دولت مرکزی تلاش کرد تا از شبه‌نظامی‌ها و میلیشیای طرفدار خود برای سرکوب این ناآرامی‌ها استفاده کند. همین استفاده از گروه‌های شبه‌نظامی قبایل علیه شورشگران باعث تقویت تقابل هویتی بین اعراب و آفریقایی‌ها شد. هسته اولیه نیروهای پشتیبانی سریع نیز از همین زمان تشکیل شد.

حمیدتی یکی از افرادی بود که در همین برهه دست به قاچاق می‌زد و گروه‌های شبه‌نظامی داشت که از قوافل تجاری حمایت می‌کردند و به خاطر هوش و ذکاوتی که داشت خود را به عمر البشیر نزدیک کرد و توانست پله‌های ترقی را طی کند. همین امر باعث شد تا این نیروهای شبه‌نظامی از سال ۲۰۱۲ تحت نیروی پشتیباین سریع و زیر نظر «صلاح قوش» که از مقامات اطلاعاتی معروف سودان بود، سازمان‌دهی شوند و از سال ۲۰۱۷ تبدیل به نیروهای مستقل پشتیبانی سریع زیر نظر ریاست جمهوری سودان تبدیل شدند. آقای حمیدتی به‌عنوان رهبری این نیروها توانست در آن موقع امتیازاتی مانند اکتشاف طلا در منطقه دارفور را به دست بیاورد. مراودات تجاری آقای حمیدی با امارات از همین‌جا آغاز شد و بعدازاینکه نیروهای تحت امر خود را در قالب مزدور به یمن اعزام کرد این مناسبات بیشتر تقویت شد.

در ساختار اجتماعی سودان از زمان استقلال، قبایل نیلی که در مرکز و در شرق سودان مستقر بودند قدرت ثروت و نفوذ را در سودان از انگلیسی‌ها به ارث برده بودند. درصورتی‌که آقای حمیدتی با بلندپروازی شخصی و از یک نظام حاشیه‌ای وارد متن بازی‌های سیاسی سودان شد. از سال ۲۰۱۹ که خیزش‌ها علیه عمر البشیر آغاز شد و ارتش مجبور به عزل او شد، نقش حمیدتی در دولت مرکزی سودان بیشتر شد. زمانی که شورای انتقالی حاکمیت در سودان تشکیل شد، آن‌ها متوجه شدند که نمی‌توانند آقای حمیدتی را حذف کنند و به همین دلیل تصمیم به جذب وی گرفتند. یعنی پس از انتقال قدرت نیز ساختار قدرت و ثروت در خارطوم تغییری نیافت. پس از کودتای دوم سودان در سال ۲۰۲۰ که درواقع کودتا در کودتا بود و باعث عزل عبدالله حمدوک شد، مشخص شد کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه ازجمله عربستان به خاطر بدبینی ذاتی که به ارتش سودان و برخی از مقامات دولتی داشتند از مخالفین که عمدتاً سکولار و غرب‌گرا هستند، حمایت کردند.

در این زمان آقای حمیدتی که امتیازات دلخواه خود را از دولت مرکزی دریافت نکرده بود و از طرفی جریان قدرت بین‌المللی را به نفع نیروهای مخالف می‌دید، تغییر موضع داد و خود را به مخالفین دولت مرکزی نزدیک کرد. عامل دیگری که حمیدتی را به سمت مخالفین سوق داد این بود که ارتش سودان تصمیم گرفت کلیه نیروها ازجمله نیروهای پشتیبانی سریع تحت امر حمیدتی را در ارتش ادغام نماید. چون آقای حمیدتی واقف است که به دلیل ضعف موقعیت و اطلاعاتی خود و همچنین ساختار قدرت در سودان، در صورت ادغام نیروهای پشتیبانی سریع در ارتش، موقعیت وی تحلیل می‌رود، به همین دلیل تلاش می‌کند تا این روند ادغام در ارتش فرسایشی و طولانی شود. در جبهه مقابل نیز ارتش سودان تمایل دارد که برای تقویت قدرت خود این فرآیند ادغام زودتر صورت پذیرد و توافقی که با مخالفین کرده را زیر پا بگذارد و حتی گروه‌های شورشی و شبه‌نظامیان دیگر را نیز وارد این فرایند کند. درنهایت درگیری در سودان بر سر ثروت قدرت و نفوذ است که پیشینه قومی نیز دارد و جریان‌های قدرت برآمدن یک فرد از نظام حاشیه‌ای سودان و سهیم شدن وی در جریان قدرت را برنمی‌تابند.

برخی معتقدند درگیری‌های کنونی در سودان صرفاً منبعث از اختلافات بین حمیدتی و برهان نیست، بلکه بازیگران و کشورهای خارجی با انگیزه‌ها و منافع مختلف در این جنگ نقش دارند، تحلیل شما از نقش قدرت‌های خارجی در تحولات سیاسی سودان چیست؟

قناد باشی: تفاوتی که تحولات اخیر سودان با تحولات سال ۲۰۱۹ دارد، این است که در سال ۲۰۱۹ ما با یک کودتای از درون نظام مواجه بودیم. در زمان کودتای ۲۰۱۹ مردم ۹ ماه در خیابان بودند؛ چراکه عمر البشیری که با مردم و با جبهه مقاومت همکاری می‌کرد، یک چرخش ناگهانی به سمت عربستان داشت و از مردم فاصله گرفت. در درگیری‌های سال ۲۰۱۹ عبدالفتاح برهان به همراه حمیدتی باهم کودتا کردند و اگر این کودتا انجام نمی‌شد کل ساختار سیاسی سودان تغییر می‌کرد و اصولاً این کودتا باهدف حفظ نظام سیاسی سودان صورت گرفت. بعد از کودتا مقرر شد که ظرف سه سال انتقال قدرت به غیرنظامیان انجام بپذیرد اما به‌محض نزدیک شدن به این تاریخ انتقال حکومت، ما با یک کودتایی مواجه می‌شویم که منجر به برکناری نخست‌وزیر عبدالله حمدوک می‌شود. یعنی به عبارتی دقیق این کودتای اخیر دوباره باهدف حفظ نظام سیاسی سودان است و اگر این درگیری‌ها اتفاق نمی‌افتاد، عبدالفتاح برهان باید حکومت را به غیرنظامیان منتقل می‌کرد.

درگیری‌های دارفور در سال ۲۰۱۹ نیز یک درگیری مضحک غربی برای تضعیف عمر البشیر، محور مقاومت و فشار به سودان و تجزیه این کشور بود. یکی از دلایل اصلی تضعیف عمر البشیر این بود که یکی از تأمین‌کننده‌های اصلی سلاح گروه حماس و مقاومت فلسطین بوده است. این درگیری‌های اخیر سودان نیز باهدف جلوگیری از انتقال قدرت به مردم انجام‌شده است، اما در مورد اینکه کدام کشور پشت این حوادث و اتفاقات و تحولات سیاسی سودان است به‌صورت مستقیم نمی‌توان گفت که کدام کشور نقش اساسی را دارد. در حال حاضر کشورهای غربی منتظر نتیجه این تحولات هستند؛ چراکه هرچه این تحولات فرسایشی‌تر و انتقال قدرت طولانی‌تر شود، این امر باعث تضعیف اسلام‌گرایان سودان خواهد شد.

ترس و نگرانی دولت‌های غربی از این است که در صورت روی کار آمدن یک دولت مردمی در این کشور این دولت حتماً طرفدار محور مقاومت، طرفدار جمهوری اسلامی ایران، طرفدار فلسطین و طرفدار مردم مظلوم یمن و مخالف اسرائیل خواهد بود و این زنگ خطری برای کشورهای غربی است. یکی از دلایل ناراحتی اسرائیل از درگیری‌های سودان نیز همین است؛ چراکه هر دو گروه درگیر در سودان جز متحدین اسرائیل هستند. عادی‌سازی روابط سودان با اسرائیل را اولین بار همین آقای عبدالفتاح برهان در اوگاندا کلید زده است. آقای حمیدتی هم خودش و هم برادرش به اسرائیل سفر کردند. رژیم صهیونیستی نگران درگیری‌های سودان است، چراکه هر دو گروه درگیر در سودان جزو متحدین این رژیم هستند. عادی‌سازی روابط سودان با رژیم صهیونیستی را اولین بار عبدالفتاح برهان در اوگاندا کلید زده است، حمیدتی هم خودش و هم برادرش به اسرائیل سفر کردند. الان هردوی این‌ها مهره‌های سوخته برای مردم سودان هستند؛ چراکه سه سال و نیم است که از انتقال قدرت طفره می‌روند. ازنظر غربی‌ها نیز هردوی این مهره‌ها همکاران عمر البشیر در سرکوب دارفور بودند. هدف غربی‌ها این است که این تحولات و درگیری‌ها آن‌قدر فرسایش شود که مردم از خواسته‌های سیاسی خود کوتاه بیایند و صرفاً دنبال خواسته‌های اولیه و امنیت و اقتصاد باشند.

یکی از مباحث اصلی در خصوص تحولات سودان، مسئله تجزیه شمال این کشور است که بازتاب زیادی در رسانه‌ها و به‌خصوص رسانه‌های عرب‌زبان داشته است. آیا امکان تجزیه مجدد کشور سودان وجود دارد؟ اگر داده‌ها و اطلاعاتی درباره تجزیه سودان وجود دارد، مهمترین دلایل ساختاری و خارجی این تجزیه چیست؟

بروایه: کشور سودان، کشوری است که دارای تنوع قومی زیادی است و تا قبل از تجزیه نیز دارای تنوع مذهبی زیادی بود. شمال این کشور بیشتر مسلمان هستند، اما تنوع قومی و هویتی زیادی بین آن‌ها وجود دارد. این تقابل قومی و هویتی در کنار ساختار بی‌عدالتی نهادینه‌شده و شکاف مرکز-پیرامون در کشور سودان یکی از عوامل اصلی درگیری‌ها در شمال سودان به شمار می‌رود. ارتش سودان و دولت مرکزی نیز همیشه تلاش کرده است تا از این درگیری‌ها به نفع خود استفاده کند. جنگ‌های داخلی پی‌درپی و فقدان یک دولت مرکزی باثبات نیز مزید بر علت شده است تا بحث تجزیه سودان جدی‌تر شود. درنهایت شاید مرزهای بین‌المللی کشور سودان تغییری نکند، اما خطر سومالیزه‌شدن و قدرت گرفتن گروه‌های شبه‌نظامی به‌شدت این کشور را تهدید می‌کند.

درگیری‌های سودان سه هفته است که ادامه دارد و آتش‌بس‌ها نیز به‌طور مکرر نقض می‌شوند و چشم‌انداز و دور نمایی برای پایان این درگیری‌ها قابل‌تصور نیست. مهم‌ترین سناری آینده تحولات سودان چیست؟

قناد باشی: برای کشورهای همسایه سودان مثل همین کشور مصر بهترین سناریو وجود یک دولت مرکزی قدرتمند است تا بتواند این درگیری داخلی سودان را کنترل و مانع از تسری آن‌ها به کشورهای همسایه شود. ادامه این درگیری‌ها ممکن است که کشور سودان را به یک مرکزی برای گروه‌های مقاومت اسلامی تبدیل نماید و به همین دلیل بازیگران خارجی نظیر اسرائیل از تداوم درگیری‌ها نگران هستند. کشورهای غربی به دنبال فرسایشی شدن این تحولات و درگیری‌ها هستند تا مردم از خواسته‌های به‌حق سیاسی خود گذر کرده و به خواسته‌های اولیه خود نظیر امنیت و اقتصاد اکتفا نمایند و در این شرایط مهره‌های وابسته به خود را به‌عنوان منجی روی کار بیاورند. نظیر همان کاری که در مصر کردند و عبدالفتاح سیسی را به‌عنوان منجی روی کار آوردند و به وی کمک کردند تا کانال سوئز را توسعه دهد و درآمدهای کشور مصر را افزایش دهد. از میان گزینه‌های قدرت در سودان، تمایل کشورهای غربی به حمیدتی به‌عنوان یک نیروی سیاسی وابسته به غرب بیشتر است.

تحلیل شما از آینده تحولات سیاسی سودان چیست و چه چشم‌اندازی برای خروج از این بن‌بست سیاسی و پایان درگیری‌ها در سودان قابل‌تصور است؟

بروایه: نکته‌ای که در مورد تحولات سودان خیلی مهم است، این است که کشورهای خارجی به‌طور مستقیم نقشی در این تحولات ندارند و صرفاً نقش نظاره‌گر را ایفا می‌کنند. نکته دوم این است که کشورهای غربی به دولت عمر البشیر به خاطر سویه‌های اسلام‌گرایانه‌ای که دارد خیلی خوش‌بین نیستند و سومین نکته این است که تمرکز آن‌ها فعلاً روی حمیدتی به‌عنوان یک مهره غربی هست. مسئله دیگر این است که خطر تجزیه در سودان یک خطر جدی است، درست است که ارتش سودان به لحاظ کمیت و عده از نیروهای حمیدتی بیشتر هستند، اما نیروهای حمیدتی چابک‌تر هستند و می‌تواند توازن قدرت در سودان را به هم بزنند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

در این نشست تلاش شد تا به برخی از سوالات و ابهامات در خصوص تحولات سیاسی سودان پاسخ دهیم. واقعیت این است که کشور سودان یک کشور کاملاً ناشناخته و با تحولات سیاسی و اجتماعی بسیار عمیق است که بررسی همه مسائل آن در یک نشست نمی‌گنجد. شواهد نشان می‌دهد که تحولات سیاسی و درگیری‌ها در سودان فرسایشی شده است و در کوتاه‌مدت چشم‌اندازی برای برون‌رفت از این درگیری‌ها قابل‌تصور نیست. همان‌طور که کارشناسان این نشست نیز اشاره کردند طرفینِ درگیر منازعه بقای خود را در تداوم و فرسایشی شدن این درگیری‌ها می‌دانند، چراکه بر اساس توافقی که در سال ۲۰۱۹ امضا شده است، طرفین درگیر باید زمینه انتقال قدرت سیاسی به غیرنظامیان را فراهم می‌کردند.

کشورهای ثالث نظیر کشورهای غربی ازجمله انگلیس، آمریکا، فرانسه و همچنین کشورهای منطقه نظیر مصر، امارات متحده عربی و عربستان نیز فعلاً سیاست صبر و انتظار را در خصوص تحولات سودان در پیش گرفتند و این تحولات را با نگرانی دنبال می‌کنند؛ چراکه تمایل ندارند که این درگیری‌ها از کنترل خارج شود و به کشورهای منطقه تسری یابد. نگرانی دیگر این کشورها، قدرت الهام‌بخشی کشور سودان برای مبارزه با استعمار و کمک به مقاومت اسلامی و گروه‌های جهادگراست که یک خطر بزرگ برای جبهه غربی-عِبری به شمار می‌رود.