به گزارش خبرنگار مهر، رمان «پشت درهای بهشت» نوشته رضا کاشانی اسدی، درباره رخدادهای پیش و پس از واقعه عاشورا و جامعه کوفه در آن زمان، توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است. نویسنده این کتاب، مخاطبش را به شهر کوفه و زمانی میبرد که ۱۰ هزار نامه برای امام حسین (علیه السلام) فرستاده شده و از او دعوت کرده اند برای امامت به کوفه بیاید. اما با ورود عبیدالله بن زیاد، ورق برمی گردد و کوفه روی دیگرش را نشان میدهد. در نتیجه کوفه در اختیار ابن زیاد قرار گرفته و مردم شهر و قبایل برای بیعت با او، از هم سبقت میگیرند.
داستان این رمان درباره جوانی به نام موقع است که مقابل پدر خود میایستد و خواستار رسیدن به لشگر امام حسین (علیه السلام) است. موقع، شاگرد ویژه حبیب بن مظاهر (علیه السلام) است. وقتی حبیب به قصد پیوستن به امام حسین (علیه السلام) از کوفه خارج میشود، موقع با واقعیتی روبرو میشود که …
رضا کاشانی اسدی در رمان «پشت درهای بهشت»، فضای خدعه و خفقان زمان شهادت امام حسین (علیه السلام) را تصویر کرده و برخی از عبرتهای ماجرای عاشورا را در قالب داستان بیان کرده است. او با استفاده از روایات تاریخی، ماجرای زندگی فردی را به تصویر کشیده که بخشی از زوایای پنهان آن برهه تاریخی را برای مخاطب روشن میکند.
او با حضور در غرفه انتشارات کتاب جمکران سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در خصوص کتاب «پشت درهای بهشت» ساعتی پاسخگوی پرسشهای مان شد.
آنچه از نظر میگذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.
* آقای کاشانی چه شد که به سراغ این موضوع رفتید؟
بنابر علاقهام و اینکه میخواهم درباره عاشورا آثاری تولید کنم پژوهش گستردهای را درباره قضایای آن داشتم و دارم. در این میان به سه جانباز واقعه عاشورا برخورد کردم که دربارهشان هیچ صحبتی نبود چون غالباً راجعبه شهدا بحث و روضه هست.
* درباره شخصیت کتابتان قدری توضیح دهید.
شخصیت اصلی کتاب من یکی از این سه جانباز است که نامش موقع بود. در مقطعی شاگرد و همکلام حبیب بن مظاهر بوده است. بعد از اتفاقی که برای مُسلم افتاد ایشان در قبیله و خانوادهاش دچار بحران شده است. به تنهایی تلاش میکند قبیله خودش را از پیوستن به ابن زیاد منصرف کند. اما درنتیجه خودش حرکت میکند و کسی بوده است که محور ۳۶ نفری میشود که شب عاشورا از کوفه به کربلا و سپاه اباعبدالله ملحق شدند.
* کتاب در چه فضایی است و در چه تاریخی اتفاق افتاده است؟
یک بخشی از زندگی موقع که خیلی جذاب است این است که بعد از قضایای عاشورا او و آن دو نفر جانباز دیگر را تبعید میکنند. من سعی کردم از بعد از شهادت حضرت مسلم تا دوران تبعید موقع را در قالب داستانی بنویسم.
* بازتاب مخاطبان کتابتان چطور بوده است؟
آنچه من دیدم که بیشترشان در فضای مجازی بود تقریباً همهشان مثبت بود. چه به لحاظ جذابیت چه از لحاظ محتوا.
* خاطرهای اگر از زمان نگارش کتاب یا پس از انتشار آن دارید، برایمان بگویید.
یک خاطرهای از رادیو معارف پخش شد که خانمی میگفت من این کتاب را خواندهام. بخشبخش آن را هر شب با پسرم که سرباز است و در نقاط مرزی است در تلفن به او منتقل میکنم و این نکته را به او میگویم که تو امروز در چنین موقعیتی هستی و باید از خودت بزرگی نشان بدهی شبیه شخصیت این کتاب.
اگر قبلها کسی عمق این تأثیر را به من میگفت برایم باورپذیر نبود اما میبینم این تأثیر در افرادی که این کتاب را خواندهاند ایجاد شده است. یکی از فروشندههای اینجا میگفت نسل جوان ما به این کتاب جذب شدهاند و تصورم این است که چون قالب داستانی و جذابیتهای خودش را دارد با آن محتوا میتواند برای جوانان مفید باشد.
* از جوان بودن شخصیت داستان گفتید که در عین اوضاع خفقان کوفه به سپاه امام ملحق میشود. چه چیز وجه تمایز موقع جوان برای گرفتن این تصمیم بوده است؟
شخصیت خود این شخص و فطری بودن کاری که انجام داده است مؤثر بوده است. دیگری این بود که مادر خیلی خوبی داشت. پدربزرگی داشت که خاطرات و گذشته تاریخ را دیده بود و زندگی با حضرت علی را تجربه کرده بود و خاطراتی که با امام حسن داشت اندوختهای بود برای موقع. و بالاتر از همه اینها این بود که موقع در مقطعی شاگرد حبیب بن مظاهر بوده است. جمع اینها سبب میشود این فرد شخصیت متفاوتی به نسبت دیگران داشته باشد.
* اگر بخواهید یک جمله درباره تصمیم شخصت جوان داستان بگویید، چه جملهای است؟
برای رسیدن به تعالی ما باید دارای وجوه شخصیتی باشیم مثل موقع در کتاب پشت درهای بهشت. که من سعی کردم این وجوه را به تمامی جلوهگر کنم.
* سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را چطور دیدید؟
به عنوان یک پدیده بزرگ فرهنگی، اصل این کار و نمایشگاه حظ و بهرهای است برای من از حضور نسل جوان در مواجهه با کتاب. اما اینکه بگوییم ظرفیت نمایشگاه همینقدر است، خیر. میشود بهرههای فراوانی از نمایشگاه گرفت و از حضور مردم استفاده کرد. باید افراد حاضر در غرفهها برای معرفی کتابها با قابلیتها و آموزشهای بیشتر و حتی با جلوههای بصری بیشتری و بهتری در دید مخاطب قرار دهیم و از خود مخاطبان برای تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف استفاده کنیم.
* اگر نکته ناگفتهای دارید، بفرمائید.
من به معلمها مربیان مدیران فرهنگی این کار و مشابههای این را کشف کنند و به نسل جوان تزریق کنند. چون تنها از این راه میتوانیم به جوانان الگوهایی ارائه دهیم که راههای والایی را طی کردند.