«خونین‌شهر» داستان مردم و شهری است که خون داد، جان داد، زخم خورد اما ایستاد؛ با صلابت، محکم و استوار.... برای تک تک آدم‌های این شهر می‌توان روایتی جداگانه نوشت؛ از زندگی دیروز، زخم‌های امروز و آرزوهای فردا. با این حال «خرمشهر» هنوز زنده است، هنوز نفس می‌کشد و هنوز اینجا زندگی با همه زخم‌های جنگ جریان دارد.