خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ اوایل دهه ۷۰ مردم روستایی به نام غرقاب در شهرستان گلپایگان استان اصفهان، زمانی که دامها را برای چرا میبردند متوجه وجود نقشهای متعددی روی سنگهای محدودهای از این روستا شدند. محدودهای که به آن تیمره گفته میشود و در منطقهای مشترک با استان مرکزی، اصفهان و لرستان قرار دارد. در تمام این مناطق سنگ نگاره وجود داشته اما در تیمره نقوش متنوعتر و تعدادش بیشتر است.
حجم زیاد سنگ نگارهها مردم را به این فکر انداخت که این موضوع را با دیگران در میان بگذارند. آنها این کشف را با مرتضی فرهادی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در میان گذاشتند.
فرهادی به این محل رفت و گفت که این نقوش توسط چوپانان و دهقانان ایجاد شده و ارزش هنری دارد اما ارزش تاریخی ندارد. وقتی درباره این نقش نگارهها سر کلاس دانشگاه صحبت میکرد، یکی از شاگردانش که اهل گلپایگان بود؛ پیگیر این موضوع شد.
آنها فهمیدند که علاوه بر نقشها، کتیبههای سلجوقی، صفوی نیز وجود دارد در نهایت با گروهی به این منطقه میروند و موضوع را بررسی کرده و میبینند که نقشها زیادتر آن چیزی است که آنها تصور میکردند، حتی پشت هر نقش نگاره، فلسفهای برای ایجاد آن وجود داشته است بنابراین کتاب موزهای در باد را مینویسند و اعلام میکنند که برخی از این نقش نگارهها ۱۲ هزار سال قدمت دارند.
به باور مرتضی فرهادی بزرگترین مجموعه نویافته سنگ نگارههای حکاکی شده صخرهای و نشانههای نمادین ماقبل هیروگلیف در ایران و آسیاست که اهمیت آن نه در بزرگی اندازه نگارهها بلکه به خاطر پهنه کار، کثرت تصاویر تکرار نمادها و تنوع بسیار زیاد آنها از لحاظ مضمون و صحنههای کمیاب یا حتی منحصر به فرد در نقاشیهای پیش از تاریخ آدمی است.
بیشتر نقوش ساسانی و اسلامی هستند
البته کتاب دیگری نیز با عنوان موزههای سنگی، هنرهای صخرهای (سنگ نگارههای ایران) توسط محمد ناصری فرد نوشته شده است. و رازهای این سنگ نگارهها را بیان کرده است.
مطالعات آکادمیک برای این نقشها نشان داد که سنگ نگارهها تا ۹ هزار سال هم قدمت دارند که البته الان کمتر از ۵ درصد آنها باقی مانده است. بیشتر این نقوش ساسانی و اسلامی هستند.
در حال حاضر ۳۰۰ هزار بوم سنگی در محدودهای از روستای غرقاب وجود دارد که برخی از این بومها نقش بیشتر و برخی دیگر نقش کمتری دارند. شاید بیش از ۷۰ درصد این نقوش، بز کوهی به نشانه باران خواهی و فراوانی نعمت هستند. بیشترین این نقشها شکارگران پیاده یا سواره هستند با تیر و کمانی در دست که آشکارترین ابزار در میان سلاحها به شمار میآید. بنابراین جانواران، ابزارها و نشانه و نمادها سه دسته سنگ نگاره هستند که در تیمره کشف شده اند.
تیمره احتمالاً جنگلی بوده است
در این نقوش میتوان اختلافات طبقاتی، نحوه استفاده از ابزارهای مختلف برای شکار و سبک زندگی مردم را مشاهده کرد. حتی در یکی از این نقوش میتوان نمونهای از کفتار خال خال را مشاهده کرد که نسلش منقرض شده است اما در آن دوره وجود داشته است. اینجا شاید تنها جایی باشد که نقشی از کفتار خال خال وجود دارد. حتی میتوان در اینجا نقشی از گوزن زرد را مشاهده کرد این نقش نشان میدهد که ۵ هزار سال پیش این محدوده جنگلی بوده است چون گوزن زرد در مناطق جنگلی زندگی میکند.
نمادهایی که در این نقوش هستند بلای جان همین سنگ نگاره هاست درحالی که نمادها علامتهای حکومتی و پرچمهای حکومتی و قلمروی آنها هستند، حفاران آن را نماد گنج یابی تصور میکنند!
در کنار این نقوش، سه کتیبه به زبانهای عربی، فارسی و پهلوی وجود دارد که در پهنهای چند فرسنگی پراکنده اند و در پارهای از این مناطق کنار یا روی هم حکاکی شده اند. یکی از این کتیبهها در سنه ۱۲۰۰ یعنی ۱۴۴ سال پیش نوشته شده است. آن زمان فردی به نام علیشاه حاکم منطقه بوده و استاد محمدعلی بنا آن را نوشته است.
همه این نقوش روی سنگهای آذرین دگرگون شده توسط سنگهای سیلیسی که در این اطراف پراکنده است، کشیده شده اند. هنوز هیچ آماری از اینکه این بومهای سنگی چه تعداد بوده اند وجود ندارد.
این سنگ نگارهها با خیلی از گالریهای سنگی دنیا متفاوت است. چون این نقوش در زندگی مردم جاری است. مردم دسترسی خوبی به آن دارند. اما متأسفانه بر خلاف گالریهای طبیعی و سنگی کشورهای دیگر رهاست.
همین موضوع موجب شده تا برخی از سودجویان تصور کنند این نقوش رمز و رازی برای گنج یابی است. به همین دلیل در کنار این سنگ نگارهها حفاریهای غیرمجازی دیده میشود، که حتی تا ۶ متر نیز عمق دارند.
این کار توسط عدهای از افرادی انجام شده که درک درستی از نقاشیهای اینجا ندارند و آن را نقشهای برای گنج میدانند. درحالی که سنگهای اینجا چنین مفهومی را از نظر علمی نمیرسانند. همین اتفاق موجب میشود، تلاشها برای حفاری بی نتیجه بماند. اما این کار به همین جا ختم نمیشود، آنها تصور میکنند حالا که برای «هیچ» حفاری کرده اند، بهتر است مانند مردمان قدیم، یادگاری از خود باقی بگذارند.
به همین دلیل بررسی این نقوش نشان میدهد که در کنار آن، افرادی با سنگ ریزه های اطراف اقدام به ثبت نقوشی کج و معوج در کنار این نقشها کرده اند.
اما این تنها آسیب منطقه نیست. بلکه افرادی با تصور کار فرهنگی، اقدام به ساخت مولاژهایی از روی این نقوش میکنند و آنچه که از این کار به اصطلاح فرهنگی باقی میگذارند، چسبهایی است که روی سنگها باقی مانده است و خودش به آسیب جدید برای این سنگ نگارهها تبدیل شده است.
این نقوش همانطور که از کتاب مرتضی فرهادی استنباط میشود، موزهای در باد است. بی هیچ حصاری، برنامهای برای محافظت از آن و تبلیغ و معرفی درست.