فرزند استاد رضا داوری اردکانی گفت:معتقد است تا تفکر اصلاح نشود زبان نیز پرورده نمی‌شود. چرا که زبان و عقل جلوه‌های حقیقت واحد می‌داند. زبان وقتی اعتلا پیدا می‌کند که تفکر تعالی داشته باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، نگار داوری فرزند استاد رضا داوری اردکانی در نشست «داوری» در ترازوی داوری که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی صبح امروز ششم خرداد ماه در تالار تمدن این پژوهشگاه آغاز به کار کرد، گفت: نوشتن درباره فیلسوفی که بیش از شصت سال به تفکر پرداخته کار دشواری است علاوه براینکه نقش پدر را داشته باشد. یکی از سوال‌های ما به عنوان فرزند از پدر در خصوص فایده فلسفه است. ایشان می‌گفتند، فلسفه مادر علوم است و بدون فلسفه نمی‌توان زندگی کرد. در یکی دو دهه در عالم هنر بحث‌هایی قرار گرفته که آیا پژوهش‌های هنری در قضاوت ما نسبت به آن تأثیر دارد یا نه؟

وی با اعلام این نکته که استاد داوری در زندگی و خانه چطور بوده است، ادامه داد: هیچ زمانی نبود که او را بدون کتاب و قلم و کاغذ دیده باشیم هنوز هم منوال برآن است مگر زمان‌هایی به صرف چایی. هنوز هم وقتی پدر شعری می‌خواند، به یک بحث فلسفی می‌انجامد. توجه به فلسفه رسمی صرف میراث مشهور نیست او به فلسفه حقیقی توجه دارد که در واقع پرسش به مسائل زمان است و دردش درد زمانه است. او بر این گمان است که در قرون اخیر فیلسوفان به هنر و علم و شعر توجه نکردند. سیاست نظر دارد و به سیاست نظرش به این نبود که چه کسی حکومت می‌کند بلکه سیاست‌ها را در نظر آورده دارد. اینکه اقتضای طبع سیاست چیست و به کجا می‌رود را مد نظر قرار داده و در آنجا زبانش سیاست نیست. اما وقتی سیاست وجود بشر را به مخاطره می‌اندازد از جمله چیزهایی که راه نجاتی بگشاید هنر است چون با هم بودن آدمیان با زبان آغاز شده و زبان با شعر پدید می‌آید. دغدغه به زبان و شعر در تصحیح غلط عبارات مشهود بود و در آثار او به صورت بیشتری مطرح شده است.

وی با اعلام اینکه تورقی بر آثار داوری دغدغه وی را نسبت به مساله زبان و شعر به خوبی نشان می‌دهد و چهار اثر او که به طور خاص به زبان و هنر پرداخته است مرور م. کنیم اظهار داشت: توجه فیلسوف به زبان و شعر عجیب نیست و همزبانی فیلسوف با مخاطبش را ضروری می‌داند و بر همین اساس در کتاب فارابی فیلسوف فرهنگ می کوشد زمان و زبان فارابی را درک کرده و با او همزبان شود.

دختر این فیلسوف برجسته ادامه داد: رضا داوری نحوه زبان را موجب آشفتگی ذهن دانسته و در کتاب فارابی فیلسوف فرهنگ زبان فارابی را درک کرده با مخاطبش همزبان شود داوری بر آن است که آدمی از ابتدا زبان داشته است و آن طور نیست که به مرور زمان بهتر و کارآمد تر شده باشد. او به ویژه در خصوص زبان شعر تاکید می‌کند که کمال این زبان در طی تاریخ تحقق نیافته بلکه این زبان هم آغاز و هم کمال زبان است.

وی افزود: داوری دستیابی به مفهوم تاریخی بودن تفکر و اندیشیدن به زبان برهان را مرهون تلاقی دو فرهنگ در اندیشه او می‌داند. او بیگانگی با زبان گذشته را مانع درک قلمداد می‌کند او طرح زبان را پرسش از زبان بشر دانسته و بر این عقیده است که آدمی زبان اصیل خود را از دست داده و این همه برای گذراندن معاش است.

نگار داوری اردکانی ادامه داد: او می‌افزاید هرچه زبان ما زنده‌تر باشد استعاره تر است. و بر گفتمان قالب بر جهان امروز تأثیر می‌گذارد. در نظر داوری زبان اصیل زبان اشاره و شعر است. زبان با شعر آغاز می‌شود و چون با هم بودن با زبان و شعر آغاز می‌شود زبان دوستی و راستی است؛ او شعر را حاصل هنر و حافظ طبیعت قلمداد می‌کند.

وی بیان کرد: داوری در خصوص عهد از دست رفته ابراز تأسف می‌کند که منتهی به عقل جزئی و عقل مشترک شده است و جای همزبانی و هم داستانی را گرفته است. او یکی از اوصاف شعر شادی بخش بودن آن می‌داند چون درد را آزاد می‌کند. در شعر تفکر و زبان یگانه است. او می‌گوید در شعر مولوی زمانی که دست عرفان غلبه می‌کند شعر سست می‌شود او معتقد است نباید در شعر در جستجوی کار کرد آن بود.

دختر این فیلسوف برجسته ادامه داد: او توضیح می‌دهد که زبان رسمی به قصد و مرسوم است زبانی که در او قصد نباشد به چیزی گرفته نمی‌شود از نسبت متفاوت آنها سخن می‌گوید. وحدت صورت مضمون از زبان علم و عرفان کمتر است. زبان‌های شعر و فلسفه و علم را از جمله زبان‌های بی قصد و غرض می‌داند. و آن را در مقابل زبان سیاست قرار می‌دهد.

نگار داوری اردکانی افزود: نقطه مقابل شعر از منظر داوری، زبان دروغ است. در حالیکه سخن شاعران حقیقی سخن بی قصد و غرض است زبان دروغ را قصد مند توصیف می‌کند. دروغ برای پوشاندن حقیقت و فضیلت عقلی باشد.

وی ادامه داد: در مجموع این فیلسوف معاصر ساختن و توانا کردن زبان را یک سودا می‌داند و این امر زبان را از منظر کلان می‌نگرد و معتقد است تا تفکر اصلاح نشود زبان نیز پرورده نمی‌شود. چرا که زبان و عقل جلوه‌های حقیقت واحد می‌داند. زبان وقتی اعتلا پیدا می‌کند که تفکر تعالی داشته باشد. در نظر داوری سیر تاریخی بشر عادت و تقلید غلبه پیدا کرده و تفکر معنوی مورد غفلت قرار کرده است. شاعران هستند که با کنار زدن عادت‌ها و تقلید به تفکر معنوی دست پیدا می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: داوری زبان شعر را زبان ازلی معرفی می‌کند بدین سان زبان شعر را از بند واژه‌ها فارغ می‌کند و اینجاست که شعر بستر حاصل وحدت زیبای معنا قرار می‌گیرد.

وی در پایان گفت: او معتقد است که زبان سیاست بر زندگی مردم غلبه کرده و دروغ امری عادی شده و سیاست امروز کل زندگی اجتماعی را در بر گرفته بر نظر این فیلسوف در جهانی که غایت آن تملک و تصرف و قدرت است همه چیز از جمله زبان در خدمت غلبه در می‌آید و دست آخر این پرسش را مطرح می‌کند اگر زبان خادم غلبه باشد چگونه می‌تواند ملتزم به راستی شود؟