خبرگزاری مهر - گروه استانها- ندا سپاهی: «بعنوان یک محیطبان بزرگترین آرزویم حفظ مناطق و حیات وحش است تا فرزندانمان هم حیات وحش و طبیعت ایران را ببینند؛ متأسفانه با این پیشروی کارخانجات و جادهها فکر نمیکنم چیزی برای آینده باقی بماند! آرزو میکنم اتفاق مثبت و خوبی بیافتد که این مناطق حفظ شود.»
آنچه خواندید صحبتهای محیطبانی است که از او میپرسم بزرگترین آرزویت در زندگی چیست و او بی ریا بدون اینکه مکث کند، از آرزوهای سبزش میگوید.مرتضی جوهری سالها در عرصه محیطبانی و حفظ طبیعت جان بر کف خدمت کرده و سختیهای بسیاری را در این مسیر تحمل کرده است.
«محیطبانی» از آن شغلهایی است که بسیاری از ما چیز زیادی درباره آن نمیدانیم؛ زندگی در شرایط دوری از خانواده، کمینهای طولانی مدت در سرما و گرما، روبرو شدن با خطراتی نظیر پرت شدن از کوه، مار گزیدگی و مانند آن و مهمتر از همه مجروح شدن و یا شهادت در رویارویی با شکارچیان، فقط بخشی از دشواریهای یک محیط بان در انجام وظیفه است. همه این سختیها به خاطر عشق، علاقه و حفاظت از طبیعت و حیات وحش است و اگر غیر از این بود آنها عطای محیط بانی را به لقایش بخشیده بودند.
هر سال در روز ولادت امام رضا (ع) به پاس قدردانی از زحمات این سربازان بی ادعا، روز محیط بان نامگذاری شده و به همین بهانه با مرتضی جوهری رئیس پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمیشلو گفتوگویی داشتیم که متن آن در ادامه میخوانید؛
خودتان را معرفی کنید و از سابقه محیطبانیتان برایمان بگویید.
مرتضی جوهری هستم متولد سال ۱۳۶۰، مدرک کارشناسی ارشد زراعت و اصلاح نباتات دارم. در سال ۱۳۸۱ به عنوان محیطبان وارد محیطزیست اصفهان شدم و حدود ۲۲ سال است که در مناطق حفاظت شده خدمت میکنم. از ابتدای خدمتم در محیطزیست اصفهان، در منطقه شکار ممنوع حنا، پارکهای ملی موته، کلاه قاضی و قمیشلو محیطبان بودم و حدود هشت سالی است که به عنوان رئیس پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمیشلو خدمت میکنم.
چه شد که محیط بانی را انتخاب کردید؟
علاقه داشتم به کار محیط بانی، از کودکی به حیات وحش و طبیعت علاقه مند بودم؛ البته در خانواده ما ۲ نفر در سازمان محیطزیست خدمت میکردند و من از کودکی همراه دایی ام به مناطقی حفاظت شده مثل کلاه قاضی میرفتم و در گشت و پایشها شرکت میکردم. بعد از دوران خدمت سربازی، سازمان محیطزیست نیرو استخدام میکرد و من هم وارد شغل محیطبانی شدم.
محیطبانی کار سختی است؟
محیطبانی هم شرایط سخت و هم خوبیهایی دارد، پول و هزینهای که سازمان محیطزیست به ما میپردازد با وجود اینکه مبلغ کمی است اما بخاطر حفاظت از حیات وحش که هیچ پناهی ندارند، خیلی در زندگیام برکت داشته و برکات آن را بارها دیدم.
از سختی کاری که گفتید بیشتر برایمان بگویید.
بسیاری از شکارچیها را دیدم که گرفتار اتفاقات ناگواری شدند، در یک مورد شکارچی حرفهای از روستاهای اطراف منطقه حفاظت شده بود و دائم حیات وحش را شکار میکرد و هیچ وقت گیر نیروهای ما نمیافتاد، حدود هشت سال این شرایط ادامه داشت تا اینکه یک شب برای شکار زدن با یک موتور دیگر که چراغ خاموش بود تصادف کردند، در اوج جوانی فوت کرد؛ میخواهم بگویم هیچ یک از شکارچیانی که حرفهای حیات وحش را شکار میکردند آخر و عاقبت خوبی ندارند و این مسئله را در چندین مورد را با چشم خود دیدم. حتی موردی بود که فرزند جوان یکی از شکارچیان با همان سلاح شکاری که پدرش تعداد زیادی آهو شکار کرده بود خود را کشت.
در کنار این مسائل، صحنههای زیبایی هم وجود دارد از جمله وقتی در طبیعت تولد و شیر خوردن بره آهویی که تازه به دنیا آمده را میبینم حس خیلی خوبی دارد و دیدن این صحنه یکی از خاطرات خوبی است که از محیطبانی دارم.
پارک ملی قمیشلو و حیات وحش آن در حال حاضر چه وضعیتی دارند؟
در اینکه محیطبانان ما زحمت میکشند هیچ شکی نیست اما کمبود امکانات حدود ۱۰ درصد و خشکسالی ۹۰ درصد، حیات وحش را نابود میکند. سالها پیش که برای مأموریت کشورهای دیگر رفته بودیم از پارکهای ملی و سایر مناطق آنها بازدید کردیم تمام بحثشان این بود که اگر پوشش گیاهی را حفظ کنیم حیات وحش میمانند و نیاری نیست که دنبال حیات وحش برویم.
وقتی پوشش گیاهی نباشد که در اثر خشکسالی از بین میرود تولید مثل حیات وحش خود به خود کم و کمتر میشود، در بین علفخواران بره کمتر به دنیا میآید و خود به خود شیر دهی کم میشود و فکر میکنم ضربهای که خشکسالی به حیات وحش میزند شکارچی هرگز نمیتواند بر جمعیت آنها تأثیر گذار باشد.
متأسفانه در این ۲ - سه سال اخیر خشکسالی شدید داشتیم بطوری که همکارانم در قمیشلو در زمستان هم دائم آب برای حیات وحش میبردند امسال نیز به لحاظ بارشی در مقایسه با پنج سال گذشته خوب بود اما تأثیرگذاری آن چند سالی طول میکشد.
یادم است ۲ سال پیش گلههایی ۴۰۰-۵۰۰ راسی از آهو، کل و بز از منطقه خارج شدند و رفتند چون علوفه نبود. به مزارع مردم میرفتند و از منطقه فاصله میگرفتند آنجا زایمان میکردند اما برهها از بین میرفتند یا برخی از مردم محلی خودشان را شکار میکردند و دیگر به منطقه باز نمیگشتند و چرخه زایمان بعدی حضور نداشتند. به همین دلیل بسیاری از حیات وحش منطقه ما و سایر مناطق از بین رفتند.
اغلب مشکلات محیطبانان چیست؟
باید بگویم که تجهیزات خودرویی ما در قمیشلو مربوط به ۲۰ سال پیش است و واقعاً از بین رفته است. علی رغم اینکه سازمان سال گذشته موتورسیکلت خریداری کرد و تعدادی از آنها به محیطبانان ما تحویل شد اما وضعیت خودرویی ما بسیار بد است و الان با این قیمتهای سنگین و بودجه کم سازمان واقعاً یکی از مشکلات بسیار بزرگما ناوگان خودرویی است.
کار در منطقهای مثل پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمیشلو در شب است بخاطر آهوها، به دلیل اینکه شکارچیان آهو شبها وارد منطقه میشوند حتماً باید خودرو برای پرسنل باشد در حالی که خودروهای ما همه فرسوده شده و هر چه هم برای تعمیرات آنها هزینه میکنیم بی فایده است.
فکر میکنید برای حفاظت از ۲ میلیون هکتار اراضی تحت مدیریت محیطزیست استان اصفهان چه تعداد خودرو جدید نیاز باشد؟
برای استان اصفهان دستکم اگر ۴۰ خودرو خریداری شود وضعیت حفاظتی مناطق چهارگانه بهتر خواهد شد.
وضعیت حقوق و مزایا چطور است؟ راضی هستید؟
حقوق کارمندی هیچ وقت کفاف هزینههای امروزی زندگی را نمیدهد ولی این دو- سه سال کار خوبی که در سازمان شد برای سختی کار محیطبانها امتیازاتی در نظر گرفتند و حقوق به نسبت قبل بهتر شده است.
هر محیط بان سه شبانهروز در هفته در منطقه و سهشبانهروز استراحت است. محیط بان سه شبانه روزی که در منطقه است باید از جیب هزینه کند و این علاوه بر هزینههای خانواده است. مشکل مالی همیشه برای محیط بان بوده است. سازمان مبلغی هم ماهانه برای تأمین جیره غذایی محیط بانان اختصاص داده اما هزینهها بالا رفته و نمیتوان جبران کرد؛ بعلاوه جیره غذایی هزینه البسه و تجهیزات و شیفت کاری پرداخت میشود اما هزینهها سنگین شده و کفاف نمیدهد.
آیا در این سالهای خدمت، مواردی هم بود که شکارچی، همیار محیط زیست و محیطبانان شود؟
بله در پارک ملی قمیشلو فردی که قبلاً شکارچی بود همیار محیطزیست شد و واقعاً تغییر کرد به طوری که او را به عنوان محیطبان استخدام کردیم؛ وجود این فرد برای حفاظت از منطقه کمک بسیاری به ما کرده چرا کار بلد است، چون قبلاً شکارچی بود. همین فرد مردم محلی را جمع کرد و پاسگاهی محیطبانی در منطقه ساختند و اکنون هم مشغول کار است.
چه آرزویی دارید؟ بزرگترین آرزویتان چیست؟
به عنوان یک محیطبان بزرگترین آرزویم حفظ مناطق و حیات وحش است تا فرزندانمان هم حیات وحش و طبیعت ایران را ببینند؛ متأسفانه با این پیشروی کارخانجات و جادهها فکر نمیکنم چیزی برای آینده بماند! امیدوارم اتفاق مثبت و خوبی بیافتد که این مناطق حفظ شود.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، اگر در پایان صحبتی دارید بفرمائید.
فرهنگسازی برای مردم برای حفظ محیطزیست موضوعی بسیار مهم است؛ اگر برای مردم از اهمیت حفظ محیطزیست صحبت شود خیلی به محیطزیست کمک میکند. لازم است اهمیت محیطزیست از کودکی به فرزندانمان آموزش داده شود، طرح آموزشی یک ساعت با محیطبان در مدارس خوب است اما کافی نیست و لازم است در مدارس ساعات بیشتری برای این امر در نظر گرفته شود.