خبرگزاری مهر – گروه استانها- علی یگانهنسب: «تفاوت چندانی میان این طرف و آنطرف نیست، هرکس از مردم رأی بگیرد و وارد شورای شهر شود. کار تازهای ندارد چون ۹۰ درصد کارهای شهر روی ریل خود پیش میرود. این وسط فقط ۱۰ درصد میماند که آنهم سیاستهای فرهنگی است؛ اینکه شهرداری و شورای شهر تصمیم بگیرند برای فرهنگ و اجتماع شهر چگونه برنامهریزی و عمل کنند.» این را یکبار یکی از استخوانخردکردههای اصفهان که چند سال است مسئولیت شهری و استانی دارد، گفت و اصل ماجرای مدیریت شهری این جهانشهر را هم ببینیم تقریباً همین است.
از «میز فرهنگ» تا «سلام همسایه»
اگر خردهکاریهای اداری و مبارزه با فساد در ساختار شهرداری را کنار بگذاریم، همه کارنامه مدیریت شهری اصفهان در دوره ششم در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آن خلاصه میشود. این یک ایراد نیست چون شورا و شهرداری ششم از روز اول هم داعیه مدیریت شهرِ فرهنگی را داشت و از اتاق فکر «میز فرهنگ» گرفته تا طرح مسجدمحور «سلام همسایه» همه را برای تحقق این ادعا برنامهریزی کرد.
آنها حتی چهارباغ را هم بینصیب نگذاشتند و ریخت این منظر فرهنگی را با تصمیمهایشان تغییر دادند. رویدادها و جشنوارههای فرهنگی، هنری و ادبی دوره گذشته کنار گذاشته و جایگزین برای آن برنامهریزی شد تا همه بفهمند کارِ فرهنگی دوره جدید با قبلیها فرق دارد به حدی که از غریبه و آشنا منتقدان زیادی مقابل سازمان فرهنگی ایستاد. به هر روی این چند روز بار دیگر و با حیرت بیشتر، حاشیه «فرهنگ» متنِ اصلی مدیریت شهری شده و تغییر معاون فرهنگی شهردار اصفهان در رأس این حواشی قرار دارد. کمال حیدری آمد و مجتبی شاهمرادی رفت.
روزی که مجتبی شاهمرادی به عنوان معاون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهردار انتخاب شد اغلب فعالان فرهنگی از این انتخاب خوشحال بودند. او را با تکیه بر تجربه مدیریتی در حوزه هنری، آدم کارکشته فرهنگ اصفهان میدانستند و خیالشان از اعتدال و عقلانیت در سیاستگذاری فرهنگی شهر تا حدود زیادی راحت بود. با این حال چند ماه بیشتر زمان نیاز نبود تا هجمه انتقادات علیه شاهمرادی و سازمان فرهنگی شهرداری آغاز شود. تبلیغات شهری اولین انتقاد شهروندان و کنشگران فرهنگی و اجتماعی بود که اکثر آنها با «تمسخر» یا «بیاعتنایی» شاهمرادی رد شد.
تیغ نا بُر تذکرات شورا در برابر عملکرد فرهنگی شهرداری
لجبازی و نقدناپذیری مدیران شهری هرروز بیشتر و حتی کمپینهای فرهنگ شهروندی با انتقاد در سطح ملی همراه میشد. اعضای شورای شهر نیز نه اینکه سکوت کنند و انتقادی از عملکرد فرهنگی شهرداری نداشته باشند اما تیغ تذکرها و انتقادهایشان آنقدر که برای عملکرد خدمات شهری تیز بود، در عرصه فرهنگی اجتماعی به میدان نمیآمد و اغلب اتفاقات فرهنگی شهر به ویژه رویدادها در این ۲ سال با همراهی و حضور اعضای شورا رقم خورد.
البته دور از انصاف است که نگوییم مقاومتها در چند ماه اخیر کمتر شده بود و ارتقای کیفی برنامههای نوروز و ماه رمضان ۱۴۰۲ با سال گذشته آن به وضوح نشان داد که گوش سازمان فرهنگی و مدیر آن چقدر بر نقدپذیری شنواتر شده است.
انتقادها هرچه بود نفیکننده اتفاقات خوب در این ۲ سال نیست. «نیمرخ» جان تازهای به گردشگری شهری اصفهان داد، «میراث مادیها» روایت دلنشین آئینها و سنتهای مردم شهر بود و «بازیشو» رویدادی خاطرهانگیز برای خانوادهها شد اما با این حال فرهنگ و اجتماع اصفهان در این سالها آنقدر تنوع سیاستها را به خود دیده و تجربه کرده که توقع از آن بیش از برگزاری چند رویداد و برنامه است.
استعفای شاهمرادی
این خوب و بد معاونت فرهنگی از ضمیر یک مدیر فرهنگی بیرون آمد. معاونتی که التهاب آن حتی توسط شاهمرادی هم تاب آورده نشد و او چند روز پیش استعفا کرد. شاهمرادی در متن نامه استعفا تلویحاً کارنامه خود را موفقیتآمیز خواند و خطاب به شهردار اصفهان نوشت «بیشک اگر امروز اصفهان دوستداشتنیمان برترین کلانشهر کشور در عرصه فرهنگی و گردشگری است مرهون حمایت همه جانبه حضرتعالی است.» علی قاسمزاده، شهردار اصفهان نیز در هامش نامه او نوشت که «حدود دو سال و در شرایط ویژه اجتماعی از نزدیک شاهد خدمات جهادی و طاقتفرسای شاهمرادی و همکارانش در حوزه فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری در نقطه نقطه شهر بوده است.»
پس از این استعفا که از مدتها قبل قابل پیشبینی بود، انتصاب تعجبآور یک مدیر معزول حواشی را ادامه داد. کمال حیدری که هیچ سابقه مدیریت فرهنگی نداشته و به تازگی از معاونت بهداشت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی عزل شده است، سکان معاونت فرهنگی، حساسترین معاونت شهرداری اصفهان در دورهای که بیش از هر زمانی ادعا و مدعی فرهنگ دارد را به عهده گرفت، اما با کدام سابقه؟ نمیدانیم! آیا قحطالرجال است؟ در حیرتیم! آیا پاسخی به انتقادهای این چند روز داده شد؟ هیچ!
تقریباً مشابه همه انتقادهایی که به عملکرد مدیریت شهری میشود اما کسی پاسخ درخوری از آن نمیگیرد. به بیان دیگر و در کمال تأسف باید به حال تیرهروزی فردای فرهنگی اصفهان گریست که آنقدر دستِ تهی دارد که از یافتن و انتصاب یک مدیر چهارچوبدارِ با سابقه و اعتنای اقشار فرهنگی عاجز بوده و برای سامان بخشیدن به فرهنگ، اجتماع، ورزش، گردشگری و هنر خود به سراغ یک دندانپزشک رفته است.
در پایان خطاب به شهردارِ فرهنگی پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی باید گفت: آقای دکتر… این نقل قولتان درباره شخصیت اصفهان را به یاد آورید که «هویت اصفهان مانند خورشیدی است که قطعاً قابل کتمان نیست.» حالا با کدام دست و تدبیر مدیریتی پررنگترین ضلع این هویت را تحقق میبخشید؟ مدیرانی که فرهنگی بودند چقدر تلالو این خورشید را به جان شهر تاباندند که به مدیر تازه منصوبتان امید داشته باشیم؟ حقیقت را بخواهید باید «بر او نمرده به فتوای من نماز کنید!»