مواجهه با مسئله حجاب باید تبدیل به یک گفتمان مردمی شود تا زنان و دختران در بستر جامعه این هویت مخدوش شده را بازیابند و با هر هجمه و بهانه‌ای آن را از دست ندهند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مینا یاری یادداشتی با عنوان حجاب؛ محصول جمهوری اسلامی یا مؤلفه هویتی؟ را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

در این یادداشت آمده است: از سال‌های ابتدایی انقلاب تاکنون مسئله حجاب و نحوه برخورد با مظاهر بی‌حجابی یکی از چالش‌های پیش روی مسئولین کشور ما بوده است. موضوعی که در ماه‌های اخیر بسیار پررنگ‌تر از گذشته به نظر می‌رسد. اما قبل از اینکه بخواهیم به نحوه مواجهه با این پدیده بپردازیم شاید لازم باشد تا ریشه‌های آن را بیابیم.

با توجه به ازدیاد مظاهر بی‌حجابی و تسری آن در جامعه خصوصاً در میان نسل جوان و نوجوان، می‌توان به روش‌هایی که تا کنون اجرا شده‌اند با دیده تردید نگریست. حجاب پیش از آن که به عنوان قانون شناخته شود یک مسئله فرهنگی است. هر جامعه‌ای مطابق با فرهنگ دینی و ملی خود دارای ارزش‌های اجتماعی متعددی است. این ارزش‌ها بر اساس میزان اهمیت‌شان می‌توانند به هنجارهای اجتماعی بدل شوند که زیر پانهادن آن‌ها به عنوان ناهنجاری، خوشایند افراد آن جامعه نباشد. از این رو انسان‌ها عموماً با وضع قوانین به مقابله با این ناهنجاری پرداخته‌اند.

مسئله حجاب نیز به عنوان یکی از مقولات ارزشی از همان ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در کشورمان در زمره قوانین قرار گرفت. اما این قانون به عنوان یک مسئله فرهنگی با دیگر قوانین متفاوت است. امروزه شاهد هستیم که ضرورت حجاب به عنوان ارزش در اذهان برخی زنان و دختران شناخته نمی‌شود و این اتفاق ناشی از کم‌کاری در حوزه تبیین اهمیت این مسئله است. اگر تاریخ را کمی به عقب برگردیم می‌بینیم که در سال‌های اولیه انقلاب با توجه به بحران‌ها و مسائل مختلفی که نظام نوپای جمهوری اسلامی با آن مواجه بود فرصت کمتری برای روشنگری در این زمینه فراهم می‌شد. از همان ابتدا تقابل‌هایی میان طرفداران حجاب و مخالفان آن وجود داشت اما مبدل‌شدن این مسئله فرهنگی به قانون و اقبال خودخواسته جامعه به حجاب تحت تأثیر آرمان‌های انقلاب اسلامی ماجرا را به حاشیه برد و به تبع تبیین و استدلال در این زمینه برای تربیت نسل جدید اتفاق نیفتاد. متأسفانه حتی در سال‌های پس از جنگ نیز تلاش مفیدی برای آن صورت نگرفت. حتی در حوزه طراحی لباس و انواع مدل‌های پوشش بانوان نیز کم‌کاری شد. در کنار آن رشد روزافزون رسانه‌ها خصوصاً سینمای پس از انقلاب و سلبریتی‌پروری در صداوسیما و نیز هجمه‌های تفکر غربی، که از سال‌های پیش از انقلاب در بطن جامعه وجود داشت، موجب شد که برخی خود را با سوالات متعددی در مورد مبانی دینی و فرهنگی مواجه ببینند که حجاب مشخص‌ترین آن‌هاست.

شاید اولین خطای راهبردی در زمینه حجاب تعریف‌کردن آن ذیل گفتمان جمهوری اسلامی باشد. اگر تاریخ پوشش در ایران را به‌درستی بررسی کنیم درمی‌یابیم که مسئله پوشیدگی بانوان نه تنها به جمهوری اسلامی بلکه به بازه تاریخ اسلام نیز محدود نمی‌شود. کشور ما با سابقۀ تمدنی طولانی همواره ویژگی‌های متفاوتی از سایر جوامع و تمدن‌ها داشته است. در گذشته حجاب در ایران برای بانوان نوعی ارزش و مایه افتخار به حساب می‌آمد. زنان ایرانی از دیرباز به پوشیدن لباس‌های بلند و پنهان داشتن زیبایی‌های خود از نامحرمان شناخته می‌شدند. تا جایی که ویل دورانت صاحب کتاب تاریخ تمدن، حجاب را به کلی ایران نسبت می‌دهد و در اظهار نظری افراطی حتی اسلام را متأثر از پوشش ایرانیان می‌داند. در حالی که این رفتار فطری ریشه در نوع آفرینش انسان دارد که او را از سایر موجودات متفاوت کرده است. اما آنچه از سخنان ویل دورانت بر می‌آید این است که تمدن ایران از دوران باستان بر پوشیدگی و نوعی از حجاب تاکید داشته که در تقابل با برهنگی و بی‌حیایی یونان و روم باستان بوده است. از این رو درمی‌یابیم که حجاب در ایران مختص به دوران پس از ورود اسلام نیست.

ژوزف کنت گوبینو نویسنده فرانسوی نیز می‌گوید حجابی که در ایران است پیش از آن‌که مستند به اسلام باشد به ایران قبل‌از اسلام مستند است. از این دست اظهارات و شواهد در تاریخ پوشش ایرانیان بسیار وجود دارد. شاید بتوان گفت که اسلام در مورد حجاب چیز جدیدی بنیان ننهاده، بلکه این موضوع فطری و الهی را صرفاً قاعده‌مند کرده است. رفتاری که بیشتر ناشی از حیا و عفاف نهادینه‌شده در تفکر زن ایرانی است. با ورود اسلام به ایران نیز در این مورد تقابلی صورت نمی‌گیرد و ایرانیان اسلام را با همه قوانین آن خصوصاً قانون حجاب می‌پذیرند. در واقع پوشش همواره بخشی از هویت زن ایرانی بوده‌است که با آن شناخته شده و آن را مایه عزت خود می‌دانست. پس می‌بینیم که حجاب ره‌آورد اسلام در سرزمین ما نیست. اما می‌دانیم که برهنگی و بی‌حجابی سوغات فرنگ است که از دوران سلطنت قاجار با سفرهای شاهان و روشن‌فکران به اروپا کم‌کم به اذهان رسوخ کرد و در دوره پهلوی توانست در جامعه جلوه کند.

اما گره خوردن این مؤلفه فرهنگی و تمدنی با نظام جمهوری اسلامی آن را به ابزاری برای تهدید بدل کرده است. حجاب به مثابه سنگری برای نظام اسلامی به هر بهانه‌ای آماج حملات متعدد قرار می‌گیرد و پس از هر هجومی بخشی از آن آسیب می‌بیند. به صورتی که حتی در اعتراضات مدنی در حوزه سیاسی و اقتصادی نیز به ابزاری برای تهدید حاکمیت به کار گرفته می‌شود. گویی حجاب از ابداعات انقلاب و مختص به آن بوده است. از این رو به نظر می‌رسد که مواجهه با این مسئله باید تبدیل به یک گفتمان مردمی شود تا زنان و دختران در بستر جامعه این هویت مخدوش شده را بازیابند و با هر هجمه و بهانه‌ای آن را از دست ندهند.

بنابراین دیگر شیوه‌های دستوری در این زمینه کافی نیست و نیاز به تبیین در این مورد بیش از پیش احساس می‌شود. جامعه امروز خود را با تهدید در زمینه پوشش مواجه می‌بیند، اما می‌توان خوش‌بینانه به این فضا نگریست و برای اولین‌بار در این زمینه به کمک همه ابزارهای در دسترس از جمله آموزش و پرورش و رسانه‌ها با نسل جدید سخن گفت و این تهدید را به فرصتی برای تبیین بدل کرد و این هویت از دست رفته را دوباره احیا کرد.