به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام تقی زاده رئیس سازمان دارالقرآن الکریم در یادداشتی که در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است به تبیینی قرآنی از وضعیت جبههی حق و باطل در سخنان ۱۴ خرداد امسال پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
سخنرانی اخیر رهبری در سالگرد ارتحال امام (ره) را میتوان یکی از جلوههای جامع در تبیین قرآنی مرحلهی کنونی مبارزه دانست. مرحلهای از مبارزه که قرار است ما را به فرج و گشایش ویژه ای برساند، و در این لحظات آخر رسیدن، نیازمند پایمردی و مقاومت هستیم.
بر خلاف آنچه تریبون داران و رسانه به دستان فریاد میزنند، اتفاقاً صحنه درگیری واضحتر شده و هر کسی که دوستدار ایران و منافع ملی و بهبود اوضاع اقتصادی، و به دنبال اصلاح مشکلات رنجآور اقتصادی و معیشتی، و در پی جایگاه با عزت ایران در نظم جهانی پیشِ رو است، باید برای ترویج و زنده ماندن «ایمان و امید» در کشور تلاش کند.
دیگر جای ندیدنِ مسئله نیست، و هر کسی -با هر میزان اطلاعاتی- اگر کمی دقیق شود می فهمد مسئله اصلی یک «مبارزه» در میان دو جبهه است. حقیقت این مبارزه بر سر موفقیت و سرافرازی ایران است ولو هر روزی قالبی به خود بگیرد و رنگ حجاب و احکام شرعی یا آزادی و انتخابات و حتی گاه معیشت -در اعتراضات سیاسی به معیشت، و نه اعتراض مردمی و حقیقی- را به خود بزند. ترکیب فتنه را میتوان اینگونه دید: «طراحی جامع این اغتشاشات در اتاقهای فکر کشورهای غربی انجام، و اجرای آن با پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و رسانهای گسترده دستگاههای امنیتی غرب و پادویی عناصر خائن و مزدورانِ پشتکرده به وطن و عوامل سیاستهای خصمانه علیه ایران همراه شد. البته ترکیبی از معدودی مغرض و تعداد بیشتری افراد غافل و احساساتی و کمعمق، و جمعی هم از اراذل و اوباش، پیاده نظام این حرکت در داخل کشور بودند». از میان عناصر این ترکیب، حرفی با «اتاقهای فکر دشمن، دستگاههای امنیتی، عناصر خائن و مزدور، عوامل دشمن، معدودی مغرض و اراذل و اوباش» نیست، که چندان قابلیت گفت و گو و تبیین وجود ندارد. اما وقت سخن گفتن با «تعداد بیشتری افراد غافل و احساساتی و کمعمق» که گرفتار این بازی سیاسی شده اند و فقط رنگِ کاردستی نقاشان فتنه به چشمشان میآید و باطن سیاسی کثیف بازی را نمیبینند، هنوز هست. این جا است که جهاد تبیین وظیفه و تکلیف عموم مؤمنین و دلسوزان میشود.
«ایمان و امید»، «دو عامل مهم نرمافزاری» که «امام را به آن فعالیتهای معجزهآسا قادر ساخت». «مطهری که خود کوه ایمان بود، در امام چهار ایمان مشاهده کرد: ایمان به هدف، به راه، به مردم و بالاتر از همه، ایمان به خدا».
ایمان به معنای اعتماد است. در امنیت قلبی بودن، که طرف نقش خود را به خوبی انجام خواهد داد. خدا مگر ممکن است که از وعدههای خود کم بگذارد، و مگر با چه کسی عهد بسته ایم؟
ایمان به غیب، آن است که «در حالت بحرانی بدون دانستن راهی که خداوند از آن طریق نصرت خواهد کرد» به غیب عالم تکیه کنیم. اگر بدانیم که ثروتی در گوشهای ذخیره شده یا وعده دلاری از سرمایه داری داشته باشیم که ایمان به «غیب» نخواهد بود، تکیه و اعتماد به «شهود» مادی است. شهود مادی از «طریق» ها خود را نشان میدهد و «برنامه ریزی و پیش بینی مسیرِ نصرت» در آن نیاز است. اما در مورد غیب، عنصر «من حیث لایحتسب» پای ثابت هر «نصرت» ی خواهد بود.
مشکلات نیست؟ چرا هست. آیا حریف «اعتماد به خدا» هم میشود؟ خیر قطعاً نمیشود!
«سعی آنها این است که با به رخ کشیدن مشکلات معیشتی و تورم و گرانی، جوان ایرانی را ناامید کنند در حالی که اولاً همه این مشکلات قابل رفع است و به توفیق الهی برطرف خواهد شد. ثانیاً مشاهده مشکلات باید موجب افزایش انگیزه برای یافتن راههای رفع آنها و کمک به افرادی شود که در میدان برای حل آنها تلاش میکنند. ثالثاً در کنار مشکلات، پدیدههای امیدآفرینِ بسیار و پُرشماری در کشور وجود دارد که بدخواهان نمیخواهند این پدیدهها دیده شوند. آنها میگویند شما از واقعیتها خبر ندارید در حالی که واقعیت مورد نظر آنها همین مشکلات اقتصادی و معیشتی است که همه از آن خبر دارند و در رنج هستند.»
مگر میشود از مشکلات اقتصادی و معیشتی مملکت کسی خبر نداشته باشد؟ خبر از غیب میدهید؟
اما وعدهای که به ما داده اند حق است، راست است هرچند دیگرانی اعتماد به آن را فریب بخوانند: إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (۴۹).
اما در این وعدهها، همراهی ملت مسلمان ایران نیز شرط شده است. ً إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ (۳۸) أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ (۳۹) الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ (۴۰) الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۴۱ حج)
نصرت، دو طرفه است. و اینجاست که «ایمان رهبران به مردم» به عنوان فراهم کنندگان شرط نزول یاری الهی، نقش محوری خود را نشان میدهد: یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ … (۶۱).
آیا ممکن نیست مردم مقاومت و پایمردی نکنند؟ در وفا به شعارهایشان دروغ بگویند؟ ممکن است. به همین دلیل هم در شرایط سخت اضطرار و مقدمات غافلگیری، شاید ذهن رهبرانی که به وعده الهی شک نمیکنند به این سو رود؛ اما تاریخ نشان داده که در همین لحظهها تلاشهای خالصانه مؤمنین خود را نشان میدهد و اتفاقاً وعده یاری الهی نزدیکتر است: حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ (۱۱۰ یوسف).
توجه به این وعدهها و سنتهای الهی است که موجب میشود ناامید نشویم حتی در سختترین شرایط و به حرکت و عمل ادامه دهیم.