خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: روزهای دهه ولایت و امامت که از عید سعید قربان آغاز و در عید الله الاکبر عید سعید غدیرخم به اوج میرسد، بیش از هر زمان دیگری فرصت برای تأمل در مفهوم ولایت خصوصاً واقعه غدیر خم است.
علامه سید مرتضی عسکری از فقها و محققان بزرگ شیعه معاصر و از شاگردان امام خمینی بود. وی خدمات و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای را در عراق و ایران موجب شد. علامه عسکری همچنین با تحقیقات و تألیفات ارزشمند خود مانند «معالم المدرستین» و «نقش ائمه در احیا دین»، راه نوینی در تبیین اسلام شیعی و دفاع از آن ارائه داد. در آستانه عید سعید غدیر خم هستیم و همین بهانهای شد تا به بازخوانی گفتگوی مجله فرهنگ کوثر که در سال ۱۳۷۶ با این عالم فرزانه انجام شده است بپردازیم و از توشه علم او بهره بگیریم:
* لطفاً از حادثه غدیر برایمان بگویید و اینکه چرا این واقعه در جحفه اتفاق افتاد؟
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.
مفسرین از فریقین نوشته اند که این آیه شریفه درباره علی (ع) نازل شده است و مربوط به غدیر خم است. قبل از توضیح واقعه، یک نکته را باید یادآوری نمایم، و آن این است که: وحیی که بر پیامبر (ص) نازل می شده است دو گونه بود: وحی قرآنی و وحی غیر قرآنی.
وحی قرآنی آن است که لفط و معنی از جانب خداوند بر پیامبر (ص) وحی می شده است که همین آیات و سورههای مبارک قرآن است. وحی غیر قرآنی آن است که معنا از جانب خداوند بر پیامبر (ص) وحی می شده و آن بزرگوار آن را با الفاظ خود بیان می کرده است، مانند: عدد رکعات نماز، کیفیت نماز، و دیگر احکامی که در قرآن نیست و پیامبر (ص) آن را بیان نموده است.
هر آیهای که نازل میشد معنایش به پیامبر (ص) وحی میشد، لذا خداوند میفرماید: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم؛ آنچه برای مردم در قرآن نازل شده است شما باید بیان کنی» و پیامبر (ص) از خود چیزی نمیگفت. «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» احکامی که با وحی غیر قرآنی بر پیامبر (ص) نازل میشد پیامبر (ص) گاه به ملاحظاتی در تبلیغ آن تانی میفرمود، مانند: داستان زینب، زن زید پسر خوانده پیامبر (ص)، که خداوند پس از آنکه زید او را طلاق داد به پیامبرش تزویج کرد ولی به خاطر اینکه مردم نگویند زن پسرخوانده خود را گرفته است انجام این دستور را به تأخیر انداخت تا آنکه وحی قرآنی نازل شد، آنگاه پیامبر (ص) بی درنگ به خانه زینب رفت.
درباره داستان غدیر هم چنین بوده است، ابتدا در روز عرفه وحی غیر قرآنی بر پیامبر (ص) نازل شد که باید در این اجتماع بزرگ، «حجة الوداع» علی را به جانشینی خود منصوب نمایی. ولی پیامبر (ص) در این اندیشه بود که مبادا بگویند او میخواهد پسرعموی خود را به خلافت پس از خویش تعیین نماید.
در ابلاغ فرمان تانی کرد و به تأخیر انداخت تا حاجیان به جحفه رسیدند، منطقهای که حاجیان از یکدیگر جدا میشدند و آن اجتماع عظیم از هم میپاشید. در هیمن جا بر پیامبر وحی قرآنی شد و آیه شریفه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک» (آنچه را در عرفه بر تو نازل کرده بودیم در حجفه برسان.پیامبر فوراً از شترش پایین آمد دستور داد آنها که جلو افتاده اند برگردند و آنها که عقب مانده اند خود را برسانند، نزدیک ظهر بود و هوا گرم. کنار برکه آبی به نام غدیر از جهاز شتران منبری ساختند، پیامبر (ص) نماز خواند آنگاه بر آن منبر بالا رفت، خطبهای خواند و بعد از اقرار گرفتن از مردم در تبلیغ درست احکام خداوند، به آنان فرمود:
«الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا بلی؛ آیا من در ولایت، بر مؤمنان از خود آنان سزاواتر نیستم، گفتند چرا؟»آنگاه دست در دست علی (ع) انداخت و او را بلند کرد چنانکه سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و تمامی جمعیت علی (ع) را دیدند، فرمود: «اللهم من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و انصر من نصره؛ خدایا هر که من مولای اویم این علی مولای اوست، خدایا ولی باش آنکه را که علی را ولی خویش بداند و یاری کن آنکه را که علی را یاری نماید».
پیامبر (ص) عمامهای داشت به نام (سحاب) با رنگ مشکی که با نه لایه آن را بر سر میبست و در حکم تاج بود، روزهایی که وفود (نمایندههای قبایل) به دیار آن حضرت میآمدند آن را بر سر میگذاشت در روز فتح مکه نیز آن را بر سر گذاشته بود، همین عمامه سیاهی که سادات بر سر میگذارند، از آن بزرگوار به ارث برده اند. پیامبر (ص) این عمامه را روز غدیر خم برسر حضرت علی (ع) گذاشت.
خلیفه دوم، این انتصاب را به حضرت علی (ع) تبریک گفت: بخ بخ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه پاسخ قسمت دوم سوال: شما میدانید که پیامبر (ص) در ایام حیات خویش چندین بار موضوع جانشینی علی (ع) را مطرح کرده بود ولی هیچ کدام خصوصیت جحفه را نداشت، به عنوان مثال اولین مرتبه سال سوم بعثت بود که آیه شریفه «و انذر عشیرتک الاقربین» بر پیامبر نازل شد آن حضرت بنی عبدالمطلب را فرا خواند، در جمع آنان فرمود: «ایکم یبایعنی علی هذا الامر فیکون اخی و وصی و وارثی …»
کسی جز علی (ع) که آن زمان خردسالترین آنان بود نپذیرفت، پیامبر هم درباره اش فرمود: «هذا اخی و وصی و وارثی فاسمعوالله و اطیعوه» این کار بر بسیاری از آنان گران آمد و قتی که از مجلس خارج میشدند با تمسخر به ابوطالب میگفتند: «ان ابن اخیک یامرک ان تطیعک ابنک؛ پسر برادرت به تو دستور میدهد از پسرت اطاعت کنی!!» در داستان غزوه تبوک هم چنان که در صحیح بخاری آمده وقتی پیامبر (ص) آن حضرت را در مدینه به جای خود گذاشت فرمود: او ما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی من بعدی.
و موارد متعدد دیگر که همه اینها در اجتماعات محدود بوده و تنها اجتماع عظیم آن هم از اقطار مختلف، در جحفه بوده است و در روز هجدهم ذی الحجة. مورخان تعداد جمعیتی که آن سال در حجة الوداع بوده اند را از هفتاد هزار تا یکصد و چهل هزار برشمرده اند.
چنان که در تورات آمده، مشابه این کار پیامبر (ص) را، حضرت موسی درباره یوشع بن نون انجام داده است و آن حضرت را در ملأ عام به دستور خداوند به جانشینی خود تعیین نموده و از بنی اسرائیل خواسته است تا از او اطاعت کنند و او را وصی و جانشین موسی بدانند.
پیامبر (ص) نیز چنانکه هم در صحیح مسلم و هم در مسند حاکم آمده، در خطبهای که آن روز خواند، فرمود: «انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی» در روایتی دیگر داریم آن حضرت فرمود: «لقد انبئنی اللطیف الخبیر انهما لا یفترقان حتی یردا علی الحوض» تمامی اینها نشان میدهد که قضیه غدیر تعیین جانشین برای پیامبر (ص) بوده است نه چیز دیگری.
*چرا حضرت امیر (ع) به واقعه غدیر در سقیفه و بعد از آن احتجاج نکرد؟
اگر شما آن شرایطی که سقیفه تشکیل و موقعیت حضرت علی (ع) را مورد توجه قرار دهید خواهید فهمید که حضرت امیر (ع) در سقیفه نیامد تا بخواهد احتجاج بکند، آنچنان که در کتابهای حدیثی و تاریخی آمده است، پیامبر اکرم (ص) روز دوشنبه رحلت کرد، حضرت علی (ع) به همراه چهار نفر دیگر: عباس عموی پیامبر و یکی از فرزندانش، یکی از آزادشدگان پیامبر و یک نفر از انصار مشغول غسل و تجهیز پیامبر (ص) شدند. در همین حال انصار در سقیفه گرد آمدند (سقیفه محل اجتماع عشیره است مربوط به شیخ عشیره که آنجا جمع میشوند) تا «سعد بن عباده» را به جای پیامبر (ص) برگزینند. آیا در باره سعد بن عباده از پیامبر توصیهای رسیده بود؟ فضیلتی داشت؟ یا نه صرفاً به خاطر آنکه رئیس قبیله بود مطابق زندگی عشیرهای و قبیلهای موجود در جزیرة العرب، به دنبال این بودند حال که پیامبر از دنیا رفته باید جانشین او از ما باشد. خبر به مهاجرین رسید، اینها نیز در سقیفه جمع شدند. این در حالی بود که جنازه پیامبر هنوز به خاک سپرده نشده است و دیگران مشغول غسل آن حضرت بودند.
عباس عموی پیامبر در همان حال که مشغول غسل و کفن آن حضرت بودند به علی (ع) پیشنهاد کرد: «یابن اخی امدد یدیک ابایعک؟ یقال عم رسول الله (ص) بایع ابن عمه فلا یختلف علیک اثنان؛ پسر برادم دستت را بده با تو بعیت کنم تا بگویند عموی پیامبر با پسرعموی او بیعت کرده، آنگاه دو نفر هم با تو مخالفت نخواهند کرد.»
حضرت نپذیرفت، فرمود: «ما مشغول تجهیز پیکر پیامبر هستم!»اختلاف مهاجرین و انصار بر سر جانشینی بالا گرفت، مهاجرین استدلال کردند که ما از قریش هستیم وابسته به پیامبر (ص)، عرب نمیپذیرد از غیر بستگان جانشین شود. اختلاف دیرینه «اوس» و «خزرج» عدهای از انصار را که میترسیدند که حکومت به دست رقبایشان بیفتد با مهاجرین همصدا کرد و در نهایت آنها که در سقیفه جمع بودند اکثریت با ابی بکر بیعت کردند.
همان روز دوشنبه کار را تمام کردند و از آن پس برای ابی بکر بیعت میگرفتند، روز بعد هم ابی بکر را به مسجد پیامبر (ص) که آن زمان حکم دارالحکومة را داشت آوردند خطبه خواند و نماز خواند. تمامی اینها در وقتی بود که علی (ع) مشغول تجهیز پیامبر (ص) بود زیرا بعد از اتمام غسل و کفن بنا شد مسلمانان ۵ نفر ۵ نفر و یا ده نفر ده نفر بیایند در همان خانه پیامبر بر آن حضرت نماز بخوانند و حضرت علی (ع) در آنجا آنان را راهنمایی میکرد. این کار از روز دوشنبه تا چهارشنیه به طول انجامید و شب چهارشنبه هم پیامبر را به خاک سپردند. مراسم دفن که تمام شد، مطابق وصیت پیامبر (ص) به علی (ع) که فرموده بود از دفن و کفن من که فارغ شدی ردا از دوش مگیر تا آنکه قرآنی که در خانه من هست آن را جمع کنی، حضرت علی به جمع آوری قرآن پرداخت. این قرآنی بود همراه با تفسیر، نوشته بر روی تخته، پوست، شانه گوسفند و …، حضرت همه اینها را جمع آوری کرد، پس از جمع آوری آن را به مسجد آورد که متاسفانه آن را نپذیرفتند. حضرت هم آن قرآن را برگرداند و فرمود: دیگر آن را نخواهید دید! این همان قرآنی است که حضرت حجت (عج) آن را در مسجد کوفه بیرون میآورد و احکام اسلامی را به مسلمانان بر اساس آن تعلیم میدهد، زیرا آن همین قرآن است ولی با تفسیر و توضیحات.
بنابراین میبینید که در جریان سقیفه و انتخاب ابوبکر و حتی دو روز بعد از آن حضرت امیر (ع) به کار غسل و دفن پیامبر مشغول بوده و در هیچ یک از اجتماعات آنها نبوده تا بخواهد به حادثه غدیر با آنان احتجاج کند.
*لطفا بفرمایید اولین موردی که حضرت علی (ع) به داستان غدیر احتجاج کرد چه زمانی بود؟
اولین بار که در ملأ عام غدیر مطرح شد در زمان خلافت خود آن حضرت بود، زیرا تا آن زمان موردی که لازم ببیند و غدیر را مطرح کند پیش نیامد، چون ابوبکر بعد از خود نامهای نوشته بود و طی آن عمر را به جانشینی خود تعیین کرده بود همان نامه را پس از مرگ او برای مردم خواندند و مردم هم با او بیعت کردند بعد از او هم داستان شورای شش نفره پیش آمد که یک نفر از آن شورا علی (ع) بود و به آنجا منتهی شد که همگان میدانیم. تا میرسد به زمان خلافت خود حضرت، چنانکه تفصیل آن در کتاب الغدیر آمده است.
روزی حضرت در مسجد کوفه بر بالای منبر فرمود: هر کس حدیث غدیر را شنیده است بگوید، چند نفر برخاستنند و زبان به اظهار آنچه در غدیر گذشته است نمودند. این اولین بار بود که بدون ترس در ملأ عام فضائل علی (ع) گفته میشد و از غدیر سخن به میان میآمد و مردم همه میشنیدند و تا امروز آن شنیدهها در باره غدیر برای ما مانده است.
*مردم در روز غدیر از کلمه مولا چه معنایی را فهمیدند، آیا خلافت و سرپرستی جامعه بعد از رسول الله بود یا دوستی و محبت آن حضرت؟
اگر ما بودیم و همین لفظ «مولا» جای این پرسش بود که مولا به چه معنا است؟ و نوعاً کسانی که دچار کج فهمی میشوند همین کار را میکنند، ولی اگر ما باشیم و ظرف زمانی که پیامبر (ص) این جملات را فرمود، آن اجتماع عظیم را در آن سرزمین به وجود آورد، بعد برای آنان خطبه خواند، مقدمه چینی نمود، و از مردم اقرار گرفت بر اینکه «الست اولی بکم من انفسکم» آنگاه علی (ع) را به مردم معرفی نمود و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من واله و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»
و خلیفه دوم به عنوان یک صحابی و عرب زبان این انتخاب را چنین تبریک میگوید که: «بخ بخ لک یا علی اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة»
و مطابق نظر برخی مفسران آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» نیز پس از این انتصاب نازل میشود. و کارهای دیگری که در آن روز انجام شد. همه اینها را در کنار هم بسنجید و در نظر بگیرید بدون شک خواهید گفت: که مقصود پیامبر (ص) از مولا چیزی جز تعیین خلیفه و جانشین پس از خویش نبوده است و مولا در این جملات پیامبر (ص) معنایی جز ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی نداشته است.
*کدام آیات قرآن را هم شیعه و هم سنی اتفاق دارند که در باره داستان غدیر است؟
آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک…» همگان بر این باورند که مربوط به داستان غدیر است، آیه «الیوم اکملت لکم دینکم…» را نیز برخی از علماء اهل سنت مانند «حاکم» گفته اند که این آیه نیز مربوط به غدیر است.
* آیا حضرتعالی تالیف خاصی در باره غدیر دارید؟
در جلد اول کتاب «معالم المدرستین» من احادیثی را که مربوط به تعیین جانشینی علی (ع) بوده است آورده ام از جمله به موضوع غدیر نیز به تفصیل پرداخته ام.
*برای به فراموشی سپردن شدن غدیر چه جریانهایی تلاش کرده اند؟
به عقیده من پس از وفات پیامبر (ص) و تمام طول هفتصد سال حاکمیت بنی امیه و بنی عباس، همواره تلاش بر این بوده است که از غدیر نامی به میان نیاید و مسلمانان آنچه را که در آن روز گذشته ندانند، زیرا غدیر تنها یک حادثه تاریخی نبود بلکه غدیر به معنی تعیین جانشینی علی (ع) به خلافت پس از پیامبر و فرزندان او پس از آن حضرت بود، بنابراین طبیعی است که تلاش شود یا غدیر را مردم نشناسند و یا آن گونه که بوده است نفهمند، تا برداشتهای انحرافی نمایند
*به نظر شما امروز جریانهای مخالف غدیر چیست و تلاشهای آنها کدام است؟
اگر درست ریشه یابی کنیم خواهیم دید مخالفت با غدیر امروز در مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران متبلور شده است و جریان وهابیت یکی از آنهاست. به نظر من مسیحیت پس از آنکه در جنگهای صلیبی علیه مسلمانان کاری از پیش نبرد و برنامه ریزی کرد که با ما یک جنگ فرهنگی آغاز کند و متاسفانه در این جنگ فرهنگی ما غافل بوده ایم، کار به جایی رسید که توانستند دین اسلام را از متن جامعه به گوشه خانهها و کتابخانه ها ببرند و ما نتوانیم نظامی به عنوان نظام اسلامی و قرآنی داشته باشیم. البته علماء بسیاری در برابر این حرکت استعماری بپا خاستند و در این اواخر حرکتها و قیامهایی را رهبری کردند. شیخ فضل اللهها، نواب صفویها و … ولی آنکه توانست از تجربه پیشینیان به خوبی استقبال کند و قیامی را تا رساندن به سر منزل مقصود و تشکیل حکومت اسلامی رهبری کند تنها امام خمینی رحمة الله علیه بود و بدون شک دست یاری خداوند همواره پشتیبان این قیام بوده است. قیامی که نظامی را در ایران برپا نمود که صد در صد نظام اسلامی است، هر چند ممکن است برخی از مسؤولان و کارگزاران آنگونه باید به وظیفه خود عمل ننمایند ولی اصل نظام به تمام معنی کلمه، اسلامی است، قوانین که از مجلس شورای اسلامی میگذرد و فقهای شورای نگهبان آن را تایید میکند قوانین و دستورات اسلامی است.
نظامی که از روز اول نامشروع بودن اسرائیل را اعلام داشت و مبارزه با صهیونیسم را شعار خود قرار داد از فلسطینیان حمایت کرد، چهل هزار مستشار آمریکایی را بیرون ریخت، مظاهر فساد و بی بند و باری را در مملکت از بین برد و منافع جهانخواران را به خطر انداخت، و مهمتر از اینها تاثیری بوده است که بر مسلمانان مصر، الجزایر، ترکیه و سایر نقاط جهان داشته است. طبیعی است که دشمنان این نظام به مقابله برخیزند و برای نابودی این نظام مقدس تلاش و کوشش نمایند، جنگ عراق علیه ایران، تحریک شیوخ خلیج و علم کردن جریان وهابیت علیه شیعیان در پاکستان و ایران و … اینها همه به خاطر مخالفت با این نظام اسلامی است. البته مسلمانان دارند بیدار میشوند و میفهمند که نباید آلت دست دشمنان واقع شوند و در برابر نظام جمهوری اسلامی بایستند و امیدوارم که وحدت اسلامی جایگزین تفرقهها و تشتتهای موجود گردد.
*جناب عالی به عنوان یک محقق، در باره غدیر چه موضوعاتی را شایان تحقیق میدانید؟
به نظر من از نظر تحقیق و تتبع ما در مورد غدیر کمبود نداریم، بزرگان زحمتهای فراوانی کشیده اند، شما هر چه تلاش و تحقیق کنید نخواهید توانست بیش از آنچه علامه امینی در الغدیر و میرحامد حسین در عبقات و … انجام داده اند کاری عرضه کنید.
ولی آنچه امروزه نیاز است عرضه درست این تحقیقات گرانبها است به مردم، با زبانی که مردم ما بتوانند آن معارف را بفهمند، مجلات ما باید با زبانی رسا و همگانی به صورت مقالات علمی، داستانی و … از این منابع سرشار بهره گیرند و حقایق دینی ارائه دهند، امروز تلویزیون میتواند وسیله خوبی برای معرفی غدیر باشد. سریالها و فیلمها ساخته شود و از این وسیله تبلیغاتی برای آگاهی مردم استفاده شود. البته زیر نظر حداقل پنج نفر از علماء حوزه تا دچار انحرافاتی نشود. چون موضوع هم تاریخی است و هم اعتقادی، نظارت اسلام شناسان لازم است. من به دست اندرکاران احیاء و بزرگداشت غدیر هم گفتم که مهم محتوایی است که عرضه میکنید صحیح و ساده و قابل فهم عموم باشد. سر و صدا و شعار دادن کاری از پیش نمیبرد.