عارف افشار کارگردان مستند «برزخیها» از محصولات سازمان رسانهای اوج، همزمان با عرضه اینترنتی این مستند، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: مستند «برزخیها» در واقع درباره اولین فیلم توقیفی سینمای ایران در سالهای بعد از انقلاب است اما نکته مهم این است که با دستمایه قرار دادن این فیلم توقیفی، یک جریان سینمایی و سلسله اتفاقات مرتبط با این جریان را مورد نقد و تحلیل قرار دادهایم. هدفمان هم این بود که این جریان را که معتقدیم با توقیف فیلم «برزخیها» کلید خورد و در ادامه بسیاری از اتفاقات دیگر در سینمای ایران به آن مربوط میشد را به مخاطب معرفی کنیم.
این مستندساز ادامه داد: فیلم سینمایی «برزخیها» در زمان ساخت ویژگیهایی داشت که یکی از آنها حضور شاخصترین بازیگران قبل از انقلاب در آن بود و دیگری موضوع فیلم. نوع پرداخت فیلم به چنین موضوعی هم تا آن مقطع بیسابقه بود. ما تا سال ۵۹ تولید آنچنانی در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس در سینمای ایران نداشتیم و حوالی سال ۶۰ است که این جریان جدی میشود. در آن سالها فیلمی از این جنس نداشتیم که اینگونه مخاطب عام را با موضوعات مرتبط با انقلاب و جنگ همراه کند. فیلم «برزخیها» با یک نگاه ملی، حتی قبل از وقوع جنگ تحمیلی سراغ موضوع تجاوز بیگانه و لزوم اتحاد میان تودههای مردم رفته است.
وی ادامه داد: در فیلم شما بهوضوح حضور روستاییانی را میبینید که توده مردم را نمایندگی میکنند و در کنار آنها شاهد یک سری افراد هستیم که هر یک به دلایلی در زندان بودند. از میان اینها تنها یک نفر حاضر به دفاع نمیشود که بعد مشخص میشود فرد کلاهبرداری بوده است و بیش از هر چیز برایش ثروت اهمیت دارد. باقی آن افراد حتی خلافکارهایی که محکومیت کیفری داشتند هم حاضر به دفاع از مرز و کشور شدند. این جدیترین مضمون فیلم است که سعید مطلبی بهعنوان فیلمنامهنویس کار همانزمان دربارهاش صحبت هم کرده بود. تا دو سه سال بعد از «برزخیها» شما هیچ فیلمی را در سینمای ایران نمیبینید که این جنبههای محتوایی در آنها پررنگ باشد. تا قبل از سال ۶۳ که «عقابها» ساخته میشود هیچ فیلمی را در این حد و اندازه نداشتیم.
یک میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب «برزخیها» در کمتر از یک ماه!
افشار با اشاره به اهمیت «برزخیها» در سینمای ایران افزود: این فیلم دو سال بعد از تولید و زمانی که جنگ آغاز شده بود، امکان اکران عمومی پیدا میکند و پیشبینی کارشناسان درباره فروش بالای فیلم هم محقق میشود. ما در مستند به این نکته اشاره کردهایم که اگر «برزخیها» امکان ادامه اکران طبیعی خود را پیدا میکرد، فروشی تاریخی را رقم میزد. کمااینکه در کمتر از یک ماهی که فیلم روی پرده بود بالغ بر یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر این فیلم را در سینماها دیدند. این عدد بسیار عجیبی است که حتی با فروشهای این روزهای سینمای ایران قابل مقایسه نیست.
این مستندساز با اشاره به افراد تندرویی که جلوی ادامه اکران فیلم «برزخیها» را گرفتند، گفت: در مستند به این موضوع اشاره کردهایم که مسئله اصلی ما این افراد نیستند بلکه تفکر پشت این تصمیم است. سیبل اصلی ما افرادی هستند که اتفاقاً شاید در آن زمان مسئولیتی هم نداشتند اما در قالب یک جبهه خودشان را صاحب نفوذ و تأثیر میدانستند. شاخصترین چهره این جریان در حوزه هنری آن زمان هم شخص محسن مخملباف بود. خیلی از افراد این جریان بعدها از این فضا فاصله گرفتند و حتی تغییر اساسی کردند. همین جریان در آن مقطع درواقع با هزینهسازی برای مدیران وقت، تصمیمسازی کردند و جلوی اکران این فیلم را گرفتند.
هر مسئولی باید پاسخگوی تصمیمات خود باشد
کارگردان مستند «برزخیها» درباره چالشهای خود برای پرداختن به این سوژه گفت: یکی از چالشهای ما که از همان ابتدا میدانستیم میتواند تبدیل به پاشنه آشیل ما بشود این بود که طیفی از افراد تصمیمگیر در آن مقطع، هم آن دوره آدمهای مهمی بودهاند و هم امروز برای عدهای آدمهای مهمی محسوب میشوند. مثل مسئول وقت روزنامه کیهان یعنی آقای خاتمی که بعدها رئیسجمهور هم شد. آقای خاتمی آن زمان بهنوعی بازوی مطبوعاتی این جریان بود و طبیعتاً اگر امروز با او صحبت کنید، آن مواضع را نمیگیرد. اما در کنار او هستند افرادی که هنوز هم میگویند اگر بازگردیم همانکارها را چه بسا حتی شدیدتر انجام میدهیم! برای ما خیلی مهم بود سیر تفکر این افراد را مخاطب درک کند.
وی افزود: در بخشی از مستند آقای فیضالله عربسرخی میگوید ما آن زمان تصمیمی گرفتیم که اگر حقالناسی به گردنمان افتاده باشد باید بابت آن حلالیت بطلبیم و اگر حقالله باشد باید بابت آن استغفار کنیم. این نکته مهم و ارزشمندی است و ما هم میخواستیم همین نگاه را ترویج دهیم. هر فرد مسئولی باید بداند فراتر از افراد گاهی در برابر نسلهای آینده هم مسئول است و باید خود را نسبت به عملکرد و تصمیماتش پاسخگو بداند. البته که در همین مستند هستند افرادی که میگویند کارمان را درست میدانیم و اگر به عقب بازگردیم همان کار را میکنیم!
فردین قربانی مناقشهای شد که نقشی در آن نداشت!
افشار درباره پرداخت ویژهتر به سرنوشت محمدعلی فردین از میان بازیگران «برزخیها» در این مستند هم گفت: آقای فردین به نوعی نماد جریانی است که ما میخواستیم در این مستند درباره سرنوشتشان صحبت کنیم. سعید مطلبی طبیعتاً هیچگاه چهره و سوپراستار نبود، اما جریانساز بود. فردین اما به معنای واقعی نماد این جریان بود. بابت پرداختن به این بازیگر هم هجمههای زیادی به ما شد. گاهی حتی گفتند هدفتان بزرگ کردن فردین بوده است، در حالی که هدف ما این نبود.
وی افزود: هدف ما پرداختن به مناقشهای بود که آن را حاصل اختلاف سلیقه دو گروه میدانیم. حرفمان هم این بود که در میان این مناقشه که پایه و اساسش هم سیاسی بود، آدمی که اصلاً سیاسی نبود و اتفاقاً همه چارچوبها را هم برای ادامه فعالیتش پذیرفته بود، قربانی میشود. آقای کلهر میگفت، فردین دیگر چگونه باید به ما میگفت که من با شما هستم تا باور کنیم؟ اگر میخواستم همه حرفهای آدمهایی که در مستند سراغشان رفتیم را درباره فردین در فیلم بگذارم، احتمالاً جریانهایی فیلم ما را توقیف میکردند!
کارگردان مستند «برزخیها» با اشاره به اینکه در مواجه با افراد موثر در این فضا توجهی به خاستگاه سیاسی آنها نداشته و بیشتر عملکرد فرهنگی آنها را مدنظر داشته است، گفت: همین آقای بهشتی که در بخشهایی از مستند ما عملکردش را نقد میکنیم، در سالها بعد و در دهه ۷۰ بانی اصلی ساخته شدن دو فیلم مهم اعتراضی ابراهیم حاتمیکیا میشود و اگر من زمانی بخواهم مستندی درباره آن دهه بسازم موضعم نسبت به آقای بهشتی متفاوت از این مستند خواهد بود. مسئله من در این زمینه نه شخص است و نه جناح، ملاک اصلی عملکرد افراد است. درباره مهدی کلهر هم واقعیت این است که فارغ از سوگیریهای سیاسیاش در دهههای بعد، در آن مقطع نقش بسیار پررنگی در راهاندازی چرخه تولید سینمای ایران در سالها بعد از انقلاب داشت.
ماجرای حکم اعدام ایرج قادری از سوی خلخالی
افشار در ادامه با اشاره به بخشی از مستند که به صدور حکم اعدام برای کارگردان «برزخیها» از سوی صادق خلخالی اشاره میشود، گفت: سعیام در این مستند این بود که از همه آدمها نمادی برای یک تفکر بسازم. بهطور مشخص من شهید بهشتی را نماد تفکر انقلابی و روشن میدانم، محمد علی فردین را نماد ملی گرایی در سینمای آن سالها میدانم، افرادی که در آن سالها در حوزه هنری لانه کرده بودند را نماد افراط و تندروی میدانم و شخص صادق خلخالی را هم نماد تفکر بسته و رادیکالی معرفی کردهام که همه چیز را در منازعه و برخورد تعریف میکنند. پرونده عملکرد همه این افراد هم در سالهای بعد مشخص است.
وی افزود: درباره دلایل صدور حکم اعدام از سوی خلخالی برای ایرج قادری، به دلیل نبود دسترسی به منابع و اسناد جزییاتی در اختیار نداریم اما واقعیت امر این است که این اتفاق رخ داده است و اگر ارتباط افرادی مانند آقای محمدزاده بهعنوان تهیهکننده فیلم با شهید بهشتی نبود، واقعاً ایرج قادری تا پای اعدام رفته بود! افرادی که آن روزها بودهاند تعریف میکنند که دقیقه نود توانستهاند او را نجات بدهند و این اتفاق هم به دلیل نفوذ شهید بهشتی بود.
کارگردان مستند «برزخیها» در ادامه درباره جالبترین مشاهدات خود در فرآیند ساخت این مستند گفت: یکی از جالبترین نکات برای خود من این بود که در حدفاصل سال ۵۷ تا ۶۰ گویی سینمای ایران در یک خلا عمیق فرو رفته است. درباره این مقطع سه ساله هیچگاه نه مستندی ساخته شده است و نه کتابی نوشته شده است. در این مقطع سینمای ایران هیچ ساختاری نداشته است و در همین فقدان ساختاری، برخی افراد آمدهاند و کارهای بسیار مهمی هم کردهاند که هیچگاه درباره آن صحبت نشده است. ما امروز چهرههای ممنوعه بسیار شناختهشده و معروفی داریم که تا سال ۶۲ هم در ایران کار میکردند و سوال این است که در مقطع سالهای ۶۱ و ۶۲ چه اتفاقی افتاد که این افراد احساس کردند که دیگر نمیتوانند در کشور ادامه فعالیت بدهند و به خارج رفتند؟
وی افزود: خردهروایتها و خردهداستانها درباره آن دو سه سال، بسیار زیاد است و از آنجایی که ما در مستند میخواستیم خط داستانی اصلی خود را حفظ کنیم، سراغ خیلی از موضوعات نرفتیم. به نظرم این مقطع تاریخی، پر از داستانهای جذاب درباره سینمای ایران است که یا کسی سراغش نرفته یا نخواستهاند که آن حرفها مطرح شود. اگر تجربههای گذشته را بازخوانی و روایت کنیم، جلوی تکرار بسیاری از آنها را خواهیم گرفت.