یک پژوهشگر با اشاره به مسئله مندی حجاب در جنگ معناسازی گفت: وقتی یک پدیده اجتماعی در نسبت با پدیده‌های مختلف رابطه همبستگی یا علّی پیدا می‌کند نمی‌توان با راهکارهای قدیمی با آن مواجه شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سیدعبدالرسول علم الهدی، پژوهشگر و محقق در یادداشتی درباره موضوع حجاب اظهارداشت: وقتی یک پدیده اجتماعی در نسبت با پدیده‌های مختلف رابطه همبستگی یا علّی پیدا می‌کند، دچار مسئله مندی می‌شود و دیگر نمی‌توان با راهکارهای قدیمی و خطی با آن مواجه شد.

حجاب، امروز در امتداد چهار پدیده با چالش مواجه شده که موجب مسئله مندی آن است. هر چهار پدیده می‌توانند از نظر زمینه فرهنگی یا شرایط جهانی جدید یا عامل بیرونی غیرقابل دسترس تحلیل شوند اما تداخل آنها در یکدیگر موجب چِغِر شدن حجاب در امروز ایران شده است.

اول، انقلاب جنسی در جهان؛ آنچه که از انقلاب جنسی در غرب بین سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ میلادی رخ داده، به صورت فراگیری با جریان توسعه به همه کشورها وارد شده و موجب تغییری نه تنها در رفتارهای جنسی، بلکه هویت یابی جنسیتی را نیز با چالش روبرو کرده است. مسائل حقوقی و سیاسی فراوانی پیرامون انقلاب جنسی بوجود آمده که به رسمیت شناختن همجنسگرایی در حقوق مدنی، وجود کلاب های خاص و امکان رابطه آزاد از جمله آنهاست.

در ایران همچون همه کشورهای دنیا هرچند زیر پوست شهر خبرهایی وجود دارد، اما قانون الزامی بودن پوشش مانع ورود انقلاب جنسی شده است، ارزشمندی حیا و عفاف در پیمایش نگرش‌های ایرانیان (۱۳۹۴) نشان از عدم وقوع چنین انقلابی در کشور شده است.

دوم، جهانی شدن و فرهنگ؛ فرآیند نوسازی و جهانی شدن موجب دگرگونی‌های عمیقی در زندگی و هویت و تغییرات ارزشی جوامع شده است به طوری که فاصله گرفتن انسان‌ها از منابع هویت ساز سنتی و روی آوردن به شیوه‌های جدید زندگی و حتی تفکر در هویت خود سبب بازتعریف افراد و تردید در سابقه تاریخی برای خود شده است. گیدنز (۱۳۷۸) بازاندیشی کنونی را معطوف به آینده و ارزش‌های جهانی می‌داند. البته ارزش‌هایی که در جریان برساخت قدرتمند تمدن مدرن همچون فردگرایی، سودگرایی، نمایشی شدن و تفریحی شدن زندگی دنبال می‌کند.

بنابراین حجاب که در امر اجتماعی و عدم جذابیت و جلوگیری از لاابالی گری لذت قابل تعریف است در فرآیند جهانی شدن پرچالش خواهد بود. به عبارت دیگر، حجاب در تعارض با اهمیت یافتن سبک زندگی و اراده فردی در دوران جدید قرار گرفته است به طوریکه شرایط تمدنی و اجتماعی، پوشش را امری فردی می‌داند اما حجاب در یک دعوای فردی در نسبت با هنجارهای اجتماعی قرار گرفته است. فرد با توجه به انتخاب گری در سبک زندگی خود نمی‌تواند هنجارهای اجتماعی را قبول کند و در این تعارض به خشونت با جامعه پیرامونی می‌رسد.

سوم، مواجهه سیاسی با حجاب؛ احساس اشباع ناکارآمدی راهکارها حول مسئله حجاب برای مسئولین و مدیران فرهنگی کشور رخ داده است، به طوریکه دیگر امکان حل مسئله را در شرایط پیچیده دنبال نکرده و ارجاع به بخش‌های دیگر همچون عدالت و اقتصاد را ترجیح می‌دهند. ضمن اینکه حجاب در یک دعوای سیاسی بین جناح‌ها در انتخابات گروکشی می‌شود. به طوریکه برای کسب رأی بیشتر عنوان «آزادی برای زنان» دقیقاً نسبت به سیاست‌های اجتماعی حول حجاب تعریف شده و دولت‌ها وعده‌هایی را در جهت دسترسی زنان به آزادی‌های بیشتر یا کاهش رویکردهای انتظامی، پیش روی مردم قرار می‌دهند.

چهارم، جنگ معناسازی در ذهنیت‌ها؛ مداخله دشمن در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ نشان داد که مسئله زن و حجاب در یک دعوای شناختی در دوگانه امرشخصی-امر اجتماعی در جامعه بازتاب داده می‌شود. همچنین حجاب به مثابه امرسیاسی یا امر اخلاقی، حجاب خواسته حاکمیت یا مردم، حجاب در امتداد آزادی‌های زنان یا خواسته مردان، حجاب به مثابه امری سنتی یا امری مدرن مرتب مورد توجه قرار می‌گیرد.

با یک تحلیل محتوای ساده می‌توان صورت بندی شناختی دشمن را درآورد. بنابراین قرائت ایشان از حجاب در ایران اینست که «حجاب یک امر فردی است که حاکمیت مردسالار جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از رشد و پیشرفت زنان، آن را اجبار کرده تا زنان در دست مردان اسیر باشند»

به نظر می‌رسد جنگ شناختی در موضوع حجاب اصلی ترین و جدیدترین پدیده در پیچیدگی آن شده باشد. بدین صورت که مردم هم به ارزشمندی حیا و عفاف توجه دارند و هم حجاب را به عنوان رفتاری اخلاقی در منظر عمومی لازم می‌دانند اما با مداخله حاکمیت در حفظ و توسعه آن مخالفت خواهند کرد (نظرسنجی مرکز تحقیقات صدا و سیما، تابستان ۱۴۰۱). صورت بندی دشمن از حجاب در قرائت برخی اساتید دانشگاهی و روزنامه نگاران و نخبگان اجتماعی و شخصیت‌های چهره داخلی هم دنبال می‌شود که موجب گمگشتگی بیشتر برای فهم منطق حجاب خواهد شد.

اگر حکم حجاب، برای حضور زن در بیرون از حریم خصوصی و خانه است، پس دیگر یک امر فردی نیست بلکه اتفاقاً امری اجتماعی برای فعالیت‌ها و حرکت عمومی زن است.

از طرف دیگر، اگر حجاب برای حفظ کلیشه‌های جنسیتی است پس اتفاقاً امکان حفظ کرامت نفس را برای او فراهم کرده و این برخلاف نگاه مدرن در جهت آزادی شهوت مردان است، پس چگونه می‌توان حجاب را خواسته مردها دانست! ضمن اینکه تجربه کنونی جمهوری اسلامی ایران در شرکت ۶۴ درصد زنان در تحصیلات دانشگاهی، ورزش قهرمانی زنان در رقابت‌های جهانی همچون المپیک، حضور زنان در کرسی‌های سیاسی، فعالیت‌های اقتصادی و تجارت توسط زنان را می‌توان جلوگیری حاکمیت از رشد زنان قلمداد کرد!. قرائت اصلی جمهوری اسلامی ایران از حجاب اینست که «حجاب موجب آزادی زن از اسارت در نگاه هوس آلود مردان و نعمت الهی برای حفظ کرامت نفس ایشان است. حجاب، امر به زنان برای حرکت اجتماعی همگام با خانواده داری ایشان است.»