گرگان - تردیدی وجود ندارد که نظام آموزشی از مهدکودک تا مدرسه و از مدرسه تا دانشگاه نقش فوق‌العاده‌ای در تربیت آینده سازان جامعه بر عهده دارد اما تأثیر آموزش و پرورش بسیار حیاتی‌تر است.

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها: اگر نظام آموزشی هر کشوری به شکل مطلوب طراحی شود و به درستی عمل کند پیشرفت و ترقی آن کشور و رشد و تعالی آن جامعه تضمین خواهد شد.

در این بین نقش تربیت دانش آموزان در مدرسه به عنوان دومین نهاد تربیتی بعد از خانواده در تعالی روحی و معنوی آنان و حتی ارتقای تحصیلی بسیار حائز اهمیت است.

از نظر کارشناسان این حوزه اگر بخواهیم تعریفی جامع از تربیت ارائه دهیم که همه صاحب نظران و علمای تعلیم و تربیت بر آن اتفاق نظر داشته باشند، باید تربیت را با رویکرد توصیفی و تحلیلی تعریف کنیم نه فلسفی و آرمانی. زیرا اگر با رویکرد فلسفی و آرمانی به تعریف تربیت بپردازیم، نمی‌توانیم به یک تعریف واحد برسیم و دچار تشتت دیدگاه در مورد مفهوم تربیت خواهیم شد.

در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که یک سند بالادستی است به این نکته اشاره شده که برای خارج ساختن آموزش و پرورش از تک ساحتی بودن آموزشی، لازم است خانواده، معلم، مدرسه، رسانه‌ها با یکدیگر همکاری و همراهی کنند.

چندی پیش رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به تبیین چالش‌های پیش روی آموزش و پرورش پرداخته و گفته بود که دست کم گرفتن مسئله تربیت در سطوح مختلف یکی از چالش‌های بنیادین است که موجب کندی روند پژوهش می‌شود.

مدیریت جهادی مهم‌ترین نیاز آموزش و پرورش

معاون پرورشی آموزش و پرورش گرگان در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه مدیریت جهادی از مهم‌ترین نیازهای آموزش و پرورش است، به خبرنگار مهر گفت: مدیریت جهادی و استفاده از نیروهای متخصص و انقلابی و دوری از تفکرات حزبی، به روز رسانی و جذاب نمودن فعالیت‌های تربیتی و پرورشی از مهم‌ترین نیازهای آموزش و پرورش در حال حاضر است که باید توجه ویژه ای به آنها شود.

مجتبی رستگار افزود: تقویت مبانی اعتقادی و باورهای مذهبی، تقویت هویت ایرانی و ملی، مبارزه با اعتیاد و مبارزه با فساد و ابتذال جوانان، از جمله محورهای راهبردی است که در دستور کار آموزش و پرورش قرار دارد.

وی ادامه داد: کیفی سازی برنامه‌های آموزشی در بخش تدریس و فرهنگی باید به گونه‌ای باشد که به نیازهای دانش آموزان پاسخ دهد.

رستگار گفت: تربیت و خصوصاٌ تربیت دینی یکی از ضرورت های عصر حاضر است که با رویکردی نوین تلاشی جدی می‌طلبد.

وی بیان کرد: امروز شیوه‌های آموزش و تربیت دینی از شکل سنتی و ابتدایی خارج شده به طوری که خانواده از یک سو و به شکل غیر رسمی به تربیت و آموزش دینی فرزندان می‌پردازد و از سوی دیگر دستگاه‌ها و نهادی مختلف تعلیم و تربیت همچون آموزش و پرورش، عهده دار آموزش و پرورش تربیت دینی در جامعه هستند.

به گفته رستگار نهاد آموزش و پرورش بنا به رسالتی که دارد عهده دار تعلیم و تربیت فرزندان جامعه است و در جامعه ما که یک جامعه اسلامی است، انتقال و تعمیق ارزش‌های دینی و انسانی به نسل فردا از بدیهی‌ترین انتظاراتی است که می‌توان از نهاد آموزش و پرورش داشت.

نبود هماهنگی بین نهاد خانواده و مدرسه عامل بروز دوگانگی فرهنگی در دانش آموزان

یک کنشگر اجتماعی نیز معتقد است که ناهماهنگی بین نهاد خانواده و مدرسه باعث دوگانگی فرهنگی در دانش آموزان می‌شود.

محمد رضا بهرامی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: با توجه به رشد تحولات گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به ویژه نفوذ گسترده رسانه‌های گوناگون ماهواره‌ای، دیجیتال و مجازی و ارائه الگوهای مختلف سبک زندگی غربی، خانواده‌ها نه تنها خود از آموزه‌های دینی فاصله گرفته‌اند بلکه نسبت به تربیت دینی فرزندان خویش، سهل انگار و بی تفاوت شده‌اند.

وی افزود: در واقع دغدغه مندی در این خصوص در خانواده‌ها چندان احساس نمی‌شود و به عبارتی به ابرچالشی تبدیل شده که نظام تربیتی را تهدید می‌کند.

بهرامی بیان کرد: دردآور است که برخی از والدین هنوز به آن اندازه که دغدغه تغذیه، لباس و معدل نمرات فرزندشان را دارند به این نقش بسیار حیاتی و اثرگذار اهمیت نمی‌دهند.

این کنشگر و فعال فرهنگی، اجتماعی تصریح کرد: تربیت دینی کودکان بهتر است به تدریج و مرحله به مرحله صورت بگیرد یعنی در ابتدا انس دینی و عادت دینی و بعد معرفت دینی و عمل به آموخته‌های دینی و خودجوشی دینی انجام شود.

به اعتقاد بهرامی، آموزش و پرورش می‌تواند با خانواده‌ها ارتباط مستقیم‌تر و با مراکز آموزشی رابطه ارگانیک‌تری برقرار کند و از ظرفیت خانواده‌ها به عنوان ستون فقرات یک جامعه در قالب کرسی‌های آزاداندیشی، جلسات هم اندیشی، کارگاه‌های آموزشی و… برای تربیت دینی دانش آموزان بیشتر بهره مند شود.

کودک به محض ورود به مدرسه با دنیایی جدید روبرو می‌شود، او با یک رشته از مقررات لازم‌الاجرا مواجه شده و در مقابل فردی به نام معلم که مستقیماً به هدایتش پرداخته و در اجتماعی شدن کودک ایفای نقش می‌کند.

به جرئت می‌توان گفت که پرداختن به موضوع پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی یکی از اساسی‌ترین مسائلی است که می‌توان در علوم تربیتی به آن پرداخت و همچنین در این رابطه موضوع مهمی که جای بحث دارد، شیوه تربیتی نوجوانان است. پرداختن به این موضوع می‌تواند راهبردهای آموزشی غیر قابل وصفی را در اختیار پژوهشگران قرار دهد.

پژوهشگران علوم تربیتی بر این باورند که در رابطه با پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌توان پژوهش‌های علمی و مسائل پرمغز و پر محتوایی را ارائه کرد که یکی از مهم‌ترین این وجوه قابل پژوهش علوم تربیتی است.

فاصله زیادی با نقطه قابل اعتماد داریم

به عقیده یک کارشناس تربیتی، ما در کشور از کمبود منابع مطالعاتی رنج می بریم و خصوصاً در علوم تربیتی هنوز خیلی مانده است که به نقطه قابل اعتماد و امیدوار کننده‌ای برسیم.

مریم مسعودی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: بنابراین نیاز است که در این رابطه در رشته علوم تربیتی تحقیقات و پژوهش‌های قابل قبولی صورت گیرد.

وی گفت: برای اینکه تعلیم و تربیت از چارچوب محدود مدرسه خارج شود و کارکرد اجتماعی آن در پهنه توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه روشن شود، باید تربیت اجتماعی سرلوحه روش‌ها و آموزش و پرورش قرار گیرد.

این کارشناس بیان کرد: دانش آموزان باید با محیط خود سازگار شوند و چنین تحولی مستلزم اتخاذ روش‌های تربیتی و تغییر در محتویات برنامه‌های آموزش و پرورش است.

به گفته وی، یکی از مهمترین چالش‌های امور تربیتی، در حاشیه قرار گرفتن امور پرورشی در بدنه آموزش و پرورش است و همین عامل موجب شده که هر ساله از تعداد دانش آموزان متقاضی شرکت در فعالیت‌های پرورشی کاسته شده و فعالیت‌ها از انگیزش و شور و حال و جاذبه لازم برخوردار نباشند.

به اعتقاد صاحبنظران، یکی از وظایف مهم آموزش و پرورش امروزی، ایجاد محیطی است که در آن دانش آموزان نگرش خاصی از مدرسه، حرفه و آینده خود و به طور کلی از جامعه به دست آورند.

بدون شک، نگرشی که دانش آموزان در مدرسه کسب می‌کنند برای رشد عاطفی، روانی و اجتماعی ایشان بسیار مؤثر است. از این رو، معلمان می‌توانند با به کار گیری نقش فعالیت‌ها و برنامه‌های پرورشی و فرهنگی در تربیت اجتماعی دانش آموزان، مهارت ها و نگرش هایی مانند مسئولیت پذیری، استقلال عمل و خود آموزی را در دانش آموزان پرورش دهند.

و در آخر اینکه؛ آموزش و پرورش را می‌توان مهم‌ترین اندام و به منزله قلب پیکره جامعه دانست که هرگونه آسیبی به آن، موجب زیان سایر بخش‌ها می‌شود.

وظیفه آموزش و پرورش تربیت نیروی آگاه، کارآمد و متعهد برای کشور است. آموزش و پرورش می‌تواند موجب شکوفایی سایر بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شود.