زاهدان-مرور صحبت‌های «عبدالحمید» در هشت ماه گذشته، بسته‌ای کامل از تحریک احساسات، سیاه‌نمایی و القای ناامیدی را پیش روی مخاطب می‌گذارد،اما هزینه اظهارات «عبدالحمید» را چه کسی پرداخت می‌کند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها؛ سروش خالقی*: مرور صحبت‌های مولوی عبدالحمید در هشت ماه گذشته، بسته‌ای کامل از تحریک احساسات، سیاه‌نمایی، القای ناامیدی و تلاش برای ایجاد التهاب پیش روی مخاطب می‌گذارد؛ سخنان فردی که در سایه امنیت داخلی برای برهم‌زدن همان امنیت تلاش می‌کند!

وقتی پس از آشوب‌آفرینی عده‌ای مشخص که اهداف روشنی دارند، از زاویه‌ای احساسی و تهییجی خواسته‌های خود را بیان می‌کنید، این یعنی قلب واقعیت برای بهره‌برداری از عواطف پاک عموم جامعه و استفاده ابزاری از آنان به‌گونه‌ای که حتی خودشان نیز چنین تصوری نداشته باشند.

پاییز ۱۴۰۱ آغاز اعتراضاتی بود که رفته‌رفته شکل اغتشاش و آشوبگری به خود گرفت، جوانان و نوجوانان را درگیر و خسارت‌هایی به کشور و جامعه تحمیل کرد، در این میان که اپوزیسیون خارجی با تمام توان و صرف هزینه‌های کلان به دنبال ضربه به نظام اسلامی بودند، برخی در قواره‌های کوچک‌تر نیز فرصت را برای خودنمایی غنیمت دانستند.

عبدالحمید اسماعیل زهی یکی از این افراد است که کوشید با مواضع متفاوت، بعضاً رادیکال و سوار بر موج احساسات و عواطف، ماهی خود را از این آب گل‌آلود بگیرد اما شاید بتوان گفت او هیچ‌گاه خود ایده‌پرداز و شروع‌کننده حرکتی محوری نبود؛ بلکه ابزار دست جریان‌هایی بود که او را دانسته یا ندانسته هدایت می‌کردند.

عبدالحمیدی که -می‌توانست بعد از واقعه هشتم مهرماه سال گذشته با قرار گرفتن در مسیر درست اخلاق و عقلانیت مسئولیت پیگیری ابعاد حادثه و احقاق حق افراد مختلف را بر عهده بگیرد و باتوجه‌به دغدغه‌ها و پیگیری‌های مجدانه حاکمیت بستر تحقق مطالبات مردم را فراهم کند- حالا نزد افکار عمومی هویت خود را به‌عنوان یک مولوی دینی نیز فدای اهداف سیاسی و حاشیه‌سازی‌ها کرده است؛ درحالی‌که شاید انتخاب مسیر اول می‌توانست از او شخصیت متفاوت‌تری حتی در قامت یک قهرمان در نگاه مردم بسازد.

اما وی از ابتدای اغتشاشات با اظهارات نسنجیده و جهت‌دار، احساسی، عامه‌پسند ولی دور از واقعیت، طرح مسائل مذهبی و قومیتی و به حاشیه بردن حقیقت وقایع، تلاش کرد تا بدنه‌ای مردمی و هواخواه برای خود دست‌وپا کند تا خود را از موضع ابزاری به موضع راهبری ارتقا دهد؛ اما ناتوانی در تحلیل رخدادها سبب شد تا نه‌تنها به شخصیتی جریان‌ساز تبدیل نشود؛ بلکه اقداماتش جان جوانان و نوجوانان را نیز به مخاطره بیندازد.

سخنان تحریک‌آمیز، دعوت و حمایت از تحرکات میدانی کافی است که عده‌ای جوان و نوجوان ناآگاه را وارد چالشی بیهوده کند درحالی‌که با نگاهی خوش‌بینانه، متوجه نیست سلب امنیت روانی از جامعه و پررنگ‌کردن مسائل قومیتی و مذهبی، علاوه بر خطرساز بودن برای مردم، دندان طمع بدخواهان ایران اسلامی را نیز تیزتر خواهد کرد.

حمله تروریستی به کلانتری ۱۶ زاهدان را می‌توان بخشی از آثار و نتایج رفتار نسنجیده عبدالحمید اسماعیل‌زهی برشمرد، بسترسازی روانی برای برخورد با نیروهای انتظامی، تضعیف و سلب اعتبار از حافظان امنیتی که خود نیز در سایه همان امنیت زندگی می‌کنند، علاوه بر ایجاد ناامنی‌های مقطعی در داخل، مرزهای کشور را نیز دچار التهاب خواهد کرد که کم‌ترین عارضه آن، اقدامات مسلحانه گروهک‌های تروریستی در خاک کشور است.

پس از وقوع این حمله تروریستی کور شاهد انتشار بیانیه‌ای نه‌چندان مستحکم از سوی عبدالحمید بودیم؛ بیانیه‌ای که حتی افکار عمومی هم نسبت به آن واکنش مثبتی نداشت و صرفاً صدور آن را در راستای مبرا کردن خود از آنچه رخ‌داده از روی سردرگمی تحلیل کرد.

عبدالحمید در بیانیه خود عنوان کرد: «حادثه حمل افراد مسلح به کلانتری ۱۶ زاهدان موجب تأسف و تألم شدید گردید. اگرچه تاکنون ابعاد این جریان برای بنده مشخص نیست و از کیفیت این حمله و اینکه چه گروه یا افرادی پشت آن هستند، بی‌اطلاع هستم، اما پیشاپیش نگرانی و برائت خویش را از هر نوع خشونت و حمل مسلحانه و هر حرکتی که باعث ناامنی باشد اعلام می‌دارم. راه ما پیگیری مشکلات جامعه از طریق مذاکره و انتقاد سازنده است و بر حفظ تمامیت ارضی و امنیت کشور تأکید می‌کنیم و برای رسیدگی به حقوق حقه از طریق صحیح و مسالمت‌آمیز تأکید داریم؛ لذا از مردم شریف استان سیستان و بلوچستان به‌ویژه زاهدان تقاضا دارم ضمن حفظ آرامش و خویشتن‌داری، از هر نوع حرکت و عملی که باعث ناامنی می‌شود پرهیز کنند.»

دستپاچگی در صدور بیانیه محکومیت این حمله تروریستی از سوی وی نشان می‌دهد در پس همه سخنان و اظهارات او، تحلیل و تعقل نقش اثرگذاری ندارد، شاید وقت آن رسیده قوه عاقله‌ای در کنار این مرد بلندپرواز قرار بگیرد تا هم خودش را از فرو رفتن بیشتر در باتلاق خودنمایی نجات دهد و هم جوانان و نوجوانان ناآگاهی که به ریسمان کهنه او متوسل شده‌اند…

*فعال رسانه‌ای