به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «جام جم» در گزارشی به این موضوع پرداخت که شرایط جغرافیایی و شکاف طبقات اجتماعی چگونه میتواند در تصمیمگیری دانشآموزان و خانوادهایشان برای انتخاب رشته و آینده شغلی آنها اثر بگذارد و آن را دستخوش تغییرات کند.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
شوک اول چند روز پیش وارد شد، روزی که یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در برنامهای تلویزیونی اعلام کرد «دهک یک تا ۳ جامعه که قشر کمبرخودار هستند، فقط ۲ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور را به دست میآورند.»
این تکجمله خبر میداد که میان دارایی خانوادهها و میزان موفقیت فرزندانشان در کنکور رابطهای قاطع و حتمی وجود دارد و پول و ثروت خیلی واضح میان فقرا و اغنیا خطکشی کردهاست. اما حالا نوبت شوک دوم است که این بار معاون نظارت و راهبری ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی به مخاطب وارد میکند. او آمارهای ریزی را به فارس اعلام کرده که حتی خودش مجبور است در طول مصاحبه بارها و بارها در توصیف آنها از واژه «فاجعه» استفاده کند.
فاجعهای که او از آن حرف میزند، شکاف طبقاتی است که این روزها شدیدتر از هر زمان دیگری در حوزه آموزش و تحصیل نمایان شده و دیگر کتمان کردنی نیست. این شکاف اجازه نمیدهد دهکهای کم برخوردار از حد مشخصی فراتر بروند و برعکس به دهکهای پربرخوردار میدان میدهد تا هرجا که میخواهند، رشد کنند. نقطهای که اکنون در آن ایستادهایم در واقع قربانگاه عدالت آموزشی است؛ عدالتی ذبح شده که به شعارهای برقراری عدالت آموزشی فقط پوزخند میزند.
ماجرای رشتههایی که سهم پولدارهاست
در شوک اولی که منصور کبکانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به افکار عمومی وارد کرد، مشخص شد در کنکور سال ۱۴۰۰ سهم قشر محروم جامعه از رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور فقط ۲ درصد بوده در حالی که دهکهای ۸ تا ۱۰ که افراد برخوردار جامعه هستند، توانستهبودند سهمی ۸۰ درصدی را به دست بیاورند. این اختلاف طبقاتی وقتی واضحتر شد که او رابطه قبولی در برخی رشتههای پرطرفدار را با جیب خانوادهها برملا کرد و اینگونه توضیح داد که «در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، دهک محروم فقط ۱.۳ درصد از قبولیها سهم داشت در حالی که سه دهک ۸، ۹ و ۱۰ سهم قاطع ۸۶ درصدی را به دست آوردند.»
به گفته او سهم دهک محروم جامعه از رشته برق دانشگاه شریف نیز صفر بوده و در رشته پرطرفدار علوم انسانی یعنی روانشناسی، سه دهک پایین سهم کوچک ۲.۹ درصدی را کسب کردهاست و تلختر اینکه هیچ فردی از دهک اول در این رشته پذیرفته نشدهاست. اکنون اما سیدجلال موسوی، معاون نظارت و راهبری ستاد تعلیم و تربیت در شورای عالی انقلاب فرهنگی عزم کرده تا آمارهای تلختری را به آمارهای قبلی بیفزاید و شوک دوم را سنگینتر از شوک اول وارد کند.
به روایت او در کنکور سال ۱۴۰۰، سهم دهکهای پربرخوردار از رتبههای زیر ۳۰۰۰ که رشتههای پزشکی و داروسازی را هدف میگیرند، بیش از ۵۰ درصد بوده، در حالی که دهک اول از این رتبهها فقط ۰.۱ درصد سهم بردهاند. موسوی میگوید: «جالب این است که این آمار برای مهندسی کامپیوتر که رشته خاصی است، فاجعهآمیزتر است، به این ترتیب که از کل دهکهای پایین که متقاضی این رشته بودهاند فقط ۳ درصد آمار قبولی ثبت شده در حالی که سه دهک برخوردار توانستهاند تا ۹۰ درصد صندلیهای این رشته را از آن خود کنند.»
او اضافه میکند: «در مهندسی برق، فاجعه بیشتر است چرا که هفت دهک پایینتر، ۱۱ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ را به دست آوردند به طوری که بیش از ۸۸ درصد سهم به سه دهک بالا و ۶۳ درصد سهم اختصاصاً به دهک دهم رسید.»این اطلاعات نشان میدهد با اینکه به ظاهر بیش از یک میلیون نفر هر سال در کنکور سراسری شرکت میکنند اما شهد موفقیت فقط کام حدود ۱۵ هزار نفر را در پنج گروه آزمایشی شیرین میکند و به این ترتیب دیگران میمانند و رشتهها و دانشگاههایی که اغلب نه وجههای دارند و نه بازار کاری.
معلمی رشته دلخواه فقرا
سیطره اوضاع اقتصادی بر کیفیت آموزش و میزان موفقیت در رسیدن به صندلیهای دلخواه، به قدری مسجل است که بیش از این نیاز به ارائه ادله ندارد. اصلاً این وضع باید وجود داشتهباشد چرا که کنکوریهای موفق امروز همان دانشآموزان برخوردار و آموزش دیده دیروز هستند که در یک نظام آموزشی طبقاتی و در قالب مدارس رنگ به رنگ، دستهبندی و جداسازی شدهبودند.
روزی دیگر این تبعیض آموزشی را البته میتوان در آماری به ظاهر مثبت مشاهده کرد که سید جلال موسوی، معاون نظارت و راهبری ستاد تعلیم و تربیت آن را تشریح میکند. طبق اعلام او گرچه دست دهکهای کم برخوردار جامعه از رشتههای پرطرفدار و پولساز معمولاً کوتاه میماند اما در عوض رشتههای دانشگاهی که در دوران دانشجویی به افراد حقوق میدهند و سالهای تحصیل را جزو سنوات خدمتی محسوب میکنند، جایی است که میتوان دهکهای کم برخوردار را پیدا کرد.
گفتههای وی جالب توجه است: «یادم است با معاون کمیته امداد صحبت کردهبودم که میگفت معمولاً افراد تحت پوشش کمیته امداد وقتی رتبه تکرقمی و دو رقمی کسب میکنند، دانشگاه فرهنگیان را برمیگزینند تا از ابتدا حقوق دریافت کنند. به همین علت است که سال ۱۴۰۰ به میزان ۴۵ درصد از افراد متعلق به هفت دهک اول در دانشگاه فرهنگیان قبول شدند که نشان میدهد پولدارهای ما خیلی دوست ندارند معلم شوند بلکه مایلند در رشتههای پردرآمدتر تحصیل کنند.»
بنابراین به روشنی میتوان دریافت دهکهای پایین جامعه وقتی دستشان را از رشتههای پولساز و دهان پرکن کوتاه میبینند، به سمت رشتههایی که لااقل درآمد و کار تضمین شده دارد گرایش مییابند؛ دقیقاً رشتههایی که سه دهک بالای جامعه با استدلالهای خود چنبرهشان را بر آنها کمرنگتر از سایر رشتهها کردهاند.
به گفته نوشین نیک آمال، کارشناس مسائل آموزش و پرورش اما این وضعیت باعث میشود: «شغلها نیز بر اساس وضعیت مالی افراد طبقهبندی شود و حرفهای همچون معلمی که بیش از هر چیز به عشق و علاقه و انگیزه برای ادامه کار نیاز دارد، در دست کسانی قرار بگیرد که با دودوتا چهارتاهای مادی به آن وارد شدهاند؛ کسانی که پس از ورود به نظام آموزشی آن هنگام که با حقوقهای پایین و سختی کار معلمی روبهرو شوند، به احتمال زیاد از تصمیم خود پشیمان خواهند شد.»
البته این سرنوشت محتوم نظام آموزشیای است که در آن عدالت وجود ندارد و مدارس دولتی که در دسترسترین مدارس برای دهکهای پایین جامعه است، معمولاً بیکیفیتترین نیروها و تجهیزات را در اختیار دارد. بیدلیل نیست که طبق آمارهای شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنکور سال ۱۴۰۰، فقط ۲.۳ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ در مدارس دولتی عادی تحصیل کردهبودند.
میزان قبولی دهکهای ۱۰ گانه اقتصادی در رشتههای پرطرفدار
عنوان رشتههای تحصیلی سهم دهکهای ۸، ۹ و ۱۰
پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی ۸۶ درصد
برق؛ ۸۸ درصد
برق دانشگاه شریف؛ ۸۷ درصد
کامپیوتر؛ ۹۰ درصد
حقوق؛ ۷۳ درصد
روانشناسی؛ ۸۰ درصد
عنوان رشتههای تحصیلی سهم دهک یک تا ۳
پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی؛ ۱.۳ درصد
برق؛ صفر درصد
برق دانشگاه شریف؛ صفر درصد
کامپیوتر؛ ۳ درصد
حقوق؛ ۲۷ درصد (مجموع هفت دهک اول)
روانشناسی؛ ۲.۹ درصد