یادداشتی که چندی پیش به قلم آیت الله علیدوست منتشر شد واکنش های موافق و مخالف متعددی را برانگیخت و این نقد و نظرها، ضرورت گسترش کرسی های آزاداندیشی را بار دیگر یادآور شد.

به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش در رسانه‌ها، یادداشتی به قلم آیت الله ابوالقاسم علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با عنوان «دفاعی عقیم و پرهزینه» منتشر شد. آیت الله علیدوست در این یادداشت با انتقاد از برخی خطبا و سخنران نوشته بود: «مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی (علیه‌السلام) را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا (علیه‌السلام) مقایسه می‌کنند!.... آنچه این آقایان بیان می‌کنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد» وی در ادامه گفته بود: «نباید تردید کرد دفاع‌هایی این چنین، هرگز منتقدِ به وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را معتقد به این روش حاکمیتی نمی‌کند؛ بر عکس، چوب حراج بر تراث می‌زند که بگویند: پس هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است! من نمی‌دانم آن حضرات در آینده در نیمه شعبان، چگونه می‌خواهند از حکومت مهدوی بگویند و فریاد زنند که: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؟این گونه سخنرانی‌ها، تأمین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند، بلکه بیش از هر چیز و هر زمان محتاج شنیدن نقدهای منصفانه، خالی از سفیدنمایی ناموجه (و البته به دور از سیاه‌نمایی) هستند. دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی‌ها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در این‌باره باید به آن بپردازند.»

انتشار این یادداشت موجب شد دو نفری که در یادداشت آیت الله علیدوست تلویحاً به آنها اشاره شده بود به این مطلب پاسخ بدهند. حجت الاسلام و المسلمین عالی از سخنرانان و خطبای مشهور حوزوی در پاسخ به نکات آیت الله علیدوست نوشت: «بجاست برخی بزرگواران که بیشتر دستی در فقه و اصول دارند بهتر با مواضع فکری رهبر بزرگوارمان آشنا شوند تا دوستانی که در میدان مقابله با مفاسد سیاسی و اجتماعی صدایشان بلند است و در مقابل سیاه نمایی‌ها و بی اعتمادسازی‌های دشمن امیدآفرینی می‌کنند را نکوبند و بیشتر کمک بدهند و در میدان باشند....مگر کسی ادعا کرده فسادهای در زمان حضرت، معاذالله ناشی از عملکرد ایشان بوده؟!! شکی نیست که یا ناشی از حکومت‌های قبل بوده یا افسادهایی که نفوذی‌های معاویه در حکمرانی حضرت انجام می‌دادند که در کتاب الغارات به برخی از آنها اشاره شده است. در زمان ما هم فسادهای درون حاکمیت از حاکم عادل، مؤمنین یا نفس انقلاب نیست. همه یا میراث رژیم طاغوت یا نفوذی‌ها و غربزده ها یا افراد فرصت طلب است....در هر حال بجاست ایشان متوجه روح مطالب دوستان انقلابی که در مقابل انبوه سیاه نمایی و اعتماد زدایی، امید آفرینی می‌کنند و حرفشان هم بیشتر با محتوای کلام رهبر بزرگوار همخوانی دارد، باشند»

واکنش‌های موافق و مخالف نسبت به یادداشت

واکنش دیگر به یادداشت «دفاعی عقیم و پرهزینه» از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، استاد حوزه علمیه و رئیس دانشگاه قم بود. وی در این یادداشت نوشته بود:

یکی از اساتید فقه، که پیشتر با کنایه و در لفافه در دفاع از بی‌حجابی سخنانی گفته بود و وقتی مورد نقد ناقدان قرار گرفت، برخوردی عالمانه و فقیهانه از خود نشان نداد؛ اخیراً نیز در قالب کوتاه‌نوشتی، «احساس تکلیف» کرده است که به جای ارائه دفاعی درست از انقلاب و نظام اسلامی، به زعم خود به نقد برخی از دفاع‌های نادرست «مجاهدان عرصه تبیین» از نظام و انقلاب اسلامی بپردازد! …ای کاش، برای اینکه نقد دلسوزانه ایشان به سیاه‌نمایی و امیدکُشی و بدبین‌سازی مخاطبان نسبت به انقلاب منجر نشود، می‌افزودند: و کسانی که اندک تخلفات موجود در جمهوری اسلامی را همگام و همزبان با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی «جسیم» می‌کنند و چنین وانمود می‌کنند که همه مسؤولان نظام فاسد و ناکارآمد و ناتوان‌اند، خوب است از کارآمدی‌های افتخارآمیز و پیشرفت‌های اعجاب‌انگیز نظام مقدس جمهوری اسلامی و عدالت‌گستری آن و همچنین از برخوردهای قاطع، روشن و علنی آن با مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، در هر سطح و مرتبه‌ای که باشند، هم بگویند و در این باره هم مطالعه کنند.»

رئیس دانشگاه قم در ادامه نوشته است: «فقیه محترم ما، با بیانی کنایه‌آلود چنین نوشته‌اند: «دفاع از انقلاب و نظام … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در این باره باید به آن بپردازند». صرف نظر از نیشی که در این عبارت به مدافعان انقلاب و نظام زده شده است، این جمله مشعر به آن است که خود ایشان تکلیفی برای دفاع از انقلاب و نظام اسلامی بر دوش خویش احساس نمی‌کنند! آیا غیر از این است؟! اگر چنین باشد، آیا خود را در جبهه «ساکتان» قرار نداده‌اند؟ و آیا سکوت، در هنگامه‌ای که همه گرگ‌های عالم چنگ و دندان‌های خود را برای دریدن این نظام مقدس اسلامی که ثمره خود صدها هزار شهید است، تیز کرده‌اند، کمتر از «خیانت» است؟ آیا گناه چنین سکوتی در پیشگاه الهی بخشیدنی است؟»

در واکنش به این انتقادات، جمعی از شاگردان آیت الله علیدوست به انتقادات مطرح شده در قالب نوشته ای پاسخ دادند و ایراداتی را به آن مطالب وارد کردند. در این مطلب نوشته شده بود: «مراجعه به آثار و تراوشات بیان و بنان ایشان در زمینه‌های مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی بیان گر جامعیت و آگاهی روز آمد ایشان از امور علمی و عملی در داخل و خارج از کشور، از قم تا واتیکان و.. است. ثانیاً آن کسی به مواضع رهبری نزدیک تر است که در مقام عمل این گونه باشد نه اینکه تنها به تکرار القاب تملق آمیز از ایشان بسنده کند. شما اگر به مواضع رهبری آگاه بودید، تأکید ایشان بر اهمیت «اجتهاد در فقه و اصول» و ملّا بودن و اهل تحقیق بودن در امر تبلیغ، که در دیدار اخیر با مبلغان هم مطرح شد، و انطباق این دیدگاه با نظر استاد علیدوست که سال‌هاست در باب تبلیغ مطرح می‌کنند، می‌دانستید.»

در ادامه این یادداشت نوشته شده بود: «امیرالمؤمنین (ع) خطاب به مالک اشتر فرمودند: «و نیز باید از وزرایت برگزیده ترینشان نزد تو وزیری باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید، و نسبت به آنچه که خداوند برای اولیائش خوش ندارد کمتر تو را یاری دهد، گرچه این برنامه بر علیه میل تو به هر جا که خواهد برسد» (نهج البلاغه، نامه ۵۳).»

توضیحات تکمیلی آیت الله علیدوست در خصوص مطلب مطرح شده

این واکنش‌ها باعث شد، آیت الله ابوالقاسم علیدوست توضیحاتی در خصوص یادداشت فوق‌الذکر ارائه کند. وی در این توضیحات نوشت: «در این دو روز، بحث‌های خوبی صورت گرفت و از برخی حمله‌ها و نیت‌خوانی‌ها و ناسزاها که بگذریم – که متأسفانه آسیب اخلاق‌سوز فضای رسانه‌ای کشور به حساب می‌آید – گفتگوهای قابل تقدیر و تأملی به وجود آمد. ای‌کاش موضوعی مهم مثل موضوع مورد گفتگو در حد نخبگان و ترجیحاً از رسانه‌های عامی مثل سیما در قالب مناظره انجام شود. و آن گونه که خداوند متعال می‌پسندد و اخلاق، مقتضی آن است، ادامه یابد. بدون اینکه افراد پنجه تعرض به یکدیگر بیفکنند.بدون شک صیانت از کشور نظام و رهبری از وظایف مهم شرعی ما است. و همان طور که در سال‌های قبل بارها گفته‌ایم، روحانیت با رصد، مراقبت، هدایت، نقد و حمایت خود باید به این مهم بپردازد. این وظیفه نباید تحت الشعاع هیچ امری قرار گیرد.بدون تردید کشور با فساد سازمان یافته (که عده‌ای برای فساد سرکار آمده باشند) مواجه نیست. لکن در بخش‌هایی با فساد اتمیک و موردی، اما متعدد و متکثر مواجه است؛ که بدون ناامیدی باید همگان در رفع آن بکوشند. و از اصلی‌ترین دغدغه مسئولان باید باشد اما رفع فساد راه و رسم خود را دارد که گاه برخی بی‌دقتی‌ها، آسیب‌های زیادی به بار می‌آورد. …خداوند متعال و عالم به سرّ و عَلَن، می‌داند که برای این جانب، خط و فکر سیاسی افراد در نقدها، هیچ مهم نیست، البته اگر موردی پیش آید، و به نظر اینجانب قابل نقدِ لازم باشد و متکفل نداشته باشد، عهده‌دار می‌شوم؛ بنابراین نباید افرادی، موارد قابل نقدی که حقیر به دلیل داشتن بانی در نقد، مورد نقد قرار نداده‌ام، لیست کنند و آن را حمل بر سیاسی‌کاری نمایند.»

وی در پایان این توضیحات عنوان کرده است: «برخی مدافعان یادداشت، حمله‌هایی به ناقدان داشتند، از دوستان می‌خواهم به هیچ وجه تعرض به افراد صورت نپذیرد. ای‌کاش بحث در فضایی آزاداندیشانه و بدون پرخاش پیش برود. حوزه‌های علمیه را نباید از این فضا خالی دید، هرچند برخی غیر این را بر آن بپسندند.»

در ادامه واکنش‌های به یادداشت نخست آیت الله علیدوست، حجت الاسلام علیرضا جوادزاده، استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) نیز در یادداشتی نوشت: «حکومت اسلامی و عدل امیرالمومنین (ع) از بهترین الگوها و معیارها برای حکومت‌های مبتنی بر اسلام از جمله نظام جمهوری اسلامی است. بر این اساس، برخلاف آنچه آیت‌الله علیدوست در یادداشت خود با عنوان “دفاعی عقیم و پرهزینه” نوشته‌اند، پاسخ به برخی شبهات وارده به نظام جمهوری اسلامی با تمسک به وضعیت حکومتی و سیره حضرت امیرالمومنین (ع)، امری صحیح و منطبق با موازین عقلی و شرعی است؛ البته این تمسک و مقایسه، باید همراه با دقت و بدون مبالغه باشد. بخشی از شبهات و ایرادات وارده به نظام جمهوری اسلامی، از سوی افراد و گروه‌هایی است که عنایت ویژه‌ای به ائمه معصومین و حکومت امیرالمومنین (ع) دارند؛ به همین جهت بهترین پاسخ به اشکالات این جریان، وضعیت شناسی حکومت حضرت امیر است.

حجت الاسلام علیرضا جوادزاده در پایان گفته است: «روشن است که این همه، به هیچ وجه ریشه در شخص امیرالمومنین (ع) نداشت؛ بلکه از اقتضائات حکومت‌داری غیر مبتنی بر اعجاز”، “انحراف ۲۵ ساله در جامعه اسلامی” و “اقدامات شیطانی معاویه” بود.»

واکنش دیگر به این یادداشت نیز از سوی عضو دیگر هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بود. حجت الاسلام باقرزاده اول، در این یادداشت نوشته است: «شبیه این استدلال را مخالفان تشکیل حکومت اسلامی مطرح می‌کنند که اگر حکومت اسلامی تشکیل شود ایرادات موجود در آن متوجه اصل اسلام می‌گردد لذا بهتر است که از خیر تشکیل حکومت اسلامی بگذریم تا اشکالی متوجه اصل اسلام نگردد. در حالی که خود حضرات معصومین هم با تشکیل حکومت اسلامی عملاً به چنین ایرادی اعتنا نکرده اند.‌اگر در دفاع از عملکرد جمهوری اسلامی ایران نباید پای مثل حکومت امام علی علیه السلام را به میان آورد و باب استناد و استشهاد به حکومت و جامعه عصر عصمت مسدود است، فلسفه الگو بودن حضرات معصومین چه خواهد بود؟ آیا عبرت گیری از تاریخ به تاریخ حیات معصومان استثنا خورده است؟ چرا نسل امروز نباید بداند که موضع‌گیری امیر مؤمنان علی علیه السلام در مورد کاستی‌های زمانه خود چه بوده و حضرت چگونه عمل می‌کرده و بر اساس چه‌ملاکاتی متوسل به زور و اقدامات قهریه می‌شده و در چه مواردی و بر اساس کدام ملاکات، صبر پیشه می‌کرده است؟»

حجت الاسلام باقرزاده اول در ادامه نوشت: «اگر حکومتی که بر اساس نهج‌البلاغه تشکیل شده نتواند به نهج‌البلاغه و تراث اسلامی استناد کند کدام حکومت می‌تواند به این تراث استناد و استشهاد نماید؟ آیا این خدمت به تراث اسلامی است که آن را در قفسه‌های کتابخانه حبس کنیم و حق استناد به آن را در خصوص مهمترین مساله اسلام یعنی نظام اسلامی را از اهل نظر سلب کنیم؟»

چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد تمسک به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص ضرورت وجود فضای نقد و نظر و گسترش کرسی‌های آزاد اندیشی می‌تواند در خصوص این موضوعات راهگشا باشد. ایشان در این خصوص می‌گویند: «باید این راه را که راه شکوفایی و خلاقیت است به هر قیمت پیمود. این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیداری و خودآگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است، همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج می‌برد و راه ترقی و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگی و تقلید»، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی می‌داند و می‌خواهد که شجاعت نظریه پردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سوالات و شبهات را بی‌پاسخ نگذارد، خود، فی نفسه یک پیروزی و دستاورد است و باید آن را گرامی داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری، نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید به جای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و به جای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی‌شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.»