خبرگزاری مهر_دین و اندیشه- سمانه نوری زاده قصری: تصویری مبهم از کودکیهایم یادم میآید. خانه دو طبقه قدیمی با دیوارهای مشکی پوش که در حیاطش کنار حوض کوچک فیروزهای دو دیگ غذا حرارت خاصی در فضا ایجاد میکرد. فضا خیلی شلوغ نبود زنها دور تا دور خانه نشسته بودند و مردها زیر زمین بودند سالهای قبلش همان زیر زمین هم مردانه شده بود و هم قسمت بانوان را در برمیگرفت.
در همان حال و هوای کودکی کنار مادر مینشستم و روضه خوان هم میخواند. اولین سالی که در آن خانه رفتم جمعیت، تنها تعدادی بودند که به دیوار تکیه داده بودند. غذاهایشان در ظروف ملامین سرو میشد و سفرهای در همانجا انداخته میشد. این حرفِ شاید سی سال پیش باشد اما امروز این هیأت شاهد حضور جمعیت هزاران نفری است که هر شب پای صحبتهای بچههای جبهه و جنگ مینشینند.
هیأتی که در روزهای نخستین تنها زیر زمین یک خانه را برای حضور مردان و زنان در بر میگرفت اما امروز به برکت نام اباعبدالله (ع) جندین خانه و پارکینگهای اطراف خانه را برای حضور عاشقان سید و سالار شهیدان در اختیار میگیرد با این حال به روزهای انتهایی دهه اول که میرسیم جمعیت زیادی نیز در خیابان مینشینند و به روضه گوش میدهند.
هیأت متوسلین به حضرت زهرا (س) رزمندگان گردان عمار که بانیاش شهدا در دوکوهه بودهاند. بیش از سی سال است که این هیأت در خیابان زرین خامه در منزل یکی از رزمندگان برگزار میشود و مسئولش حسین لشگری برادر شهید اسماعیل لشگری است.
او میگوید: اعتقاد راسخ دارم که شهدا در برنامههای هیأت حاضر هستند و آنها کمک کرده و حاضر بوده و هیأت را به نحو احسن اداره میکنند. این جمعیت به خاطر خلوص کسانی است که اینجا زحمت میکشند.
در شبهای دهه اول تنها نیم ساعت از آغاز مراسم کافی است تا تمام خانهها پر از جمعیت شود. قرآن با صدایی خوش خوانده شده و سپس رزمندهای با صدای خش دار و گلویی گرفته که حاصل از رد سختی جنگ و جبهه دارد خاطراتی از شهیدان هم دوره خودش بیان میکرد. در یکی از این شبها هم یکی از همرزمان حاج قاسم آمده بود و از جایگاه این سردار شهید در زمان دفاع مقدس سخن به میان میآورد.
۱۴ صلوات همیشگی هدیه به پیشگاه ائمه اطهار
کم کم حاج مهدی توکلی روی منبر میرود. اویی که از ابتدای برپایی این هیأت کلام و سخن خودش را با ۱۴ صلوات هدیه به پیشگاه ائمه اطهار آغاز میکند. هر سال موضوعی را در بیان اهمیت و جایگاه عاشورا و امام حسین (ع) برای مردم بازگو میکند و در بین جوانان سخنش نفوذ خاصی پیدا کرده است. اهل مصاحبه نیست تا با او سخن بگویم و تنها روی منبر کلامی را بازگو میکند.
تا چشم کار میکند بچههای خردسال را می بی نم که در کنار مادران خود جای گرفته اند. بچههایی که یک مقدار بزرگتر هستند در نقش خادم هیأت، چوب پرهایی را در دست گرفته اند و خانمها را راهنمایی میکنند.
البته این جایگاه اصلی خردسالان نیست. کودکان را به داخل خانهای راهنمایی میکنند که اسمش را مهد گذاشته اند. با مسئول هیأت که صحبت میکردم، از چندین عامل برای ترغیب نسل جوان به برپایی علم سیدالشهدا (ع) میگفت. «برای ترغیب نسل جوان در این هیأت دو سه کار انجام دادیم که یکی از آنها حسینیه کودک است. مهد کودکها با مربیان مجرب با کودکان کار میکنند. با امکاناتی که در بضاعتمان است خانوادههایی که اینجا حضور پیدا میکنند کودکانشان را خیال راحت در مهد هیأت میگذارند تا کودکان مفاهیمی عاشورایی را با زبان خودشان یاد بگیرند.
خاطره گویی رزمندگان دفاع مقدس
او ادامه میدهد: «یکی دیگر از فعالیتهایی که اینجا انجام میشود خاطره گویی رزمندگان دفاع مقدس است. هر روز یک ربع الی بیست دقیقه که رزمندگانی که صحنه رشادتها را دیدند و جان فشانیهای همرزمان را به تصویر کشیده و خاطره گویی میکنند. شنیدن خاطره برای نسل جوان که از زبان کسی که خودش در صحنه بوده جذابیت ایجاد میکند و این مشوقی برای حضور آنان است.»
لشگری به نوجوانانی که در نقش هدایت گر عزاداران در درب منازل ایستاده اند اشاره میکند و میگوید: «در هیأت برای نسل جوان و نوجوان اهمیت ویژهای قائلیم. در کارها برنامهها و سیاستها و هدایتها از نسل جوان کمک میگیریم تا به آنها ثابت کنیم که اگر نباشند کار هیأت روی زمین میماند و شما هستید که باید کارهای هیأت را به دست بگیری تا به تجربه سالهای بعد بتوانید آن را برگزار کنید.»
او در ادامه صحبتهایمان به شاخصترین ویژگی این هیأت اشاره میکند و میگوید: شاخص ترین ویژگی این هیأت این است که آن را شهدا اداره میکنند. به هیأت عنایات بسیاری شده است همین اندازه که توانستیم در دهه محرم و فاطمیه روضههایی با این میزان جمعیت را برگزار کنیم خودش از عنایاتی است که به این هیأت شده است. یکی از بزرگترین ویژگی این هیأت این بوده که بنیان گذاران هیأت شهدا بودند شهید حسن شیخ آذری، شهید حبیب محمدی شهید غلامعلی رجبی، شهید اسماعیل اسدی. این هیأت سال ۶۲ در دوکوهه تشکیل شد و یکشنبه شبها برنامه داشتیم و این امر تا به امروز که نزدیک به ۳۵ سال میگذرد هر هفته برقرار است.
لشگری اضافه میکند: چیزی که برای ما حائز اهمیت است برگزاری جلسات روضه به سبک و سیاق سنتی است برگزاری مراسم عزای محرم حسینی به شکل سنتی است که به اصطلاح روشها و روضهها و سبکهای برنامههایی که گذشتگان داشتند همان را ادامه دهیم. در بعضی از هیأتها بعضی سازها و آهنگها و نوحههایی خوانده میشود که در شأن هیأت نیست و مقداری متأسفانه سبک برگزار میکنند. ما از اینها به شدت دوری کردیم و نسبت به آنها حساس هستیم و روضههایی کاملاً سنتی داریم. مثلاً از مواردی که آقا تاکید داشتند این بود که در هیأت لباس را در نیاوردید و این فرمایش سرلوحه قرار گرفته و در موقع سینه زنی کسی در این هیأت برهنه نمیشود. سنتهای گذشته در سینه زنی هم در محتوا و روضه خوانی مراعات میکنیم.
عزادار سید الشهدا از زمانی که وارد مجلس میشود باید آرامش و آسایش داشته باشد
هیأتی با چنین سر و شکلی و جمعیت زیادی که هر شب مهمانش هستند نشان میدهد باید بانیان خاصی داشته باشد اما وقتی از مسئول هیأت این امر را می پرسم میگوید: تنها کمکهای مردمی و خود اعضای هیأت گرداننده این هیأت مردمی بوده است. روضههای خانگی اثر بخشی خودش را دارد آنچه که برای ما مطرح است اینکه عزادار سید الشهدا وقتی وارد مجلس میشود هم آرامش و هم آسایش داشته باشد تا بتواند بهره مند شود و خیلی دوست داریم جا و مکانی داشته باشیم که نور و سرمایش و گرمایش مناسبی داشته باشد ولی چون از آنها بی بهره هستیم از همسایگان خواستیم که به ما کمک کنند.
فعالیتهای اجتماعی هیأت / بیش از هزار سبد کالا
او میگوید: هر ساله جهیزیه و کمک معیشتی مواسات و سبد کالا را در راستای مسئولیت اجتماعی انجام میدهیم. ۲۵ فقره جهیزیه و در سال ۱۵۰۰ سبد کالا توزیع میکنیم و در کرونا حسینیه را کارگاه تولیدی ماسک کردیم. در سیلهای اخیر قریب به ۲۰ کامیون وسایل به لرستان، خوزستان و گلستان فرستادیم. این هیأت تنها در کرونا چند وقتی تعطیل شد. فعالیتهای اجتماعی هم داریم اما اصل قضیه این هیأت پابرجا مانده دلیل اصلیاش این است که شهدا بنیانگذارش هستند. این فعالیتهای اجتماعی دوست داریم با شهدا شناخته شود. در این هیأت سخنرانی بدون قرآن نیست. سنتها را پاس داشتیم و در جلسات هفتگی نیم ساعت تا چهل دقیقه جلسه قرآن داریم و بعد از آن مدح اهل بیت است. لزوم پاسداشت همراهی این دو یعنی قرآن و اهل بیت هر دو باهم بسیار مورد اهمیت است.
هیأتی که از پخت ۱۰۰ غذای نذری، به اطعام ۴ هزار نفر عزادار رسیده است
میروم و مسئول پذیرایی از عزاداران را پیدا میکنم.محسن ابریشم باف مسئول آشپزخانه این هیأت است و میگوید: «بعد از جنگ که آمدیم در این هیأت مستقر شدیم و تا کنون در منزل حاج آقا نعمتی هستیم. در سالهای اول حدود ۱۵۰ غذایی که برای محرم نذر میدادیم را از بیرون گرفتیم. در اولین شب عاشورا دو دیگ عدس پلو گذاشتیم و امروز که ۲۵ دیگ شده است سال به سال برکت و رونق مجلس اهل بیت را شاهد بودیم.
او با اشاره به روند تورم و گرانی در بازار ادامه میدهد: به غیر از عید غدیر و فاطمیه هم نذر داریم هر سال هم با اینکه اجناس گران شده و تورم بالاتر رفته برکت بیشتر شده و سفره گسترش پیدا کرده و این امر مربوط به ما نیست. ما هر سال دغدغه داریم که با توجه به فضای گرانی چه تدبیری باید کنیم اما دیدیم که دست ما نیست و صاحب عزا برکت میدهد. هر سال به این مساله ایمانمان قویتر میشود.
عید غدیر با اینکه امسال اجناس گرانتر شده بود، یکی به ما گفت هفت هزار پرس غذا بپزیم در حالی که سال گذشته چهار هزار پرس نذر دادیم. هفت هزار قیمه و ماست و نوشابه برای بهزیستی و ایتام اطعام دادیم. شخصاً خودم بعد از سی و پنج سال ایام عید غدیر و فاطمیه و محرم دلم شور میزند که باید چه کنم؟ زمانی بود که برنج را کیلویی تنها ۴۵ تک تومانی میخریدیم ولی هر سال با اینکه قیمتها اضافه شد باز هم سفره برکت امام حسین (ع) گسترش داشت.
نداشتن آشپزخانه برای ما معضلی شده اما کار در دست صاحب عزاست
او که از پخت و طبخ و توزیع شبی ۵ هزار پرس غذا میان عزاداران حسینی در دهه عاشورا خبر میدهد و میگوید: کارها با دلشوره ما و اراده کسی دیگر پیش میرود.ما وسیله هستیم. گوشت، برنج، آشپزخانه و وسایل طبخ هرکدام به نحوی مهیا میشود. هر ساله نداشتن آشپزخانه برای ما معضلی شده است اما سال به سال علاوه بر اینکه بزرگتر هم میشود امسال گفتیم مکانی که در آن طبخ غذا میکنیم خراب میشود اما متوجه شدیم که جای انبار ما بزرگتر شد و جای خواب بهتر شد این سی و چند سال ثابت شده است که کار در دست صاحب عزاست و هیچ چیزی به ما ربط ندارد بلکه ما باید راه خودمان را برویم و آنها خودشان وسیله را جور میکنند و به کرم امیرالمومنین و اولادشان و حضرت زهرا که این هیأت به نام ایشان است تا کنون پیش رفته است.
ابریشم باف ادامه میدهد: این هیأت وابسته به هیچ سازمانی و ارگانی نیست و تنها از سمت مردم و خیرین و اعضای هیأت اداره مالی میشود.از زمان جنگ که تأسیس شد رزمندگانی که ماندند این هیأت را برپا نگاه داشتند. علاوه بر مراسمهای عزاداری و جشن، مسافرت و رفت و آمد خانوادگی نیز جزئی از این هیأت است. ما در این هیأت کنار هم با همدلی کار را پیش میبردیم و فرزندانمان بزرگ شدند و آنها نیز کمک میکنند تا در آینده کار را به دست بگیرند. این عنایت را من هر روز دارم میبینم و هر کاری میخواهم انجام دهم میگویم آیا این هم میشود؟ بعد فردا بهتر از آنچه که فکر میکردم پیش میآید. ما یخچال میخواستیم ماشین سردخانه آمد و سه یخچال از سمت کسی فرستاده شد. سال به سال که توان جسمیام ضعیف میشود از همان روز اول از ائمه میخواهم که به ما توان دهند که بتوانیم کار را پیش ببریم. چون ما غیر از این ایام توان نداریم اما در این ایام توان من چندین برابر میشود. از خدا میخواهم که این ده روز نتوانم بخوابم و تمام این ده روز را راه بروم. دوست ندارم بخوابم و همه در اینجا دوست دارند کاری را به دست بگیرند. این را به شما بگویم که کفگیر به هم زدن دیگ حساب و کتاب دارد و دست هر کسی نمیدهند و اگر دادند حتماً عنایت و حساب و کتابش شده است.
روزهای آخر این هیأت مردم و عزاداران تا کوچه مینشینند و کل فضای کوچه پر از حضور عزادارانی میشود که با نام شهدا و خون آنها میتوانند به راحتی زیر سایه پرچم نام اباعبدالله (ع) عزاداری کنند. باید این روضههای خانگی و هیأت ساده و صمیمی را حفظ کرد.